ایثار، الفبای پرستاری - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 35752
  پرینتخانه » اجتماعی, اسلایدر تاریخ انتشار : 29 آذر 1399 - 22:58 |
پرستاران از روزهای بحرانی کرونا و مطالبات بر زمین مانده گفتند؛

ایثار، الفبای پرستاری

ناگهان چه زود دیر می‌شود و باز همان حکایت همیشگی آنان را به نقطه مطلوب نمی‌رساند. شاید اگر تصمیم گیران در گذر این سال‌ها به اقدامات نمادین توسل نمی‌جستند، آن‌قدر دیر نمی‌شد. حالا هم بهتر بود به‌جای رفتارهای سمبلیک، مراتب قدردانی را به نحوی دیگر ابراز می‌کردند.
ایثار، الفبای پرستاری

گروه اجتماعی- مرضیه صاحبی
ناگهان چه زود دیر می‌شود و باز همان حکایت همیشگی آنان را به نقطه مطلوب نمی‌رساند. شاید اگر تصمیم گیران در گذر این سال‌ها به اقدامات نمادین توسل نمی‌جستند، آن‌قدر دیر نمی‌شد. حالا هم بهتر بود به‌جای رفتارهای سمبلیک، مراتب قدردانی را به نحوی دیگر ابراز می‌کردند. به صدا درآوردن سوت قطارها و کشتی‌ها و زنگ کارخانه‌ها و صنایع به احترام آنان خوب است و خیلی خوب اما راه و رسم قدرشناسی این نیست، ای‌کاش کلید را در قفل وعده‌ها می‌چرخاندند تا روزنه‌های امید مسدود نشود، فکر نمی‌کنم ۱۴ سال انتظار کم باشد و این انتظار آدم را پیر و سرخورده می‌کند، آن‌هم برای حقی مسلم و اصلا سوای این که حقی پایمال‌شده یا نشده باشد، پشت‌گوش‌اندازی و تعلل  از بابت اجرای یک قانون صورت خوشی ندارد. هرچند پس از سرک کشیدن کرونا در تعاملات اجتماعی که نحوه مراودات میان آدم‌ها، تحت‌الشعاع این موضوع قرار گرفت، پرستاران از پشت‌صحنه بیمارستان‌ها، مقابل دوربین رسانه‌ها ظاهر شدند و مسئولان به نشانه حق‌شناسی، مطالباتشان را یکی‌یکی برشمردند و این نخستین بار بود که آنان را قدر نهادند و بر صدر نشاندند. پیاپی هم وعده دادند که چنین می‌کنیم و چنان اما موعد وعده‌ها سررسید و یک کدامش رنگ واقعیت به خود نگرفت. این حرف‌ها، وصفِ حال پرستارانی است که جان کلامشان، اهمال و سستی در اجرای تعرفه گذاری و معطل ماندن آن در سالیان پس از تصویب است که آه از نهادشان برآورده و گوش سپرده‌اند به این‌وآن تا بدانند این طرح کش‌دار، عاقبت چه سرنوشتی پیدا می‌کند؟   
 تعرفه گذاری؛ مطالبه‌ای از یاد رفته
تازه‌ترین اظهارنظر را مریم حضرتی، معاون پرستاری وزارت بهداشت داشته که گفته است، «بخش مربوط به معاونت پرستاری انجام‌شده و مابقی نیز مربوط به شورای عالی بیمه و سازمان برنامه‌وبودجه است که جلسات زیادی نیز برگزارشده است.» تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری در برنامه ششم توسعه به‌صراحت ذیل ماده ۷۴ قانون مطرح‌شده و دولت مکلف به اجرای آن است اما بی‌اعتنایی به این قانون سبب شده، ۱۰۰ خدمت پزشکی به نام پرستاران باشد اما به کامشان نه و پیگیری‌های متمادی تا این هنگام، احقاق حقوق قانونی پرستاران و اجرای تعرفه گذاری را موجب نشده است. شاید بد نباشد برای توصیف این شرایط ناگوار و نادیده انگاشتن قانون، به صحنه ویرانی آدم‌ها اشاره کرد که به‌غایت تأثرآور است و احتمالا غم‌انگیزترین منظره دنیا. می‌خواهم ربطش بدهم به کرونایی که راهش را به سمتمان کج کرده و ما را مورد آماج حملات بی‌وقفه خود قرارداده و ساده و خودمانی ویرانمان کرده، حال‌وروز کادر درمان، از مایی که به نسبت آنان دستی از دور بر آتش داشته‌ایم و داریم، بدتر بوده و بدتر است. باکمی هم‌ذات پنداری درمی‌یابیم، مطالبات ازیادرفته، چقدر می‌تواند محنت‌آور باشد و نه‌تنها امید را ساقط، بلکه آدمی را به معنای حقیقی کلمه «ویران» و از درون متلاشی کند. از تابستان ۱۳۸۶ قانون تعرفه گذاری با ۱۹۰ رأی موافق به تصویب بهارستانی‌ها رسیده و۱۴ سال آزگار است که در بایگانی دولت خاک می‌خورد و دریغ از گوشه چشمی به پرستارانی که تا  لبه پرتگاه مرگ رفته و برگشته‌اند. 

