احساس نياز بشر به منجی
| حميدرضا ترقي | بخش نخست
شايد در تاريخ بشر کمتر دورهاي اتفاق افتاده باشد که آحاد بشري، جامعه بشري در همه جاي عالم، به قدر امروز احساس نياز به يک منجي داشته باشند.چه نخبگان که آگاهانه اين نياز را احساس مي کنند، چه بسياري از مردم که احساس نياز مي کنند ولي در ناخودآگاه خودشان احساس نياز به يک منجي، احساس نياز به مهدي، احساس نياز به يک دست قدرت الهي، احساس نياز به يک امامت معصوم، احساس نياز به عصمت، به هدايت الهي؛ در کمتر دورهاي از تاريخ، انسان اين همه احساس نياز به اين حقيقت والا سراغ دارد.
مقام معظم رهبري ۲۱ /۰۱/۱۳۹۹
رهبر حکيم و فرزانه انقلاب از نيمه شعيان امسال به عنوان يک فرصت اسلامي و ملي بهرهبرداري کردند تاهدايتهاي فرهنگي، تربيتي و سياسي خود را جهت تأثيرگذاري در فرآيند رشد افراد و جامعه در قالب مضامين بسيار عميق بيان کنند. بيترديد کساني که به اين سخنان صرفابه عنوان يک سخنراني مانند ده ها و صدها سخنان ديگر بنگرند و به يک برداشت سطحي دست بزنند؛ ضرر کردهاند و کساني که به اين متن به مثابه يک «نقشه راه» در کنار نقشههاي ديگر بنگرند بدون شک نفع بردهاند. زيرا تولد حضرتمهدي(عج) صرفا تولد ساده يک کودک نيست بلکه يک تدبير غنيساز و ذخيرهپرور الهي در عالم هستي است. پانزده شعبان ۱۱۸۶ سال پيش يک ماه تقويمي نبود بلکه يک عنصر مصلح و انقلابگر وتغيير دهنده کل عالم امکان به دنيا آمد. وخداي متعال اين ذخيره الهي را در پرده غيبت، نگه داشته تا در شرايط مناسب براي تغيير صورت و سيرت جهان ظاهرش سازد. اين حقيقيت را کساني به درستي درک ميکنند که علاوه بر ايمان در عمق موضوع هم بينديشند و از سطحينگري شديدا پرهيز نمايند. به تعبير رهبر عزيزمان : شايد در تاريخ بشر کمتر دورهاي اتفاق افتاده باشد که آحاد بشري در همه جاي عالم جامعه بشري به قدر امروز، احساس نياز به يک منجي داشته باشند.
اين نياز از کجا پديدآمده است؟
انسان ها همه ايدئولوژيهاي رنگارنگ بشري را تجربه کردهاند و متوجه پوچ بودن و پوک بودن آن ها شدهاند و اکنون شبيه يک انسان تشنه در کوير مانده دچار يک نيازمندي جانکاه شدهاند. « امروز بعد از آني که بشر، مکاتب گوناگون و نحلههاي فکري و مسلکهاي گوناگون را تجربه کرده از کمونيسم تا دموکراسي غربي تا ليبرال دموکراسي رايج دنيا با اين همه ادعايي که دارند؛ بعد از اين که اين ها را تجربه کرده احساس آسايش نميکند. بشر با اين همه پيشرفتهاي علمي حيرتآور که بکلي وضع زندگي را در جهان تغيير داده احساس خوشبختي نميکند.» اين سرخوردگي جوامع بشري که در اثر عدم شايستگي مکاتب در حل مسائل انسان ها و پاسخگويي به نيازهاي اساسيشان رخ داده است يک هماورد طلبي اسلامي-قرآني نيز هست. به زباني ديگراين ندا بلند است که اي ايدئولوگها، اي تئوريسينها و اي مدعيان فکر و تدبير در عالم که طي سال ها و قرون متمادي با وعده هاي دروغ رساندن انسان ها به مدينههاي فاضله گوناگون براي جوامع بشري آن هارا سرگرم و اميد واهي براي شان ايجاد کردهايد. کجا هستيد که اين همه يأس و نااميدي را در انسان ها نظارهگر باشيد و به عدم توانايي خود در حل مسائل اساسي جوامع اعتراف کنيد؟
البته امروز اکثر اين تمدن ها و کشورهاي مدعي برتري علمي وقدرت از مقابله با ۵ گرم ويروس کروناي پخش شده در جهان اظهار عجز مي کنند وتمام فعاليت ها و نظم و برنامه هاي شان را بهم ريخته است .
