پایان زمامداری دلار در جهان
بلومبرگ طي گزارشي نوشت: «قدرت چندساله دلار رو به پايان است. اين ارز وارد يک دوره سقوط ميشود که ۵ تا ۷ سال طول ميکشد و در اين زمان ساير ارزها عملکرد خوبي خواهند داشت.» شايد تصور اينکه روزي دلار در عرصه معادلات جهاني داراي قدرت اول نخواهد بود کمي دور از ذهن باشد اما اين پيشبيني اقتصاددانان از روند فعلي دلار است. شايد يکي از مهمترين عواملي که به اين پيشبيني دامن ميزند، اختلاف ميان آمريکا و چين بهعنوان دو ابرقدرت اقتصادي دنيا باشد؛ مؤلفه مهمي که باعث شده پول ملي کشورها به اهميت خود آگاه شوند و بتوانند در مبادلات دوسويه ميان کشورها نقش مهمي ايفا کنند. اين موضوع باعث شد تا گفتوگويي را بابهنام ملکي اقتصاددان و استاد دانشگاه داشته باشيم که در ادامه ميخوانيد.
*اصليترين علت بالا بودن قدرت دلار در معاملات جهاني چيست؟
در دنياي سياست و اقتصاد هر اتفاقي ميتواند رخ دهد. اقتصاد کشورهايي که راه پيشرفت را در پي گيرند داراي قدرت ارزي ميشوند و اقتصادهايي که مسير درستي طي نکنند به مشکل بر مي خورند. آمريکا هم از اين قاعده مستثني نيست. در بررسي علل قدرت يافتن دلار در جهان بايد به اين نکته اشاره کرد که عوامل حقيقي و متغيرهاي توليدي در آمريکا وجود دارد و از سوي ديگر قراردادهايي که آمريکا با کشورهاي عربي و نفتي بست تا بر اساس آن قيمت نفت با دلار محاسبه شود از اين طريق آمريکا توانست معيار فروش نفت در جهان را دلار قرار دهد بنابراين اين کشور حجم بسيار زيادي از دلار را چاپ کرد و در دنيا به گردش درآورد به اعتبار اينکه دلار پشتوانه پولي آمريکاست.
*کارشناسان اقتصادي پيشبيني ميکنند طي دوره هفتساله قدرت دلار کاهش پيدا کند. چه شرايطي در جامعه جهاني اين مسئله را ميتواند محقق کند؟
ترامپ در دوران رياست جمهورياش توانست اقتصاد داخلي را تقويت کند اما اختلافاتي که با چين پيدا کرد و تعرفههاي ۳۰ درصدي که بر اجناس چيني اعمال کرد باعث شد تا دولت چين همدست بر سياست تضعيف پول بزند و تعرفههاي آمريکا را بر کالاهاي خود خنثي کند. اين کار باعث شد کالاهاي چيني در ساير دنيا نفوذ کنند. بنابراين با توجه به اينکه چين داراي اقتصاد بالنده است و رتبه دوم اقتصاد دنيا را در اختيار دارد شايد در آينده بتواند جايگزين قدرت اقتصادي آمريکا شود و دلار را تضعيف کند. اما اگر آمريکا بتواند اقتصاد چين را تضعيف کند بالطبع شايد اين نظريه اجرايي نشود. اگر کشورهايي که توسط آمريکا تحريم شدهاند مانند چين، روسيه، ايران و ترکيه باهم متحد شوند و مبادلات تجاري خود را با پولهاي ملي يکديگر انجام دهند و از دلار استفاده نکنند، ميتوان به کاهش قدرت دلار اميدوار بود اما در غير اين صورت دلار روال فعلي خود را طي ميکند. اگر اتحاديه اروپا، چين و روسيه INSTEX را عملياتي کنند و مبادله با پول ملي انجام شود، ميتوان به فروپاشي قدرت دلار اميدوار بود.اگر آمريکا جنبههاي مثبت اقتصادي خود را حفظ کند ميتواند قدرت دلار را در اين سطح نگه دارد اما در غير اين صورت عواملي وجود دارند که دلار دچار تزلزل ميشود و به همان نسبت آمريکا قدرت خود را از دست ميدهد. بخش عمدهاي از اقتدار آمريکا به دليل استفاده از دلار در مبادلات جهاني است.
