کلاه گشاد فخرفروشی
زهره موسوي
رقابت از جمله انگيزههاي حرکتي انسان هاست. خيلي از ما موفقيت هاي بزرگي از طريق رقابت با ديگران به دست آورده ايم. همانند موفقيت در کنکور و قبولي در رشته مورد علاقه تحصيلي،يا تلاش براي کسب يک عنوان شغلي در رقابت با افراد ديگر، اما آيا همه رقابت ها خوب و سازنده هستند؟ تا به حال شده براي خريد يک گوشي مدل بالاتر فکرتان مشغول جور کردن هزينه آن شود؟ آيا از تماشاي اتومبيل بهتر و يا از داشته هاي کسي ناراحت شده ايد؟ يا خودتان را به زمين و زمان زده ايد تا با قرض و وام موقعيت ايده آلي براي خود خلق کنيد؟ اگر اين رفتارها راداريد، بدون شک گرفتار رقابت از نوع منفي و ضد ارزش شده ايد. به بيان ديگر در دام چشم و هم چشمي افتاده ايد.
مي گويند در کشور ما سالانه ميلياردها تومان صرف لوازم آرايشي مي شود، اين يعني همه ما مي خواهيم گوي سبقت را از رقيب برباييم، وگرنه رتبه هفتم را به لحاظ مصرف لوازم آرايش در سطح جهان و آمار ۲۹ درصدي آن را در منطقه خاورميانه به خود اختصاص نمي داديم و يا در زمينه جراحي هاي زيبايي رتبه اول را به نسبت جمعيت نداشتيم.
برهمين اساس رسالت در گفت وگو با کارشناسان حوزه اجتماعي به بررسي اين موضوع پرداخته است.
سيدحسن موسوي چلک، رئيس انجمن مددکاران اجتماعي ايران با بيان اينکه چشم و هم چشمي يکي از ويژگي هاي رفتاري مردم در تعامل با يکديگر است، در گفت وگو با روزنامه رسالت بيان مي کند: «امروزه دليل گسترش اين ويژگي ها، محصولات جديد بوده واين امر مي تواند فرصتي براي ابراز وجود و فخر فروشي باشد. اين موضوع متاسفانه آرامش زندگي خيلي از مردم را سلب کرده است. معمولا در چشم وهم چشمي ها هزينه هاي اضافي بر مردم تحميل مي شودو دوم آنکه عدم تامين اين هزينه ها مي تواند زمينه بروز استرس ها در ميان اعضاي خانواده را بيش از پيش به دنبال داشته باشد. اين در حالي است که چشم و هم چشمي ها در صورتي که زمينه بروز اختلافات را فراهم کند بدون شک پيامدهاي منفي آن در زندگي مردم آثار منفي ديگري را هم به دنبال خواهد داشت.»
وي در ادامه با اشاره به پيامدهاي منفي اين موضوع، مي گويد: « اين امر زمينه فاصله گرفتن اقوام و آشنايان و دوستان از يکديگر را فراهم مي کند. نکته ديگري که در اين زمينه مي توانيم اشاره کنيم اين است که چشم و هم چشمي ها حتي مي تواند زمينه حسادت بين افراد را به وجود آورد. چنانچه چشم و هم چشمي برمبناي فخر فروشي باشد، اين مولفه رفتاري هم مي تواند در ايجاد فاصله با ديگران تاثير مضاعف داشته باشد. لذا اين پديده هم هزينه ها را بالا مي برد هم فاصله ها را بيشتر مي کند و در يک کلام آرامش صميميت و محبت بين اعضاي خانواده و ساير دوستان و آشنايان را کاهش مي دهد.»
*فراموش نکنيم آنچه که در زندگي مي خواهيم آرامش است
رئيس انجمن مددکاري اجتماعي ايران در ادامه اظهار مي دارد: « ممکن است به عنوان مثال با خريد کالايي درمقابل فردي که اين کالا يا کالاي مشابه را خريده است در کوتاه مدت احساس شادماني داشته باشيم اما فراموش نکنيم در اين رقابت، کسي که بازنده است، ماييم. لذا در زندگي بايد به دنبال مولفه هايي باشيم که محبت و صميميت و مهرباني رادر درون ما و مهرباني اجتماعي در تعامل با ديگران را افزايش بدهد.»
