اخبار ویژه »
شناسه خبر : 19916
پرینتخانه » سیاسی
تاریخ انتشار : 26 فروردین 1399 - 8:19 |
عماد افروغ در گفتوگو با «رسالت»:
هویت جمعگرای ایرانی برگ برنده ماست
ویروس کرونا، شادمانیمان را ربوده، از ارتباطات اجتماعیمان کاسته، بر هراسهایمان افزوده، تنهایی غیرشکوهمندمان را عمیقتر کرده و ناامنی از آینده را برایمان به ارمغان آورده و دیگر سبک زندگیمان برهمان مدار سابق قرار ندارد.
|گروه اجتماعی |
ویروس کرونا، شادمانیمان را ربوده، از ارتباطات اجتماعیمان کاسته، بر هراسهایمان افزوده، تنهایی غیرشکوهمندمان را عمیقتر کرده و ناامنی از آینده را برایمان به ارمغان آورده و دیگر سبک زندگیمان برهمان مدار سابق قرار ندارد، اینها از جمله مصائب کروناست که بخش بزرگی از جمعیت جهان آن را تجربه میکنند. تجربهای مشترک میان اغلب کشورها با هر دین و نژاد و مسلکی…..به قول صاحبان فکر و اندیشه و آنان که اهل نظرند، ما امروز با یکی از بزرگترین شوکهای تاریخ معاصر و نوعی«موقعیت جنگی» و شرایط اضطراری روبهرو هستیم که دوام آن حتی اگر دیرپا نباشد، اثرات عمیق و بلندمدتی خواهد داشت.
جهان کرونایی ما تا این لحظه، هزاران نفر را به کام مرگ کشانده و پیامدهای بهداشتی و اقتصادی بس نگرانکنندهای در بر داشته است اما پیامدهای اجتماعی آن با توجه به ساختار و نحوه رویارویی کشورهای گوناگون با این ویروس منحوس، متفاوت، چندوجهی و گاه مخصوص است. با گسترش ویروس کرونا، تقریبا اکثر کشورهای درگیر بحران اپیدمی، تصمیم به قرنطینه و تعطیلی موقت شهرهای خود گرفتند. به نظر میرسید تنها راهکاری که میتوان از شیوع سریع این ویروس جلوگیری کرد، قطع روند سرایت آن به دیگری است. با این حال این تصمیم پیامدهای بسیاری را نیز به همراه داشت. بلافاصله با اجرای این کار، بسیاری از مردم برای تهیه مایحتاج اولیه خود شروع به خرید و ذخیره کردند. در همان ابتدای کار و بهسرعت، برخی کالاهای بهداشتی مرتبط با جلوگیری از شیوع ویروس مانند ژلهای ضدعفونیکننده، ماسک، دستکش و الکل کمیاب شدند. اما ماجرای خرید به همین چند قلم کالا ختم نشد. هراس حاکم بر جامعه سبب شد تا اکثریت مردم با رفتاری هیجانی به خرید مضاعف دست بزنند و این اقدام عموما از سوی کشورهایی صورت پذیرفت که سردمدارانش خود را متمدنترین و مترقیترین جوامع جهان میدانستند! هجوم هیجانی مردم برای خرید، قفسهها را خالی از کالا کرد. هر چقدر مسئولان در رسانهها از مردم میخواستند تا بیش از نیاز خود دست به خرید نزنند، با مقاومت جامعه مواجه میشدند. گویی مردم قانونمند پیشین، گوشی برای شنیدن توصیههای اخلاقی نداشتند و درک نمیکردند که باید مطابق با نیازهای جامعه از سود شخصی صرفنظر کنند اما این مفاهیم رفتهرفته جای خود را در میان مردم باز کرد و نکته جالبتوجه اینکه، پس از شیوع ویروس کرونا، همه افراد تنها به دنبال کالاهای ضروری و بهداشتی هستند و دیگر کالای لوکس تجملی کاربرد فخرآور خود را از دست داده، مردم کمتر اسراف میکنند و تا حدودی با مفهوم قناعت مأنوس شدهاند. چشم و همچشمیها به دلیل عدم برپایی مهمانیها و تجمعات به حداقل ممکن رسیده و مفاهیم تجملگرایی رنگ باخته است.