«نبود بودجه کافی و یا مهلکه‌ای جانانه برای برخی پزشکان که خیال می‌کنند، اگر این قانون اجرایی شود، منافعشان مفت بر باد می‌رود، سبب شده تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری را به حاشیه برانند و بعضا نفی کنند و  درواقع این دو عامل در مظان اتهام قرار دارند.» «م- ح» پرستار است و این‌ها را از زاویه دید خودش به «ما» می‌گوید. او در بخش مراقبت‌های ویژه یکی از بیمارستان‌های قم در تکاپو است تا منجی جان آدم‌ها باشد. بیمارستانی که از نخستین روزهای اسفندماه محل مراجعه و بستری بیماران مشکوک به آلودگی ویروس کرونا بوده، «م- ح» می‌توانست به دلیل ترس از ابتلا، به بخش‌های کم‌خطر منتقل شود؛ مثلا به بخش جراحی، به بخش قلب اما این کار را نکرد و با همان کاور و دستکش و ماسک و عینک محافظ، سه برابر ساعت موظف ماهانه‌اش کار کرد و شیفت‌های صبح و شب مستمر برداشت. قول و قرارها را شنید و دلگرم شد و بعضی روزها دلگرم‌تر. در رسانه‌ها مدام این موضوع انعکاس یافت که بودجه‌هایی به‌منظور قدردانی از جامعه پرستاری اختصاص‌یافته اما کمی گذشت و«م-ح» آگاه شد که چنین ادعایی در میزان دریافتی او و سایر همکارانش مشهود نیست و این از همان بدعهدی‌ها و پیمان‌شکنی‌های پیشین خبر می‌داد. 
«م- ح» غم خود را نمی‌خورد. گوشه ذهنش درگیر گمنام ماندن پرستارانی است که در بیمارستان جانشان را وسط گذاشته‌اند؛ غم او، غم آن‌هاست که بی توقع، قدم به وادی مرگ نهاده‌اند، در سکوت و غربت… سازمان نظام پزشکی در گذشتگان مدافع سلامت را ۱۹۲ نفر عنوان کرده که ۵۷ نفرشان پرستارند.
«م-ح» دلش گرفته از هزار و یک وعده خوبان که یکی هم وفا نکرده، «شاید تنها تفاوت مشهود، آن افزایش حقوقی‌ای است که برای همه کارمندان دولت، پس از فروردین و برای ما از اسفندماه اعمال کردند و کارانه هم‌تغییری نداشته است. 
همه نگاه‌ها به‌سوی پزشکان چرخیده و در حوزه نظام تعرفه گذاری برای آنان سنگ تمام گذاشته‌اند، کسی منکر کوشش‌های آنان نمی‌شود اما اگر ۷۰ درصد به آن‌ها تعرفه می‌دهند، ۳۰ درصد هم به پرستاران اختصاص بدهند. آنان پابه‌پای پزشک کار می‌کنند و این قابل‌چشم‌پوشی نیست و در بحث مالی نباید این نگرش از بالا به‌پایین در حوزه درمان حاکمیت داشته باشد.»
