فاصله‌گذاری و طبقاتی که فاصله می‌گیرند! - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 19913
  پرینتخانه » اقتصادی, ویژه تاریخ انتشار : ۲۶ فروردین ۱۳۹۹ - ۸:۱۴ |
بررسی مفهوم غیرشفاف فاصله‌گذاری هوشمند در اپیدمی کرونا؛

فاصله‌گذاری و طبقاتی که فاصله می‌گیرند!

مسئولان ستاد ملی مبارزه با کرونا، پس از فاصله‌گذاری اجتماعی به فاصله‌گذاری از نوع هوشمند رسیدند و تمام بار مسئولیت را بدون هیچ‌گونه نظارتی بر دوش مردمی نهادند که ناچارند برای گذران زندگی و بنابر جبر سیاست‌های نادرست، نان را بر جان ترجیح دهند و یا این‌که ناچار نیستند و احتیاجات مادی هم ندارند اما بازگشایی کسب‌وکار را بر ماندن در خانه، ارجح می‌دانند.
فاصله‌گذاری و طبقاتی که فاصله می‌گیرند!

| گروه اجتماعی|
کرونا مصمم‌تر از روزها و هفته‌های پیشین، بی‌رحمانه برشمار قربانیان و مبتلایان می‌افزاید و در قامت دشمنی نامرئی، همه را هدف می‌گیرد و این درحالی است که ابعاد و مختصاتش، همانند معادله‌ای چندمجهولی، لاینحل باقی‌مانده و بیم آن می‌رود که اگر همه‌چیز به بدترین شکل ممکن پیش برود، حالا حالاها درکنارمان ماندگار باشد، آن‌وقت باید مدت‌زمان مدیدی در مترو و اتوبوس، با ترس و دل آشوب شانه‌به‌شانه یکدیگر و کاملا مماس بایستیم و آرزو کنیم که ای‌کاش «ویروس کرونا، همچون لکه‌ای از دل سرزمینمان پاک شود….» این روزها با آمدن ویروس بدشگون، انتخاب‌هایمان محدود شده؛ انتخاب بر سر مردن یا زنده ماندن است و باید یک کدام را برگزینیم، بی‌تردید هیچ‌کس در روزهایی که مرگ از رگ گردن به آدمی نزدیک‌تر است، دلش نمی‌خواهد، «قید جانش را بزند و پی نان برود»، اما جبر زندگی بسیاری از افراد را به انتخاب «نان» واداشته است.
هرچند برخی فارغ از هر دو گزینه یعنی نان و جان، تابع سیاست‌های دولت نیستند و روال زندگی را به شرایط عادی بازگردانده‌اند و هنوز به‌درستی درک نکرده‌اند یک ویروس میکروسکوپی می‌تواند چه عواقب هولناکی به دنبال داشته باشد، نه این‌که تصور کنید، با گفتن این عبارت، مردم را در جایگاه متهم نشانده‌ایم، این‌گونه نیست، متهمان این وضعیت مرگبار، نه مردم‌اند و نه آنان که جانشان را کف دست گرفته‌اند و برای سلامت جامعه از هیچ کوششی فروگذار نیستند. 