مهمتر از همه این موارد، ضعف نظام سرمایهداری در مواجهه با بحران کروناست که بهناچار، سیستم مبتنی بر سود همه و نه سود سرمایهدار را در دستور کار قرار داده است و از زمان شیوع ویروس مسری، جان آن بخشی از جامعه که همیشه با فقر خود هزینه زندگی مابقی جامعه را تأمین میکرد، برای نخستین بار به رسمیت شناخته شد و دولتها مجبور به پرداخت هزینههای کلانی شدند و این بخش حذف شده از جامعه که در تولید و مصرف نقش موردنظر سرمایهدار را بازی نمیکرد، مورد مراقبت قرار گرفت.
عماد افروغ، جامعهشناس، نقطهنظر خویش را دراینباره با روزنامه« رسالت» در میان گذاشته است.
میتوان حدس زد که در این شرایط کرونایی، تغییراتی در سبک زندگی انسانها در سرتاسر جهان و از جمله ایرانیها ایجاد شده و این مسئله یکسری وجوه عام دارد که فرقی نمیکند ایرانی باشید یا غیرایرانی اما تصور میکنم آن وجهی که مربوط به ایرانیهاست یعنی آن سبک زندگی تاریخی- فرهنگی بهگونهای بوده که فاصلهگیری از آن، مقداری به ایرانیها فشار آورده، چون مردم ما قوم سفرند و از کوچکترین فرصتی برای گشت و گذر و سفر بهره میگیرند. بههرحال مراودات خانوادگی و بین فامیلی آنان برخلاف کشورهایی که با فردگرایی انس گرفتهاند، زیاد است و همان موقع که طرح فاصلهگیری فیزیکی مطرح شد (که بهغلط آن را با عنوان فاصلهگیری اجتماعی رواج دادند)، بر این مسئله تأکید کردم که نمیتوان بهطور کامل کشور را بهسوی قرنطینه برد. این امر به لحاظ فرهنگی جواب نمیدهد و میتواند به یک بازخوردهای هیجانی و خشونتآمیز بینجامد اما در هرحال، کشور هم زیر قرنطینه سنگین نرفت و میشد منع رفتوآمدها را بیشتر کرد و یکسری مسائل را بهاصطلاح کنترلشده تر
و مدیریتشده تر انجام داد. پس یکی از وجوه سبک زندگی که برمیگردد به همین آمدوشدها و گشت و گذر کردنها باعث تغییراتی میشود اما به نظر میرسد این تغییرات درازمدت نیست، چون امری که تهنشین شده و فرهنگی و تاریخی است، به این راحتیها فراموش نمیشود و بموقع در جای دیگری ظهور میکند و نکته جالب اینجاست که نباید جلوی آن را بگیریم، بالطبع شرایط کرونایی، شرایط خاصی است اما این بخشی از فرهنگ ماست. ما برخلاف جوامعی که ممکن است هویت فردگرا داشته باشند دارای هویت جمعگرا هستیم و این هویت جمعگرایی برگ برنده ماست چون در این هویت جمعگرایی و عرفانی ماست که در شرایط بحرانی و غیرعادی تبدیل به نوعدوستی و همبستگی میشود و مثال آن، انقلاب و جنگ و مقابله با سیل و زلزله و اخیرا هم کروناست. این اتفاقی است که فعلا در مورد سبک زندگی ایرانیان ایجاد شده اما غربیها به طورکلی، ملت منزوی و ایزولهای هستند و ممکن است تأثیر خاص آنها بر روی سینما و تفریحات جمعی و شبنشینیها باشد اما برداشتم این است، فشاری که در این شرایط