این نگاه، در حق پرستارانی که مرگ بدون وقفه آدم‌ها را تجربه کرده‌اند، ناصواب است و بسیار ناصواب. آن‌ها روزهای اول همه‌گیری کرونا، آن‌قدر مرگ را تماشا کرده‌اند که مثل ساختمانی غیر مقاوم و فرسوده با اندک تلنگری آماده فروریختن‌اند و گمانشان این بوده که تمامی بستری‌های بخش کرونا، بی‌بروبرگرد محکوم‌به مرگ‌اند. «م-ح» می‌گوید: «جوان زیاد دیده‌ایم که پرپر شده،  بدون ناله و زاری با پای خودشان به بیمارستان آمده‌اند اما در کمتر از ۲۴ ساعت جانشان را ازدست‌داده‌اند و این صحنه‌ها به ما آسیب‌زده است. البته پیش از ورود به این حرفه، به مصائبش آگاه بوده‌ایم و به‌راحتی نمی‌شکنیم و افتخار می‌کنیم که منجی جان مردم هستیم اما بازهم دردهای بسیاری را متحمل شده‌ایم و درد معیشت هم، جانمان را به لب رسانده.» 
 ما همیشه در معرض خطریم
«ر-ز» پرستار بیمارستانی در مشهد است. حرف‌هایش، هوای سنگین را آوار می‌کند روی سینه. شکوه‌ها دارد از پنداشت غلط  ما که آن‌ها را در ذهنمان مثل آدم‌آهنی مجسم کرده‌ایم و تماشای مرگ را کسب‌وکار آن‌ها می‌دانیم: « ما آدم‌آهنی نیستیم و این تصور که پرستاران به دیدن صحنه مرگ عادت دارند، با واقعیت جور درنمی‌آید. ما آدمیم و یک‌جای کار، کم می‌آوریم، مگر جان‌باختن جوان و کودک می‌تواند برای پرستار جماعت، عادی شود؟ ماهم از این‌همه مرگ هراسانیم، آن‌هم مرگ بیمارانی که  هوشیار می‌آیند و ظرف یک ساعت از دست می‌روند. ما در این روزهای کرونایی، چیزهایی دیده‌ایم که برای تمام عمرمان بس است، آن‌هایی که زودتر مراجعه می‌کنند و جوان‌ترند و بیماری زمینه‌ای ندارند و حالشان خوب است، به ساعت نمی‌کشد که جان می‌دهند. مگر می‌شود این‌ها را ببینیم و ککمان نگزد؟ این‌همه غصه، روان آدم را به بازی می‌گیرد و با وعده‌های پرتکرار و بی‌سرانجام هم توانی برایمان نمی‌ماند.» 

 اگر عاشق کارمان نبودیم، یک ثانیه هم نمی‌ماندیم
«ر-ز» بعد از این‌همه فداکاری انتظاراتش به یأس غم‌انگیزی تبدیل‌شده. قول و قرارهایی که تاریخ‌مصرفشان برای بازتاب در رسانه‌هاست، خونش را به جوش می‌آورد و روحش را ذره‌ذره می‌جود. دلش می‌جوشد و سر می‌رود. «ر-ز» راست می‌گوید، اگر وعده‌ای داده نشود، ممکن است انتظاری هم‌شکل نگیرد اما سیل وعده‌هاست که در آدمی انتظاراتی را به وجود می‌آورد و عدم تحقق آن‌ها در شرایط حاد فعلی، به روحیه پرستاران آسیب می‌زند. «ما آدم‌های همیشه در معرض خطریم که از مسئولانمان به ستوه آمده‌ایم. دلخوش به چه باشیم؟ به پرداختی‌های نصفه و نیمه‌ای که در بوق و کرنا کردند؟ وقتی کرونا آمد و زیر کاسه کوزه همه‌چیز زد، جانمان را کف دست گرفتیم اما هنوز نظام تعرفه گذاری را نادیده می‌گیرند و عین خیالشان نیست. ما برای نجات جان مریض به درودیوار می‌زنیم، خیلی بیشتر از یک پزشک. حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد روند درمانی از سوی سایر پرسنل بیمارستان پیگیری می‌شود، اما اگر دریافتی تمامی پرسنل را باهم جمع کنیم، شاید به‌اندازه دریافتی یک پزشک نباشد و این باعث دلسردی و اجحاف در حق ماست.  