کدام چرخ نظام آموزشی میلنگد؟
| احمدرضا هدایتی|
تردیدی وجود ندارد که نظام آموزشی از مهدکودک تا مدرسه و از مدرسه تا دانشگاه و بهویژه حوزههای علمیه، نقش فوقالعادهای را در پیشرفت جامعه در ابعاد مختلف مادی و معنوی برعهده دارد، به همین دلیل اگر نظام آموزشی هر کشوری به شکل مطلوب طراحی و به درستی عمل نماید، پیشرفت و ترقی آن کشور و رشد و تعالی آن جامعه تضمین خواهد شد.
بهعبارت دیگر، نظام تعلیم و تربیت، به قدری حائز اهمیت است که میتوان مدعی شد، با طراحی و اجرای یک نظام آموزشی مطلوب و کاملاً ایدهآل، جامعه تقریباً به شکل مطلق شاهد بروز ناهنجاریهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نخواهد بود و تمام امور بر اساس اهداف و برنامههای تعیین شده پیش خواهد رفت.
بنابراین؛ به تعبیر دیگر میتوانیم ادعا کنیم که بخش عمده مشکلات فرهنگی و ناهنجاریهای اجتماعی جامعه کنونی کشور ما ناشی از غفلت در طراحی بهموقع و ضعف در اجرای درستِ نظام تعلیم و تربیت است.
البته نباید فراموش کنیم که این دو واژه اگرچه در ارتباط نزدیک و تنگاتنگ با یکدیگر قرار دارند، اما دارای دو بار مفهومی، معنایی و ارزشی متفاوت و در عینحال، مرتبط با یکدیگر هستند و لذا پرداختن به هریک از آنها بدون توجه به دیگری، ارزش چندانی نخواهد داشت.
با این وجود همه صاحبنظران این عرصه متفقالقولند که تربیت همواره در اولویت قرار داشته و در واقع هدف اصلی نظام آموزشی، تربیت انسانهای فرهیخته و متعالی است. شاید به همین دلیل است که رهبر معظم انقلاب (دامت برکاته) نیز، میفرمایند؛ «آموزش بدون تربیت راه به جایی نخواهد برد» و این مفهوم بدان معناست که تربیت و پرورش اخلاقی و رفتاری و بهخصوص معنوی متربیان، از اهمیت بهمراتب بیشتری نسبت به تعلیم و آموزش آنها برخوردار است.
به این ترتیب، حتی مفهومی مانند مهارتآموزی که نوعی آموزش فنی و تخصصی محسوب میشود، با اینکه میتواند در بهبود شرایط زندگی اجتماعی جوانان و نوجوانان بسیار مفید و مؤثر باشد، اما همین اقدام ارزشمند نیز بدون توجه به اصول تربیتی و پرورشی، نمیتواند به اهداف واقعی خود دست پیدا کند. این نکته از آن جهت حائز اهمیت است که یک انسان مؤمن، معتقد و اخلاقمدار واقعی که تمام اعمال و رفتارش بر مبنای اصول و ارزشهای اعتقادی و اجتماعی پایهریزی شده، حتماً خود را متعهد به کسب علم و دانش و کسب مهارت در امور موردنیاز خود میداند، اما لزوماً از یک فرد متخصص و آموزشدیده که از مبانی تربیتی محروم بوده است، نمیتوان انتظار یک رفتار و عملکرد منطقی و ارزشی داشت.
در عینحال ذکر این نکته ضروری است که طرح نکات مورد اشاره در این وجیزه به هیچ وجه به معنای نفی کامل دستاوردهای تربیتی نظام آموزشی کشور نیست، چرا که بهعنوان مثال؛ رشد و تربیت هزاران رزمنده مؤمن و ایثارگر در دوران دفاع مقدس و مدافعان فداکار حرم در سالهای اخیر، بیانگر موفقیتهای شگفتانگیز بخش تربیتی نظام اسلامی در احیاء ارزشهای اعتقادی و دگرگونی و اصلاح نگاه فرهنگی جامعه است. همچنین بروز و ظهور پدیده اعتکاف جوانان و یا حضور گسترده و پرشور مردم و بهویژه جوانان در مراسمی مانند؛ هیئات مذهبی و مراسم شب احیاء که هر سال در موارد مختلف (به علت کوچک بودن فضای مساجد) به خیابانهای اطراف آنها کشیده میشود و افزایش مراکز آموزشی بعضاً متعهد و تأثیرگذار و درنتیجه پرورش هزاران جوان مؤمن جهادی و انقلابی فعال در عرصههای مختلف علمی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مانند؛ اردوهای جهادی نیز دستاوردهایی نیستند که قابل انکار باشند.
