چرا رئیسی توانست روحانی نتوانست؟!
سعید ساداتی
کرونا دارد دوساله میشود. حالا یاغیتر هم شده است. هرچه دنیا به مهارش نزدیک میشود او روی دیگرش را نشان میدهد و بازهم از دست محققان و کاوشگران تولید واکسن سُر میخورد. اما حکایت تولدش در ایران کمی متفاوت است. از همان اول سردرگم بودیم. قم قرنطینه بشود یا نشود، واکسن خارجی آری یا نه، دستکش دست کنیم یا نکنیم، مواد ضدعفونیکننده جواب میدهد یا نه، از طریق سطوح منتقل میشود یا نمیشود و چندین و چند سؤال دیگر که شاید پاسخهایش هیچوقت هم مشخص نشود.
البته این سردرگمی الزاما مختص ایران نبود اما در ایران باید به همه این علامتهای سؤال، بیتدبیری و سوءمدیریت را هم اضافه کرد. اپیدمی خطرناکی که خیلی قبل از تولد کرونا بلای جان ایرانیها شده بود و حالا تلفیق این دو ویروس با یکدیگر کشندهتر هم به نظر میرسید!
بیتدبیری و کرونا در حالی به گوشه گوشه ایران سفر میکردند که هرروز مسئولان وعدههای خوشرنگ و لعاب از ورود واکسن به ایران میدادند. وعدههایی از جنس مذاکرات و برجام و حل مشکلات آب و برق و گاز و معیشت و تحریمها و هزاران وعده عمل نشده دیگر.
عمر دولت دوازدهم تمام شد اما جان کرونا به سر نیامد، حالا دولت جدید روی کار آمد با میراثی چون مرگ حدودا ۵۰۰ نفر روزانه و قریب به بیست هزار نفر مبتلای جدید. جنگ با کرونا کاری سخت بود اما تدبیر میخواست. یک تماس تلفنی با رئیسجمهور چین از سوی رئیسجمهور ایران میتوانست همه تحریمها و افایتیاف و بهانههای بچهگانه را دور بزند. اتفاقی که رئیسی توانست اما روحانی نتوانست؛ طولی نکشید که هواپیماهای حامل واکسن به ایران رسید.
طنز تلخ ماجرا آنجاست که عاشقان دولت تدبیر و امید که در روزهای پایانی دولت خبری از آنها نبود، این روزها از پستو بیرون آمده و میگویند «اینها دستاورد دولت روحانی است نه رئیسی»؛ نمونهاش مسعود پزشکیان، عضو کمیسیون بهداشت مجلس شورای اسلامی.
اما واقعیت ماجرا چیست؟!
دولت چین از دولت ایران شاکی بود (دقت کنید، از دولت ایران نه از نظام ایران)؛ به خاطر غش کردن آقای دولت به سمت غرب و بها ندادن به شرق. دولت روحانی آنقدر شیفته غرب بود و چشم امید به دستان کدخدا بسته بود که فراموش کرده بود در روزهای طوفانی دریای کرونا باید ناخدا را هم برای خود نگه میداشت و زمانی که در روزهای طوفانی به سراغ ناخدا میرود معلوم است که جواب «نه» میشنود.
چین آنقدر از دولت روحانی شاکی بود که حتی حاضر نشد برای مذاکرات تفاهمنامه ۲۵ ساله مقابل یک مقام دولتی بنشیند و به همین دلیل هم بود که تابستان نودونه علی لاریجانی (بهعنوان یکی از روسای قوا و یک مقام رسمی غیردولتی) برای مذاکره به سرزمین اژدهای سرخ رفت.
بیتعارف آنکه؛ چین پای روی خرخره هواپیماهای حامل واکسن به ایران گذاشته بود، تنها و تنها به دلیل هشت سال بیتوجهی دولت قبل به شرق و حالا که دولت جدید با رویکردی جدیدی روی کار آمد چینیها مجاب شدند که مجوز پرواز را صادر کنند.
شاید اگر دولت روحانی در کنار قربان صدقه رفتن غربیها کمی هم دمِ شرقیها را میدید خیلی زودتر از اینها میتوانستیم واکسن وارد کنیم و امروز دیگر نگران ابتلا به کرونا نبودیم و به آماری ناچیز در مرگومیر کرونا میرسیدیم.
مقابله با کرونا به دلیل یک تفکر کُند شد و حالا به دلیل تفکری دیگر سرعت گرفته است.
ماجرای کرونا و واکسن و قهر چین و غش روحانی به سمت غرب، میتواند درسی باشد برای دولت جدید. ما باید زبان سخن گفتن با همه دنیا را یاد بگیریم و البته بدانیم که نه زیر بار حرف زور کدخدا خواهیم رفت و نه از ناخدا غافل خواهیم شد!
سعید ساداتی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.