بر مردم ایران میآید، اصلا قابل مقایسه با غربیها نیست، چون آنها خودشان هم میگویند که ملت تنهایی هستند و نرخ خودکشی در خیلی از این کشورها به دلیل تنهایی بالاست و جوامع آنها سرد است مثل جوامع شرقی، گرم نیست و علت اینکه کرونا در ابتدای امر در کشورهای شرقی بیشتر بود، به خاطر همین گرمی روابط و تراکم بالای ارتباطات بود. این موضوع ابعاد دیگری هم دارد و در این مدت، صرفهجویی بالا رفته و الگوی مصرف باید تغییر کرده باشد چون یکی از عادت های مربوط به سبک زندگی، الگوی مصرف است. به نظر میرسد الگوی مصرف خواهناخواه دچار تغییراتی شده و باید در این مورد مطالعات میدانی صورت بگیرد اما آنطور که از شواهد امر برمیآید، مردم ما این روزها با قناعت مأنوستر شدهاند و حتی اگر به دلیل مشکلات معیشتی هم این قناعت به خصیصه رفتاری آدمها تبدیل شده باشد، بازهم مبارک است. اگر به مرز گرسنگی نرسد، صرفهجویی پدیدهای مثبت است. با توجه به اینکه ایرانیها پیش از شیوع ویروس کرونا، در اسراف رتبه اول را به خود اختصاص داده بودند. خواهناخواه در کنار فاصلهگیری فیزیکی، فاصلهگیری از اسراف هم صورت گرفته است و بازتابی بر روی الگوی مصرف مردم ایجاد کرده و امیدواریم تداوم داشته باشد. چون کشور نمیتواند به یک توسعه پایدار برسد، مگر اینکه قناعت را فهم کرده باشد و از اسراف فاصله گرفته باشد. از سوی دیگر باوجود همه مباحثی که مطرح میشود، کرونا را در کل مصیبت نمیدانم و در عالم، مصیبتهایی که نازل میشود را مصیبت نمیدانم و یک نوع امتحان میدانم و انسانی که خودساخته باشد و خود واقعی خودش را کشف کرده باشد از تمامی مسائل، عبرت میگیرد و به قول سعدی، غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد/ ساقیا باده بده شادی آن کاین غم ازوست. کسی که یک جهانبینی معنوی و عرفانی دارد ازهر بلایی استقبال میکند و اینطور نیست که دچار یأس و ناامیدی شود. آنهایی که جهانبینی الهی دارند و هم در ارتباط با خود و طبیعت و دیگری و هم در ارتباط با روابط و ساختارهای اجتماعی، عبرتها و موهبتهای زیادی در این کرونا دیده میشود و نکته مهمتر این است که کرونا پدیدهای جهانی است و همه را در برگرفته و در اینجا تمایز طبقاتی نداریم. تمایز جنسیتی نداریم. تمایز نژادی نداریم و در واقع هیچ تمایز دینی هم نداریم و بهنوعی انسان را به یاد صحرای محشر میاندازد اینکه همه از هم فرار میکنند و بهگونهای میخواهند خودشان را نجات بدهند و راه بازگشتی هم نیست اما اساسیترین تفاوت شرایط فعلی با صحرای محشر این است که راه نجات و بازگشت هست. بازگشت به خویشتن و نوعدوستی و همبستگی و… و در فتح کلام، صرفنظر از آسیبهایی که به لحاظ اقتصادی به برخی از اقشار آسیبپذیر وارد میشود، این ویروس را یک نعمت بزرگ میدانم و حتی اگر در این ابتلا، یک انتقام هم نهفته باشد، انتقام الهی را هم یک نعمت و منشأ عبرت میدانم و از آن مدل افرادی نیستم که کرونا را مصیبت میدانند. حتی به نظرم، کرونا یک موجود است و هیچ موجودی شر نیست و برای خودش خیر است، بستگی به این دارد که چطور به این پدیده بنگریم. قرار نیست در برابر موجوداتی که فی النفسه برای خود خیر هستند، هیچ شری برای دیگری نباشد، اینگونه نیست. همه ما باید در کنار مراقبتها و آسیبهایی که در این جریان متحمل میشویم باید یک تحلیل کلانی در مورد موهبتهای این اتفاق داشته باشیم و شاید ازجمله نکات پایانی که باید به آن اشاره داشت، سرکوب جوامع کمتر توسعهیافته از سوی غرب است اما در جریان بحران کرونا مشاهده کردیم که غرب با تمام ادعاهای واهی مبنی بر مدنیت و متمدن بودنش، چگونه همانند انسانهای اولیه عمل کرد. شاهد این مدعا، جنگ مشهودی است که بر سر تصاحب ماسک و تجهیزات محافظتی پزشکی بین کشورهای غربی در حال وقوع است. کجا چنین رفتارهایی را در کشورهای شرقی شاهد هستیم؟ حتی مقامات اروپایی گفتهاند که رقابت بر سر تهیه ماسک، بازار قانونی را به «غرب وحشی» بدل کرده است و در سیدنی، بزرگترین شهر استرالیا، قفسههای سوپرمارکتها ظرف چند دقیقه خالی شدند تا جایی که یکی از فروشگاههای زنجیرهای امکان خرید دستمال توالت را برای مشتریان خود به ۴ بسته محدود کرد و به هر ترتیب جوامع به میزانی تبعیت از نظام سرمایهداری باید تاوان بدهند. از این نظر، برای شیوع ویروس کرونا میتواند بسیار درسآموز باشد.
جامعه مصرفگرای غربی در مواجهه با بحران کرونا، بهسرعت دچار نگرش حفظ بقا شد. هر کس خودش بر دیگری ارجح است مگر آنکه نیروی برتر با نام دولت به زور و برای تأمین منافع کل جامعه، تولید، مصرف و سود را مدیریت کند. با وجود قرنطینه و اجبار به ترک بسیاری از مشاغل، دولت موظف شد تا هزینه هنگفتی را بابت افراد خانهنشین و بیکار پرداخت کند. آشکار است که در صورت عدم این کار، جامعه با بحران ناامنی نیز مواجه میشد. بنابراین راهی جز دخالت حداکثری دولت باقی نماند.
ویروس کرونا، شادمانیمان را ربوده، از ارتباطات اجتماعیمان کاسته، بر هراسهایمان افزوده، تنهایی غیرشکوهمندمان را عمیقتر کرده و ناامنی از آینده را برایمان به ارمغان آورده و دیگر سبک زندگیمان برهمان مدار سابق قرار ندارد، اینها از جمله مصائب کروناست که بخش بزرگی از جمعیت جهان آن را تجربه میکنند. تجربهای مشترک میان اغلب کشورها با هر دین و نژاد و مسلکی…..به قول صاحبان فکر و اندیشه و آنان که اهل نظرند، ما امروز با یکی از بزرگترین شوکهای تاریخ معاصر و نوعی«موقعیت جنگی» و شرایط اضطراری روبهرو هستیم که دوام آن حتی اگر دیرپا نباشد، اثرات عمیق و بلندمدتی خواهد داشت.