با این حال باید بپذیریم در حالی که انتظارات افکار عمومی از مدیران و مسئولین کشور در این زمینه بهمراتب بیش از این مقدار و در حد فراگیری کامل و پوشش کل جامعه بوده، اما موفقیت در این عرصه از نظر کمی و کیفی همواره با فراز و فرود مواجه بوده است و بهخصوص در سالهای اخیر و طرح موضوعاتی مانند؛ طرح انحرافی سند ۲۰۳۰ و جذب و بهکارگیری بیضابطه اساتید و معلمین غیرمتخصص و غیرمتعهد در سیستم آموزشی، با مشکلات بیشتری مواجه شده است و همین کمکاری وغفلتها است که نظام آموزشی را در جایگاه متهم مینشاند.
البته همانگونه که اشاره شد، این نظام (تعلیم و تربیت) در کشوری مانند ایران اسلامی، در برگیرنده بخشهای مختلف شامل؛ خانواده، مدرسه، دانشگاه، حوزههای علمیه و سایر مجموعههای آموزشی و فرهنگی مانند؛ هیئات مذهبی، مساجد و حتی مراکز آموزشی بخش خصوصی نیز میگردد، اما قطعاً میزان تأثیرگذاری هر یک از آنها متناسب با نقش و رسالتی که بر عهده دارند، متفاوت است.
خانواده نقطه آغازین تعلیم و تربیت
در دین مبین اسلام، فرآیند تعلیم و تربیت از زمان انعقاد نطفه در رحم مادر آغاز و از همان زمان کارِ خانواده در این زمینه آغاز میشود، یعنی خانواده اولین و اصلیترین بنیانگذار شالوده فکری، ذهنی، اخلاقی، رفتاری و اعتقادی نسل آینده محسوب میشود، اما موفقیت در همین مرحله نیز تا حدود زیادی متأثر از میزان برخورداری والدین از مبانی اعتقادی و اجتماعی دریافتی از جامعه و محیط زندگی خود و نیز پیرو ساختار اعتقادی و فکری است که قبلا از طریق نظام تعلیم و تربیت و بخش فرهنگی جامعه، به خانواده وی تزریق شده است.
مدرسه سنگ بنا و اولین مرجع رسمی تعلیم و تربیت
بخش دوم این فرآیند به مدرسه اختصاص دارد و در این بخش، جایگاه مربیان و معلمین بهواسطه نقش مهمی که در پایهریزی زیرساختهای اخلاقی و رفتاری و همچنین علمی و عملی ذهن کودکان، نوجوانان و جوانان کشور دارند، از اهمیت بهمراتب بیشتری برخوردار است.
از آنجا که کار تعلیم و تربیت در این مرحله رسمیت پیدا میکند و از سوی دیگر ذهن کودک و نوجوان نیز کاملاً آماده و مستعد یادگیری است، لذا بهقول شاعر که میگوید؛ «خشت اول گر نهد معمار کج/ تا ثریا میرود دیوار کج»، چنانچه در این مرحله نظام آموزشی مرتکب کوچکترین خطایی شود، رفع آن یا امکانپذیر نخواهد بود و یا هزینه هنگفتی را به کشور و جامعه تحمیل خواهد نمود.
برخی از اقدامات صورت گرفته در این بخش از جمله اهتمام به تغییر متون آموزشی مبتنی بر اصول و ارزشهای اسلامی ستودنی است، اما بهنظر میرسد، کار به علل مختلف به شکل مطلوب صورت نگرفته است.
با این حساب ذکر چند نکته در مورد این مرحله بسیار ضروری است:
اول اینکه؛ نظام آموزشی ما هنوز نتوانسته است، تعامل لازم برای اتصال و ارتباط بین دین و دانش را به طور اثرگذار و مفید در محیط آموزشی و در متون آموزشی برقرار نماید.