بحث کارانه هم درگذشته شفاف نبود و حالا وضعیت بهتر شده اما بازهم به نقطه مطلوب نرسیده‌ایم. اگر عاشق کارمان نبودیم، یک ثانیه هم نمی‌ماندیم. هرروز شیون است و ضجه، ما خودمان را باخته‌ایم، بی‌تفاوتی نسبت به خواسته‌هایمان و صحنه‌هایی که به چشم می‌بینیم یک‌طرف، ترس از ابتلای عزیزانمان‌ هم یک‌طرف. روزهای اول، تا مدت‌ها میان ما و عزیزانمان جدایی افتاده بود و برای این‌که آنان مبتلا نشوند، تا هفته‌ها و ماه‌ها در بیمارستان ماندیم و به‌جایش، پرپر شدن همکارانمان را دیدیم و حتی روزهایی که بعد از مدت‌ها به خانه‌هایمان برگشتیم، نزدیکانمان از پدر و مادر تا فرزند به کرونا مبتلا شدند و ما احساس گناه کردیم. خود من، پدرم به دام این ویروس افتاد و خود را روز و شب سرزنش کردم که چرا در همان بیمارستان نماندم؟ تصورم این بود که ناقلم و پدرم به‌واسطه من به این درد نحس مبتلا شده، تمامی اصول بهداشتی را هم رعایت می‌کردم اما اتفاقی بود که افتاد و نتوانستم خودم را ببخشم، چون هنوز آثار این ویروس به دلیل درگیری گسترده ریه، در پدرم محسوس است و پرستارانی که فرزندانشان به این ویروس مبتلا شده‌اند، روزها و شب‌های سختی را می‌گذرانند و حتی برخی از پرستاران محل زندگی خود را از خانواده جدا کرده‌اند تا فرزند یا همسرشان به ویروس مبتلا نشده و دچار عذاب وجدان نشوند.» 

«و- ن» پرستار بیمارستانی در اصفهان است که نزدیک به یک سال، پدرش را در آغوش نکشیده و  پسرش را نبوسیده، دلش لک‌زده برای مادرش اما نمی‌تواند و نمی‌خواهد به آن‌ها نزدیک شود، توی بیمارستان چیزهایی دیده که به او جرئت نزدیک شدن به عزیزانش را نمی‌دهد. مردی۵۰ ساله که حالش خوب می‌شود و تنفسش برمی‌گردد و از دستگاه جدایش می‌کنند اما ۲۴ ساعت بعد، دوباره نفس کم می‌آورد، به دستگاه وصلش می‌کنند، ولی قلبش از کار می‌ایستد و حتی به احیا هم جواب نمی‌دهد، این مرگ تا مدت‌ها این پرستار را متأثر کرده  و او را از وابستگان و خویشاوندانش دور و دورتر کرده است. 
 او اگر خودش را به دست فکرهایش بسپرد، حتما دیوانه می‌شود. درست است که فکرهایش را کنج سرش پنهان کرده، اما گاهی نمی‌تواند خیلی چیزها را از یاد ببرد و وعده‌ها را از این گوش بشنود و از آن گوش درکند. همچنان، مطالبات با چندین ماه تأخیر پرداخت می‌شود و حتی کرونا هم نتوانسته اوضاع را سامان دهد. «و-ن» با اندوه و متانت و بردباری تلخی که از درون آزارش می‌دهد، از قول‌های بی‌سرانجام دلخور است و البته وعده‌های مسئولان همچنان به قوت خود باقی ا ست، دروغ هم نمی‌گویند اما باگذشت زمان تبدیل به دروغی ناخواسته می‌شود. 
