نفس‌هایی که به شماره افتاده - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 11072
  پرینتخانه » اجتماعی تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۳۹۸ - ۰:۲۱ |
«رسالت» پدیده ریزگردها در سیستان‌و‌بلوچستان را بررسی می‌کند؛

نفس‌هایی که به شماره افتاده

ريزگردها و هواي تيره و تار بخشي از زيستِ مردمان نجيبِ ديار سيستان و بلوچستان است. گرد و غبار نفس‌هايشان را به شماره انداخته و تل خاک، همسفره و هم بستر اهالي اين منطقه است.
نفس‌هایی که به شماره افتاده

ريزگردها و هواي تيره و تار بخشي از زيستِ مردمان نجيبِ ديار سيستان و بلوچستان است. گرد و غبار نفس‌هايشان را به شماره انداخته و تل خاک، همسفره و هم بستر اهالي اين منطقه است. ماجراي سيستان و خاک، ماجراي غم انگيز ديروز و امروز نيست بلکه قدمتي به عمر سالخوردگان اين ديار دارد. بخشي از علت ريزگردها مربوط به گذشته بوده و جزء طبيعت منطقه است که با وجود هامون پرآب و بادهاي موسمي به عنوان يک نعمت براي مردمان اين استان محسوب مي‌شد اما وقتي نبض هامون از شماره ايستاد
گرد و غبار همه جا را فراگرفت و اينک قريب به دو دهه است که گويي سيستان عزادار هامونِ از دست رفته است. ديگر از کشاورزي خبري نيست و بادهاي ۱۲۰ روزه که به ۱۸۶ روز رسيده اند امان اهالي مناطق زابل، زهک، نيمروز، هيرمند و هامون را به تنگ آورده اند.
هامون سومين تالاب و درياچه بزرگ ايران بعد از خزر و اروميه است و هفتمين تالاب بين المللي به حساب مي آيد. هامون يک تالاب مشترک بين ايران و کشور همسايه افغانستان است که دو سوم آن در ايران واقع شده است. اما به جهت اينکه هامون ايران تالاب پايين دستي است از بالا دست يعني افغانستان تغذيه مي شود. برخي کارشناسان معتقدند مشکل ريزگردها را بايد با ديپلماسي آب برطرف کرد و با گرفتن حقآبه تالاب از افغانستان به احياي هامون ايراني کمک کرد.
وحيد پورمردان، مديرکل حفاظت محيط‌زيست سيستان و بلوچستان درگفت و گو با همشهري مي گويد، پيگيري حقآبه تالاب هامون بايد در اولويت‌هاي دولت براي اين منطقه قرار گيرد. حقآبه تالاب هامون ۶۰ميليون مترمکعب است که به هيچ جاي آن کفاف نمي‌دهد. ۸۲۰ ميليون مترمکعب حقآبه ايران است که دولت افغانستان آن را دريغ مي‌کند. ۴۰۰ميليون مترمکعب آن مربوط به کشاورزي است که در دل آن ۶۰ميليون مترمکعب آب تالاب هامون قرار دارد اين در حالي است که گنجايش اين تالاب ۱۱ميليارد و نياز آبي آن ۶۰۰ميليون مترمکعب در سال است.
احمد قرائي، عضو هيئت علمي دانشگاه سيستان و بلوچستان نيز در گفت‎وگو با ايسنا با اشاره به کانون اين ريزگردها عنوان کرده است: « اين ريزگردها از شهر هرات در افغانستان که بالادست «هامون صابوري» است، شروع مي‌شود و اين وزش به سمت هامون صابوري و جنوب سيستان ادامه دارد و با کانون‌هاي برخاست ريزگرد سيستان يکپارچه مي‌شود و بعد از آن به سمت خاک کشورهاي افغانستان و پاکستان تغيير مسير مي‌دهد. وي با تأکيد بر اينکه اين ريزگرد در ايران تنها منطقه سيستان را تحت تاثير قرار مي‌دهد، اظهار کرد: اين ريزگردها حدود ۵۰ درصد از کشور پاکستان را تحت تاثير قرار مي‌دهد. اين امر مي‌تواند به ديپلماسي بين‌المللي کمک کند تا ايران و پاکستان براي سياست‌گذاري جامع در حوضه آبريز بين‌المللي هيرمند وارد مذاکره شوند تا کشور افغانستان را مجاب کنند تا آب اين حوضه هر چند که سال‌هاي کم بارش را در پيش رو داريم، مديريت شود.»
