تنظيم‌کنندگان قوانين دغدغه توليد نداشته‌اند - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 2253
  پرینتخانه » اقتصادی تاریخ انتشار : ۰۵ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۰:۵۱ |
راه‌هاي رونق توليد ملي در گفت‌و‌گو با حجت عبدالملکي

تنظيم‌کنندگان قوانين دغدغه توليد نداشته‌اند

شعار امسال «رونق توليد ملي» است و همان طور که مقام معظم رهبري فرمودند: «مسئله‌ فوري کشور و مسئله‌ جدي کشور و اولويت کشور فعلا مسئله‌ «اقتصاد» است.
تنظيم‌کنندگان قوانين دغدغه توليد نداشته‌اند

شعار امسال «رونق توليد ملي» است و همان طور که مقام معظم رهبري فرمودند: «مسئله‌ فوري کشور و مسئله‌ جدي کشور و اولويت کشور فعلا مسئله‌ «اقتصاد» است. در مسئله‌ اقتصاد مسائلي که داريم زياد است: بحث کاهش ارزش پول ملي يک مسئله‌ مهم است، بحث قدرت خريد مردم همين جور، بحث مشکل کارخانجات و کم‌کاري و احيانا تعطيل بعضي از کارخانجات از اين قبيل است. اينها مشکلات است. آنچه من مطالعه کردم و از نظر کارشناس‌ها استفاده کردم، کليد اين همه، عبارت است از توسعه‌ توليد ملي.» برهمين اساس صاحب نظران بر اين مهم تصريح داشته اند که اگر توليد ملي در جامعه اي رونق يابد، اشتغال و به تبع آن ارزش پول و قدرت اقتصادي مردم و کشور تقويت خواهد شد. از سوي ديگر رونق توليد به منزله عدم اميد داشتن به بيگانگان است. امروز دشمنان ما باور دارند که در جنگ اقتصادي موفق بوده و روز به روز مي توانند ما را زمين گيرتر کنند بنابراين ما مي توانيم اين تهديد را به فرصتي تاريخي بدل کرده و از گردنه هاي پرپيچ و خم مسائل اقتصادي با موفقيت عبور کنيم.
در همين رابطه با حجت الله عبدالملکي، استاد اقتصاد دانشگاه امام صادق (ع) و معاون اشتغال و خودکفايي کميته امداد به گفت‌وگو نشستيم، آنچه در ادامه مي خوانيد، مشروح اين گفت‌وگو است.
*چگونه مي توان توليد را رونق داد؟ آيا زيرساخت ها و بسترهاي لازم براي تحقق اين امر وجود دارد؟
ببينيد ۶ عامل براي رونق توليد مورد نياز است که اين عوامل شامل بازار، نيروي کار، سرمايه، منابع طبيعي و فرهنگ توليد است و فرهنگ بايد بتواند همچون نخ تسبيح ساير عوامل را کنار يکديگر قرار دهد. اما در ميان تمام عوامل ياد شده، در ۵ مورد آن تقريبا هيچ مشکلي وجود ندارد. مصداق اين امر حدود ۳۳ ميليون نفر نيروي آماده به کار و ۱۸۰۰ هزار ميليارد تومان سرمايه و نقدينگي و منابع طبيعي از نفت و گاز و معادن است و در بخش دانش و فناوري ۱۵ ميليون نفر تحصيل کرده دانشگاهي، ۱/۵ ميليون نخبه و بيش از ۸۰۰ هزار نفر استاد دانشگاه و نزديک به ۵ ميليون نفر ظرفيت دانشجوست. در بخش بازار داراي بازار داخلي بسيار قوي با ۱۵ کشور همسايه و حدود ۳۷۰ ميليون نفر جمعيت که مجموعا در حلقه اول با ۴۵۰ ميليون نفر، بازار بالفعل در اختيارمان است. اما در آنچه ضعف داريم مسئله فرهنگ توليد است. منظور از فرهنگ توليد يعني اينکه هرکسي در هرجايگاهي که هست و با هر سمتي که دارد، قلبش براي توليد بتپد. اگر اين گونه باشد سعي مي کند کالاهايي که مشابه داخلي آن وجود دارد را خريداري کرده و کالاي خارجي نخرد. رئيس بانک اگر قلبش براي توليد بتپد، تسهيلاتش را به توليدکنندگان واقعي مي دهد نه به توليدکنندگاني که به صورت سوري وام توليدي مي گيرند اما کار توليدي انجام نمي دهند و دنبال سفته بازي هستند. يک وزير اگر قلبش براي توليد بتپد، نظام بوروکراتيک آن وزارتخانه را به نحوي تنظيم مي کند که توليدکنندگان راحت بتوانند کار انجام دهند. يعني اگر منابعي در اختيار دارند اين منابع را به بخش توليد اختصاص مي دهند.