دوم اینکه؛ بخش قابل توجهی از مجریان نظام آموزشی کشور بهخصوص در مدرسه و دانشگاه، یا فاقد اطلاعات کافی در مورد مبانی دینی و اعتقادی هستند و یا اطلاعات آنها بسیار ضعیف است و لذا به علت ضعف شناختی، قادر به پیادهسازی اصول و ارزشهای اسلامی در محیط آموزشی نیستند.
سوم اینکه؛ جایگاه علما و روحانیون برای ارتباط با نسل جوان و انتقال مفاهیم دینی به دانشآموزان، از همان ابتدا مورد غفلت قرار گرفته و لذا اجرای طرحهایی مانند؛ «طرح یک روحانی برای هر مدرسه» اگرچه دیرهنگام است، اما میتواند در رفع این نقیصه مؤثر واقع شود.
چهارم اینکه؛ متون درسی مدارس و همچنین دانشگاهها اگرچه بعضاً به آیات و روایات اسلامی مزین شده است، اما هنوز فاقد محتوای اسلامی به معنای واقعی آن است و لذا تأثیر رفتاری آن تقریباً به شکل مطلق بر متربیان (دانشآموزان و دانشجویان) محسوس نیست.
در واقع چون کار به شکل حرفهای صورت نگرفته و از مشارکت حوزه و دانشگاه و دانش و تخصص علما و اساتید ذیربط در حد کافی استفاده نشده است، لذا نتیجه کامل و مطلوب عاید نشده است.
پنجم اینکه؛ طی سالهای اخیر بیش از آنکه به اصلاح و بهبود محتوایی و رفتار عملی در نظام آموزشی توجه شود، پوسته و ظاهر کار مورد تغییر و تحول قرار گرفته و لذا به جای رفع مشکل، مشکلات این بخش تشدید شده است.
ششم اینکه؛ شأن و منزلت معلم و استاد به علل مختلف از جمله؛ گزینش بیضابطه افراد بعضاً بیانگیزه و فاقد صلاحیت رفتاری و اعتقادی و به کارگیری معلمینی که عمدتاً از فن تعلیم و تربیت بیبهره هستند و همچنین کم توجهی به موضوعاتی مانند مقوله آموزش بدو خدمت و حین خدمت (در جهت به روز نگهداشتن علم و دانش متولیان آموزش)، دچار خدشه جدی شده است و کمتوجهی به نیازهای زندگی و معیشت معلمین نیز، این شرایط را تشدید نموده است.
درست به همین دلیل است که برخی از معلمین، (درست یا غلط) انگیزه خود برای خدمت واقعی را از دست داده و این شرایط را بهانهای منطقی برای کمکاری و اشتغال به فعالیتهای جانبی مانند؛ بنگاهداری و مسافرکشی قلمداد میکنند.
در نهايت اين مسئله سبب شده تا بسياري از معلمين عمدتاً براي رفع تکليف و دريافت حقوق و بخش عمده دانشآموزان نيز براي کسب نمره قبولي و اخذ مدرک، پا به محيط مدرسه بگذارند و باز درست به همين دليل است که بسياري از دانشآموزان نسل جديد از ويژگيهايي مانند؛ مسئوليتپذيري، پاسخگويي، قدرت آرمانگرايي، توان هدفگذاري و برنامهريزي، قدرت خلاقيت و نوآوري و تاحدودي نوعدوستي و عشق به وطن و حتي مباني اعتقادي و ديني کامل و اصولي و امثال آن، بيبهره باشند.
دانشگاه مرکز کادرسازي تراز انقلاب اسلامي
مرحله بعدي تعليم و تربيت در ارتباط با محيط دانشگاه قرار دارد، در اين بخش نيز با اينکه فعاليتها و دستاوردهاي علمي ستودني است، اما هنوز خودباوري به بلوغ کامل نرسيده و همچنان نظريهها و تئوريهاي غربي و شرقي، گفتمان اصلي مباحث آموزشي و تحقيقات و پژوهشهاي علمي را به خود اختصاص داده است.
اما مهمترين مشکل محيط دانشگاه اين است که بسياري از اساتيد در بخشهاي مختلف، فاقد اطلاعات و شناخت کافي از مباني اعتقادي خود هستند و دين خود (دين اسلام) را به درستي نميشناسند و لذا قادر نيستند در طراحي الگوهاي بومي مبتني بر اصول و ارزشهاي اسلامي، به درستي ايفاي نقش نمايند.
