پيامها و پيامدهای عمليات توازن بازدارندگی يمنیها
|احمدرضا هدايتي|
سخن گزافي نيست اگر بگوييم طي چهار دهه اخير چند جنگ جهاني در غرب آسيا (خاورميانه) به وقوع پيوسته است، جنگهايي که تجارب و نتايج کار نشان ميدهد، ضمن تأثيرگذاري عميق بر عرصههاي مختلف سياسي، اقتصادي و اجتماعي در سطح جهان، مناسبات و معادلات مرسوم بينالمللي را نيز برهم ريخته و به چالشي جديد براي نظام سلطه تبديل شده است.
آنچه سبب شده تا آتشافروزيهاي استکبار در اين مناطق به چالشي جديد براي خود آنها تبديل شود، اين است که با لطف و عنايت الهي و ايستادگي مقاومت مردم کشورهاي مورد تهاجم، سرانجام همگي آنها به پيروزي کشور يا کشورهاي هدف منتهي شده و در نهايت به تضعيف هيمنه کاذب و قدرت پوشالي قدرتهاي استکباري و در نهايت به تغيير موازنه قدرت در منطقه و بلکه جهان منجر شده است. از جنگ عراق عليه ايران که با پشتيباني و حمايت پنهان و آشکار و رسمي يا غيررسمي حدود ۸۰ کشور جهان از جمله آمريکا از رژيم بعثي عراق عليه ايران اسلامي شکل گرفت و به مدت ۸ سال به درازا کشيد، بايد بهعنوان اولين، طولانيترين و فراگيرترين آنها (به لحاظ تعداد کشورهاي متخاصم) نام برد.جنگ گروههاي مختلف تروريستي مانند؛ حکومت خودخوانده داعش يا گروه القائده، جبههالنصره و طالبان که با پشتيباني و حمايت مستقيم و غيرمستقيم ائتلاف آمريکا و برخي از کشورهاي غربي و عربي و رژيم صهيونيستي عليه سوريه و عراق رخ داد و دامنه آتش آن به ساير بلاد اسلامي مانند؛ ليبي، اردن، تونس، صحراي سينا در مصر و برخي از ديگر کشورهاي آفريقايي مثل نيجريه و همچنين افغانستان و تا حدودي پاکستان نيز کشيده شد، جنگ جهاني ديگري است که به لحاظ گستره جغرافيايي و تعدد کشورهاي مورد تهاجم، گستردهترين آنها محسوب ميشود. اما حدود پنج سال است که اين منطقه از کره خاکي شاهد جنگ جهاني ديگري است که يک سوي آن ائتلاف حکومتهاي ظالم عربي، غربي و عبري و در سوي ديگر، رسماً نه يک حکومت مستقر، بلکه عملاً يک سازمان انقلابيِ تحت حمايت مردم و نيروهاي مسلح يک کشور، به نام انصارالله قرار گرفته است. جنگي که شرايط، موقعيت و تاحدودي ماهيت آن، اين جنگ را از دو جنگ ديگر متمايز ميسازد، چرا که اولاً انصارالله با حمايت مردم يمن، جايگزين دولت فاسد و مستعفي منصور هادي شده است، ثانياً اين کشور به رغم برخورداري از برخي از منابع طبيعي مثل ذخاير زيرزميني نفت و قرار داشتن در يکي از استراتژيکترين نقاط جهان، از نظر اقتصادي يکي از محرومترين کشورهاي عربي بهشمار ميرود، ثالثاً اين کشور از لحاظ تسليحات و تجهيزات نظامي همواره در رديف ضعيفترين کشورهاي منطقه قرار داشته است و رابعاً جنگ ائتلاف عربي با اين کشور نه فقط به خاطر اختلاف ايدئولوژيکي، بلکه با هدف کشورگشايي و تسلط دائمي اشغالگران بر مناطق خاصي از اين ديار (از جمله؛ خليج عدن و تنگه بابالمندب) به وقوع پيوسته است.
باتوجه به دلايل فوق و ساير دلايل مشابه، مقاومت و ايستادگي مردم قانع، سلحشور و شجاع يمن، حائز اهميت فراوان است و لذا انجام هرگونه عمليات تهاجمي ارتش و کميتههاي مردمي وابسته به انصارلله (اعم از کوچک يا بزرگ و محدود يا گسترده)، معمولاً بازتاب گستردهاي دارد. عمليات توازن بازداندگي دو يمنيها که با توجه به عمق ميدان عمليات و دستاوردهاي موفقيتآميز آن، بزرگترين و مهمترين عمليات تهاجمي حوثيها در چند سال گذشته محسوب ميشود، پيامها و پيامدهاي متفاوتي داشته که بارديگر سبب شده تا موازنه قدرت به شکل کاملاً محسوسي به نفع جبهه مقاومت و بهخصوص گروه انصارالله تغيير يابد.