این پرستار با تألم و تأثر روایت می‌کند: « نزدیک به ۱۰ ماه است که باجانمان بازی می‌کنیم و فقط یک‌میلیون تومان به‌عنوان حق کرونا به کادر درمان پرداخت‌شده. کاهش نیرو و فشار کار هم وضعیت را بدتر کرده. شاید مهم‌ترین خواسته ما نظام تعرفه گذاری باشد اما به دلیل عدم اجرای آن، در خدمت پزشکانیم و تعرفه‌های ما به آنان پرداخت می‌شود. این قانون چندین سال است که به‌رغم تصویب اجرایی نشده و پزشکان تصور می‌کنند، کارانه‌های پرداختی، حق‌وحقوق آن‌هاست که از سر لطف به جیب پرستار واریز می‌شود. از هنگام شیوع کرونا، فشارها چندین برابر شده و به‌این‌علت، ماهیانه یک پرستار و در برخی ماه‌ها، ۵ پرستار باهم به مرخصی استعلاجی می‌روند، در برخی روزها ۲۴ ساعته در بخش کرونا، شیفت هستیم و کسی ارج و حرمتی برای ارزش کار ما قائل نیست. چون تمامی رؤسای نظام سلامت پزشک‌اند و دغدغه و درد پرستار را نمی‌فهمند. این موضوع سال‌هاست که مد شده و وزرای بهداشت بدون هیچ سابقه مدیریت اجرایی، از میان پزشکان برگزیده می‌شوند، رئیس بیمارستان ‌هم حتماباید از جامعه پزشکی باشد. وقتی از یک صنف خاص که در بیمارستان ذینفع است، مدیر انتخاب می‌شود، آن‌ها در ابتدا سعی می‌کنند، منابع و منافع را به سمت صنف خود سرازیر کنند. این در حالی است که پرستاران با حداقل حقوق، حداکثر فعالیت را دارند. هرچند برخی نیروها هنگامی کار می‌کنند که ازنظر مادی تأمین باشند. بالاخره باید این خطرات و استرس‌ها و فشارهایی که آن‌ها و خانواده‌هایشان طاقت می‌آورند، با دریافتی‌های مناسب به‌نوعی جبران شود. عجیب است که پرداختی‌ها عقب بوده و در این شرایط، بازهم به تعویق می‌افتد. مشکل بزرگ این است که پرستاران فاقد نماینده درست‌وحسابی در وزارت بهداشت‌اند و اگر هم کسی هست، توان احقاق حقوق جامعه پرستاری را ندارد.»
سزاوار است که آنان به حقوقشان برسند، در تمامی روزها و هفته‌ها و ماه‌های گذشته در غربتی تلخ، خستگی‌ها را باجان و دل پذیرفته‌اند. گاهی از اضطراب، زانوهایشان لرزیده و تنشان را به‌زور نگه‌داشته‌، گاهی بغض‌کرده‌اند و این بغض سمج مثل گلوله در گلویشان مانده و هیچ جوره از جایش تکان نخورده، نه با آب، نه با نان که شاید اضطرابی شدید را هویدا می‌کند. 