يک نماينده مجلس اگر قلبش براي توليد بتپد و فرهنگ توليد داشته باشد، هر قانوني را که مانع رونق توليد شود را يا اجازه تصويب نمي دهد، يا سعي مي کند برطرف کند. يک بازرگان اگر قلبش براي توليد بتپد يعني فرهنگ توليد ملي داشته باشد به جاي اينکه دنبال واردات برود، سعي مي کند از طريق صادرات سود خود را تامين کند. يک مهندس فني اگر فرهنگ توليد داشته باشد و نگاهش به توليد باشد، سعي مي کند از دانش و مهارت فني اش در جهت بهبود کيفيت محصولات استفاده کند. يک استاد دانشگاه اگر فرهنگ توليد و دغدغه توليد داشته باشد، پژوهش ها و تحقيقاتي که خود و دانشجوهايش انجام مي دهند را به سمت تقويت توليد و ارتقاء فناوري سوق مي دهد. يک روحاني يا پيش نماز اگر قلبش براي توليد بتپد آن بخش از فرهنگ اسلامي را که روي توليد ملي تاکيد دارد و در روايت معصومين به کرات آمده، سعي مي کند آن را برجسته و براي مردم تبيين کند. لذا اين فرهنگ توليد بايد در همه جامعه ما تزريق شود. به عنوان مثال وزيري که دغدغه توليد ندارد به دنبال فروش نفت خام و واردات فرآورده هاي نفتي است که همه به اقتصاد گردشگر آسيب مي زند و هم آسيب پذيري را بالا مي برد. نظام بانکي و مسئولين ما وقتي دغدغه توليد ندارند، بخش قابل توجهي از تسهيلات را به واردکنندگان و بازرگاناني مي دهند که صرفا کار سفته بازي و دلالي انجام مي دهند و اتفاقا به ضرر توليد ملي کار مي کنند. يک خانم خانه دار وقتي دغدغه ندارد، کالاي خارجي را مي خرد، يعني اگر عنصر فرهنگ و دغدغه مند کردن مردم نسبت به توليد را به جامعه تزريق کنيم، ساير عوامل وجود دارد، بنابراين ما کشوري نيستيم که منابع، نيروي کار و سرزمين و سرمايه و فناوري نداشته باشيم.
*وجود قوانين متعدد و متداخل در بخش ماليات، بيمه و اخذمجوزها*در مقوله فرهنگ توليد که به آن اشاره داشتيد، موضوع اصلاح قوانين و مقررات هم جايگاهي دارد؟
بله براي رونق توليد نيازمند اصلاح برخي قوانين و مقررات نيز هستيم و نبايد فراموش کرد که قوانين و مقررات هم محصول، فرهنگ خاص توليدي است. ما قوانين متعدد و متداخلي در بخش ماليات، بيمه و اخذ مجوزها داريم که به صورت تو در تو کارآفرين را در دام مي اندازد و عملا کارآفرين نمي تواند فعاليت توليدي خودش را انجام دهد از اين باب است که تنظيم کنندگان آن قوانين، دغدغه توليد
نداشته اند. بنابراين نيازمند اصلاح قوانين در حوزه بانکي، مالياتي و اخذ مجوزها هستيم.
*فکر مي کنيد باوجود تنگناهاي اقتصادي چرا رهبر انقلاب، امسال را سال توليد ملي نامگذاري کرده و حتي مطابق تعبير ايشان، امسال سال فرصت هاست.
دشمن از ضعف نسبي که اقتصاد ما دارد، اقتصاد ما را تهديد مي کند و با اين تهديدات، جامعه را نااميد مي کند، جامعه نااميد نمي تواند حرکت کند، رهبري مي فرمايند که مي تواند اين شرايط براي ما به جاي تهديد، فرصت باشد. اين هم به جهت فرصت ها و ظرفيت هاي زيادي است که در کشور ما وجود دارد، فقط کافي است که ما نوع نگاه‌مان را اصلاح کنيم که اگر اين کار را انجام دهيم. مي توانيم از فرصت هايمان استفاده کنيم. به عنوان مثال اين نقدينگي و هزار و ۸۰۰ هزار ميليارد تومان که به عنوان تهديد به آن نگاه مي شود و باعث تورم نسبتا سنگيني شده، مي تواند در سال ۹۸ تورم را تشديد کند اما با يک تغيير نگاه نسبت به اين عامل که يک عامل توسعه دهنده و تقويت کننده توليد است، تبديل به يک فرصت بسياري بزرگي مي شود. همه کارشناسان اذعان دارند که ما متاسفانه در سال‌هاي گذشته از فرصت هايمان به درستي استفاده نکرده ايم و بخشي از آن را هم تبديل به تهديد کرده ايم.
