رهبر انقلاب در حرم امام(ره): حماسه انتخابات مکمل حماسه بدرقه شهیدان است
رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجتماع عظیم مردم در سیوپنجمین سالگرد عروج حضرت امام خمینی(ره) با تبیین اهمیت و برجستگی مسئله فلسطین در دیدگاهها و رویکردهای امام راحل، تأکید کردند: پیشبینی ۵۰ سال قبل امام بزرگوار درباره فلسطین، بتدریج در حال تحقق است و عملیات معجزهآفرین طوفانالاقصی با باطل کردن نقشه وسیع دشمنان برای تسلط بر منطقه و جهان اسلام، رژیم صهیونیستی را در مسیر اضمحلال قرار داده و در پرتو ایستادگی ایمانی و تحسینبرانگیز مردم غزه، رژیم اشغالگر در مقابل چشم جهانیان در حال ذوب شدن است.این اجتماع بزرگِ هرساله دارای یک هدف مهم و مورد نیاز ملّت ایران است، و آن عبارت است از تجدید یاد امام بزرگوار و بهرهگیری از درس امام بزرگوار برای پیشرفت کشور و اداره کشور و تعقیب اهداف بلند انقلاب؛ یا از درس امام استفاده کنیم که در بیانات ایشان و در نوشتههای ایشان در دسترس ما و در اختیار ما است، یا از ابعاد شخصیّت امام بهرهمند بشویم که خود این ابعاد شخصیّت برجسته بینظیر امام بزرگوار، هر کدام درسی است برای ما.
امروز هم من از نگاه امام بزرگوار، از زاویه دید امام بزرگوار، می خواهم [راجع] به دو موضوع مهمّی که در فاصله خرداد گذشته تا امروز اتّفاق افتاده است، کلماتی را عرض کنم، مطالبی را بیان کنم. این دو موضوع، یکی مسئله فلسطین است که امروز مسئله اوّل دنیا است و با یک حمله عظیم مردمی آغاز شد و دنبالههای آن تا امروز چشم دنیا را متوجّه خود کرده است و آن را به مسئله اوّل دنیا تبدیل کرده است؛ یکی هم حادثه تلخ فقدان رئیسجمهور عزیز و مغتنم ما است که آن هم حادثه بزرگی است و هم در دایره داخلی کشور، هم در عرصه جهانی، شهادت رئیسجمهورمان و همراهانشان پیامدهایی دارد، و یکی از مسائل مهمّ تاریخ انقلاب محسوب می شود. راجع به این دو موضوع از زاویه نگاه امام می خواهیم نگاه کنیم و بحث کنیم؛ بعد هم البتّه انشاءالله درباره مسئله انتخابات و این وظیفه ملّی و عمومیای که در زمینه انتخابات داریم، چند کلمهای عرض خواهم کرد.
یکی از برجستهترین درسها و رویکردهای امام را ما در قضیّه فلسطین مشاهده می کنیم؛ امام بزرگوار از روز اوّلِ شروع نهضت اسلامی، بر روی مسئله فلسطین تکیه کردند، مطالبی گفتند، آیندهنگریای کردند و راهنماییهایی به ملّت های مسلمان و به خود ملّت فلسطین کردند. آنچه امام بزرگوار درباره آینده فلسطین از پنجاه سال قبل یا بیشتر پیشبینی کرده بودند، امروز بتدریج در حال تحقّق یافتن است؛ این روشنبینی امام در مسئله فلسطین، موضوع بسیار مهمّی است که بعد توضیحی عرض خواهم کرد. البتّه این روشنبینی و آیندهنگری و دقّت نظر امام بزرگوار در حوادث، مخصوص مسئله