 دستورالعملی برای ثبت تعرفه خدمات پرستاری به اسم پزشکان
«محمد شریفی مقدم»، دبیر کل خانه پرستار، برایمان تعریف می‌کند که چقدر استرس‌های شغلی آنان تشدید شده و به لحاظ روحی لطمه دیده‌اند: «خاطرم هست که پرستاری می‌گفت، والدینش در ایام کرونا با هیچ‌کس ارتباط نداشته‌اند، اما مادر براثر ابتلا به این بیماری فوت می‌کند و آن پرستار اصلا نتوانسته خودش را ببخشد. بنابراین پرستاران دچار تنیدگی‌های مختلف روحی- روانی شده‌اند و طبق پژوهشی که در خرم‌آباد انجام‌شده، میزان اضطرابشان بسیار بالا رفته و قدرت تمرکز و خلاقیتشان کاهش‌یافته و برخی از آن‌ها چنان در بحران غرق‌شده و آسیب‌دیده‌اند که ترک کارکرده‌اند. وزارت بهداشت کمتر به این مسئله پرداخته که چندین هزار پرستار به علت تألمات شدید روحی، به‌رغم ۱۴ -۱۳ سال سابقه رسمی فعالیت ترک کارکرده‌اند. بیش از ۸۰ درصد پرستاران، خانم هستند و این‌ها یا مادرند و یا همسر و چون عاطفی‌اند ازلحاظ روحی به‌شدت تحت‌فشار قرار می‌گیرند. محیط بیمارستان حتی در شرایط عادی هم خوب نیست و همراه با عجزولابه است که خاطر پرستار را مشوش می‌کند، حالا هم که ویروس کرونا هجوم آورده، تألم پرستاران ما بیشتر شده، چون با نمونه‌های عجیب و نادری مواجه شده‌اند که تا حدود زیادی مختص این ویروس بوده، این‌که بیماری، در حال صحبت است و ۵ دقیقه بعد جان می‌دهد. این صحنه‌ها، روح و روان کادر درمان را به هم می‌ریزد و مصیبت‌بارتر این است که انگیزه‌های شغلی آنان به علت ساده‌سازی‌ها و آسان‌گیری‌های مدیران در وصول مطالبات، کاهش‌یافته و  پرستاران به دلیل عدم حضور در رأس هرم قدرت، قادر نیستند از حقوق خود دفاع کنند.»

 آن‌طور که پیداست، وقتی گروهی خاص، جای پایشان را در سه‌گانه قدرت و ثروت و منصب محکم می‌کنند، به‌ندرت پیش می‌آید مدافع گروه مقابل باشند و این‌چنین است که وزارت بهداشت در مسیر تحقق مطالبات و اجرای تعرفه گذاری سنگ‌اندازی می‌کند و این موضوع تازه‌ای نیست. با الهام گرفتن از گفته‌های «محمد شریفی مقدم» دبیر کل خانه پرستار باید خاطرنشان کرد، «اگر پزشکان راه بروند و سلام کنند، تعرفه دارند. بااین‌حال در قالب «طرحی مبتنی بر عملکرد پزشکان» که در آن هفت هزار خدمت تعریف‌شده، به حقوق پرستاران دست‌اندازی می‌کنند و حتی خدمات پرتکرار پرستاری مثل فشارخون و تزریقات و علائم حیاتی که مسئولیتش به‌پای آن‌هاست و به لحاظ حقوقی هم باید پاسخگو باشند، تعرفه‌اش نصیب پزشکان می‌شود.» «شریفی مقدم» در گفت‌وگویش با ما، از رخدادهای دیگری هم پرده برمی‌دارد و این رخدادها در نوع خود شگفت‌آور است، مثل همین دستورالعملی که وزارت بهداشت به دانشگاه‌ها ارائه کرده تا تعرفه خدمات پرستاری هم به اسم پزشکان ثبت شود، آن‌هم به ارزش سه برابر که اصلا قابل‌پذیرش نیست، بنابراین قانون تعرفه گذاری برای پرستاران اجرایی نشده و اخیرا هم پویش‌های مختلفی به راه افتاده و نامه‌ای را به وزیر بهداشت نوشته‌اند مبنی بر این‌که خواستار اجرای نظام تعرفه‌گذاری هستند اما تا این هنگام، سرانجام مشخصی نداشته، درحالی‌که قانون است و دولت طبق تبصره ذیل بند (ث) ماده ۷۴، صراحتا مکلف بوده آن را در طول برنامه ششم توسعه اجرا کند.»