جهان کرونایی ما تا این لحظه، هزاران نفر را به کام مرگ کشانده و پیامدهای بهداشتی و اقتصادی بس نگرانکنندهای در بر داشته است اما پیامدهای اجتماعی آن با توجه به ساختار و نحوه رویارویی کشورهای گوناگون با این ویروس منحوس، متفاوت، چندوجهی و گاه مخصوص است. با گسترش ویروس کرونا، تقریبا اکثر کشورهای درگیر بحران اپیدمی، تصمیم به قرنطینه و تعطیلی موقت شهرهای خود گرفتند. به نظر میرسید تنها راهکاری که میتوان از شیوع سریع این ویروس جلوگیری کرد، قطع روند سرایت آن به دیگری است. با این حال این تصمیم پیامدهای بسیاری را نیز به همراه داشت. بلافاصله با اجرای این کار، بسیاری از مردم برای تهیه مایحتاج اولیه خود شروع به خرید و ذخیره کردند. در همان ابتدای کار و بهسرعت، برخی کالاهای بهداشتی مرتبط با جلوگیری از شیوع ویروس مانند ژلهای ضدعفونیکننده، ماسک، دستکش و الکل کمیاب شدند. اما ماجرای خرید به همین چند قلم کالا ختم نشد. هراس حاکم بر جامعه سبب شد تا اکثریت مردم با رفتاری هیجانی به خرید مضاعف دست بزنند و این اقدام عموما از سوی کشورهایی صورت پذیرفت که سردمدارانش خود را متمدنترین و مترقیترین جوامع جهان میدانستند! هجوم هیجانی مردم برای خرید، قفسهها را خالی از کالا کرد. هر چقدر مسئولان در رسانهها از مردم میخواستند تا بیش از نیاز خود دست به خرید نزنند، با مقاومت جامعه مواجه میشدند. گویی مردم قانونمند پیشین، گوشی برای شنیدن توصیههای اخلاقی نداشتند و درک نمیکردند که باید مطابق با نیازهای جامعه از سود شخصی صرفنظر کنند اما این مفاهیم رفتهرفته جای خود را در میان مردم باز کرد و نکته جالبتوجه اینکه، پس از شیوع ویروس کرونا، همه افراد تنها به دنبال کالاهای ضروری و بهداشتی هستند و دیگر کالای لوکس تجملی کاربرد فخرآور خود را از دست داده، مردم کمتر اسراف میکنند و تا حدودی با مفهوم قناعت مأنوس شدهاند. چشم و همچشمیها به دلیل عدم برپایی مهمانیها و تجمعات به حداقل ممکن رسیده و مفاهیم تجملگرایی رنگ باخته است.
مهمتر از همه این موارد، ضعف نظام سرمایهداری در مواجهه با بحران کروناست که بهناچار، سیستم مبتنی بر سود همه و نه سود سرمایهدار را در دستور کار قرار داده است و از زمان شیوع ویروس مسری، جان آن بخشی از جامعه که همیشه با فقر خود هزینه زندگی مابقی جامعه را تأمین میکرد، برای نخستین بار به رسمیت شناخته شد و دولتها مجبور به پرداخت هزینههای کلانی شدند و این بخش حذف شده از جامعه که در تولید و مصرف نقش موردنظر سرمایهدار را بازی نمیکرد، مورد مراقبت قرار گرفت.
عماد افروغ، جامعهشناس، نقطهنظر خویش را دراینباره با روزنامه« رسالت» در میان گذاشته است.
میتوان حدس زد که در این شرایط کرونایی، تغییراتی در سبک زندگی انسانها در سرتاسر جهان و از جمله ایرانیها ایجاد شده و این مسئله یکسری وجوه عام دارد که فرقی نمیکند ایرانی باشید یا غیرایرانی اما تصور میکنم آن وجهی که مربوط به ایرانیهاست یعنی آن سبک زندگی تاریخی- فرهنگی بهگونهای بوده که فاصلهگیری از آن، مقداری به ایرانیها فشار آورده، چون مردم ما قوم سفرند و از کوچکترین فرصتی برای گشت و گذر و سفر بهره میگیرند. بههرحال مراودات خانوادگی و بین فامیلی آنان برخلاف کشورهایی که با فردگرایی انس گرفتهاند، زیاد است و همان موقع که طرح فاصلهگیری فیزیکی مطرح شد (که بهغلط آن را با عنوان فاصلهگیری اجتماعی رواج دادند)، بر این مسئله تأکید کردم که نمیتوان بهطور کامل کشور را بهسوی قرنطینه برد. این امر به لحاظ فرهنگی جواب نمیدهد و میتواند به یک بازخوردهای هیجانی و خشونتآمیز بینجامد اما در هرحال، کشور هم زیر قرنطینه سنگین نرفت و میشد منع رفتوآمدها را بیشتر کرد و یکسری مسائل را بهاصطلاح کنترلشده تر