شما در هر سيستمي دنبال نقطه قوت مي گرديد و يک ستون براي اتکا که با اتکا به آن اهداف‌تان را محقق کنيد. وقتي نقطه اتکا مشخصي را که واقعيت ندارد، مورد توجه قرار مي دهيد، از آن ستون هاي اصلي که بايد به آن تکيه کنيد، غافل مي شويد. اين مشکلي است که ما از سال ۹۰ و ۹۱ به بعد داريم. يک گروه تصورشان اين است که بايد به غرب تکيه کنند و آن کوه مستحکمي که باعث پيشرفت شان شده، غرب است، برهمين اساس نسبت به نقاط قوت داخلي بي توجه شده و حتي تمسخرشان مي کنند. لذا بايد نقطه شروع اين باشد که درست تشخيص دهيم که به چه بايد اتکا کنيم و به چه نبايد اتکا کنيم. مسئولان و نخبگان ما بايد به سمت نقاط قوت اصلي که همان ظرفيت هاي داخلي است، حرکت کنند.
*به اعتقاد شما رونق توليد چگونه مي تواند مانع کاهش کسري بودجه شود؟
در اقتصاد کشور ما سه منبع اصلي براي بودجه دولت داريم، منبع اول نفت و منبع دوم فروش اوراق مالي و مشارکت است که عملا يک نوع استقراض است و منبع سوم ماليات است. چه در اقتصاد اسلامي و چه در تجربه موفق کشورهاي پيشرفته دنيا، سومين منبع بهترين منبع براي درآمد است. ماليات بسته به سيستم کشورهاي مختلف متفاوت است اما نوعا به توليد تعلق مي گيرد، يعني وقتي توليد اتفاق مي افتد، چند نوع ماليات حاصل مي شود، يک ماليات بردرآمد است از کارکناني که در بطن توليد هستند، دوم ماليات بر ارزش افزوده است که از مصرف کننده دريافت مي شود و سوم ماليات بر سود است که از توليدکننده دريافت مي شود. طبعا اگر توليد رونق بگيرد، اين سه منبع مالياتي تقويت مي شوند. بدون اينکه فشار مالياتي زياد شود، فرض کنيد نرخ موثر مالياتي در يک اقتصادي ۵ درصد است، اگر آن اقتصاد هزار واحد توليد کند، ۵۰ واحد ماليات کسب مي شود. حالا اگر آن هزار واحد، دو هزار واحد شود، آن ۵۰ واحد ماليات، ۱۰۰ واحد مي شود، بدون اينکه آن ۵ درصد نرخ موثر مالياتي افزايش پيدا کند، درآمدها به مقدار قابل ملاحظه اي زياد
مي شود. پس کسري بودجه اتفاق نمي افتد حتي وابستگي به نفت و وابستگي به استقراض و فروش اوراق قرضه و مشارکت افزايش پيدا مي کند و شکنندگي هاي اقتصادي ملي در برابر تحريم و امثال اين ها شديدا کم مي شود.
* شرکت هاي دانش بنيان به ارتقاء فناوري در توليد محصولات سنتي کمک مي کنند*شرکت هاي دانش بنيان در چرخه رونق توليد چه سهمي مي توانند ايفا کنند؟
ببينيد از ديگر مواردي که براي توليد نياز داريم، کسب دانش و فناوري است. دانش و فناوري از دو جهت به توليد کمک مي کند. محصولاتي با تکنولوژي بالا و يا به اصطلاح دانش بنيان نظير محصولات الکترونيکي و فضاي مجازي که توليداتشان ارزش افزوده بالايي دارد، به عنوان نمونه موبايلي که صد گرم وزن داشته باشد، چند ميليون تومان مي ارزد. در حالي که يک نوع صندلي که چند کيلوگرم وزن دارد، بيشتر از چند ده هزار تومان نمي ارزد. بنابراين شرکت دانش بنيان از اين جهت ارزش افزوده بالايي براي کشورمان ايجاد مي کنند و نکته ديگر اينکه در ارتباط با محصولات سنتي؛ تلفيق دانش و فناوري و بهره وري توليد از مصاديق اقتصاد
دانش بنيان است. يعني در بخش کشاورزي اگر دانش را به کار بگيريد، باعث تقويت بهره وري مي شود يعني زميني که در گذشته هفت هکتار آن، يک تن محصول مي داده، درحال حاضر هر هکتارش، ۵ تن محصول مي دهد. در واقع شرکت هاي دانش بنيان به ارتقاء فناوري در توليد محصولات سنتي کمک مي کنند و توليد به صورت جهشي افزوده مي شود. دانش و فناوري در قالب توان خودش را نشان مي دهد يعني شما توليدي داريد و وقتي دانش را اضافه مي کنيد، به توان دو يا سه مي رسد. به صورت تصاعدي وقتي دانش را تزريق مي کنيد، توليد زياد مي شود. شرکت هاي دانش بنيان آن مدخل هاي اصلي هستند که دانش را تبديل به فناوري کرده و به توليد تزريق مي کنند.

|
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.