به عبارت ديگر، کساني که مسئوليت کادرسازي و تربيت نيروي انساني تراز انقلاب اسلامي براي تحقق دولت، جامعه و تمدن نوين اسلامي را بر عهده دارند، خود از ماهيت و محتواي کاري که بايد انجام دهند، بيخبرند و نميتوانند تصويري روشن و بينقص از مباني اعتقادي مورداشاره ارائه نمايند.
حوزههاي علميه، مرجع ارائه الگوهاي اسلامي
حوزههاي علميه از ديگر مراجع آموزشي و تربيتي کشور هستند که تحولات نسبتاً خوبي در آن صورت گرفته، اما متأسفانه تاکنون موفق نشدند رسالت خود در اين زمينه را به شکل کامل محقق سازند و بيش از آنکه مُبدع، مُروج و پرچمدار طراحي الگوهاي نوين آموزشي و تربيتي باشند، مقلد شيوههاي دانشگاهي شده اند. نتيجه اين کمکاري و کمتوجهي، تداوم ناهنجاريهايي است که نظام حکومتي و اجتماعي کشور از ديرباز به علت رسوخ و گسترش الگوهاي غربي و شرقي بيگانه، با آن مواجه بوده است.
در واقع حوزههاي علميه ما بهرغم سابقه صدها ساله خود در توليد علم ديني، هنوز در نظريه پردازي و الگوسازي علمي و کاربردي که قابل تدريس در محيطهاي آموزشي و قابل پيادهسازي در بخش اجرايي باشد، توفيق چنداني کسب نکردهاند و بهنظر ميرسد حتي در اصلاح ساختار دروني نيز با مشکلاتي مواجه هستند.
امروز به رغم برخورداري حوزههاي علميه از منابع بسيار غني اسلامي، اکثر نظريهها و الگوهاي اسلامي همچنان، متون نانوشتهاي هستند، که عملاً قابل اجرا نيستند و به همين دليل است که؛ هنوز نميتوانيم مدعي استقرار اصولي و کامل الگوهايي مانند؛ الگوي اقتصاد اسلامي، الگوي تجارت اسلامي، الگوي تعليم و تربيت اسلامي، الگوي عدالت اسلامي، الگوي تبليغات اسلامي و ساير الگوهاي مشابه باشيم.
علاوه براين، بهنظر ميرسد به علت غفلت نظام آموزشي از بهکارگيري حوزههاي علميه در تدوين متون آموزشي و متقابلاً غفلت حوزههاي علميه از ضرورت مشارکت در اين خصوص و يا غفلت آنها از ضرورت مشارکت در اموري مانند؛ تربيت معلمين پرورشي و به عبارت بهتر به علت عدم حضور مؤثر روحانيون در مدارس (در قالب مشاور يا معلم پرورشي) هنوز رابطه منطقي و کامل بين جامعه و دين ايجاد نشده است.
نقش تربيتي مساجد و هيئات مذهبي همانگونه که اشاره شد، اگرچه نقش تربيتي مساجد و هيئات مذهبي نيز در تربيت نسل جوان قابل توجه بوده و جوانان زيادي جذب اين محافل شدهاند، اما در حد مورد انتظار پررنگ و اثرگذار نبوده و عليرغم تأکيدات مکرر رهبر معظم انقلاب اسلامي (دامت برکاته)، محتواي معنوي و مطالب ارائه شده در اين مراکز نيز، عمدتاً با نياز روز جامعه فاصله داشته و به روز نبوده است.
در پايان ذکر اين نکته ضروري است که؛ تأثير کمکاري متوليان آموزش در همه بخشها بهخصوص در مدارس که سرخط رسمي شکل گرفتن مباني فکري و تربيتي فرزندان اين مرز و بوم بهشمار ميرود، نه تنها جامعه و کشور را متأثر عواقب و پيامدهاي بهشدت زيانبار و خسارتآفرين خود خواهد کرد، بلکه در درازمدت گريبان خود متوليان نظام آموزشي و خانواده آنها را نيز خواهد گرفت و لذا اين تصور باطلي است که افراد بيانگيز و کمکار در اين گروه فکر کنند، اين عملکرد بر زندگي آنها تأثيري نخواهد گذاشت.
احمدرضا هدایتی , تربيت نسل جوان , جامعه , نظام آموزشی , هيئات مذهبي
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.