متهمان یا مقصران احتمالی، آنانی هستند که مفهوم فاصله‌گذاری اجتماعی را به‌درستی تبیین نمی‌کنند و مدتی که می‌گذرد، این طرح را خاتمه می‌دهند و از اجرای فاصله‌گذاری هوشمند می‌گویند. البته در پی مقصر هم نیستیم، فقط می‌خواهیم ضمن تحلیل این موضوع از شائبه‌های بسیاری بگوییم که به اذهان عمومی جامعه متبادر شده، این‌که آیا منظور از فاصله‌گذاری هوشمند همان «اختلاف طبقاتی» است و  آیا بازهم به‌رسم همیشه، سریال تکرار نابرابری‌ها، تفاوت‌هایی را در میزان مواجهه، آسیب‌پذیری و پیامدهای ناشی از ابتلا به این ویروس در گروه‌های مختلف اجتماعی ایجاد کرده است؟ 
بهتر است به‌جای پاسخگویی، شما را به توصیه‌های سازمان بهداشت جهانی ارجاع دهیم که می‌گوید ویروس کووید ۱۹ از طریق تماس مستقیم با قطره‌های تنفسی فرد آلوده (از طریق سرفه و عطسه) و تماس با سطوح آلوده به ویروس منتقل می‌شود. این ویروس می‌تواند ساعت‌ها روی سطوح زنده بماند اما اقداماتی همچون شستن دست‌ها با آب و صابون، تنفس بهداشتی(پوشاندن دهان و بینی در هنگام سرفه و عطسه)، حفظ فاصله یک متری با سایر افراد در محیط‌های عمومی، پرهیز از لمس چشم و دهان، ضدعفونی کردن محیط‌هایی که به‌طور مشترک مورداستفاده قرار می‌گیرند و ترجیحا ماندن در خانه تا جای ممکن می‌تواند به پیشگیری از ابتلا به این ویروس کمک کند. همچنین این سازمان توصیه می‌کند که افرادی که علائم بیماری را در خود مشاهده می‌کنند و افرادی که به‌طور مستقیم با آن‌ها در تماس هستند از ماسک استفاده کنند. اما آیا همه به یک اندازه می‌توانند همین توصیه‌های به‌ظاهر ساده بهداشتی را برای پیشگیری از مواجهه با ویروس رعایت کنند؟ واقعیت این است که چنین امکانی برای همه مردم در طبقات مختلف اجتماعی و اقتصادی به یک اندازه فراهم نیست. کارگران بسیاری این روزها ناچارند در محیط‌های کاری پرتراکم‌ حاضر شوند، آن‌هایی که روزمزدند، آن‌هایی که کارفرما امکان ماندن در منزل و دوری از محیط‌های عمومی را نداده‌ و تمام کسانی که اگر یک روز کار نکنند جیب‌هایشان خالی می‌ماند. حتی بعضی از کارمندان بخش خصوصی و دولتی هم وضعیت مشابهی دارند و نمی‌توانند تابع فاصله‌گذاری باشند چه اجتماعی باشد و چه هوشمند.
*فاصله‌گذاری هوشمند یا اجتماعی؟
مسئولان ستاد ملی مبارزه با کرونا، پس از فاصله‌گذاری اجتماعی به فاصله‌گذاری از نوع هوشمند رسیدند و تمام بار مسئولیت را بدون هیچ‌گونه نظارتی بر دوش مردمی نهادند که ناچارند برای گذران زندگی و بنابر جبر سیاست‌های نادرست، نان را بر جان ترجیح دهند و یا این‌که ناچار نیستند و احتیاجات مادی هم ندارند اما بازگشایی کسب‌وکار را بر ماندن در خانه، ارجح می‌دانند. طرح فاصله‌گذاری هوشمند، طرحی است که تفاوت طبقاتی و انگیزه افراد از کار کردن یا نکردن را نمایان کرد. گرچه این طرح بنا دارد، زمینه تدریجی بازگشت جامعه به شرایط عادی را فراهم سازد و به‌اصطلاح افراد، مشاغل و گروه‌های جمعیتی کم‌خطر از نظر ابتلا را مورد شناسایی قرار داده و فعالیت این گروه‌ها به‌تدریج از سرگرفته شود، اما وزیر بهداشت و تمامی دست‌اندرکاران حوزه سلامت کشور، همچنان بر ماندن مردم در خانه اصرار دارند و عادی شدن فعالیت ادارات و کسب‌وکارهای کم‌خطر را باعث افزایش آمار قربانیان و مبتلایان می‌دانند و به نظر می‌رسد  بدون در نظر گرفتن لوازم علمی و اجرایی لازم، ضمن به هدر رفتن تمامی کوشش‌های کادر درمان به اوج گرفتن ویروس کمک می‌کند.  
در همین حال «عباس آقازاده مسرور»، رئیس مجمع عمومی سازمان نظام پزشکی کشور، روش فاصله‌گذاری هوشمند به ترتیبی که مشاهده می‌کنیم را در کنترل اپیدمی کرونا محکوم به شکست دانسته و تأکید کرده، هنوز آمار مرگ‌ومیر و شمار مبتلایان نگران‌کننده است. ازاین‌رو، سازمان نظام پزشکی در بیانیه‌ای نسبت به پیامدهای اجرای طرح فاصله‌گذاری هوشمند و تبعات آن هشدار داده است اما اعلام نگرانی سازمان نظام پزشکی به دلیل شرایط اجرایی پیش‌روست و در شهر تهران که هنوز مشمول این مدل نشده، این روزها بسیاری از مراکز خرید و میدان‌های‌ میوه و تره‌بار و پارک‌ها، محل تجمع کنترل نشده و بدون ضابطه‌های بهداشتی افراد شده است. 