در عمليات جديدِ انصارالله که يکي از رسانههاي عربي با طعنه به ائتلاف و البته کاملاً به شکل هدفمند از آن بهعنوان «عطسه ايران» نام برد، بزرگترين مجتمع پالايشگاهي جهان با توانايي توليد بيش از ۷ ميليون بشکه نفت در روز، هدف حمله پهبادي قرار گرفت.
اين پالايشگاه که توليد حدود ۵ درصد نفت جهان را در اختيار داشت، اکنون بيش از ۵۰ درصد توان توليدي خود را از دست داده و اظهارات کارشناسان بيانگر آن است که ترميم کامل خسارتهاي وارده به آن، در کوتاه مدت امکانپذير نيست، اما خسارتهاي اين عمليات فقط مادي نيست و ابعاد ديگري هم دارد که با استناد به نظر کارشناسان صاحبنظران عرصه سياست، چهبسا از اهميت بيشتري هم برخوردار باشد.
پيامهاي اين عمليات:
با توجه به اينکه آمريکا و انگليس صحنهگردان اصلي و بزرگترين پشتيبان جنگ عربستان با يمن محسوب ميشوند، لذا با انجام اين عمليات توسط انصارالله، افسانه شکستناپذيري آمريکا و غرب پايان يافت. در واقع يمنيها با اين اقدام خود توانستند قطعات چورچين افول قدرت آمريکا و غرب را که با شکست نماينده نيابتي آنها يعني صدام در جنگ با ايران کليد خورده بود و با نابودي داعش و ساير گروههاي تروريستي در عراق و سوريه ادامه يافت و با سرنگوني پهپاد فوق مدرن آمريکايي توسط پدافند قدرتمند ايران اسلامي به اوج خود رسيد را کامل نموده و ضعف قدرت دفاعي يانکيها را به اثبات برسانند.
همچنين اين عمليات نشان داد که امنيت پايدار بدون پشتوانه مردمي معنا و مفهوم ندارد و امنيت واقعي را نميشود با پول خريد و حتي کشورهايي مانند؛ آمريکا و انگليس نيز قادر به حفظ تاج و تخت ظالمين و ستمگران نيستند. واکنش متناقض آمريکا به اين عمليات نيز نشان داد که آمريکاييها نهتنها نميتوانند کار بيشتري براي حفظ رژيم سعودي انجام بدهند، بلکه اصولاً بهجز تداوم سلطه خود بر جهان با استفاده ابزاري از ساير کشورها و در اين مورد خاص جز دوشيدن گاو شيرده خود، به چيز ديگري نميانديشند.
آمريکاييها براي حفظ آبرو و تحتالشعاع قرار دادن ناتواني و ناکارآمدي تسليحات و تجهيزات نظامي خود، بلافاصله انگشت اتهام را به سوي ايران نشانه رفتند و اين واکنش منفعلانه از يکسو ناشي از ناآگاهي آنها از قدرت جبهه مقاومت و از سوي ديگر حاکي از پذيرش اين نکته است که ايران تنها کشوري است که قدرت مقابله با تجهيزات پيشرفته آنها را دارد و اين نيز خود يک پيروزي بزرگ براي ايران و جبهه مقاومت و متقابلاً يک شکست سنگين براي غرب است.
آمريکا عليرغم وعدههايي که هنگام دوشيدن گاوهاي شيرده خود داده بود، پس از اين عمليات رسماً اعلام کرده که پيمان مشترک دفاعي با عربستان ندارد و ضمانتي هم براي حمايت بيشتر به سعوديها نداده است و اين تناقض رفتاري و گفتاري آنها يکبار ديگر نشان داد که دولت آمريکا به هيچوجه قابل اعتماد نيست.
پيام ديگر اين عمليات اين است که اکنون انصارالله به موقعيتي دستيافته که قادر است بهراحتي تهديداتش را عملي سازد و تداوم اشغالگريها و آتش افروزيهاي عربستان و امارات، ميتواند بر شدت و دامنه اين تهديدات تأثير گذاشته و خسارات بهمراتب سهمگينتري را به تأسيسات زيربنايي اين کشورها (ائتلاف عربي) وارد و آنها را از هست و نيست ساقط نمايد.