فلسطین نبود؛ در بسیاری از قضایای جاری و مهمّ کشور، نظر امام، نگاه دقیق امام، روشنبینی امام در جلوی چشم کسانی که آنها را شنیده بودند تحقّق پیدا کرد که نمونههای زیادی دارد. یک نمونه همان روزهای اوّل نهضت است؛ آن روزی که نهضت اسلامی به رهبری امام بزرگوار اوّلین گام های خودش را برمی داشت و رژیم طاغوت در فیضیّه قم، در خیابان های قم، در تهران، هر حرکتی را با شدّت و بیرحمیِ تمام سرکوب می کرد، در یک چنین شرایطی که مبارزین تعداد اندکی بودند و طرف مقابل هم یک رژیم جبّار و بیرحم بود، ایشان خطاب به ماها که آن روز طلبههای جوانی بودیم، فرمودند «اینها رفتنی هستند، شما می مانید». آن روز کسانی که اهل تحلیل بودند، اهل مطالعه مسائل گوناگون کشورها و مبارزات و مانند اینها بودند، از اینجور سخنی تعجّب می کردند؛ ایشان گفتند و همین هم شد.یک نمونه دیگر در اواخر دوران عمر بابرکت این بزرگوار است و آن، مطلبی است که ایشان در نامه به رئیس شوروی سابق نوشتند، که این جزو عبارات ماندگار تاریخی است. آن روز که شوروی سابق در اوج شوکت و اعتبار به نظر
می رسید، ایشان گفتند که صدای شکستن استخوان های رژیم کمونیستی را میشنوند؛ هیچکس آن روز تصوّر چنین وضعی را نمی کرد؛ ایشان گفتند، و خیلی نگذشت که آنچه ایشان پیشبینی کرده بودند اتّفاق افتاد.امام در قضیّه فلسطین، با این نگاه، با این دید وارد قضایا شدند. آنچه حاصل و خلاصه خواسته امام بزرگوار در باب فلسطین بود، این بود که دل به مذاکرات سازش بسته نشود. دل نبندند، امیدوار نباشند به اینکه بتوانند با مذاکرات سازش، مشکل فلسطینیها را حل کنند و در مسئله فلسطین به یک نقطه عادلانه برسند؛ این خلاصه حرف امام بود. ایشان معتقد بود باید خود مردم فلسطین در میدان عمل حقّ خودشان را بگیرند و دشمن را، یعنی رژیم صهیونیست را وادار به عقبنشینی کنند، او را تضعیف کنند، و همه ملّت های دنیا و بالخصوص دولت های مسلمان از فلسطینیها حمایت کنند؛ ایشان همیشه تکرار می کردند که اگر ملّتها وارد میدان بشوند، خود فلسطینیها اقدام کنند و کمر به عمل ببندند، اگر این[طور] شد، رژیم صهیونیست وادار خواهد شد به اینکه عقبنشینی کند؛ امروز این اتّفاق افتاده است؛ که من حالا توضیح خواهم داد.فلسطینیها در ماجرای طوفانالاقصیٰ وارد میدان شدند، عمل کردند، اقدام کردند و دشمن را در کنج میدانی قرار دادند که هیچ راه فراری و وسیله نجاتی برایش وجود ندارد. بله، آمریکا از رژیم صهیونیست حمایت می کند، بسیاری از دولت های
غربی حمایت می کنند امّا همه هم اعتراف می کنند و قبول دارند که شرایطی که برای حکومت صهیونیست به وجود آمده است، شرایطی است که راه نجاتی برای آن رژیم وجود ندارد. در باب این حرکت عظیم مردم فلسطین من در اینجا چند جملهای توضیح عرض می کنم.
