فراتر از طبری
|محمد مهدی حسنی|
۱-با شروع اولین جلسه رسیدگی به اتهامات اکبر طبری معاون اجرایی سابق حوزه ریاست قوه قضائیه و سایر متهمان، موجی از شادی و امیدواری در میان عوام و نخبگان ایجاد شده که جای بسی خرسندی است.
از آثار مثبت این اتفاق سخن ها رفته ولی از زوایای دیگری هم می توان به آن نگریست. تصور کنیم حکم اعدام طبری هم صادر شد! فردای اجرای حکم، وضعیت فساد چگونه خواهد بود؟ ما در مسیر مبارزه با فساد به چه ابزار جدیدی مسلح شده ایم؟ چنین نگاهی در راستای خلاف جریان آب حرکت کردن نیست بلکه برای ریشه کن شدن هر چه بیشتر فساد لازم است تا موفقیتهای این چنینی موجب توقف جریان مبارزه با فساد نگردد و از این اتفاقات برای دستیابی به ریشه های اصلی فساد بهره گیری شود.
۲-اولین نکته این است که «اکبر طبری» یک شخص نیست بلکه در حال حاضر «اکبر طبری»هایی هستند که هرچند فسادشان به رسوایی نکشیده ولی برای بسیاری از کسانی که با آنها کار می کنند و از فسادشان مطلعند امکان مبارزه نیست، زیرا هزینه مبارزه بسیار بالاست. همین امروز اگر یکی از کارکنان معمولی دستگاه قضائی پی به فساد یکی از مدیران ارشد ببرد چه راهی برای مبارزه دارد؟ آیا صرف اطلاع به حفاظت قوه کفایت می کند؟ در وضعیتی که از یک سو مدیران به صورت شبکه ای با یکدیگر مرتبط و در انتخاب و ارتقاء یکدیگر مؤثرند و از سوی دیگر اتخاذ تصمیم راجع به انتصاب، ارتقاء، انتقال و تسهیلات شخص در ید مدیران ارشد است، چگونه یک کارمند معمولی می تواند به مصاف آنها رود؟
۳-نتیجه حاصل از بند پیشین این است که باید هزینه مبارزه با فساد را کاهش دهیم و یکی از راههای آن ایجاد امکان انتقاد و گزارش و اطلاع به مجاری ذیربط برای اشخاص معمولی است. معمولا وقتی حرف به انتقاد می رسد فورا از «انتقاد سازنده» سخن گفته می شود ولی باید قبول کنیم که لزوما هر انتقادی صحیح و سازنده نیست، ولی مسئولان هر دستگاهی باید به معنای واقعی «مسئول» باشند و خود را موظف به پاسخگویی بدانند. این موضوع باید از قالب شعاری و کلیشه ای خارج شود و امکان طرح
هر سؤالی از هر مدیری ایجادشود.
۴-کارکنان دستگاه قضائی می دانند که بازرسی و نظارت به صورت مستمر صورت می گیرد و گروههای مختلفی برای ارزیابی عملکرد کمی و کیفی زیرمجموعه های قوه به حوزه های متعدد اعزام می شوند. یکی از موارد مدنظر بازرسان، نظارت مدیران بر کارکنان است به نحوی که تخلف کارمند جزء می تواند موجب توبیخ قاضی شعبه و یا مدیر حوزه شود. تا چه زمانی قرار است ماجرای حاضر شدن امیرمؤمنان
علی علیه السلام نزد قاضی برای ادعای مالی فردی یهودی صرفا در منابر و کتب نقل شود؟ چه تصویر زیبایی خواهد بود که رییس سابق قوه قضائیه حداقل به عنوان مطلع به جلسه دادگاه دعوت و به سؤالات مقامات قضایی در خصوص مدیر زیردستش پاسخ دهد. مبارزه غیرکلیشه ای با فساد این چنین است.
۵-برخی معتقدند فساد به صورت سیستماتیک وجود دارد که این دیدگاه به این معنی نیست که رأس تا ذیل سیستم مبتنی بر فساد است، بلکه سیستم را فسادزا می بیند. عده ای نیز معتقدند که فساد صرفا به صورت فردی و موردی است و نباید آن را به تمام مجموعه تعمیم داد. انصاف این است که فساد به صورت شبکه ای در بخشهای متعددی از سیستم وجود دارد. مدیران فاسد و نالایق در پی تکثیر خود هستند و یک مدیر فاسد ذی نفوذ می تواند در بازه کمتر از ۱۰ سال در بسیاری از نقاط کشور مهره های خود را بچیند. از بین بردن شبکه های این چنینی بسیار دشوار است، چرا که بعضا متولیان نهادهای نظارتی خود بخشی از شبکه هستند.
۶-بسیاری از مدیران فعلی دستگاه قضائی در سالهای مدیریت «اکبر طبری» با وی همکار بوده و یا از سوی او منصوب شده اند. همکاری با اشخاص فاسد یا انتصاب از سوی وی لزوما به معنای فساد نیست ولی سؤال اینجاست که چنین اشخاصی در زمان قدرت و مدیریت «اکبر طبری» چه رویکردی داشته اند و چه اقداماتی در راستای مبارزه با فساد وی انجام داده اند؟! سکوت آنها چه معنایی
می تواند داشته باشد؟ نگرانی از این جهت است که با چنین مدیرانی تا چه میزان می توان به مبارزه با فساد امیدوار بود و اگر در حال حاضر اشخاص دیگری همچون «اکبر طبری» و اعوان و اذنابش شبکه فساد ایجاد کرده باشند، آیا مدیران ارشد و میانی فعلی از چنان صلابت نفسی برخوردارند که حتی
به قیمت چشم پوشی از منصب و سمت خود علم مبارزه با فساد را بردارند؟
۷-مهمتر از پاسخ به این سؤال که «فساد سیستمی است یا فردی؟» باید این سؤال را مطرح کنیم که «مبارزه سیستمی با فساد پاسخگوست یا مبارزه فردی؟» که به نظر می رسد تا زمانی که مبارزه با فساد سیستماتیک نشود، تلاشهای فردی و جزئی نمی تواند هیولای هفت سر فساد را از پا بیاندازد.
اولین قدم برای دستیابی به سیستم مبارزه با فساد، شفافیت است. برای خروج از طرح مباحث کلیشه ای
پیشنهاد روشن و مشخص برای شفافیت با لحاظ شبکه فساد، این است که شیوه انتخاب مدیران در سطح ملی، استانی و حتی شهرستان و بخش به روشنی اعلام شود و گزینه های هر منصبی محدود شود. برای این که جلوی ایجاد شبکه و انتصابات سلیقه ای مدیران ارشد گرفته شود باید آنها محدود به انتخاب از بین چند گزینه باشند نه این که بتوانند هر شخصی را به دلخواه انتخاب کنند. هم چنین
می توان با راه اندازی سامانه ای، مسئولیت های خالی از تصدی را اعلام و برنامه و آمادگی کارکنان مجموعه را دریافت نمود و پس از انتخاب نیز به طور شفاف تمام سابقه و برنامه فرد به اطلاع سایرین برسد.
محمد مهدی حسنی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.