اخبار ویژه »
شناسه خبر : 41715
پرینتخانه » آخرین اخبار
تاریخ انتشار : 24 فروردین 1400 - 6:28 |
تجربیات سیاسی مشترک دو دموکراسی چندقومی
لبنان و عراق تقریبا فضای سیاسی مشابهی دارند و در هر دو کشور، موزاییک قومی و مذهبی به سپهر سیاسی شکل داده است. در هردوی این کشورها چند گروه قومی، مذهبی و فرهنگی در قدرت سیاسی سهیماند و در عمل بهتناسب اهمیت و بُردشان نقشآفرینی دارند.
فاطمه سیاحی
لبنان و عراق تقریبا فضای سیاسی مشابهی دارند و در هر دو کشور، موزاییک قومی و مذهبی به سپهر سیاسی شکل داده است. در هردوی این کشورها چند گروه قومی، مذهبی و فرهنگی در قدرت سیاسی سهیماند و در عمل بهتناسب اهمیت و بُردشان نقشآفرینی دارند. اما نظامهای دموکراسیِ چندقومی زمانی موفق عمل میکنند که [با وجود تقسیمقدرت پذیرفته شده بهعنوان یک اصل] در فرآیند تصمیمگیری تمام نمایندگان قومی مشارکت داشته باشند و در انتها یک دولت ائتلافی بزرگ تشکیل شود.شرایط نابسامان کنونی در عراق و تمام چالشهای ازسر گذشته و حتی پیشرو، این تصور را برای ناظران این کشور به وجود آورده که برونرفت از این شرایط و حصول یک اجماع سیاسی [با وجود جبههگیریهای مختلف] کاری بس دشوار است. اما تجربهای که لبنان در سال ۲۰۰۵ از سر گذراند، مشابه وضعیت کنونی عراق بود. ائتلافی که جناحهای سیاسی لبنان با دعوت حزبالله در ۸ مارس به وجود آوردند دستاورد بزرگی بود که نهتنها فضای سیاست داخلی این کشور را از تشتت رهانید، بلکه اتحادی مستحکم در بُعد سیاست خارجی ایجاد کرد که بعدها منشأ تصمیمات و دستاوردهای قابل قبولی شد.حزبالله لبنان هم باوجودآنکه اقلیتی شیعی بین اقوام و مذاهب لبنانی بود توانست در ائتلاف با حزب اَمَل، به رهبری نبیه بری و جنبش میهنی آزاد به ریاست میشل عون، جبههای متحد را سازمان دهد. اگر به پراکندگی کرسیهای پارلمان لبنان و پایههای مذهبی تشکیلدهنده آن توجه کنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که این پراکندگی و تنوع در عراق امروز بهمراتب کمتر از لبنان دیروز است. حزبالله برای تشکیل آن ائتلاف از سنیها و دروزیها گرفته تا مسیحیان مارونی و ارامنه و کاتولیکهای یونانی را حول یک محورسیاسی واحد گرد هم آورد. بیشک اراده سیاسی قاطع و توانِ جذب سایر گروهها ،یک ویژگی کلیدی در این روند بود.چنانچه احزاب مؤثر شیعی در عراق به اجماعی بین خود برسند و بخواهند با جلب مشارکت جریانهای سُنیمذهب و کُردها ائتلافی بزرگ تشکیل دهند، باید با امید از آن حمایت کرد. چراکه حزبالله از مجموعه ۱۸ مذهب رسمی با پیچیدگیهای طایفهای خاص در لبنان، یک جبهه متحد ساخت و حالا سیاسیون شیعی در عراق باید این اتحاد را تنها با یک مذهب [سُنی] و یک قومیت [کُرد] به وجود آورند. گرچه در لبنان هم مثلث طایفهای مسیحی مارونی-سنی-شیعه قوای سهگانه را مدیریت میکنند اما در درون این سه، تقسیمبندیهای فرعی نیز وجود داشت که عملا کار را سختتر میکرد.