نقشه توتال در سرزمین پارس
|وحيد بلالي|
مرکز پژوهش هاي مجلس اخيرا گزارشي بهت برانگيز را منتشر کرد که تعجب همگان را برانگيخت در اين گزارش آمده است: «عملکرد شرکت توتال در طراحي فازبندي پارس جنوبي، با توجه کامل و بيش از حد متعارف به منافع قطر بوده که در موارد متعددي احتمالا منافع کشور ما را به خطر انداخته است.»
دليل اولي که مرکز پژوهش ها در اثبات اين ادعا آورده است بحث عدم تجانس در طراحي فازها است و دليل فني آن اين نکته بيان شده است که «ميدان پارس جنوبي در نقاط مرکزي از عمق بيشتري برخوردار بوده و گاز درجاي موجود در لايههاي گازي آن در اين مناطق بهمراتب بيش از مناطق حاشيهاي ميدان است. به فراخور همين ويژگي، در بخشهاي حاشيهاي، حجم گاز درجا محدود بوده و آبگرفتگي در چاههاي توليدي بهمراتب سريعتر از بخشهاي مرکزي ميدان اتفاق ميافتد. ازاينرو، ميتوان بخشهاي مرکزي ميدان را «بخش مرغوب» و بخشهاي مجاور را بهاصطلاح «بخش نامرغوب» تلقي کرد. چنانچه در فازبندي ميدان پارس جنوبي بهنحوي اقدام شد که هر فاز شامل بخشهاي مرغوب و نامرغوب ميبود، آنگاه ميتوانستيم از دو مزيت استفاده کنيم: اولاً، عملکرد بهتر و سرعت بيشتر در توسعه پارس جنوبي و ثانياً، توليد از مناطق حاشيهاي ميدان همزمان با توليد از مناطق مرکزي. بدينترتيب اهداف طراحي شده براي مناطق حاشيهاي نيز محقق ميشد. ميتوان ادعا کرد که در صورت اتخاذ اين تدبير، توسعه يکنواخت و پايدار از ميدان، امکانپذير ميبود.
عدم تجانس ميدان در بخش هاي مرکزي
به گفته مرکز پژوهش هاي مجلس، هر فاز استاندارد در ميدان پارس جنوبي براي توليد روزانه حدود ۲۸ ميليون مترمکعب گاز در نظر گرفته شده است. با توجه به عدم تجانس ميدان در بخشهاي مرکزي در مقايسه با بخشهاي حاشيهاي، ميتوان گفت که براي توليد مقدار معيني گاز از هر فاز (۲۸ ميليون مترمکعب در روز) بسته به محل قرار گرفتن فازها، به مساحتهاي متفاوتي نياز است. بهعبارتديگر، در بخشهاي مرکزي ميدان، ميتوان با تخصیص مساحت کمتر و بهتبع آن تعداد چاههاي توليدي کمتر به حجم توليد استاندارد دست يافت. برعکس، در بخشهاي حاشيهاي براي حصول توليد استاندارد، حفر چاه و تخصيص مساحت بيشتري نسبت به مناطق مرکزي ميدان ضروري است».
محور دوم انتقادهاي اين مرکز پژوهشي به شيوه توسعه پارس جنوبي، «شرکت توتال و فقدان دقت کارشناسي در تعيين مساحت هر فاز» است. در توضيح اين موضوع آمده است: «شرکت ملي نفت ايران در ابتداي برنامه توسعه پارس جنوبي، تجربه چنداني در بهرهبرداري از ميادين فراساحلي مستقل گازي با ابعاد و مقياسي قابل مقايسه با پارس جنوبي نداشت. ازاينرو، فازهاي اوليه اين ميدان بعضاً با عامليت شرکتهاي نفتي بينالمللي انجام گرفت. با وجود اين، متأسفانه در فاز ۱ ميدان پارس جنوبي، مساحت مورد بهرهبرداري حدود ۱۰۰ کيلومتر مربع در نظر گرفته شد. اگر به پراکندگي چاههاي اين فاز در مقايسه با سطح اشغال ۱۰۰ کيلومتر مربعي آن دقت کنيم، ملاحظه ميشود که ناحيه تخليه هر چاه نتوانسته است درصد مطلوبي از اين فاز را پوشش دهد. با عنايت به حضور گسترده شرکت نفت توتال در توسعه و بهرهبرداري از ميدان گنبد شمالي و لزوم پيشگيري از آثار و تبعات ناشي از بهرهبرداري ايران بر توليد گاز قطر، اين فرضيه را نميتوان رد کرد که عملکرد آن شرکت در طراحي فازبندي پارس جنوبي، با توجه کامل و بيش از حد متعارف به منافع قطر بوده که در موارد متعددي احتمالاً منافع کشور ما را به خطر انداخته است. انتخاب مساحت بهکار گرفته شده در فازهاي ۲ و ۳ نيز نتايج مشابهي را نمايان ميسازد. در اين دو فاز مساحتي حدود ۱۴۰ کيلومتر مربع تعيين شدهاست. در شکل زير الگوي ۱۰ حلقه چاه در فازهاي ۲ و ۳ که توتال طراحي کرده با الگوي حفر ۱۰ يا ۱۲ حلقه چاه در فازهاي ۴ تا ۸ و الگوي حفر ۱۱ يا ۱۲ حلقه چاه در فازهاي از ۹ به بعد را ميتوان ملاحظه کرد».