سازمان هاي بين المللي ديگر قادر به حمايت از ملت هاي مورد تجاوز قرار گرفته نيستند؛ سازمان ملل قادر به ايجاد صلح بين کشورهاي متخاصم نيست. بحران هاي جهاني و منطقه اي را ديگر مدعيان کدخدايي نمي توانند مهار و کنترل کنند چون عادل نيستند و نمي توانند به حق داوري کنند .
رهبر معظم انقلاب در اين سخنراني فرمودند :امروز(بشريت دچار فقر است، دچار بيماري است، دچار فحشا و گناه است، دچار بيعدالتي است، دچار نابرابري است، دچار شکاف طبقاتي بسيار وسيع است؛ بشر دچار سوءاستفاده قدرت ها از علم است؛ قدرت ها از علم سوءاستفاده مي کنند، از کشفيات طبيعت سوءاستفاده مي کنند، از تواناييهاي استخراجشده از طبيعت سوءاستفاده مي کنند؛ )
بشر با اين ها مواجه است؛ اين ها موجب شده است که انسان ها در همه جاي دنيا احساس خستگي کنند؛ احساس نياز به يک دست نجاتبخش کنند.ميلياردها انسان در دنيا گرفتارند؛ بعضي ممکن است آسايش داشته باشند، لکن همان ها هم آرامش ندارند؛ بشر دچار نگراني است، دچار اضطراب است و اين پيشرفت ها و اين تحولات گوناگون نتوانسته است به بشر خوشبختي ببخشد. البته خرد انساني، نعمت بزرگي است؛ تجربه، نعمت بزرگي است؛ اين ها نعمت هاي خداست و مي تواند بسياري از مشکلات حيات را حل کند، لکن برخي از گرهها هست که با اين ها باز نمي شود. فرض کنيد همين مسئله عدالت؛ عدالت به وسيله علم پيشرفته امروز و فناوري پيشرفته امروز قابل حل شدن نيست؛ گرهاش بازشدني نيست. امروز بيعدالتي در دنيا از علم تغذيه مي کند؛ يعني علم پيشرفته در خدمت بيعدالتي است، در خدمت جنگافروزي است، در خدمت تصرف سرزمينهاي ديگران است، در خدمت سلطه بر ملت هاست؛ پس علم اين گرهها را ديگر نمي تواند باز بکند؛ اين ها احتياج دارد به يک قدرت معنوي، قدرت الهي، دست پرقدرت امام معصوم که او بتواند اين کارها را انجام بدهد.
واقعا براي «عدالت» و اجراي آن در بين انسان ها چه نغمهها که سروده نشد و چه بلوفهايي که به عمل در نيامد؟ کمونيسم با شعار عدالت و به حکومت رساندن طبقه محروم پا گرفت. ولي آيا توانست اين ارزش بيبديل بشري يعني عدالت را مستقر سازد؟ چرا نتوانست؟ چون عدالت به ريشه و خاستگاه مبتني بر عدل و هماهنگ با عدالتي که در کل هستي جريان دارد نيازمند است. شعار عدالت بر پايه شعور عدالت پايهگذاري ميشود و شعور عدالت نيز با شعور هستي بايد پيوند زده شود. اين آرزو هم قابل تحقق نيست مگر به دست با کفايت حضرت ولي عصر(عج) که در دو بعد تکويني و تشريعي با هستي و مصالح اصيل انساني مرتبط است.
باور به منجي در تمام اديان الهي
اگر چه در اديان مختلف در اين که منجي موعود چه کسي است اختلاف نظر وجود دارد، اما نکته مهم اين است که هر دو گروه مسيحيت، يهود و همچنين اسلام در انتظار نجاتبخشي جهان توسط انساني که از قدرت الهي بهرهمند شده باشد به سر ميبرند.