موسوي چلک آموزش را مهم ترين مؤلفه در اين موضوع مي داند و بيان مي دارد: « مهم ترين مولفه آموزش است. چه آموزش عملي چه آموزش از طريق اطلاع رساني . آموزش عملي بايد بين افراد خانواده باشد، ما در خانه و در تعامل با اطرافيانمان ياد مي گيريم. در مقابل اينها ما مولفه اي مثل قناعت را داريم. مولفه هايي را در واقع مي شود در کتاب هاي درسي و يا رسانه ها به معناي عام خود گنجاند. آثار مثبت چشم و هم چشمي نکردن يا آثار منفي چشم و هم چشمي کردن را بايد در مقابل ديگران قرار داد تا براي انتخاب چشم وهم چشمي کردن رفتار منطقي تر و معقولانه تري داشته باشند . طبيعتا بستر همه اينها آموزش است.»
وي با اشاره به ظرفيت هاي موجود براي آگاه سازي و اطلاع رساني اظهار مي دارد: « در بحث اطلاع رساني و آگاه سازي اين اصل را بايد بپذيريم، اينکه از همه ظرفيت ها براي اطلاع رساني و آگاه سازي به منظور بهتر زيستن و زيستن خوب استفاده شود. منتها شرطش اين است که اطلاعات ارائه شده، درست، تاثير گذار و متناسب با مخاطب باشد و روش هايي که براي انتقال اطلاعات انتخاب مي شود روش هاي جذاب و متنوع بوده و بتواند بر روي مخاطب تاثير گذاري داشته باشد. در اين زمينه بايد از همه ظرفيت هاي رسانه مجازي و تصويري تا تريبون هاي مختلف بهره برد ووظيفه اطلاع رساني و آگاه سازي و فرهنگ سازي به عهده مدرسه، دانشگاه و سازمان تبليغات و تشکل هاي غير دولتي باشد و اين ظرفيت را ايجاد کنند.»
*رقابتي براي همه
اين کارشناس مسائل اجتماعي با اشاره به هزينه هاي اضافه به عنوان يکي از مؤلفه هاي چشم و هم چشمي اذعان مي کند: «طبيعتا کسي که وارد رقابت اين گونه مي شود هزينه هاي بيشتري را بايد پرداخت کند. خيلي ها
نوکيسه هم نيستند ولي وارد اين موضوع چشم وهم چشمي مي شوند وبرخي هم هستند که وضع مالي خوبي ندارندو به دنبال چشم و هم چشمي اند. لذا گاهي اين چشم و هم چشمي براي ابراز وجود است.»
وي در ادامه سخن خود درباره رابطه چشم و هم چشمي با فرهنگي به نام نوکيسگي عنوان مي کند: «تکنولوژي و فناوري هاي نوين در تغيير ذائقه مردم مي تواند نقش داشته باشد. تبليغات گسترده اي که انجام مي شود گاهي مواقع مي تواند زمينه را فراهم کند اما لزوما تمام کساني که وارد اين فضا مي شوند الزاما آدم هاي نوکيسه نيستند. ممکن است نوکيسه گان درشروع کار رقابت يا علاقه بيشتريبراي اين فضا داشته باشند ولي الزاما نوکيسه گان
درگير موضوع چشم و هم چشمي نمي شوند. اگر ما در رفتارمان، مديريت درستي نداشته باشيم، فرقي نمي کند نوکيسه باشيم يا نباشيم. آنکه پول دارد از پول خودش هزينه مي کند وآن هم که ندارد از راه هاي ديگري سعي مي کند،نياز خود رادر اين عرصه پاسخ بدهد.»
موسوي چلک در پاسخ به اين پرسش که چشم و هم چشمي از چه زماني در جامعه ما شروع شده، مي گويد:
« چشم و هم چشمي مولفه رفتاري نيست که بگويم از يک تاريخي شروع شده وهميشه جزء ويژگي هاي رفتاري مردم بوده و هست و خواهد بود منتها شکل آن مي تواند متفاوت باشد. اين ويژگي هميشه بوده و هميشه تاوان اين چشم و هم چشمي را جامعه مي پردازد. در گذشته دسترسي ما به اطلاعات کم تر بود، ارتباطات اجتماعي ما محدود تر بود. لذا شناخت مردم از آنچه که در دور و برشان مي گذشت کم تر بوده است. وقتي چيزي را نبينيم خواسته و مطالبه نمي شود. در حال حاضرما در دنياي ديجيتال و ارتباطات زندگي مي کنيم. طبيعتا از جمله ويژگي هاي عصر ديجيتال سرعت انتقال اطلاعات به شکل هاي
مختلف و چرخش ازاطلاعات به شکل هاي متفاوت است. ما اکنون را نمي توانيم با ده سال قبل مقايسه کنيم. همواره به اين مسئله معتقدم که ما بايد خوب زندگي کنيم هر آنچه که خوب زندگي کردن را تهديد کرده و تحت الشعاع خودش قرار بدهد بايد مديريت و کنترل کرد چرا که ما آرامش مي خواهيم و هميشه تجملات و تکنولوژي و وسايل و لباس شيک و آرامش را به انسان منتقل نمي کند.»
در ادامه مهرداد فلاطوني روان شناس اجتماعي و مشاور خانواده در بررسي علل به وجود آمدن چشم و هم چشمي به روزنامه رسالت مي گويد: «به طور کلي ما در زندگي يک قاعده داريم، اينکه افراد هرچقدر وضعشان خوب شود، طبيعتا نسبت به خريد،افزايش و توسعه زندگي خود اقدام مي کنند. منتها زماني مشکل چشم و هم چشمي پيش مي آيد که ما معمولا سعي مي کنيم پايمانرا جاي پاي کسان ديگري بگذاريم، که اين امر از چند بعد قابل بررسي است. مهمترين بعد آن، مديريت منابع مالي است. يعني درآمد من نوعي به اندازه آن کسي که مي خواهم از او تقليد کنم، نيست وطبيعتا منابع مالي ام را از دست مي دهم. يا اينکه مجبور مي شوم تحت هر شرايطي اين کار را انجام بدهم. بي ترديد معضلاتي که در جامعه و زندگي هاي زناشويي وجود دارد به همين چشم هم چشمي بازمي گردد و اين امر تبعاتي از نظر اجتماعي و رفتاري به دنبال دارد.»
*کلاهي که اندازه سر من نيست
اين روان شناس اجتماعي به برخي تبعات اين رفتار اشاره کرده و بيان مي دارد: « بعضي از افرادي که عقده ي کهتري يا همان خودکم بيني دارند بعد از مدتي، متوهم شده و کلاهي بر سر خود مي گذارند که اندازه آنها نيست. اين مسئله بر روي اعتماد به نفس آن خانواده تاثير مي گذارد. بي ترديد هميشه افرادي هستند که از ما بالاترند. هميشه حتي از آن اسطوره اي هم که ما در ذهن خودمان مي سازيم، کسي بالاتر هست و تا کجا اين بايد ادامه داشته باشد؟ افرادي که عقده خود کوچک بيني دارند بعد از مدتي متوهم شده و خود واقعي شان را فراموش کرده و بعد از يک مدت احساس سرخوردگي، افسردگي و در خود فرورفتگي خواهند داشت. شما تصور کنيد، فردي، هر کاري که از دستش برآمده انجام داده تا شبيه کساني شود که در جامعه به لحاظ مادي و نوع پوشش الگو هستنداما بازهم
نمي تواندبه طورکاملشبيه آنها شود. اين فرد، اضطرابزيادي را تحمل کردهوحتي در بعضي موارد،کساني که
نمي توانند همپاي ديگران قدم بردارندبه رفتارهاي ضد اجتماعي روي مي آورند.»
وي به ريشه يابي اين ناهنجاري اجتماعي مي پردازد و با تاکيد به نقش خانواده و رسانه ها اظهار مي دارد: « طبيعتا اگر بخوايم ريشه يابي کنيم خيلي عوامل مي تواند نقش داشته باشد، مثلا تربيت خانوادگي سهم بزرگي دارد. اما يکي از مسائلي که در جامعه امروزي مهم بوده، مسئله رسانه است. ما چشم و هم چشمي را در رسانه ها و در سريال ها شاهد هستيم. مسئله ديگر، شبکه هاي نمايش خانگي هستند که در اين شبکه، فيلم هايي توليد شده که در آن جوان هامعمولا پولدار و خوش گذرانند. لذا جوان هاي ما در جامعه فکر مي کنند بايد همين گونه زندگي کنند. اين البته فرهنگ وارداتي و قابل نقد است اما به هرحال فيلم سازان ما از طريق همين ابزار دارند، مسائلي را ترويج مي کنند که براي جامعه مفيد فايده نيست.»