علي محمد طهماسبي بيرگاني دبير ستاد ملي مقابله با پديده گرد و غبار اما معتقد است معضل گردوغبار در دشت سيستان حتي با آورده رودخانه هيرمند و سطح مرطوب کانون‌هاي گردوغبار نيز حل نمي‌شود. وي بخشي از مشکل گردوغبار دشت سيستان را مربوط به خارج از کشور و حوزه آبخيز فراه در کشور افغانستان مي داند و بخشي ديگر را نيز مربوط به تالاب هامون مي داند که همچنان معضل فرسايش بادي، طوفان و شن دارد.
طهماسبي شيوه کشاورزي در دشت سيستان را از ديگر موضوعاتي مي داند که گردوغبار آن را تشديد مي‌کند. به گفته وي از آنجا که این دشت قابليت کشت محصولات کشاورزي در ۱۳۰هزار هکتار دارد، اما به‌دليل آنکه از منابع آب کافي براي کشت محصولات کشاورزي برخوردار نيست، لذا کشاورزان، اراضي زراعي منطقه را شخم مي‌زنند و در انتظار باران مي‌نشينند تا به مرحله برداشت محصولات کشاورزي برسند.
اين اقدام مسئله‌اي جدي در تشديد پديده گردوغبار است چون وزارت کشاورزي توان تامين آب مورد نياز کشاورزان را ندارد و به همين دليل بخشي از دشت سيستان همواره بدون پوشش گياهي باقي مي‌ماند و با هربار وزش باد، دستاورد دشت شخم‌خورده سيستان گردوغبار است.
مطابق ديدگاه دبير ستاد ملي مقابله با گر دو غبار مشکل ديگر در تشديد پديده گرد وغبار در استان سيستان و بلوچستان رسوبات بادي است که از افغانستان و درياچه هامون برداشت شده و به اين استان وارد مي‌شود.
وي همچنين در جلسه کارگروه مقابله با پديده گرد و غبار سيستان و بلوچستان در زاهدان از تخصيص بودجه ۵/۸۶ ميليارد توماني به سيستان و بلوچستان از محل صندوق توسعه ملي براي مقابله با پديده گرد و غبار خبر داد و نويد داد که اقدامات مؤثري با اين رقم بودجه که تا به حال سابقه نداشته است انجام خواهد گرفت.
در سيستان و بلوچستان کاري صورت نگرفته!
برهمين اساس رسالت در گفت و گو با کارشناسان پديده ريزگردها در منطقه سيستان را بررسي مي کند.
اسماعيل کهربم به عنوان يک بوم شناس و فعال محيط زيست مي گويد: « تا آنجايي که من مي دانم در سيستان و بلوچستان در خصوص مقابله با ريزگردها اقدامي انجام نگرفته است. يک مقداري درختکاري در خوزستان و اطراف اهواز شده است که با توجه به وسعت ايران عزيز اين دردي را دوا نمي کند. در سيستان و بلوچستان ما دشت ياري داريم که اين دشت بيش از ۲۴۰ هزار هکتار است. يعني يک منطقه بسيار وسيع با بيابان هايخشک و رودخانه هاي خشک که اينها منشا ريزگرد است. »
اسماعيل کهرم در مورد سيستم پيدايش ريزگردها مي گويد: « اگر ما يک جنگلي داشته باشم و اين جنگل را بتراشيم و خاک را عريان کنيم با کمال تأسف ما يک منشأيي براي ريزگرد درست کرديم. اگر چنانچه ما سدي مي زنيم و بستر رودخانه را عريان مي کنيم و آب را از آن برمي داريم، ما منشأ ريزگرد درست کرديم به اين صورت که مواد آلي مانند درختان و اجساد جانوران براي ميليون ها سال در کف تالاب و رودخانه رسوب مي کنند و مي مانند ولي آب حافظ اينهاست و اين آب نمي گذارد که اينها تبديل به ريزگرد شوند. اگر چنانچه تالابي خشک شود و رودخانه اي خشک شود، سدي بزنند و جلوي حرکت آب گرفته شود در اين صورت بستر عريان
مي شود و اين مواد آلي در معرض باد قرار گرفته و حرکت مي کنند. حالا بستگي به قدرت و سرعت باد دارد که در چه جهتي و با چه مسافتي برود.»
هامونِ خشک ريز گردها را به هوا فرستاد !
