پدیده سلیمانی!
| محمدکاظم انبارلويي |
بيش از يک هفته است جهان به تماشاي مردي نشسته که از او به عنوان «قهرمان ملي» و «قهرمان بينالملل اسلام» ياد ميکنند.
با آن که او يک «نظامي» بود و بيش از ۴۰ سال ميجنگيد بدون آن که لحظهاي تفنگ خود را بر زمين بگذارد، اما او را پيامآور صلح، معنويت، نوعدوستي، وحدت، همگرايي و اجماعسازي در جهان اسلام ميدانند.
او اکنون در مزار خود در مسند «رهبري معنوي هوشمند» ايستاده و انگشت اشارت خود را به سمت کسي برده که او را مولا و مقتداي خود ميداند و ميگويد؛ اين همه کرامت و عظمت از او و خداي اوست، برگرديد به حکمراني خوب و از ولايت شيطان فاصله بگيريد.
او از جواني پاي در راه مبارزه با کفر، شرک و الحاد جهاني گذاشت و ۴۰ سال در اين راه ثابتقدم بود تا با شهادت خود، «روز جهاني مقاومت» را در تاريخ ايران و جهان به ثبت برساند.
نخبگان جهان و صاحبان رسانه امروزها در پي کشف حقيقت «پديده سليماني» هستند که او کي، کجا و چگونه دايره امپراتوري خود را در سفره دل ميليونها نفر پهن کرد در حالي که اصراري به ظاهر شدن در رسانهها نداشت.
از «قول» سليماني چيز کمي در اختيار مشتاقان کشف اين حقيقت است، اما ايران ما، منطقه و جهان پر از «فعل» اوست. او با زبان بدن حرف ميزد. اين زبان اکنون در گوش تاريخ و گوش ملت ايران و جهان نيازي به ترجمه، تفسير و تحليل ندارد. آخرين سخن او با ما دو دست بريده اوست که فداکاري و جانفشاني عباس(ع) را در کربلا تداعي ميکند. تازهترين سخن او بدن پارهپاره او است که زيبايي و شکوه حضور قاسم فرزند امامحسين(ع) در روز عاشورا را بازنمايي ميکند. او با اين زبان با همه و بويژه جوانان کشور حرف دارد. هيچ قدرتي در جهان قادر نيست جلوي اين زبان سحرانگيز را بگيرد. هنوز جهان در بهت حضور دهها ميليوني مردم در تشييع جنازه مطهر او در تهران، اهواز، مشهد، قم و بالاخره کرمان به سر ميبرد و نتوانسته است سر اين حضور را دريابد.
او يک سردار هميشه پيروز بود. پيروزيهاي او در دفاع مقدس، امر پوشيدهاي در تاريخ ايران نيست. فتوحات عظيم او در عراق، سوريه و لبنان در نبرد بيامان با صهيونيسم و جريان تکفيري داعش در برابر چشمان مردم جهان او مرد جنگ و مبارزه نشان ميدهد، اما همه ميدانند او براي «صلح»، «امنيت»، «رفاه» و «آسودگي مردم» ميجنگيد. اين واقعيت را در نماز، قيام، رکوع و سجود و حتي قنوت او ديده بودند و نميتوانستند انکار کنند.اين چه نيرويي بود که مردم را به خيابانها ريخت و شانه خود را زير تابوت جنازهاي داد که با تکتک مردم از هر قوم و قبيلهاي، مذهبي و حتي ديني حرف و سخن داشت.
در تاريخ ايران و جهان رهبران الهي کم نبودهاند که مورد علاقه و تکريم و تعظيم بودند، اما هيچ کس از آنان به اين اندازه از «نورانيت» چشمها را خيره نکرده بود. اکنون همه به دنبال منبع و مرکز فياض اين «نور» هستند که در پرتو آن شهيد سليماني درخشيد.
او عزيز بود و ملت خود را عزت بخشيد. او چون تکهاي ابر بود که با صاعقه شهادت خود آنچنان باراني پديد آورد که سرزمين خشک و برهوت دلهاي تشنه معنويت را سيراب کرد.