توصیه اخیر سازمان جهانی بهداشت و بسیاری از کشورهایی که شرایط مشابه ایران دارند تمدید کنترل‌های مؤثر و اعمال نظارت‌ها برای مدت‌زمان بیشتر تا رسیدن به حد قابل‌قبول شیوع برای اعمال فاصله‌گذاری هوشمند و حداقل تا ۱۲ اردیبهشت بوده است. در بیانیه سازمان نظام پزشکی بر این نکته تصریح شده، «این روزها کنترل و مدیریت ویروس کرونا در کشور می‌رود تا با سیاست «فاصله‌گذاری هوشمند» وارد فاز جدید خود شود و پرواضح است که انتظار نخبگان و قاطبه مردم آن باشد که هر سیاستی به کنترل مناسب‌تر و مدیریت مؤثرتر این بیماری انجامیده و دغدغه‌های مردمی و کارکنان بخش درمان را برای کارکرد مناسب‌تر کمتر نماید. اعتقاد ما بر آن است که مدل فاصله‌گذاری هوشمند نیاز به آموزش تمام پرسنل و افرادی دارد که از این مدل بهره‌مند می‌شوند و همچنین نیاز مبرم به آموزش مردمی دارد که با این شرایط مواجه خواهند شد و بدیهی است این مدل و هر مدل فاصله‌گذاری دیگر علاوه بر آموزش‌های فراگیر، نیاز به کنترل جدی، ابزار مشخص برای نظارت و اعمال محدودیت‌های لازم دارد.» 
*فاصله‌گذاری هوشمند و سازوکاری که مشخصی نیست
هم‌اینک نه کنترل و نظارتی وجود دارد و نه اعمال محدودیت‌ها، قابلیت اجرایی دارد و از سوی دیگر توزیع نابرابر فرصت‌ها، انحصارها و امتیازهای اهدا شده به گروهی مشخص که موردنظر دولت است، شکاف‌های گسترده‌ای را به وجود آورده و تصمیم گیران
بیش از همه به تشدید نابرابری‌های اجتماعی دامن زده‌اند و نفع شخصی و گروهی خویش را بر منافع جمعی ترجیح داده‌اند و این مسئله پس از اعمال فاصله‌گذاری‌ها بیشتر شده است و درعین‌حال دولت از مردم می‌خواهد به‌منظور رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی، از وسایل نقلیه شخصی و یا اسنپ استفاده کرده و تا حد امکان با ناوگان حمل‌ونقل عمومی تردد نکنند درحالی‌که برخی اتومبیل شخصی ندارند و نمی‌توانند هرروز برای رفتن به محل کار، هزینه اسنپ یا تاکسی را بپردازند. برخی معتقدند دولت با بیان چنین اظهاراتی و اجرای طرح فاصله‌گذاری هوشمند بر آن است تا به سبک و سیاق همیشه، رفتاری متناسب با انتظارات نخبگان بروز ندهد و در صورت شیوع گسترده و پاندمی شدن ویروس کرونا، تقصیرها را به گردن مردم بیندازد و در نزد افکار عمومی توجیهی برای عدم مدیریت صحیح خود داشته باشد. وگرنه فاصله‌گذاری هوشمند، سازوکار مشخص اجرایی ندارد و می‌تواند زمینه را برای شیوع بیشتر ویروس فراهم ‌کند. این موضوع بهانه‌ای شد تا از «آیدین ابراهیمی» به‌عنوان جامعه‌شناس بپرسیم، چقدر فاصله‌گذاری‌های اجتماعی یا هوشمند برای مردم قابل‌درک است و دولت با تغییر کلمه «اجتماعی» به «هوشمند» چه هدفی را دنبال می‌کند، آیا منظور همان فاصله‌گذاری طبقاتی است؟ او پاسخ می‌دهد: «تصور می‌کنم موضوع فاصله‌گذاری هوشمند و تغییر کلمات و واژه‌ها، از یک منظر، ابهام در سیاست‌های کلی دولت را نشان می‌دهد و از منظر دیگر، اثبات می‌کند که دولت با زیست اجتماعی مردم بیگانه است. یعنی حقیقتا یا دولت زیست اجتماعی مردم را درک نکرده و یا نمی‌تواند و نمی‌خواهد صورت‌بندی دقیقی از این مسئله داشته باشد زیرا اساسا زیست طبقات اجتماعی ما به حمل‌ونقل عمومی و زندگی شهری و مشارکت‌های گروهی گره‌خورده است و امتناع دولت از مسئولیت‌پذیری به خاطر عدم صورت‌بندی دقیق از مفهوم جامعه و نظام اجتماعی است و عدم اطلاق واژه‌های دقیق و درست و هوشمندانه نشان‌دهنده این است که زبان دولت ناشی از یک ذهن پریشان است و یا ناشی از عدم مسئولیت‌پذیری و سیاست‌گذاری است و اتفاقا فاصله‌گذاری هوشمند و دستور بازگشایی مشاغلی که نیاز اغلب شهروندان نیست، یک نوع فاصله‌گذاری طبقاتی است و در نقطه مقابل، برخی افراد برای تأمین معاش خویش مجبورند که در خانه نمانند و در محل کار خود حضور پیدا کنند اما چنین اجازه‌ای به آنان داده نشده، بنابراین آنچه تحت عنوان فاصله‌گذاری هوشمند مطرح است، همان‌طور که اشاره کردم یک‌فاصله گذاری
طبقاتی است و بازهم این طرح به نفع اقشار ضعیف که هیچ‌گاه موردحمایت دولت نبوده‌اند، نیست. نئولیبرالیسم و آن تفکر بازار محور و کارآفرین محور که هیچ حقوقی برای کارگر قائل نیست، سیاست‌گذاری‌های خودش را در چنین بزنگاه‌هایی نشان می‌دهد یعنی دولت شانه خالی می‌کند و این شانه خالی کردن حتی در اطلاق واژه‌ها که واژه‌هایی گنگ و مبهم و فریبنده هستند، به مردم دستور می‌دهد، موارد بهداشتی را هوشمندانه رعایت کنند.»
او در ادامه سخنانش به طرح این پرسش می‌پردازد که چگونه فرد می‌تواند سوار مترو و اتوبوس بشود ولی هوشمندانه به محدوده خطر نزدیک نشود؟ «مگر چنین مسئله‌ای امکان‌پذیر است؟ انگار ما دولت متوهی داریم که مردم را اساسا موجودات دیگری می‌بیند. انگار این دولت، در میدان و کف جامعه تابه‌حال حضور نداشته است و به نظر می‌رسد این مسئله برای اقشار ضعیف جامعه، تبعات خطرناکی به دنبال داشته باشد. البته این فاصله‌گذاری طبقاتی هم صرفا ناشی از اجبار نیست یعنی دولت می‌تواند با برنامه‌های دقیق‌تر، این تعلیق و اصطلاحا زمان قرنطینه اجتماعی را کش داده و کمی بسیط‌تر کند و این هم با یک برنامه‌ریزی دقیق میسر است، ازجمله نظام مالیاتی درست که باید از چند سال پیش انجام می‌گرفت و شاید اگر دولت آمار دقیقی از وضعیت جامعه می‌داشت، چنین تصمیمی نمی‌گرفت، یعنی ما خوش‌بینانه می‌گوییم، دولت آمار دقیقی ندارد و نتوانسته نظام مالیاتی را اصلاح کند که بازهم این مسئله خطاست و واقعیت این است که دولت اصلا نمی‌خواهد بسته‌های حمایتی به شهروندان ارائه بدهد چون اگر این کار را بکند در بلندمدت اقتصاد ملی ما متضرر می‌شود و این منفعت‌طلبی و دیدگاه کارکردگرایانه که نسبت به حوزه اقتصاد وجود دارد، سبب شده شهروندانی که عضو یک جامعه مدنی هستند از اعتبار ساقط شوند، در واقع این مسئله، حاصل نگاه دولت به مفهوم اقتصاد و جامعه است و پیش‌تر گفتم، مسئله‌ای به نام نظام اجتماعی و زندگی روزمره و میدان جامعه برای دولت، اعتبار ندارد.» 