وي در ادامه مي گويد: « تالاب سيستان حدود ۲۴۰ هزار هکتار بود که وقتي خشک شد بستر آن محل پراکنش ريز گردها شد. باد آمد و اين مواد آلي را جا به جا کرد و به سر مردم زابل فرو آورد. حال آنکه مناطق جنوبي شهر زابل آب فراواني داشت و وقتي تالاب هامون بر اثر بي تدبيري ما خشک شد، تبديل به مرکز ريزگرد شد. اين ريز گردها در زمان گذشته حدود چهل و هفت سال پيش هم بود ولي از زمان خشک شدن هامون، خشک شدن تالاب ها و خشک شدن برکه ها که در طول رودخانه هاي کاجو و سرباز بودند و مأمن گاندوها هم بودند متأسفانه ميزان ريزگرد چندين برابر شد. و الان هم کم کم فصل ريزگرد دارد فرا مي رسد.»
مشاور اسبق رئيس سازمان حفاظت محيط زيست معتقد است ريزگردهاي استان سيستان و بلوچستان دو منشأ خارجي و داخلي دارند و خشک شدن برکه ها و تالاب هامون و جنگل زدايي از علل داخلي ريزگردها است: « در اين منطقه جنگل وجود دارد، مثلا جنگل جزينک در اطراف زابل که به تدريج درختانش را کندند و به مصرف رساندند و محلي شد براي ريزگرد. هر هکتار از جنگل در طول سال ۷ و نيم تن ريزگرد را جذب مي کند و اين بلايي است که ما در سيستان و بلوچستان بر سر جنگل هاي کوچک ولي مهم آورده ايم. »وي منشأ خارجي را از شرق پاکستان مي داند که خود داراي وسعت هاي صحاري است، البته ترکيه با سد ساختن روي دجله و فرات دارد ظلم مي کند به طوري که آب را به سوريه و عراق و ايران نمي رساند و باعث ريزگرد شده است.
گز و تاق بکاريمکهرم راهکار جلوگيري از تشديد ريزگردها را گياهکاري مي داند و در اين باره مي گويد: «درخت هاي گز و تاق براي شرايط خشکسالي خلق شده اند و مي شود با حداقل آب با اين درخت ها جنگل درست کرد. با يک کوزه آب، به اين صورت که کوزه را در زمين مي گذارند و نشاي گز و تاق را مي کارند. ريشه اين گياهان مي رود دور کوزه و در کوزه مدام آب مي ريزند و وقتي خوب پا گرفت ديگر ولش مي کنند و ريشه مي رود از سفره آب زيرزميني بهره برداري مي کند. »
هميشه پاي بشر خرابکار در ميان است
اما ضياء الدين شعاعي رئيس پژوهشکده حفاظت خاک و آبخيزداري و رئيس سابق ستاد ملي مقابله با پديده گرد و غبار، با اشاره به اينکه بادهاي ۱۲۰ روزه و درياچه هامون در چرخه طبيعي خود نعمتي براي مردمان استان محسوب مي شد، بيان مي دارد: دخالت بشر اين چرخه و توازن طبيعي آب را بر هم زد و مشکلاتي را براي مردم منطقه به وجود آورد: « استان سيستان و بلوچستان از قديم به عنوان استاني که در آن بادهاي موسمي مي وزيده و در برخي از سالها منشأ حرکت شن هاي روان بوده، معروف است. معماري قديمي اين استان بر مبناي سازگاري مردم با وزش بادهاي ۱۲۰ روزه بنا شده زيرا مشکل حرکت شن هاي روان به حدي بوده که حتي برخي از روستاهاي قديمي زير انبوه شن هاي روان دفن مي شدند. اين خصلت اقليم منطقه است.