باور به ظهور شخصي كه جهان را پر از عدل و داد كرده و ريشههاي ظلم و ستم را ميچيند تنها اختصاص به اسلام ندارد، بلکه اين اعتقاد شامل اديان مختلف الهي و آسماني ميشود و در اسلام، مسيحيت، يهوديت و زرتشت و… به ظهور اين شخص نويد داده شده است، بنابراين مي توان گفت تمامي اديان به آمدن موعودي مصلح باور دارند كه اين موعود در انديشه زرتشت سوشيانت، در انديشه مسيحيت حضرت مسيح و… و در اسلام حضرت مهدي(عج) است كه قرآن و سنت به آمدن آن بشارت دادهاند.
آحاد بشر چه آن هايي که نخبه هستند و حوادث را مي توانند تشخيص بدهند، چه توده مردم در سطح دنيا، در کشورهاي مختلف که بعضيها گرفتار زندگياند، غافلند همه اين احساس نياز را دارند، منتها بعضي آگاهانه، بعضي غير آگاهانه. و البته در همه اديان هم اين وعده داده شده است؛ در همه اديان وعده يک فرج و يک حرکت عظيم الهي در پايان و انتهاي تاريخ که البته اين هم پايان تاريخ نيست؛ دنياي واقعي و زندگي واقعي بشر از زمان حضرت وليعصر شروع ميشود، لکن در انتهاي اين وضع زندگي که امروز ما داريم( آمده) همه وعدهي آنچنان عاقبتي را دادهاند.
دکترين مهدويت درتفکر شيعي
مهدويت استمرار حرکت پيامبر خاتم و همه انبياء الهي و حلقهاي از حلقههاي حرکت فرانسلي و مبارزات امامان شيعه است؛ حرکتي که از صدر اسلام آغاز و به دوران غيبت رسيده و سپس با غيبت و رهبري امام غائب در طول قرنها ادامه يافته است. اين حرکت فرانسلي از طرفي مبتني بر سنتهاي حاکم بر انسان، هستي، جامعه و تاريخ و از طرف ديگر با نگاه جامع دين در عرصههاي مختلف حيات بشري همراه است. فهم اين حرکت در گرو کشف نگاه جامع به دين و پرداختن به نگاههاي جامع و طرحهاي کلي آن در عرصههاي مختلف است.
به عبارت روشنتر مهدويت طرحي براي آينده بشر و راهي براي دستيابي به آن است؛ طرحي که تمام ظرفيتهاي زمين و زمان را فعليت ميبخشد و راهي که ما را به تحقق آن طرح ميرساند. راهي که از صدر اسلام تا امروز و تا فرداي ظهور و قيام امام و حکومت جهاني ادامه دارد. آنچه اين مسير را در فراز و نشيب تاريخ استمرار بخشيده و از ديگر مسيرها متمايز ساخته، طرح و نگاه جامعي است که اين مسير بر آن بناء شده است.
به تعبير مقام معظم رهبري:
ماموريت بزرگ حضرت بقيةالله (ارواحنا فداه) عبارت است از «يَملَأُ اللَهُ بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلا»؛(۴) ماموريت بزرگ آن بزرگوار قسط و عدل است. در بسياري از روايات، در دعاها، در زيارتها به اين معنا اشاره شده است: ايجاد قسط و عدل؛ اين، آن چيزي است که جزء به دست قدرت الهي که از آستين حضرت بقيةالله بيرون ميآيد، امکانپذير نيست. اين عدلي هم که انتظار است حضرت به وجود بياورند، عدل در يک بخش خاص نيست، عدل در همه شئون زندگي است؛ عدالت در قدرت، عدالت در ثروت، عدالت در سلامت، عدالت در کرامت انساني و در منزلت اجتماعي، عدالت در معنويت و امکان رشد، (عدالت) در همه ابعاد زندگي؛ اينها چيزهاييميباشد که انتظار است که به وسيله حضرت بقيةالله (ارواحنا فداه) در عالمِوجود، در دنيا به وجود بيايد و انشاءالله به لطف الهي محققخواهد شد. ۲۰/۱/۹۹
حميدرضا ترقي , منجی , مهدویت
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.