حالا تعرفه گذاری که هیچ، از قرار معلوم آن ١١ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومانی هم که سازمان برنامه‌وبودجه برای تسویه تمامی معوقات کارانه کادر درمان و آموزش پزشکی تا اول آبان‌ماه امسال به وزارت بهداشت اختصاص داده، گم‌شده، این را هم از زبان «شریفی مقدم» مطلع می‌شویم. او می‌گوید: «ما دسترسی به سیستم اطلاعات مالی نداریم تا بدانیم این وجوه را چگونه هزینه کرده‌اند اما ۱۰ درصد این مبلغ هم به کادر درمان نرسیده. سؤال این است که کجا هزینه شده؟ خوشبینانه‌ترین حالتش این است که با وجوه اختصاص‌یافته، تجهیزات و دارو خریداری کرده باشند و ناگفته پیداست، یکسری در این جریان ذینفع‌اند. از سوی دیگر، وقتی وجوهی برای موردی مشخص اختصاص می‌یابد اما در جای دیگری هزینه می‌شود، اقدامی خلاف قانون صورت گرفته  و سازمان بازرسی و سیستم‌های نظارتی باید ورود کنند که این پول سر از کجا درآورده است؟ ما خواستار شفاف‌سازی درباره نحوه هزینه‌کرد این منابع هستیم. وقتی هزاران میلیارد به وزارت بهداشت می‌آید و با هزار میلیارد آن می‌توانند، ۱۰ هزار پرستار استخدام کنند، چرا مصرانه پیگیری نمی‌شود؟» آنچه بیش از همه، اوقات دبیر کل خانه پرستار را تلخ می‌کند، نه گم‌شدن پول‌های زبان‌بسته که محدودیت نیروی انسانی است. او با لحنی دلگیرانه و مضطرب از ثمره سیاست‌هایی می‌گوید که باعث شده، شمار پرستاران کم باشد و به همان نسبت بر میزان مرگ‌ومیرها افزوده شود: «مگر واجب‌تر از جان مردم، چیز دیگری هم هست؟ وقتی نیروی انسانی به تعداد کافی باشد، هم جان مردم حفظ  می‌شود و هم سلامت پرستاران در معرض آسیب نخواهد بود. برای ۴۰ هزار تختی که ایجاد کرده‌اند باید ۱۰۰ هزار کادر پرستاری استخدام شود.»
 وضعیت ما  به ازای هر تخت بیمارستانی، یک پرستار هم نیست!
قرار بود از سال ۹۶ سالانه ۱۰ هزار نیروی پرستار با ورود به چرخه درمان استخدام شوند اما فقط در سال ۹۸ حدود ۳۸۰۰ پرستار به خدمت گرفته شدند و هم‌اینک برآوردهای ما نمایانگر آن است که شمار آن‌ها به یک‌سوم یا یک‌دوم حداقل استانداردها تنزل یافته و  «شریفی مقدم» تأکید می‌کند، از استخدام خبری نیست و پرستاران نه ازلحاظ مادی و نه ازنظر جذب نیرو به‌منظور کاستن از فشار کاری موردحمایت نیستند.

«دکتر شمس‌الدین شمسی»، رئیس شورای عالی نظام پرستاری در گفت‌وگو با ایسنا، ضمن تأکید براین‌که مادامی‌که نیرو کم باشد مراقبت کمی و کیفی از بیماران به عمل نخواهد آمد، لازمه پاسخگویی صحیح به حقوق بیمار و کمک به جامعه پرستاری را به‌کارگیری نیروی انسانی کافی دانسته است. مطابق آمارهای اعلامی « رئیس شورای عالی نظام پرستاری‌»، وضعیت ما به ازای هر تخت بیمارستانی، یک پرستار هم نیست؛ این در حالی است که استاندارد جهانی می‌گوید باید به ازای هر تخت ۵/۲ نفر پرستار وجود داشته باشد. حتی در کشورهای درحال‌توسعه هم این عدد بیشتر از ۲ است.  گویا برای سال جاری حدود ۳ هزار نفر از ذخیره‌های سال قبل، ۲۲۰۰ نفر با آزمون قراردادی و حدود ۷۰۰۰ نفر هم اخیرا به نظر می‌رسد که با نشر آگهی جذب شوند؛ یعنی با احتساب این موارد، حدود ۲۲ هزار نفر از نیمه دوم سال ۹۸ تا آخر امسال جذب خواهند شد که عمده آن‌ها پرستاران هستند. علی‌رغم این تعداد جذب نیرو، «شمسی» بازهم به کمبودها اشاره دارد و گفته، سازمان برنامه‌وبودجه با به‌کارگیری ۳۰هزار نیرو موافقت کرده و عمده این‌ها از گروه پرستاری خواهند بود.