به اذعان او، اين منطقه از قديم در چرخه طبيعي، نعمتي نصيب اين استان کرده و در عين حال حدود ۱۳ تا ۱۴ ميليارد متر مکعب آب در پهنه سه قسمتي «هامون پوزک، هامون صابوري و هامون هيرمند» جمع مي شد و اينها بدنه آبي را تشکيل مي دادند. اين بدنه آبي در برخي از سالها که پر مي شد در حقيقت، نعمتي بود چرا که بادهاي ۱۲۰ روزه باعث مي شد، باد روي اين درياچه بوزد و رطوبت را منتقل و هواي منطقه را تلطيف کند، در نتيجه رطوبت بالا در توليدات کشاورزي و دام مردم تأثير مي گذاشت و براي همين هم از قديم زابل معروف به انبار غله ايران بوده و کشت ها و توليدات غله وسيع داشته است. از وقتي که دست بشر وارد کار شده، متأسفانه در بالادست اين حوزه مثل سد کجکي در زمان اشغال شوروي سابق در افغانستان سدي احداث شد و در حقيقت اين توازن آب به هم خورد. حالا برخي از اين عدم توازن ناشي از ذخيره آبي است که پشت سدها احداث شده توسط افغانستان صورت مي گرفت، ولي برخي از اين خشکسالي که من اشاره کردم در برخي از سال‌ها به طور طبيعي هم دوره هاي خشکسالي باعث مي شد که هامون آب مورد نيازش را دريافت نکند به همين دليل طوفان هاي شن که ذات منطقه بودند رخ داده و مديريت ناصحيح آب بدون توجه به حيات تالاب توسط کشور افغانستان صورت مي گرفت و اين باعث شد، يک معضل جديدي هم بر معضل طوفان شن اضافه شود و آن طوفان هاي گرد و غبار است. شعاعي تأکيد مي کند: فرق طوفان شن و طوفان گرد و غبار در اين است که طوفان هاي شن مهاجرت وسيع ندارند، با حرکت باد حرکت مي کنند، آرام آرام به جلو مي آيند و توقف مي کنند . گاهي هم مي رسند به مزارع مردم و روستاها و خب موجب زحمت براي مردم مي شوند ولي در شرايطي که هامون خشک است و حدود يازده، دوازده سال است که آب کافي دريافت نکرده، طبيعتا لحظه هايي که آب مي گيرد به دليل اينکه در سال هاي قبل ذرات دانه ريزتر از ذرات شن در کف درياچه تجمع پيدا کرده، اين بادها باعث مي شود اين طوفان هاي شن بلند شوند و زابل و حتي زاهدان را تحت تأثير قرار دهند. در برخي از مواقع اطلاعات ماهواره اي ما نشان مي دهد که حتي از روي خليج فارس هم عبور مي کنند و به کشورهاي جنوب خليج فارس هم حتي اين گرد و غبار مي رسند. »
يک مشکل با دو منشأشعاعي منشأ اين ريزگردها را دوگانه مي داند يعني هم ايران و هم افغانستان و مي گويد: « تالاب هامون که سه قسمت است خب طبيعتا پوزک در افغانستان است و صابوري و هيرمند در ايران هستند. بايد قبول کنيم وقتي يک طوفاني ناشي از بادهاي ۱۲۰ روزه که بادهاي شمالي هستند و از سمت ترکمنستان وارد ايران مي شوند و از قديم هم بودند و جزء مدل هاي باد رايج منطقه هستند و حتي شدت شان گاهي به ۱۲۰ تا ۲۰۰ کيلومتر در ساعت هم در شرايط بحراني مي رسد و اين ها از هر دو منشأ افغانستان و ايران برداشت مي کنند و با توجه به جهتي که به سمت جنوب دارند، شهر سيستان و روستاهاي اطراف و حتي در حالت هاي خيلي بحراني به زاهدان و خليج فارس و کشورهاي عربي هم مي رسند. »
طرف افغانستاني به تعهد خود پايبند نيست
وي راهکار مقابله با ريزگردها را استفاده از اهرم هاي علمي و ديپلماتيک براي مذاکره با افغانستان مي داند تا با همکاري اين کشور بتوان تالاب بين المللي هامون را دوباره احيا کرد تا هم زيست بوم تالاب که براي منطقه خيلي مهم است احيا شود و هم اين معضلي که براي کشور ايران، افغانستان و حتي پاکستان در مورد بحران گرد و غبار ايجاد شده کنترل شود:
« وقتي براي منشأ هيچ ابهامي نداريم و قطعا مي دانيم ناشي از مديريت غلط آب است، راهکارها به سادگي قابل درک است. تنها راهکارش اين است که تالاب هامون به عنوان يک تالاب بين المللي و ثبت شده کنوانسيون رامسر تأکيد شود که بايد اين تالاب احيا بشود و زنده بماند. طرف افغاني اين باور را ندارد. در تخصيص آب به تالاب هامون ذکر مي کند که ما در حوزه سد کجکي نياز آبي داريم و اين آب را کنترل مي کنيم بدون توجه به اينکه يک تالاب بين المللي بايد زنده بماند. طبيعتا تنها راهکار اين است که با اهرم هاي علمي و ديپلماتيک با افغان ها به تفاهم برسيم که اين تالاب بايد با همکاري دو کشور احيا شود.
به اعتقاد او، ما ده ها سال ميزبان مهاجرين افغان بوديم، در حال حاضر به زير ساخت هاي افغانستان کمک مي کنيم، پس بايد اين فرصت ها را تا دير نشده استفاده کنيم و در مقابل خدمتي که دولت ايران به افغانستان و افغان ها کرده است، اين را به عنوان يک مزيت استفاده کرده و مذاکرات را آغاز کنيم.

|
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.