مرور اين جنگ چندساله نشان داده است، در حاليکه دشمنان مردم يمن پس از يک جنگ طولاني و بينتيجه کاملاً مستأصل شده اند، واکنش يمنيها به شرارت و آتشافروزي دشمنان خود، روز به روز در حال سختتر شدن و عمق ميدان نبرد نيز دائماً در حال افزايش است و لذا وضعيت انفعالي متخاصمين، يک شکست مفتضحانه ديگر براي آمريکا، انگليس و ائتلاف عربي است. همانگونه که اشاره شد، مردم يمن افراد بسيار شجاع، با شهامت، مقاوم و قانع هستند و با ايستادگي، اتحاد و انسجام خود نشان دادند که قدرت ظالمين در برابر اراده آنها ناچيز است و با قدرت ايمان و حمايت مردم، ميشود حتي با کمترين امکانات و تجهيزات، در برابر بزرگترين مدعيان قدرت ايستاد و به پيروزي دست يافت.
امروز حکومت آل سعود نهتنها بهخاطر شرارتهايي که مرتکب ميشود، اعتبار بينالمللي خود را از دست داده است، بلکه مورد نفرت افکار عمومي جهان و حتي مردم خود قرار دارد و همکاري نيروهاي آزاده عربستان با حوثيها (با توجه به اظهارات مسئولين يمني، اين افراد كه لزوما شيعه هم نبستند و ممکن است افرادي از قشرهاي مختلف جامعه، مثلاً کارکنان پالايشگاه، گروههاي سياسي و يا حتي از داخل ارتش اين کشور باشند)، نشانههاي فروپاشي دروني حکومت آلسعود را بهخوبي آشکار ساخته است.
جمهوري اسلامي ايران همواره اعلام کرده است که چنانچه شرارتهاي آمريکا تداوم يافته و باعث راه انداختن جنگ جديدي عليه منافع جمهوري اسلامي ايران شود، منافع غرب و زيرساختهاي اقتصادي شرکاي جنگي آنها به راحتي هدف سيستم دفاعي ايران قرار خواهد گرفت و اين عمليات نشان داد که به رغم برخورداري اين کشورها از سيستم مدرن پدافندي، امکان تحقق اين راهبرد
به راحتي وجود دارد.
پيامدهاي اين عمليات:
افزايش قابلتوجه و جهشي قيمت نفت، اولين پيامد اين عمليات بود و قطعاً در صورت ادامه آتشافروزي ائتلاف غربي عربي، تقابل يمنيها تشديد و بر اقتصاد جهاني در حد غيرقابل کنترل و ايجاد بحران بينالمللي تأثير خواهد گذاشت.
تضعيف شديد موقعيت و جايگاه بنسلمان در ساختار حکومتي عربستان و چهبسا سرعت يافتن جريان فروپاشي حکومت آل سعود پيامد ديگر اين رخداد است.
بعد از اين عمليات، کاهش حضور و سرمايه گذاري خارجي و تنزل مراودات بينالمللي با کشورهاي مذکور و در نتيجه تضعيف بيش از پيش موقعيت سياسي و اجتماعي و همچنين اقتصادي اين کشورها نيز دور از انتظار نيست.
کاهش ارزش سهام آرامکو و تأخير در زمان ورود اين شرکت به بورس و در نتيجه تحميل خسارت مضاعف به اقتصاد آمريکا و عربستان را هم بايد به پيامدهاي مذکور اضافه کرد.
بسياري از کارشناسان معتقدند که آمريکا در درازمدت قادر به تأمين مقدار نفتي که از چرخه توليد عربستان خارج شده، نيست و در صورتيکه دست به چنين اقدامي بزند، با کاهش منابع استراتژيک مواجه خواهد شد که اين به معناي ضرر مضاعف براي آنهاست.
با توجه بهاينکه امکان جايگزيني نفت عربستان براي ساير کشورها (حداقل در کوتاهمدت) ممکن نيست، لذا فرصت مناسبي براي افزايش ميزان نفت صادراتي ايران فراهم خواهد شد.
اين عمليات نور اميد به پيروزي در جبهه مقاومت را دو چندان نموده و در صورت استمرار ايستادگي مردم، با ياري خدا ميتواند به قطع کامل اميد دشمن از سلطه مجدد بر منطقه و خروج آمريکا و حتي رژيم اشغالگر قدس از اين منطقه منتهي شود و متقابلاً نشان دادن هرگونه عقبنشيني جبهه مقاومت و يا واکنش منفي ملتها ميتواند به بحران جديدي حتي در حد بروز جنگ جهاني سوم منتهي شود.
احمدرضا هدايتي , جنگ جهاني , خاورميانه , مقاومت , یمن
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.