 قراردادهای۸۹  روزه یعنی بی تعهدی در قبال جامعه پرستاری!
فقدان نیروی کافی در کنار قراردادهای ۸۹ روزه هم مخمصه‌ای دیگر است که توی ذوق می‌زند. فکرش را بکنید که برای به‌کارگیری نیروی داوطلب فراخوانی صادر می‌شود و پرستاران با کلی شوق، ترغیب به فعالیت می‌شوند اما روحشان  هم خبر ندارد که در تور «قراردادهای کوتاه‌مدت» گرفتارشده‌اند و سپس کاشف به عمل می‌آید که این قراردادهای ناجوانمردانه، بدون تعهد بیمه و مزایاست و تمدید هم نخواهد شد. در مقابل، کیانوش جهانپور، رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاع‌رسانی وزارت بهداشت هم گفته، این قراردادها «کاملا قانونی» است و هیچ الزامی برای تمدید آن وجود ندارد، زیرا آن‌ها پرستارانی بودند که شاغل نبودند و«در قالب قراردادهای ۸۹ روزه به کار گرفته شدند.»

پرستاری دریکی از بیمارستان‌های تهران از همین کمبود نیرو و قراردادهای ۸۹  روزه‌ای می‌گوید که در لیست مطالباتشان جا خوش کرده و به اذعان او، خلأ نیرو هنگامی محسوس‌تر خواهد بود که کادر درمان به ویروس مبتلا شده و به قرنطینه بروند و در اینجاست که فشار کار، مضاعف می‌شود و یا نیروهای غیرپرستار را به خدمت می‌گیرند تا این کاستی‌ها به‌نوعی جبران شود اما به قیمت جان بیمار تمام می‌شود. قراردادهای ۸۹ روزه هم  رسما نشان داده که قرار نیست بودجه خاصی به این امر اختصاص یابد و گویا مسئولان ما گمان می‌کردند، این بیماری چند ماه بعد شرش را کم می‌کند، بر همین مبنا، تصمیم به اجرای این‌گونه قراردادها گرفتند تا پرستاران را بعد از پایان اپیدمی از چرخه درمان خارج کنند. انگار تصورشان این است که در شرایط عادی می‌توان با کمبود نیروی پرستار کنار آمد اما در وضعیت بحرانی برای چندین ماه و در بازه زمانی کوتاه این امکان وجود دارد که بدون تعهد خاصی در قبال نیرو، آن‌ها را برای مدت کوتاهی به‌کار گرفت، این بی‌مهری‌ها ما را عذاب می‌دهد.
پرستار دیگری از مازندران، همین را می‌گوید و گله می‌کند از سوء مدیریت‌هایی که باعث‌وبانی قراردادهای ۸۹ روزه بوده و این موضوع، بی‌تعهدی در قبال جامعه پرستاری را برملا می‌سازد. هرچند به گفته او،  «پرستاران ما پوست‌کلفت شده‌اند و به فعالیت در شرایط دشوار عادت دارند و شاید در سایر کشورها این‌گونه نباشد و هر پرستار از یک نیرو مراقبت کند اما در کشور ما، وقتی هنوز ویروس کرونایی نبود، یک پرستار از ۱۰ بیمار مراقبت می‌کرد. سال قبل که آنفلوآنزای «اچ وان ان وان» آمد، این روزها را به چشم دیدیم، هرچند بعد از پاندمی کرونا، اوضاع‌واحوال بسیار درهم و آشفته شد اما تا حدودی با این شرایط بیگانه نبودیم، بااین‌وجود نباید پرستاران را تحت‌فشار قرارداد و سرکوب کرد، چون این موضوع به‌ظاهر پیش‌پاافتاده از نگاه مدیران، نمودش را در وفات بیماران عیان می‌کند و به لحاظ روحی هم پرستاران را از پای درمی‌آورد.» 

نویسنده : گروه اجتماعی - مرضیه صاحبی |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای ایثار، الفبای پرستاری بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.