از پاستور تا بهارستان به يك بهانه
حسن شجاعي
خبر استعفاي وزير آموزش و پرورش در روزهايي كه به نظر مي رسد دولت بيش از گذشته نياز به همدلي و كار جمعي دارد تعجب همگان را برانگيخت. وزارت آموزش و پرورش في نفسه جايگاه بسيار مهم تربيتي و فرهنگي در كشور دارد و هر اتفاق ميمون و ناميموني در آن اثرات خود را بر بدنه اجتماع بر جاي مي گذارد.
اين خبر هم مانند بسياري از خبرهاي اين روزهاي دولت از چندين منبع معتبر و غيرمعتبر تاييد و تكذيب شد تا در نهايت سخنگوي دولت اعلام کرد سيد محمد بطحايي وزير آموزش و پرورش به دليل شرکت در انتخابات مجلس از سمت خود استعفا داده است.
به نظر مي رسد چند نكته جهت يادآوري به وزير مستعفي آموزش و پرورش و دوستاني كه در آينده در اين مسند حساس جلوس خواهند كرد خالي از لطف نباشد.
اولا اينكه وزارت تحت مديريت ايشان سرمشق و الگوي ميليونها دانشآموزي است كه در آينده قرار است در جايگاه مديران و فعالان اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي اين كشور هدايت كشور را برعهده گرفته و اينكه پيشران اين وزارتخانه به بهانه حضور در انتخابات آتي مجلس شوراي اسلامي زمام چنين امور مهمي را به آساني از كف مي دهند جاي تاسف دارد.
ثانيا اينكه در شرايطي كه مطالبات معلمان و بازنشستگان مدت هاست به عنوان يكي از چالش هاياين وزارتخانه مطرح است، رها كردن و به سامان نرساندن اين مسئله كه در بسياري از مواقع به تجمعات اعتراضي در كشور بدل شده، هيچگونه توجيهي براي خداحافظي از اين وزارتخانه متصور نيست؛ زيرا اگر هدف خدمت در سنگري ديگر است چه سنگر مهم تر و حياتي تر از وزارت آموزش و پرورش كه در تيررس شبيخون فرهنگي دشمنان قرار دارد.
ثالثا اينكه وزارت آموزش و پرورش در شرايطي كه مشكلات عديده اي را در حوزه هاي آموزشي و پرورشي به ويژه در اجراي خودسرانه سند ۲۰۳۰ دارد چگونه در اين زمان وزير محترم به خود اجازه مي دهد تا اين موضوع را بلاتكليف رها كرده و بدون اينكه دغدغه هاي مقام معظم رهبري و مراجع و دلسوزان نظام را به سرانجام برساند به بهانه حضور در انتخابات مجلس شوراي اسلامي از جايگاه فعلي استعفا دهد.
اما سخني با دولتمردان كه اين روزها بسياري از حوزه ها را به اميد خدا رها كرده و به اميد معجزه به تمشيت امور مردم نشسته اند.
اولا اينكه شنيده مي شود عدم اهتمام دولت به پرداخت ديون اين وزارتخانه سبب شده تا وزير محترم عطاي ماندن را به رفتن ببخشد. اگر چنين باشد بايد از دولت محترم پرسيد كه آيا دغدغه هاي يكي از بزرگ ترين وزارتخانه هاي كشور كه با امروز و آينده اين مملكت ارتباط مستقيم دارد بايد با رفتن وزير حل شود؟ چرا در اين مدت به اين مشكلات رسيدگي نشد و آيا در انتخاب وزيري كه بتواند زير بار اين همه فشار و كشمكش كه قطعا از قبل پيش بيني مي شد كمر راست كند تدابير و درايت لازم صورت گرفته بود؟
ثانيا اينكه چرا دولت محترم در اطلاع رساني اين موضوع اينقدر با اما و اگر برخورد كرده و با تاييد و تكذيب هاي مكرر به دنبال چه بود؟ حال كه دولت دوازدهم عنوان سخنگو را نيز به يكي از نزديكان دولت عطا كرده اين اطلاع رساني چرا بايد با تاخير و با شايعه هاي شنيده شده همراه باشد. و از همه مهمتر اينكه اصل ماجرا چيست و نمي شد به دوستان وزرا پيشنهاد كرد حضور در سنگر فعلي كم از سنگر مجلس شوراي اسلامي نيست و رخت خدمت هم جا رخت خدمت محسوب مي شود تا اين بار سنگين بهتر به سرانجام برسد.
ثالثا اينكه در ابتداي سال رئيس جمهور محترم در ديدارهايي كه با وزرا داشتند از ايشان برنامه هاي كلان و دوساله تا پايان دوره صدارت را خواستار شده بودند و به نظر نمي رسد وزير آموزش و پرورش در ابتداي سال قصدي براي حضور در بهارستان داشته و اين تصميم ناگهاني تنها مي تواند به عدم همكاري و تعامل دولت با وزارت آموزش و پرورش مربوط باشد و وزير مربوطه ديگر توان جبران مافات و كاستي هاي پيش روي اين وزارتخانه را نداشته است و از همراهي دولت مايوس شده است.
به هر روي وزارت عظيم آموزش و پرورش با همه مشكلات و كاستي هاي موجود كه ديگر تكرار آن نخ نما شده بايد به دست سرپرست اداره شود تا شايد او در آينده بتواند بار سنگين آن را به سرمنزل مقصود برساند. اما اين ره كه دولت در اين مسير مي پيمايد به تركستان مي رود و تنها بايد روزشمار انتخابات رياست جمهوري ۱۴۰۰ را نظاره گر بود.
آموزش و پرورش , استعفاي وزير آموزش و پرورش , حسن شجاعي , دولت , فرهنگي
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.