دو جریان شیعی مؤثر در عراق که میتوانند پیشگام این ائتلاف سرنوشتساز باشند جریان الفتح و حکمت ملی عراق خواهند بود. این دو جریان با وجود حمایتهای مردمیِ گسترده و همراهی جامعه نخبگان کشور و حتی به دلایل سیاسی و فکری، که متأثر از شخصیت رهبران ایندو -هادی العامری و سیدعمار حکیم- است قابلیتهای لازم برای کمک به برونرفت عراق از چالشهای کنونی را بهطور بالقوه دارا هستند. حتی میتوان اینطور گفت که شرایط کنونی عراق از وضعیت لبنان در سال ۲۰۰۵ که براثر ترور رفیق حریری بهشدت ملتهب شده بود، بهتر است و فضای مساعدتری برای گفتوگوی احزاب دارد. گفتوگویی که به سازش و تشکیل یک ائتلاف فراگیر منجر شود. چنانچه احزاب شیعی موفق به جذب همکاریهای جریانات سُنی مذهب و کردها شوند، نهتنها سامانی سیاسی را در داخل برقرار خواهند کرد بلکه چالشهای سیاست خارجی مهمی را که بغداد با آنها روبهرواست، حلوفصل و موقعیتِ نیروهای محور مقاومت را تثبیت خواهند کرد.همانگونه که حزبالله قدرت گرفت و یکساله بعد از ائتلاف ۸ مارس، با ایفای نقشِ محوری در جنگ ۳۳ روزه با رژیم صهیونیستی و به ارمغان آوردن پیروزی به یک ستونِ قدرت در لبنان تبدیل شد. بهوسیله آن ائتلاف حزبالله از بسیاری فشارها رها شد و حتی ابتکار عمل کشور را در مقاطع مهمی به دست گرفت؛ درخواست خلع سلاح حزبالله رد شد، حمایت از نظام سوریه ادامه پیدا کرد و مهمتر اینکه راهبرد مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی اتخاذ و پیگیری شد. تأثیرات ایجابیِ این خروجی برای حزبالله و محور مقاومت تا سالها ادامه پیدا کرد و موقعیت ثابت امروزش را موجب شد. چنین موقعیتی در عراق نیز میتواند برای حشدالشعبی از طریق یک ائتلاف سیاسی فراگیر بهوسیله احزاب شیعی فراهم شود؛ قطعا سالها بعد شاهد خروجیهای مثبتش خواهیم بود.
لبنان و عراق تقریبا فضای سیاسی مشابهی دارند و در هر دو کشور، موزاییک قومی و مذهبی به سپهر سیاسی شکل داده است. در هردوی این کشورها چند گروه قومی، مذهبی و فرهنگی در قدرت سیاسی سهیماند و در عمل بهتناسب اهمیت و بُردشان نقشآفرینی دارند. اما نظامهای دموکراسیِ چندقومی زمانی موفق عمل میکنند که [با وجود تقسیمقدرت پذیرفته شده بهعنوان یک اصل] در فرآیند تصمیمگیری تمام نمایندگان قومی مشارکت داشته باشند و در انتها یک دولت ائتلافی بزرگ تشکیل شود.شرایط نابسامان کنونی در عراق و تمام چالشهای ازسر گذشته و حتی پیشرو، این تصور را برای ناظران این کشور به وجود آورده که برونرفت از این شرایط و حصول یک اجماع سیاسی [با وجود جبههگیریهای مختلف] کاری بس دشوار است. اما تجربهای که لبنان در سال ۲۰۰۵ از سر گذراند، مشابه وضعیت کنونی عراق بود. ائتلافی که جناحهای سیاسی لبنان با دعوت حزبالله در ۸ مارس به وجود آوردند دستاورد بزرگی بود که نهتنها فضای سیاست داخلی این کشور را از تشتت رهانید، بلکه اتحادی مستحکم در بُعد سیاست خارجی ایجاد کرد که بعدها منشأ تصمیمات و دستاوردهای قابل قبولی شد.