چرا جریان غربگرا به غرب امیدوار است؟
جعفر حسن خانی
صبح چهارشنبه قبل، رهبر انقلاب در دیدار با اعضای ستاد بزرگداشت سالگرد حاج قاسم که توسط آمریکاییها به شهادت رسیده بود؛ درباره دو راه پیش روی دولت و ملت گفتند: ۱٫رفع تحریم ۲٫خنثیسازی تحریم.
اینها را چندی قبل در جلسه شورای عالی اقتصاد هم گفته بودند، اما در این جلسه هم تأکید کردند که: «رفع تحریم به دست دشمن است، اما خنثیسازی آن به دست خودمان است و بنابراین باید بیش از آنکه به فکر رفع تحریم باشیم بر خنثی کردن آن تمرکز کنیم.»
و در توضیح بیشتر مطلب فرمودند : «البته نمیگوییم دنبال رفع تحریم نباشیم
چراکه اگر بتوان تحریم را رفع کرد، حتی یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم، اگرچه اکنون چهار سال است که تأخیر شده و از سال ۹۵ که بنا بود همه تحریمها یکباره برداشته شود، تا امروز نهتنها تحریمها برداشته نشد بلکه زیادتر هم شد.»
با انتشار خبر این دیدار و بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی؛ رسانههای حامی دولت و اصلاحطلب تیتر زدند : «رهبر انقلاب : اگر بتوان تحریم را رفع کرد، حتی یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم» فردای آن روز هم روزنامههای حامی دولت و اصلاحطلب هم همان پنبه را ریسه کردند و بافتند که چه نشستهاید که یک ساعت هم نباید تأخیر کرد.درحالیکه هفت سال است که « بنا به فرصتی که ملت به دولت تکراری و تحت حمایت ایشان داده و ولیفقیه علیرغم عدم خوشبینی به این مسیر، این فرصت را به این دولت دادهاند». نتیجه نشستوبرخاست با طرفهای غربی و سیاستمداران آمریکایی ،نشستهاند و برخاستهاند و نرد رفاقت باخته و خودکار پرت کردهاند و قدم زدهاند و وقت و منابع کشور را صرف کردهاند جز هیچچیز دیگری نداشته است، اما امروز علیرغم کارنامه مردود در این هفت سال بیاعتنا به راهی که پیش روی ایشان گذاشتهشده یعنی «خنثیسازی تحریم» میگویند رهبری گفته برای «رفع تحریم» یک ساعت هم نباید تأخیر کرد.واقعیت این است که جریان تحریف هفت سال است با سخنان رهبر فرزانه انقلاب چنین میکنند هر جایش را دوست دارند میشنوند و هر جایش را دوست ندارند خود را به نشنیدن زده و آن را تحریف میکنند.حال سؤال این است در شرایط حاضر که چند ۱۰ برابر بدتر از شرایطی است که میگفتند اگر توافق نشود، اگر رقیب رأی بیاورد، چنین میشود و چنان ؛ چرا جریان غربگرا بعد از اصابت به دیوار سخت واقعیت همچنان بر حرکت در این مسیر نافرجام اصرار دارند و با تحریف واقعیات، هم مردم را فریب میدهند و هم سیگنالهای سازش ذلتبار برای طرف غربی میفرستند؟پاسخ این سؤال را باید در تصور این جریان از جهان جست. غربگرایان در جهان موازی زندگی میکنند نه واقعی؛ که بسیار رمانتیک و فانتزی است.