هنوز ترامپ و اشرار کاخ سفيد نفهميدهاند چه اتفاقي افتاده است! او فرمان شليک به مردي را صادر کرد که ۸۰ ميليون ايراني با فريادهاي «انتقام انتقام» با رگهاي برآمده از گردن، خشمگينانه پشت او ايستادهاند و نشان دادند او يک فرد نيست، يک ملت است. ترامپ فرمان شليک به مردي را صادر کرد که صدها لشکر، تيپ و گردانهاي شهادتطلب در سرتاسر خط مقاومت در غزه، لبنان، سوريه، عراق، يمن و… گوش به فرمان او بودند، اکنون منتظر فرمان او در سپاه قدس هستند تا دمار از روزگار استکبار و استبداد جهاني درآورند. آن روز که فرمانده کل قوا او را به فرماندهي سپاه قدس منصوب فرمود، کسي خبر نداشت که اين حکم از سوي ميليونها ايراني امضا شده است. تکتک مردم ايران پشت اين حکم بودند و سند آن را هم در بدرقه سردار سليماني نشان دادند. او با پاي ملت در مبارزه با اهريمنان به اقليم عراق و سوريه رفت. او با دست ملت ايران، حکومت فاسد و تروريستي داعش را سرنگون کرد. او يک ملت بود. ترامپ دستور شليک به يک ملت را صادر کرد. اکنون ملت با همه فشارهاي تحريم و تهديد آمريکا پشت او ايستاده است و فرياد انتقام سخت سر ميدهد. سردار شهيد سليماني هنوز پرچم مقاومت و نبرد با آمريکا را بر دوش دارد.
لايه غيب وجودي سردار سليماني و رمزآلود بودن آن اجازه نميدهد آمريکا و استراتژيستهاي پنتاگون پاي در ميدان کشف اين پديده نادر جهان بگذارند. با سيلي اول ايران و درهم کوبيدن «عينالاسد» و «پايگاه اربيل» وزنکشي جديد در ارزيابي قدرت منطقهاي و جهاني ايران آغاز شده است. نتيجه اين ارزيابي هرچه باشد، کارنامه فتوحات سليماني را قطورتر ميکند.
حوادث چند روز اخير بويژه پس از ضربه به پايگاه آمريکايي عينالاسد حکايت از ظهور يک ابرقدرت جديد در جهان دارد. ابرقدرتي که متکي بر «ابرمرداني» است که يکي از آنها شهيد قاسم سليماني است.آمريکا بايد بداند ايران اسلامي شهرهاي بزرگ موشکي را با صدها هزار موشک نقطهزن، هزاران آشيانه پهپادهاي پيشرفته با دهها هزار پهپاد نقطهزن را براي دکوراسيون اين قدرت درست نکرده است،ضربه «عينالاسد» نشان داد اراده پولاديني پشت اين سلاحها وجود دارد که در همان دقايق اوليه حمله سرنوشتساز، جغرافياي قدرت در منطقه و جهان را دگرگون خواهد کرد.
پنتاگون يک منطقي در جنگيدن دارد که براي ملت ما و مسئولين ما شناخته شده است. ژنرالهاي آمريکا معتقدند «اگر دشمن فرار کرد، حمله کن تا آخرين نفر را نابود کن، اما اگر برگشت، ايستاد و تلافي کرد، فرار کن!»
اکنون ما ايستادهايم و تلافي کرديم. وقت فرار دشمن است. اگر فرار نکند، ضربه بعدي فرود خواهد آمد. آمريکا بايد از منطقه برود. اين حکم يک ملت و فرياد امت ماست. اين حکم بدون کم و کاست بايد اجرا شود. فقط اجراي اين حکم خونبهاي شهيد سليماني و ابومهدي المهندس و ياران او است. آمريکاييها در برابر پديده بزرگ ظهور «قدرت معنوي هوشمند» قرار دارند که سردار سليماني پس از شهادت خود اين قدرت را نمايندگي ميکند. شهيد سليماني نماد بارز اقتدار ملي است. آمريکا خيال نکند اين اجتماعات ميليوني و هيجان مردم بهزودي فروکش ميکند. مردم ميروند روز چهلم شهادت سليماني که روز ۲۲ بهمن است، به خيابانها خواهند آمد تا براي چندمين بار قدرت نرم و سخت خود را به رخ آمريکا بکشند.
22 بهمن , سردار سلیمانی , محمد کاظم انبارلويي
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.