*به نظر شما با اين روند فعلي تا چه ميزان احتمال شکسته شدن اقتدار دلار وجود دارد؟
اين اتفاق بستگي به اراده سياسي در کشورهاي چين، روسيه، ايران، هند و ترکيه دارد. اگر قدرتنمايي اين کشورها در برابر آمريکا واقعي باشد، دلار تضعيف ميشود. اين مسئلهاي سياسي است و احتمال شکست يا پيروزي آن ۵۰ درصد است. احتمال دارد در اين ميان بعضي کشورها با آمريکا لابي کنند تا آسيب نبينند اما شايد در مقابل يکجانبه نگري آمريکا ايستادگي کنند و اين کار عملي شود. اگر اختلاف بين چين و آمريکا ادامه پيدا کند احتمال سقوط قدرت دلار به ۵۰ درصد ميرسد اما اگر چين از مبارزه دست بردارد و با آمريکا سازش کند، شرايط به نفع آمريکا برميگردد. چين وزنه بسيار مهمي در اقتصاد دنيا است و اگر بخواهد بااقتدار دلار مقابله کند و يوآن يا پولهاي ملي ديگر را تقويت کند، اين اميدواري وجود دارد که ارزش دلار کاهش پيدا کند اما اگر چين با آمريکا به تفاهم برسد، بقيه کشورها قدرت زيادي براي تأثيرگذاري بر قدرت دلار نخواهند داشت.
*آيا لابيگري ايران در عرصه اقتصادي با ديگر کشورها توانسته بر اقتدار دلار تأثير بگذارد؟
يکي از ضربههايي که تا حدودي بر اقتصاد آمريکا تأثير گذاشت، فعاليتهاي ايران بود اگرچه خيلي کارآمد نبوده است. ايران تلاش ميکند ارزهاي ملي کشورها را جايگزين دلار کند و کشورهايي نظير ايران ، ترکيه و عراق در مبادلات تجاري از پول ملي خود استفاده کنند.
*آيا اين تصور که يورو ميتواند همانند دلار در معاملههاي بينالمللي تأثيرگذار باشد، تصور درستي است؟
يورو داراي قدرت اقتصادي قابلتوجهي است اما قدرت سياسي که از آن حمايت ميکند خيلي قابل اتکاء نيست. زيرا اروپاييها همواره نشان دادهاند دنبالهرو سياستهاي آمريکا هستند. اروپا از بالا رفتن قدرت يورو استقبال ميکند اما خيلي تصميمگيرنده نيست و بيشتر پيرو سياستهاي آمريکا است. ما شاهد تأثيرگذاري لابيگري آمريکا در اروپا بودهايم. بهغيراز برجام که آنهم بهصورت نيمبند به اجرا رسيد، اروپاييها در عمل با آمريکا همکاري کردند و اقتدار لازم را براي ايستادگي در برابر سياستهاي آمريکا نداشتند.جدايي انگليس از اتحاديه اروپا (برگزيت) هم به دليل لابي قدرتمند آمريکا است زيرا آمريکا نميخواهد يورو اقتدار زيادي پيدا کند. وقتي انگليس در قلب اروپا به اتحاديه اروپا و حوزه يورو پشت پا ميزند بقيه کشورهاي اروپايي نيز خيلي استقلال عمل نخواهند داشت. بهطورکلي جوامع با کشورهاي قدرتمند همسويي پيدا ميکنند. با اين اوصاف باوجود اختلافنظر ميان چين، روسيه و آمريکا اگر اتحاديه اروپا هم به اين کشورها بپيوندد، اقتدار دلار شکسته خواهد شد اما اتحاديه اروپا سياستهاي اقتصادي را در تضاد باسياستهاي آمريکا قرار نميدهد زيرا اقتصاد آمريکا بزرگ است و بيش از ۳۰ درصد از اقتصاد جهاني را درون خود دارد و بسياري از شرکتهاي اروپايي هم در آمريکا شعبه دارند و نگران قرارگرفتن در فهرست تحريمهاي آمريکايي دارند.
ارز , تحريمهاي آمريکا , دلار , سقوط دلار
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.