اين مشاور خانواده درباره پرداختن به موضوع باورها بيان مي دارد: «مي توانيم بر روي تغيير باورها برنامه ريزي کرده و ارزش ها را نشان داد. در گذشته ارزش هاي مابا امروز متفاوت بود، کاري به درست يا غلط بودنش نداريم، ولي به هر حال مي بينيم بحث چشم و هم چشمي تعاريف ديگري داشت و در حال حاضر تعاريف ديگري دارد.بنابراينبايد بر روي باورها و مسئله ي خوب و بد بودن نسبي کار کرد.»
*جيب هاي کوچک، خواسته هاي بزرگ
اين روانشناس اجتماعي مي گويد: « مسئله مذکور بايد کارشناسي شده و ببينيم چرا عليرغم اينکه معتقديم در جامعه فرهنگي زندگي مي کنيم و در جامعه اي که مذهبمان ما را به ساده زيستي سوق ميدهد، دچار چشم و هم چشمي هستيم. چه اتفاقي افتاده که نمي خواهيم يک لباس را دوبار بپوشيم يا مدام مي خواهيم از روي دست ديگران کپي کرده و مدل آنها رفتار کرده و لباس مي پوشيم. از سوي ديگر تحقيقات نشان داده آقايان به اتومبيل خيلي اهميت مي دهند و بسياري از مردان به اندازه اتومبيل پرايد، سرمايه دارند اما حاضرند از ديگري قرض کنند تا پرايد سوار نشوند.»
فلاطوني تاکيد مي کند: در روانشناسي اصلي به نام اقتصاد رفتاري يا اقتصاد ژتوني وجود دارد. براين اساس بايد عايدي مان
بزرگتر از جيبمان باشد و آن ميزاني که مي خواهيم به دست بياوريم، بيشتر از آن چيزي باشد که قرار است، خرج کنيم. وقتي از روي چشم و هم چشمي براي خريد کالايي غيرضروري، قرض بالا مي آوريم چه عايده ايبهدست ميآوريم؟ بنابراين فرد براي چيزي خرج مي کند که به اندازه آن به دست نمي آورد و اين نقصان همين طور ادامه پيدا کرده تا به مشکل برمي خورد.»
*رسانه ها بايد مخاطب شناسي کنند و آثاري باورپذير توليد کنند
اين روان شناس اجتماعي به راهکارهاي مقابله با مسئله چشم و هم چشمي پرداخته عنوان مي کند: «وقتي سريال هاي
شبکه خانگي يا تلويزيون و طرز تفکر و سبک زندگي ارائه شده در اين سريال ها،سريع در جامعه ريشه مي دواند، مي توان از همين ابزار بهره برد و براي مخاطب فرهنگ سازي کرد.»
وي در همين رابطه با اشاره به تئوري «اتينر» بيان مي دارد: « بايد از کارشناسان مربوط به هر حوزه استفاده کرد. ما در ساخت سريال ها و برنامه ها بيشتر کارشناس انتظامي يا قضائي داريم و مشاورِ روان شناس محدود است. اتينر مي گويد: بايد تکنولوژي رفتار داشته باشيم که اين خودش مبتني بر مولفه هاي متعددي است. بايد روش رفتاري داشته باشيم و طرح بريزيم و يا از افرادي استفاده کنيم که در اين زمينه کار عملي کرده و مقاله هاي علمي دارند.»
*الگو کيست؟
فلاطوني يادآور مي شود: « بي شک الگوسازي خوب است ولي اينکه چه کسي را به عنوان الگو بپذيريم و الگو چه شرايطي را بايد داشته باشد، مبحث تئوري هاي يادگيري در جهان است. دربحث روان شناسي اجتماعي و يادگيري اجتماعي قبل از هر چيزي بايد ببينيم الگو کيست و چه کسي بايد باشد؟ گاهي افراد الگويي را انتخاب مي کنند که شايد شرايط ويژه الگو را نداشته باشد. در اين بين معمولا افراد نوکيسه، بيشتر درگير موضوع چشم و هم چشمي شده و الگوهايي که انتخاب مي کنند براي پيروي مناسب نيستند.»
چشم و هم چشمی , زهره موسوي , فخرفروشی , کنکور
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.