حزبالله لبنان هم باوجودآنکه اقلیتی شیعی بین اقوام و مذاهب لبنانی بود توانست در ائتلاف با حزب اَمَل، به رهبری نبیه بری و جنبش میهنی آزاد به ریاست میشل عون، جبههای متحد را سازمان دهد. اگر به پراکندگی کرسیهای پارلمان لبنان و پایههای مذهبی تشکیلدهنده آن توجه کنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که این پراکندگی و تنوع در عراق امروز بهمراتب کمتر از لبنان دیروز است. حزبالله برای تشکیل آن ائتلاف از سنیها و دروزیها گرفته تا مسیحیان مارونی و ارامنه و کاتولیکهای یونانی را حول یک محورسیاسی واحد گرد هم آورد. بیشک اراده سیاسی قاطع و توانِ جذب سایر گروهها ،یک ویژگی کلیدی در این روند بود.چنانچه احزاب مؤثر شیعی در عراق به اجماعی بین خود برسند و بخواهند با جلب مشارکت جریانهای سُنیمذهب و کُردها ائتلافی بزرگ تشکیل دهند، باید با امید از آن حمایت کرد. چراکه حزبالله از مجموعه ۱۸ مذهب رسمی با پیچیدگیهای طایفهای خاص در لبنان، یک جبهه متحد ساخت و حالا سیاسیون شیعی در عراق باید این اتحاد را تنها با یک مذهب [سُنی] و یک قومیت [کُرد] به وجود آورند. گرچه در لبنان هم مثلث طایفهای مسیحی مارونی-سنی-شیعه قوای سهگانه را مدیریت میکنند اما در درون این سه، تقسیمبندیهای فرعی نیز وجود داشت که عملا کار را سختتر میکرد.دو جریان شیعی مؤثر در عراق که میتوانند پیشگام این ائتلاف سرنوشتساز باشند جریان الفتح و حکمت ملی عراق خواهند بود. این دو جریان با وجود حمایتهای مردمیِ گسترده و همراهی جامعه نخبگان کشور و حتی به دلایل سیاسی و فکری، که متأثر از شخصیت رهبران ایندو -هادی العامری و سیدعمار حکیم- است قابلیتهای لازم برای کمک به برونرفت عراق از چالشهای کنونی را بهطور بالقوه دارا هستند. حتی میتوان اینطور گفت که شرایط کنونی عراق از وضعیت لبنان در سال ۲۰۰۵ که براثر ترور رفیق حریری بهشدت ملتهب شده بود، بهتر است و فضای مساعدتری برای گفتوگوی احزاب دارد. گفتوگویی که به سازش و تشکیل یک ائتلاف فراگیر منجر شود. چنانچه احزاب شیعی موفق به جذب همکاریهای جریانات سُنی مذهب و کردها شوند، نهتنها سامانی سیاسی را در داخل برقرار خواهند کرد بلکه چالشهای سیاست خارجی مهمی را که بغداد با آنها روبهرواست، حلوفصل و موقعیتِ نیروهای محور مقاومت را تثبیت خواهند کرد.همانگونه که حزبالله قدرت گرفت و یکساله بعد از ائتلاف ۸ مارس، با ایفای نقشِ محوری در جنگ ۳۳ روزه با رژیم صهیونیستی و به ارمغان آوردن پیروزی به یک ستونِ قدرت در لبنان تبدیل شد. بهوسیله آن ائتلاف حزبالله از بسیاری فشارها رها شد و حتی ابتکار عمل کشور را در مقاطع مهمی به دست گرفت؛ درخواست خلع سلاح حزبالله رد شد، حمایت از نظام سوریه ادامه پیدا کرد و مهمتر اینکه راهبرد مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی اتخاذ و پیگیری شد. تأثیرات ایجابیِ این خروجی برای حزبالله و محور مقاومت تا سالها ادامه پیدا کرد و موقعیت ثابت امروزش را موجب شد. چنین موقعیتی در عراق نیز میتواند برای حشدالشعبی از طریق یک ائتلاف سیاسی فراگیر بهوسیله احزاب شیعی فراهم شود؛ قطعا سالها بعد شاهد خروجیهای مثبتش خواهیم بود.
برچسب ها
فاطمه سیاحی
به اشتراک بگذارید
https://resalat-news.com/?p=41715
تعداد دیدگاه : دیدگاهها برای تجربیات سیاسی مشترک دو دموکراسی چندقومی بسته هستند
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.