دو نقطه اساسی در حادثه طوفانالاقصیٰ وجود دارد که باید به آن توجّه کرد؛ دو نقطه اساسی و مهم. یک نقطه این است که این عملیّات طوفانالاقصیٰ که در پانزدهم مهرِ گذشته اتّفاق افتاد، دقیقاً مورد نیاز منطقه بود؛ منطقه ما به این عملیّات نیاز داشت؛ این پاسخ به یک نیاز بزرگ منطقه بود که شرح خواهم داد. نقطه دوّم این است که این عملیّات یک ضربه تعیینکنندهای به رژیم صهیونیست بود؛ ضربهای که هیچ علاجی برای آن وجود ندارد، و رژیم صهیونیست بر اثر این ضربه دچار ابتلائاتی شده است که از این ابتلائات نجات پیدا نخواهد کرد.امّا آن نقطه اوّل که گفتیم عملیّات طوفانالاقصیٰ دقیقاً در لحظه نیاز منطقه اتّفاق افتاد، توضیحش این است که یک نقشه جامعِ وسیعی به وسیله آمریکا و عناصر صهیونیست و دنبالههای آنها و بعضی از دولت های
منطقه طرّاحی شده بود که بر اساس این نقشه جامع قرار بود مناسبات و معادلات منطقه تغییر پیدا کند. ارتباط رژیم صهیونیستی با دولت های منطقه طبق خواسته خود آن رژیم تنظیم بشود و معنایش تسلّط رژیم صهیونیستی بر سیاست و اقتصاد کلّ منطقه غرب آسیا بلکه کلّ دنیای اسلام بود؛ یک برنامه وسیعی را طرّاحی کرده بودند که این نتیجهاش بود. این برنامه را با مقدّمات زیادی پیش برده بودند؛ آمریکا پشت سر این برنامه بود، انگلیس پشت سر این برنامه بود، جامعه صهیونیستهای جهانی پشت سر این برنامه بودند، بعضی از دولت های منطقه با جدّیّت در این برنامه همکاری می کردند؛ این برنامه به لحظههای پایانی خودش رسیده بود؛ یعنی چیزی نمانده بود که این برنامه و نقشه بلندمدّت به مرحله اجرای عملی برسد. در یک چنین لحظه حسّاسی حمله طوفانالاقصیٰ آغاز شد و همه نقشههای دشمن را بر باد داد. طوفان پانزدهم مهر نقشه با دقّت طرّاحیشده دشمن را باطل کرد و با وضعی که در این هشت ماه پیش آمده است، امیدی هم به اینکه بتوانند این نقشه را دوباره احیا کنند چندان وجود ندارد. کار بزرگ مهمّی انجام گرفت.اینکه شما میبینید رژیم صهیونیستی با چنین شدّتی و قساوتی به مردم بیدفاع غزّه حمله می کند، واکنش عصبی رژیم به باطل شدن آن نقشه است. اینکه میبینید دولت آمریکا در مقابل چشم همه مردم دنیا به این جنایتها کمک می کند، به خاطر واکنش عصبی آنها است از باطل شدن نقشهای که با زحمت زیاد این نقشه را کشیده بودند. طوفانالاقصیٰ یک چنین معجزهای کرد. این طوفانالاقصیٰ درست در وقت خود و در لحظه خود اتّفاق افتاد. بنده البتّه نمی توانم ادّعا کنم که طرّاحان طوفانالاقصیٰ آیا می دانستند که چه کار بزرگی را دارند انجام می دهند یا نه ــ من نمی دانم ــ امّا واقعیّت این است که این کاری که اینها انجام دادند، یک کاری بود که هیچ چیز دیگری نمی توانست جای آن را بگیرد؛ اینها یک توطئه بزرگ بینالمللی برای منطقه غرب آسیا را با عملیّات طوفانالاقصیٰ از بین بردند و باطل کردند. این، نقطه اوّل.
و امّا نقطه دوّم، که گفتیم عملیّات طوفانالاقصیٰ یک ضربه تعیینکننده به رژیم صهیونیستی بود، یک ضربهای بود که قابل جبران نیست و رژیم صهیونیستی را در یک مسیری قرار داده است که انتهای آن مسیر جز اضمحلال و نابودی چیز دیگری نیست. درباره این بخش از قضیّه زیاد صحبت کردهایم؛ از اوّل وقوع طوفانالاقصیٰ تا حالا، بارها درباره این مسئله صحبت کردهایم؛ من امروز می خواهم از زبان دیگران دراینباره حرف بزنم. نظرات خودمان را فعلاً می گذاریم کنار؛ من نظرات کسانی را عرض می کنم که از لحاظ جهتگیری و رویکرد با ما همراه نیستند.