برای اینکه بفهمیم چرا اینان در جهان موازی زندگی میکنند و تصور رمانتیکی از جهان دارند لازم است کمی علمی باهم حرف بزنیم:
۱٫ نگاه تقلیل گرایانه و ساده به جهان
«بازی برد برد با آمریکا امکانپذیر است» این جمله آقای حسن روحانی که پس از پیروزی در انتخابات ۹۲ در ۳۱ خردادماه گفته شد. برآمده از نظریه بازیهاست . این نظریه ازجمله نظریات کارگزاری است. نظریات «کارگزاری» میگویند عاملیت انسانی و تصمیم انسان در انجام کارها تعیینکننده است و نقطه مقابل نظریاتی هستند که به آنها نظریات «ساختاری» میگویند. این نظریات تأکیددارند شرایط محیطی، تاریخی ، فرآیندها و نهادها و سازمانها در انجام کارها تعیینکننده است. کسانی که با نگاه کارگزاری جهان را میبینند فکر میکنند که میشود منهای تاریخ گذشته و اتفاقات پیشین، منهای شرایط و وضع حاکم بر محیط و زمانه ، منهای مناسبات و متغیرهای دیگر ، منهای نهادها و سازمانها، صرفا با تصمیم یک یا دو نفر میتوان کاری را بهپیش برد. از منظر این رویکرد در تحلیل شرایط فقط آدمها مهم هستند نه بیشتر. نقطهضعف این نگاه تقلیل دادن مسائل و مشکلات به آدمها و ساده دیدن مسائل بسیار پیچیده جهان است. اگر با این نگاه سراغ جهان برویم صرفا آدمها مهم میشوند؛ یعنی مثلا اوباما مهم میشود؛ منهای آمریکا، منهای فضای حاکم بر روابط بینالملل، منهای نهادها و فرآیندهای مؤثر بر فضای بینالملل . با این نگاه ترامپ میشود مشکل و راهحل میشود رفتن ترامپ . این نگاه سادهانگارانه به جهان است. این یعنی ساده کردن جهان و ندیدن خیلی از عوامل مؤثر مهم. غربگرایان همه متغیرهای مهم و مؤثر را در جهان موازی که در آن زندگی میکنند پاککردهاند و با تقلیل دادن سیاست به افراد سعی میکنند جهان رویایی خود را بسازند. برای فهمیدن تحلیلهای برآمده از این جهان ساده و تقلیل یافته چون نیازی به سوزاندن فسفر نیست و خیلی فکر کردن نمیخواهد معمولا خوشایند هم هست. همه دوست دارند جهان را ساده ببینند چراکه دیدن جهان ساده کار دشواری نیست.
۲٫ تلقی پیشا سیاست از روابط بینالملل
در شرایط حاضر فضای حاکم بر روابط بینالملل بهشدت قدرتپایه است. زبان رسمی این فضا قدرت است و همه به زبان قدرت باهم سخن میگویند. گاهی از تقسیمکار بینالمللی و جهانیشدن سخن به میان میآید اما وقتی در این حرفها عمیق میشویم میبینیم تقسیمکار بینالمللی یعنی کارهای مهم و راهبردی دنیا برای قدرتمندان و باقی کارها برای دیگران. جهانیشدن یعنی حاکم شدن مناسباتی که شریانهای انتقال ثروت به قدرتمندان را تضمین کند. همین حرفها هم تا کوچکترین بحرانی میشود رنگ میبازد. ماههای اول بحران کرونا را به یاد دارید حتی کشورهای اتحادیه اروپا هم به نفع کشورهای علیه خود هم اقدام کردند. یکی محموله ماسک و مواد ضدعفونی دیگری را می دزدید و یکی دستگاه ونتیلاتور به دیگر کشور نیازمند نمیدهد. در این جهان توافق ، عهد ، قول و رفاقت معنایی ندارد و حمل کردن چنین مفاهیمی بر روابط بینالملل تلقی ماقبل سیاست است. متأسفانه بخش جدی از جریان غربگرا با یک تصور پیشا سیاست از سیاست بینالملل، مقیم جهان موازی شدهاند جهانی فانتزی که اشک ريختنوندی شرمن، رفاقت با بایدن، توافق با اوباما منهای قدرت و موشک مشکلاترا حل میکند. بر همین اساس رهبر انقلاب چندی است بر «ایران قوی» تأکیددارند.
در همین دیدار با اعضای ستاد بزرگداشت سالگرد شهادت حاج قاسم، به دولت و همگان توصیه کردند قوی شوید و در همین راستا یک مصرع از شعر شاعر خراسانی علیاکبر آزادی تربتی (گلشن) خواندند: « برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی. »
آمریکا , بایدن , جعفر حسن خانی , رهبر انقلاب
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.