اولويت بندي نامناسب در توسعه فازها
سومين محور انتقادهاي مرکز پژوهشهاي مجلس، «اولويتبندي نامناسب در توسعه فازها» است. در توضيح اين موضوع آمده است: «انتظار ميرفت که مسئله امکانپذيري مهاجرت گاز به کشور قطر، نقش مهمي در اولويتبندي توسعه فازهاي ميدان پارس جنوبي ايفا کند. اين همان نکتهاي است که طرف قطري در توسعه ميدان گنبد شمالي لحاظ کرده است. به جز پروژه آلفا، ساير طرحهاي توسعه ميدان گنبد شمالي، شامل ۳ زنجيره توليد گاز طبيعي مايع شده قطر گاز ۱ و چهار زنجيره توليد گاز طبيعي مايع شده رأس گاز ۱ و رأس گاز ۲ مجموعاً به ظرفيت ۱۶۸ ميليون مترمکعب، بين سالهاي ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۵ جهت توسعه فازهاي همجوار مرز به انجام رسيده است. اگر اين مدل اولويتبندي را با کيفيت انتخاب توسعه فازها در ميدان پارس جنوبي مقايسه کنيم، تفاوت آشکاري ملاحظه ميشود که زيان ايران را از نحوه بهرهبرداري از اين ميدان نشان ميدهد.
در اين باره رسالت موضوع را پيگيري کرده و تماس هاي مکرري با تمام اعضاي کميسيون انرژي مجلس گرفت، متاسفانه هيچ يک از اعضاي اين کميسيون حاضر به مصاحبه نشدند.
فرانسوي ها از هر فرصتي عليه ايران استفاده کردند
عبدالمجيد شيخي استاد دانشگاه و کارشناس اقتصاد بين الملل در گفتوگو با رسالت در واکنش به گزارش مرکز پژوهش ها گفت: فرانسوي ها از هر فرصتي عليه ايران استفاده کرده اند و توتال در استخراج ميدان مشترک بين ايران و قطر، منافع قطر را بيشتر رعايت کرده و اين امر ثابت مي کند شرکت هاي غربي هميشه ضد منافع جمهوري اسلامي قدم برداشته اند، و هيچ نظارتي هم در آن موضع بر حسن انجام کار اين شرکت فرانسوي وجود نداشته است.
شرکتهاي داخلي مشکلي براي حضور در ميادين نفتي و گازي ندارند
شيخي با بيان اينکه پيمانکاران داخلي دائما پيگير حضور در پروژه هاي نفتي هستند و از لحاظ فناوري هيچ مشکلي براي ورود به اين عرصه ندارند گفت: دولت روحاني در برجام امتيازهاي زيادي به فرانسه داد و فرانسه در آن زمان نقش پليس بد را بازي مي کرد تا بتواند امتيازات زيادي از ايران بگيرد. مذاکرات محرمانه اي با فابيوس انجام شده بود و امتيازات ويژه اي را به فرانسه دادند تا برجام را امضا کنند. حضور شرکتهايي مانند رنو و توتال ماحصل آن امتيازات بود. ۱۰ هزار نفر نيروي کار فرانسوي با اين قراردادها مشغول به کار شدند. دولت روحاني نيز بين بد و بدتر، بدتر را انتخاب کرد و در نهايت اين قراردادها به نفع فرانسه و ضرر ايران شد.
پارس جنوبی جم , توتال , وحید بلالی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.