و مدیریتشده تر انجام داد. پس یکی از وجوه سبک زندگی که برمیگردد به همین آمدوشدها و گشت و گذر کردنها باعث تغییراتی میشود اما به نظر میرسد این تغییرات درازمدت نیست، چون امری که تهنشین شده و فرهنگی و تاریخی است، به این راحتیها فراموش نمیشود و بموقع در جای دیگری ظهور میکند و نکته جالب اینجاست که نباید جلوی آن را بگیریم، بالطبع شرایط کرونایی، شرایط خاصی است اما این بخشی از فرهنگ ماست. ما برخلاف جوامعی که ممکن است هویت فردگرا داشته باشند دارای هویت جمعگرا هستیم و این هویت جمعگرایی برگ برنده ماست چون در این هویت جمعگرایی و عرفانی ماست که در شرایط بحرانی و غیرعادی تبدیل به نوعدوستی و همبستگی میشود و مثال آن، انقلاب و جنگ و مقابله با سیل و زلزله و اخیرا هم کروناست. این اتفاقی است که فعلا در مورد سبک زندگی ایرانیان ایجاد شده اما غربیها به طورکلی، ملت منزوی و ایزولهای هستند و ممکن است تأثیر خاص آنها بر روی سینما و تفریحات جمعی و شبنشینیها باشد اما برداشتم این است، فشاری که در این شرایط بر مردم ایران میآید، اصلا قابل مقایسه با غربیها نیست، چون آنها خودشان هم میگویند که ملت تنهایی هستند و نرخ خودکشی در خیلی از این کشورها به دلیل تنهایی بالاست و جوامع آنها سرد است مثل جوامع شرقی، گرم نیست و علت اینکه کرونا در ابتدای امر در کشورهای شرقی بیشتر بود، به خاطر همین گرمی روابط و تراکم بالای ارتباطات بود. این موضوع ابعاد دیگری هم دارد و در این مدت، صرفهجویی بالا رفته و الگوی مصرف باید تغییر کرده باشد چون یکی از عادت های مربوط به سبک زندگی، الگوی مصرف است. به نظر میرسد الگوی مصرف خواهناخواه دچار تغییراتی شده و باید در این مورد مطالعات میدانی صورت بگیرد اما آنطور که از شواهد امر برمیآید، مردم ما این روزها با قناعت مأنوستر شدهاند و حتی اگر به دلیل مشکلات معیشتی هم این قناعت به خصیصه رفتاری آدمها تبدیل شده باشد، بازهم مبارک است. اگر به مرز گرسنگی نرسد، صرفهجویی پدیدهای مثبت است. با توجه به اینکه ایرانیها پیش از شیوع ویروس کرونا، در اسراف رتبه اول را به خود اختصاص داده بودند. خواهناخواه در کنار فاصلهگیری فیزیکی، فاصلهگیری از اسراف هم صورت گرفته است و بازتابی بر روی الگوی مصرف مردم ایجاد کرده و امیدواریم تداوم داشته باشد. چون کشور نمیتواند به یک توسعه پایدار برسد، مگر اینکه قناعت را فهم کرده باشد و از اسراف فاصله گرفته باشد. از سوی دیگر باوجود همه مباحثی که مطرح میشود، کرونا را در کل مصیبت نمیدانم و در عالم، مصیبتهایی که نازل میشود را مصیبت نمیدانم و یک نوع امتحان میدانم و انسانی که خودساخته باشد و خود واقعی خودش را کشف کرده باشد از تمامی مسائل، عبرت میگیرد و به قول سعدی، غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد/ ساقیا باده بده شادی آن کاین غم ازوست. کسی که یک جهانبینی معنوی و