همه تحلیلگران غربی، اعمّ از اروپایی، آمریکایی و حتّی وابستگان به خود رژیم صهیونیستی معتقدند که در این عملیّات، رژیم صهیونیستی با همه تظاهر و یالوکوپال، از گروه معدود مقاومت شکست سختی خورده است. آنها
می گویند رژیم صهیونیستی هشت ماه بعد از طوفانالاقصیٰ، با اینهمه تلاش، به هیچکدام از هدف های حدّاقلّی خود هم نرسیده؛ این را تحلیلگران غربی می گویند. از این بالاتر، یک تحلیلگر غربی قضاوتش این است و اینجور می گوید که طوفانالاقصیٰ رویدادی است که می تواند تغییردهنده قرن بیستویکم باشد؛ این تلقّی یک تحلیلگر معروف غربی است ــ بنده نمی خواهم اسم آنها را بیاورم ــ یک تحلیل دیگر از یک تحلیلگر دیگر غربی می گوید: طوفانالاقصیٰ جهان را تغییر خواهد داد. یک تحلیلگر امنیّتی صهیونیست، مربوط به داخل خود رژیم صهیونیستی، [وقتی] می خواهد بگوید درون سران و مسئولان بالای رژیم صهیونیستی آشفتگی وجود دارد، سرگیجه وجود دارد و نمی دانند چه کار باید بکنند، اینجور می گوید که اگر محتوای بحثها و اختلافات مقامات اسرائیل در رسانهها منتشر شود، چهار میلیون نفر از اسرائیل خواهند رفت؛ مهاجرت معکوس؛ یعنی سرگیجه و آشفتگی و دستپاچگی در میان مقامات اسرائیل در یک چنین حدّی است. توجّه کنید! این خیلی مهم است. یک مورّخ اسرائیلی می گوید: «پروژه صهیونیستی، نفس های آخر خود را می کِشد ــ این را یک تحلیلگر و مورّخ صهیونیست می گوید ــ و ما در آغازِ پایان رژیم صهیونیستی هستیم؛ ارتش در حفاظت از جامعه یهودی در جنوب و شمال اسرائیل شکست خورده است». ارتشی که ادّعا می کرد جزو قویترین ارتش های
دنیا است در داخل سرزمین خود شکست خورده؛ از چه کسی شکست خورده؟ از یک دولت قوی؟ نه، از گروههای مقاومت، از حماس، از حزبالله؛ از اینها شکست خورده. طوفانالاقصیٰ این است.
از همه اینها که بگذریم، آنچه در مقابل چشم ما است و داریم مشاهده می کنیم، [این است که] مسئله فلسطین شده است مسئله اوّل دنیا؛ این خیلی مهم است. سال های متمادی تبلیغات رسمی رسانههای وابسته به آمریکا و وابسته به مراکز صهیونیستیِ ثروتمند سعیشان این بود که کاری کنند که نام فلسطین و مسئله فلسطین بتدریج کمرنگ بشود و تدریجاً به فراموشی سپرده بشود، و مردم یادشان برود که یک چیزی هم به نام «فلسطین» وجود داشته! سالها سعی کردند و پول خرج کردند برای این کار، [امّا] امروز علیرغم آنها، مسئله فلسطین مسئله اوّل دنیا است. در خیابان های لندن، در میدان های پاریس، در دانشگاههای آمریکا به نفع مردم فلسطین و علیه رژیم صهیونیستی شعار می دهند. آمریکا هم در مقابل اجماع جهانی ملّت های دنیا ناچار دچار انفعال است و دیر یا زود مجبور خواهد شد دست خودش را از پشت رژیم صهیونیستی بردارد.