* مگر می‌شود در جامعه فاصله‌گذاری کرد؟ 
این جامعه‌شناس با تأکید بر این‌که با توجه به شواهد و قرائن، فاصله‌گذاری اجتماعی و هوشمند در اپیدمی کرونا محکوم به شکست است، عنوان می‌کند: «اگر این اپیدمی به لحاظ پزشکی و علمی، دوره‌ای داشت، می‌توانستیم به این فاصله‌گذاری‌ها خوش‌بین باشیم اما واقعیت امر این است که ویروس کرونا به این زودی‌ها از بین ما نرود و این طرح‌ها عملا محکوم به شکست است، مگر می‌شود در جامعه فاصله‌گذاری کرد؟ اصلا مفهوم فاصله در گروه‌های اجتماعی و علم جامعه‌شناختی، مفهومی عبث است، مگر می‌شود در جامعه زیست کرد و پیوند عاطفی و شغلی و فرهنگی نداشت، مگر می‌شود فقط فاصله فیزیکی داشت؟ انگار که چنین برنامه‌هایی ناشی از ذهن پریشانی است که هیچ تصویر درستی از مفهوم جامعه ندارد، گروه اجتماعی یعنی دو  الی چند نفر که در یک تقسیم‌کار با یک هدف مشترکی فعالیت می‌کنند و این تقسیم‌کار به‌گونه‌ای در جامعه تعبیه شده که حتما انسان‌ها به هم نیازمندند و نقش‌های اجتماعی به هم گره‌خورده‌اند، چطور دولت می‌تواند حاصل انباشت صدسال تقسیم‌کار اجتماعی را با یک دستور صوری اجرایی کند و یا با تمنا بخواهد که مردم فاصله‌گذاری را رعایت کنند، دولت نباید مردم را به حال خود رها کند، قرارداد اجتماعی این بوده که ما دولت ایجاد کرده‌ایم تا ما را در برابر آسیب‌ها و فقر و نیازهای مادی محافظت کند و اگر دولت نتواند این قرارداد را در اینجا به منصه ظهور برساند، کجا می‌خواهد به منصه ظهور برساند؟» محمدحسین بادامچی از دیگر جامعه‌شناسانی است که در گفت‌وگو با ما، از اعمال دو نوع سیاست کنترلی سخن می‌گوید و این‌که دولت ما پای خودش را از ماجرای کرونا کنار کشیده و مسئولیت امور را به مردم سپرده چرا که ناتوان از اجرای سیاست‌هایی است که خود اعمال کرده، سیاست‌هایی که می‌تواند به تشدید فاصله طبقاتی بینجامد.  
او در توضیح دقیق‌تر سیاست‌های کنترلی دولت عنوان می‌کند: «یک نوع سیاست‌گذاری مربوط به چینی‌هاست که با مداخلات وحشتناک دولتی، جامعه را به شکل پادگان درمی‌آورند و کنترل همه امور را به دست می‌گیرند و سیاست‌گذاری دیگر بر اساس اقتدار دولتی انجام نمی‌شود و موضوع به مردم محول می‌شود اما بین این دو مدل نمی‌توانیم به‌راحتی نتیجه‌گیری کنیم ولی نوسان بین این‌ها نمی‌تواند جالب باشد و باید سیاست و مدل مشخصی را پی گرفت. اما معتقدم مدل‌هایی که بخواهد مداخلات سنگینی را انجام بدهد به نفع جامعه ما نیست و بیش از این مردم کشش ندارند. از سوی دیگر تعامل بین دولت و جامعه بسیار مهم است زیرا وقتی می‌توانیم به سمت فاصله‌گذاری هوشمند حرکت کنیم که یک تعامل سازنده بین  دولت و جامعه وجود داشته باشد و طبعا چنین ساختاری در کشور ما خیلی خوب پایه‌گذاری نشده و ما خلاف آن حرکت کرده‌ایم و معمولا جامعه اعتمادی به دولت ندارد و بر سر افزایش قیمت بنزین هم هیچ نظرخواهی و همکاری از مردم صورت نگرفت و با یک فشار از بالا انجام شد و تنش فراوانی هم ایجاد کرد. یا در موضوعات دیگر مثل فیلترینگ تلگرام یا سیاست‌های رسانه‌ای می‌بینیم که قبل از این، اصل بر اعتماد به دولت و تعامل بین دولت و جامعه نبوده بنابراین نمی‌توانیم در ماجرای کرونا، صرفا از مردم بخواهیم که خودشان به توصیه‌های بهداشتی عمل کرده و به فاصله‌گذاری اجتماعی و هوشمند توجه کنند. ما باید ببینیم شرایط واقعی جامعه به چه شکل است و از وضعیت معیشتی مردم مطلع باشیم و این مسئله در هر شهر و استانی با شهر و استان دیگر متفاوت است و اگر نسبت به این شرایط پایشی نداشته باشیم، نمی‌توانیم سیاست‌گذاری‌های درستی را اعمال کنیم.»