عرفانی دارد ازهر بلایی استقبال میکند و اینطور نیست که دچار یأس و ناامیدی شود. آنهایی که جهانبینی الهی دارند و هم در ارتباط با خود و طبیعت و دیگری و هم در ارتباط با روابط و ساختارهای اجتماعی، عبرتها و موهبتهای زیادی در این کرونا دیده میشود و نکته مهمتر این است که کرونا پدیدهای جهانی است و همه را در برگرفته و در اینجا تمایز طبقاتی نداریم. تمایز جنسیتی نداریم. تمایز نژادی نداریم و در واقع هیچ تمایز دینی هم نداریم و بهنوعی انسان را به یاد صحرای محشر میاندازد اینکه همه از هم فرار میکنند و بهگونهای میخواهند خودشان را نجات بدهند و راه بازگشتی هم نیست اما اساسیترین تفاوت شرایط فعلی با صحرای محشر این است که راه نجات و بازگشت هست. بازگشت به خویشتن و نوعدوستی و همبستگی و… و در فتح کلام، صرفنظر از آسیبهایی که به لحاظ اقتصادی به برخی از اقشار آسیبپذیر وارد میشود، این ویروس را یک نعمت بزرگ میدانم و حتی اگر در این ابتلا، یک انتقام هم نهفته باشد، انتقام الهی را هم یک نعمت و منشأ عبرت میدانم و از آن مدل افرادی نیستم که کرونا را مصیبت میدانند. حتی به نظرم، کرونا یک موجود است و هیچ موجودی شر نیست و برای خودش خیر است، بستگی به این دارد که چطور به این پدیده بنگریم. قرار نیست در برابر موجوداتی که فی النفسه برای خود خیر هستند، هیچ شری برای دیگری نباشد، اینگونه نیست. همه ما باید در کنار مراقبتها و آسیبهایی که در این جریان متحمل میشویم باید یک تحلیل کلانی در مورد موهبتهای این اتفاق داشته باشیم و شاید ازجمله نکات پایانی که باید به آن اشاره داشت، سرکوب جوامع کمتر توسعهیافته از سوی غرب است اما در جریان بحران کرونا مشاهده کردیم که غرب با تمام ادعاهای واهی مبنی بر مدنیت و متمدن بودنش، چگونه همانند انسانهای اولیه عمل کرد. شاهد این مدعا، جنگ مشهودی است که بر سر تصاحب ماسک و تجهیزات محافظتی پزشکی بین کشورهای غربی در حال وقوع است. کجا چنین رفتارهایی را در کشورهای شرقی شاهد هستیم؟ حتی مقامات اروپایی گفتهاند که رقابت بر سر تهیه ماسک، بازار قانونی را به «غرب وحشی» بدل کرده است و در سیدنی، بزرگترین شهر استرالیا، قفسههای سوپرمارکتها ظرف چند دقیقه خالی شدند تا جایی که یکی از فروشگاههای زنجیرهای امکان خرید دستمال توالت را برای مشتریان خود به ۴ بسته محدود کرد و به هر ترتیب جوامع به میزانی تبعیت از نظام سرمایهداری باید تاوان بدهند. از این نظر، برای شیوع ویروس کرونا میتواند بسیار درسآموز باشد.
جامعه مصرفگرای غربی در مواجهه با بحران کرونا، بهسرعت دچار نگرش حفظ بقا شد. هر کس خودش بر دیگری ارجح است مگر آنکه نیروی برتر با نام دولت به زور و برای تأمین منافع کل جامعه، تولید، مصرف و سود را مدیریت کند. با وجود قرنطینه و اجبار به ترک بسیاری از مشاغل، دولت موظف شد تا هزینه هنگفتی را بابت افراد خانهنشین و بیکار پرداخت کند. آشکار است که در صورت عدم این کار، جامعه با بحران ناامنی نیز مواجه میشد. بنابراین راهی جز دخالت حداکثری دولت باقی نماند.
برچسب ها
جامعه , عماد افروغ , کرونا , ویروس کرونا
به اشتراک بگذارید
https://resalat-news.com/?p=19916
تعداد دیدگاه : دیدگاهها برای هویت جمعگرای ایرانی برگ برنده ماست بسته هستند
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.