البتّه مصیبتهای غزّه، حوادث گریهآور غزّه، [از جمله] حمله به مردم بیدفاع، کشتار نزدیک به چهل هزار نفر، کشتار حدود پانزده هزار یا بیشتر کودک ــ بعضاً نوزاد، بعضاً شیرخوار ــ این مصیبتها وجود دارد؛ اینها هزینههایی است که ملّت فلسطین در راه نجات خود دارد این هزینهها را میدهد، و [در عین حال] ایستاده است و مقاومت می کند و از حماسهسازان و مبارزان مقاومت دفاع می کند. ملّت فلسطین با وجود همه این مشکلات و سختیها، از مقاومت اِعراض نکرد، روگردانی نکرد؛ از مقاومت دفاع می کند، به برکت ایمان اسلامی و اعتقاد به آیات قرآن؛ این خیلی مهم است.واقع قضیّه این است که رژیم صهیونیستی یک محاسبه غلطی کرد، یک تحلیل غلطی کرد از تواناییهای جبهه عظیم مقاومت. امروز یک جبهه بزرگی در منطقه ما وجود دارد به نام «جبهه مقاومت»؛ این جبهه تواناییهای زیادی دارد؛ رژیم صهیونیستی در فهم این حقیقت دچار اشتباه شد، دچار غلط شد. رژیم صهیونیستی به دست خودش، خود را در یک دالان بنبستی انداخت که شکستها پشت سر هم و پیدرپی به سراغش خواهند آمد و به حول و قوّه الهی از این دالان راه نجاتی پیدا نخواهد کرد. امروز رژیم صهیونیستی در مقابل چشم مردم دنیا دارد بتدریج ذوب می شود، دارد تمام می شود؛ این را مردم دنیا دارند میبینند. البتّه در تبلیغات حرف می زنند، امّا واقع قضیّه این است؛ هم خودشان می دانند، هم بسیاری از سیاسیّون دنیا میدانند، هم بسیاری از ملّتها این را می فهمند و هم ملّت فلسطین این را فهمیده است. این راجع به مسئله اوّلی که گفتیم امروز می خواهیم بحث کنیم، [یعنی] مسئله فلسطین و طوفانالاقصیٰ.امّا حادثه مهمّ دوّم، یعنی شهادت جانگداز رئیسجمهور محترم و عزیز و پُرکار و همراهان ایشان که این همراهان هم هر کدام به نوبه خود ارزشمند بودند؛ از آنهایی که بنده از نزدیک میشناختم، مرحوم آقای آل هاشم، امامجمعه فعّال، مردمی و شایسته شهر تبریز، نماینده رهبری در استان مهمّ آذربایجان شرقی، با مردم، با جوانها، با دانشجوها، با هنرمندان، با ورزشکاران، با قاطبه مردم ارتباطات قلبی و دلی و کاری برقرار می کرد؛ حقیقتاً شخصیّت ارزندهای بود. مرحوم آقای امیرعبداللهیان، وزیر خارجه فعّال، پُرکار، باابتکار، مذاکرهکننده قوی؛ بنده صورت مذاکراتی را که ایشان می کرد در مواردی مشاهده می کردم؛ یک مذاکرهکننده قوی و باهوش و پایبند به مبانی و اصول؛ اینها [کسانی بودند] که من از نزدیک میشناختم؛ دیگران هم، چه استاندار آذربایجان، چه برادر مأمور حفاظت رئیسجمهور، چه آن سه نفر عزیزی که مأمور پرواز بودند، همه اینها آنطوری که افراد آشنای به آنها می گویند، افراد شایسته و برجسته و مؤمنی بودند. فقدان اینها حقیقتاً یک خسارت بود برای کشور.
ما در مقابل مصیبت چه جور باید برخورد کنیم؟ این مهم است. من قبلاً بحث درباره این فقدان بزرگ را با این آیه شریفه، نورانی کنم که می فرماید: وَ لا تَقولوا لِمَن یُقتَلُ فی سَبیلِ اللهِ اَمواتٌ بَل اَحیاءٌ وَ لکِن لا تَشعُرون؛ به کسانی که در راه خدا کشته می شوند، مرده اطلاق نکنید؛ اینها زندهاند. اطراف این آیه ــ چه قبل این آیه، چه بعد این آیه ــ بحثی از حرکت نظامی و جنگ و قتال و مانند اینها نیست؛ [می فرماید] «فیسبیلالله». نمی شود ادّعا کرد که معنای این «یُقتَلُ فی سَبیلِ اللَّه» کشته شدن در میدان جنگ است، چون هیچ قرینهای بر این در این آیه وجود ندارد. در آیه سوره آلعمران ــ «وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا» ــ چرا، آن آیه در ضمنِ مسائل جهاد است؛ این آیه نه، مطلق است؛ [می فرماید] هر کسی که در راه خدا کشته بشود. راه خدمت به مردم، راه خدا است؛ راه کار جهادی برای مردم، راه خدا است؛ راه اداره کشور اسلامی، راه خدا است؛ راه پیشرفت نظام جمهوری اسلامی، راه خدا است. آقای رئیسی عزیز و همراهانش، در راه پیشرفت کشور، در راه خدمت به مردم، در راه اعتلای جمهوری اسلامی کشته شدند، [لذا] مشمول این آیهاند؛ اینها را اموات ندانید؛ بَل اَحیاءٌ؛ اینها زنده هستند؛ همان تعبیری که در باب شهدا وجود دارد. بنابراین، اینها را ما «شهدای خدمت» می دانیم، همچنان که مردم گفتند؛ از دل مردم جوشید این تعبیر «شهید جمهور» و «شهید خدمت»؛ این خیلی باارزش است. خب، این مصیبت جدّاً مصیبت سنگینی بود برای کشور.چند کلمه در باب خود رئیسجمهور فقیدمان عرض بکنم، چند کلمه هم در باب مردم و ملّت مان که در این قضیّه چه جوری برخورد کردند عرض بکنم. اینها درس است؛ ما باید درس بگیریم از حوادث؛ این حوادث برای ما درس است.در باب خود رئیسجمهور عزیزمان ــ که رحمت خدا بر او باد ــ همه اعتراف کردند که مرد کار بود، مرد عمل بود، مرد خدمت بود، مرد صفا و صداقت بود؛ این را همه اعتراف کردند. شب و روز نمیشناخت. در خدمتگزاری به کشور، یک نصاب تازهای را به وجود آورد. ما قبلاً هم شخصیّتهای خدمتگزار داشتهایم، امّا نه در این حد، نه با این حجم، نه با این کیفیّت، نه با این صداقت، نه با این پُرکاری و شب و روز نشناختن؛ یک نصاب جدیدی را آقای رئیسی (رحمة الله علیه) در باب خدمتگزاری به ملّت ایجاد کرد. در مسائل خارجی، از فرصتها به بهترین وجهی استفاده کرد. اینهمه تحرّک خارجی و سفر خارجی آثار ارزشمند و بابرکتی برای کشور داشت، هم برای امروز کشور، هم برای فردای کشور. ایران را در چشم رجال سیاسی دنیا بزرگتر و برجستهتر کرد. انقلاب اسلامی را، ملّت ایران را، در بیانات خود و در اظهارات خارجی خود، درست تعریف کرد و شناساند؛ لذا رجال سیاسیای که امروز درباره او حرف می زنند، از او به عنوان یک چهره برجسته حرف می زنند؛ این برای ما که سال های متمادی با مسائل خارجی سروکار داشتیم، چیز جدید و باارزشی است. سبک مدیریّت او در بین همکاران خودش یک سبک ویژهای بود، با صمیمیّت همراه بود؛ با همکارانش، با وزرا، با مدیران دولتی با صفا و صمیمیّت رفتار می کرد. برای مردم، کرامت قائل بود، عزّت قائل بود؛ به مردم، به جوانها برای اظهار نظر میدان می داد؛ حرمت مردم را نگه می داشت. به جوانها اعتماد می کرد، جوانها را تکریم می کرد. به کسانی که به خود او بدی کرده بودند، با کرامت برخورد می کرد؛ به کسانی که حتّی به او اهانت کرده بودند، پاسخ تند، پاسخ زشت، پاسخ عصبی نمی داد. متقابلاً در مرزبندی با دشمنان انقلاب صراحت داشت؛ در مورد کسانی که با انقلاب بد بودند، مخالف بودند، دشمن بودند، دوپهلو صحبت نمیکرد؛ صریح صحبت می کرد، مرزبندیِ صریح داشت؛ به لبخند دشمن اعتماد نمی کرد. اینها ارزش است، اینها درس است؛ هر کدام از اینها برای سیاستمداران ما، برای رؤسای جمهور آینده ما، برای کسانی که در یک بخشی مورد اعتماد ملّت قرار می گیرند، یک سرمشق است.