او تأکید می‌کند: «در شرایط فعلی جامعه، با اعمال هر نوع سیاستی دچار مشکلات جدی می‌شویم، به‌عنوان‌مثال والدینی را تصور کنید که هیچ‌گاه فرزندان خود را در امور مهم مشارکت نداده‌اند و به‌یک‌باره در مواقع بروز بحران، فرزندان را به حال خود رها کرده و از آنان می‌خواهند که خودشان به‌گونه‌ای با این بحران مواجه شوند. از طرفی دولت ما آن اقتدار لازم را به لحاظ اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی ندارد که بخواهد مردم را به رعایت فاصله‌گذاری‌ها ملزم کند و در حال حاضر این‌گونه به نظر می‌رسد که دولت پای خودش را از دل ماجرای کرونا   کنار کشیده است و مردم هم اگرچه درک درستی از فاصله‌گذاری‌ها دارند اما در حال سبک و سنگین کردن این مسئله هستند، جامعه ایران مدل چین نیست و مردم ما در یک جامعه پادگانی زندگی نکرده‌اند و اعمال حرکت‌های جبری و قهری بی‌فایده است و چنانچه مسئولان به دنبال برخورد جدی با این مسئله بودند باید بسته‌های مشخص اقتصادی را برای هرکدام از اقشار در نظر می‌گرفتند و طبعا دولت ما آمادگی آن را ندارد و مردم هم این موضوع را به‌درستی فهمیده‌اند که نمی‌توانند روی حرف‌ها و حمایت‌های دولت حساب باز کنند، این در حالی است که سایر نقاط جهان، دولت به‌سرعت وارد عمل شده و بسته‌های حمایتی ارائه کرده اما  در ایران بسیاری از افراد، بیمه ندارند و برای مایحتاج روزانه‌شان مانده‌اند و در نقطه مقابل، دولت دستور به بازگشایی برخی مشاغل داده و حمایت خاصی هم از اقشار آسیب‌پذیر نداشته است و این امر، فاصله طبقاتی را تشدید می‌کند.»این جامعه‌شناس معتقد است: «معنا و مفهوم سیاست‌هایی که دولت اتخاذ می‌کند، این است که کاری از دستش برنمی‌آید و مردم خودشان باید رعایت کنند. از طرفی تصور می‌کنم آن فرصت طلایی ازدست‌رفته و برای انجام یکسری اقدامات دیر است و چنانچه دولت بتواند حمایت‌های لازم اقتصادی را داشته باشد، می‌تواند درخواست کند که مردم در خانه بنشینند و دستورالعمل‌های بهداشتی را رعایت نمایند اما وقتی فاصله‌گذاری هوشمند اجرایی می‌شود یعنی توپ در زمین مردم است و آنان باید خود به فکر چاره‌ای برای معیشتشان باشند، در اینجا باز همان طبقات فقیر و محروم جامعه‌اند که زیر چرخ‌دنده‌های زندگی له می‌شوند و ثروتمندان یا بدون هیچ دغدغه مادی در خانه می‌نشینند و یا کسب‌وکارهای خود را باز می‌کنند و به حیات خویش ادامه می‌دهند.» 

|
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.