بعد از فقدان این عزیز، من دیدم تقریباً همه روزنامهها، همه مطبوعات، در فضای مجازی، اشخاص گوناگون از جریان های مختلف، از خدمات او و تلاش های شبانهروزی او حرف می زنند، از او تمجید می کنند، تعریف می کنند؛ دلم سوخت؛ دلم برای رئیسی سوخت؛ [بعضی از] اینها در زمان حیات او حاضر نبودند یک کلمه از این حرفها را بگویند؛ در زمان حیات او این برجستگیها را می دیدند امّا کتمان می کردند، بلکه عکس آن را می گفتند و او را میآزردند. البتّه او غالباً جواب نمی داد امّا گاهی پیش من میآمد و مقداری شکایت می کرد. خدای متعال درجات این مرد عزیز و مغتنم را عالی کند؛ خداوند درجات همه کسانی را که با او همراه بودند عالی کند و به خانوادههای آنها صبر عنایت کند. این راجع به شخص این عزیزان.و امّا راجع به مردم؛ به نظر من این فصلِ مربوط به مردم، فصل برجستهای است؛ خب مصیبت سنگین بود. در مقابل مصیبتِ سنگین چه جوری برخورد می کنیم؟ در مقابل مصائب ــ چه مصائب شخصی، چه مصائب ملّی ــ واکنشها چگونه است؟ یک واکنش اینجوری است که انسان در مقابل مصیبت افسرده بشود، منزوی بشود، در واقع از مصیبت شکست بخورد، امید را از دست بدهد؛ این یک جور واکنش در مقابل مصیبت است. یک جور دیگر، یک واکنش دیگر در مقابل مصیبت این است که در برابر مصیبت ایستادگی کند ــ یعنی همان چیزی که در تعبیرات قرآنی به آن «صبر» گفته می شود؛ صبر یعنی ایستادگی در مقابل مصیبت ــ صبر کند؛ بلکه علاوه بر صبر، از مصیبت یک فرصت برای خود بسازد، حماسه بیافریند، از حادثه تلخ، نتایج شیرینی بگیرد؛ ملّت ایران این دوّمی را انتخاب کرد. ملّت ایران در مقابل این حادثه تلخ حماسه آفرید؛ این اجتماعات عظیم، این حماسهآفرینی فوقالعاده ملّت ایران در بدرقه این عزیزان، یکی از آن کارهای برجسته ملّت ایران است.ملّت ما در طول سال های انقلاب و پس از انقلاب، کارهای بزرگ زیادی انجام داده است؛ یکی از کارهای بزرگ همین است که در عزای عزیزان خود مثل شهید سلیمانی، مثل شهید رئیسی و دیگران، عزاداری او حماسه بود. این اجتماع میلیونی در تهران، در مشهد، در تبریز، در قم، در ری ــ دو روزِ پشت سر هم ــ در زنجان، در مراغه، در نجفآباد، در بیرجند، این اجتماعات عظیمی که مردم تشکیل دادند، این حماسهها نشانه این است که این مردم از اینجور مصیبتها شکست نمی خورند بلکه استقامت شان، انگیزهشان بیشتر می شود.این اجتماعات پُرشور پیام هایی داشت؛ یکی از پیامها همین بود که ملّت ایران پُرانگیزه است، خستهنشو است، ایستاده است، زنده است، در مقابل حوادث گوناگون حضور خود را نشان می دهد، انگیزه خود را نشان می دهد. پیام دیگر اینکه میان مردم و مسئولان سطوح بالای کشور، ارتباطات و علاقه و دلبستگی عاطفی وجود دارد؛ درست عکس آنچه دشمن می خواهد تلقین کند. دشمنان مدام در بیرون گفتند، بعضیها هم متأسّفانه در داخل تکرار کردند «نظام جمهوری اسلامی سرمایه ملّی خود را از دست داده»؛ نه، اینکه یک رئیسجمهوری از دست مردم گرفته بشود، مردم به صورت میلیونی بیایند داخل خیابان، این سرمایه ملّی است. در هیچ نقطه دنیا چنین چیزی وجود ندارد.این در هیچ نقطه دنیا، در هیچ کشور دیگری دیده نشده است. بعضی از رؤسای جمهور در کشورها بودهاند که مردم اینها را دوست می داشتند، در مرگ اینها هم مردم عزاداری کردند؛ بنده در یادم هست مواردی را؛ امّا قابل مقایسه با آنچه در اینجا اتّفاق افتاد نبود. اینجا مردم با این عظمت وارد میدان شدند؛ این بینظیر است. در هیچ جای دنیا چنین چیزی وجود ندارد. این، ارتباط مردم و مسئولین است؛ ارتباط مردم و سرداران است. حالا مسئله امام بزرگوار که از این مقولهها خارج است؛ آنچه در رحلت امام بزرگوار پیش آمد، خارج از این مقولهها است؛ آن یک حقیقت دیگری بود. امّا همین مسئولینِ دَمدست مردم، مثل سلیمانی، مثل رئیسی، مردم با اینها اینجور رفتار می کنند.یک پیام دیگر در این اجتماعات این بود که مردم طرفدار شعارهای انقلابند؛ این را نمی توانند کتمان کنند، چون مرحوم رئیسی (رضوان الله علیه) صریحاً شعارهای انقلاب را می داد، مظهر شعارهای انقلاب بود؛ مردم وقتی از او تمجید می کنند، به او احترام می کنند، در واقع دلبستگی خودشان به شعارهای انقلاب را نشان می دهند، چون او مظهر شعارهای انقلاب بود.یک مطلب دیگر اینکه مردم قدردان خدمتگزاران خودشان هستند؛ این را مسئولین ما بدانند، توجّه کنند. مسئولین خیال نکنند که اگر خدمتی کردند، این از یاد مردم خواهد رفت؛ نه، مردم میشناسند، می فهمند، قدردانند؛ این مشوّق خدمت است. این مضامین مهمّ برخاسته از اجتماعات مردم، در معادلات سیاسی منطقه اثر خواهد گذاشت؛ اینها در تبیین قدرت منطقه و توزیع قدرت در منطقه اثر دارد؛ که تحلیلگران سیاسی بزرگ دنیا و رجال سیاسی دنیا نگاه کنند، ببینند این ملّت ایران است؛ با این انگیزه، با این علاقه، با این حضور، با این آمادگی، با این پای کار بودن. این، واقعیّت هایی از ایران و ایرانی را به دنیا منعکس می کند.یک مطلب دیگر هم که آن هم مهم است، این است که کشور با [وجود] از دست دادن رئیسجمهور توانست آرامش و امنیّت خود را به طور کامل حفظ کند.
خب، برادران و خواهران عزیز! عرایض من تمام شد. یک جمله در باب انتخابات عرض کنم. انتخاباتی که پیش روی ما است، کار بزرگی است؛ این انتخابات یک پدیده پُردستاورد است؛ این انتخابات که در پیش روی ما است اگر انشاءالله با خوبی و شُکوه و عظمت برگزار بشود، یک دستاورد بزرگ برای ملّت ایران است. [اینکه] بعد از این حادثه تلخ، مردم جمع بشوند با آراء بالا مسئول بعدی را انتخاب بکنند، انعکاس این در دنیا انعکاس فوقالعادهای است؛ لذا این انتخابات بسیار مهم است. این حماسه انتخابات، مکمّل حماسه بدرقه شهیدان است؛ این کار مکمّل کاری است که قبلاً در بدرقه شهیدان کردید. ملّت ایران برای اینکه بتواند در معادلات پیچیده بینالمللی، منافع خودش را حفظ کند و عمق راهبردی خودش را تثبیت کند و ظرفیّتها و استعدادهای طبیعی و انسانی خودش را به مرحله بُروز و ظهور برساند و کام مردم را شیرین کند و همچنین بتواند حفرهها و رخنههای اقتصادی و فرهنگی را پُر کند، احتیاج دارد به یک رئیسجمهور فعّال، پُرکار، آگاه و معتقد به مبانی انقلاب.
توصیه آخر بنده را هم گوش کنید: در این حرکت عظیمی که انجام میگیرد، در رقابتهای پیش روی انتخاباتی بین نامزدها، اخلاق حاکم باشد؛ بدگویی کردن، تهمت زدن و لجنپراکنی کردن، کمکی به پیشرفت کارها نمیکند، به آبروی ملّی هم لطمه می زند. صحنه انتخابات صحنه عزّت و حماسه است، صحنه رقابت برای خدمت است، صحنه کشوواکش برای به دست آوردن قدرت نیست. برادرانی که وارد میدان مبارزه انتخاباتی و رقابت انتخاباتی میشوند، این را به عنوان یک وظیفه بدانند؛ آنها به وظیفهشان عمل کنند، خدای متعال هم دلهای مردم را انشاءالله هدایت خواهد کرد به بهترین گزینه و انشاءالله یک رئیسجمهور شایسته برای ملّت ایران تعیین خواهد شد.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.