نظم نوین شرقی
مصطفی هدایی
یکی از بزرگترین ترسهای استراتژیستهای غربی و بهویژه آمریکایی، شکلگیری واقعی اتحاد ایران، روسیه و چین بوده است. زبيگنيو برژينسکی، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا و از استراتژیستهای بزرگ جهان در کتاب خود تحت عنوان «صحنه شطرنج بزرگ، تفوق آمريکا و ضرورت استراتژيک» در سال ۱۹۹۷ اين موضوع را تشريح کرده بود و در خصوص ايجاد يا ظهور يک ائتلاف دشمن (مبتنی بر اوراسيا) که درنهایت میتواند در پی به چالش کشيدن تفوق آمريکا باشد، هشدار داده بود. برژينسکی هشدار داده بود که واکنش چين به وضع موجود جهان میتواند ايجاد ائتلاف چين، روسيه و ايران باشد: «برای استراتژيستهای چينی مؤثرترین مقابله با ائتلاف سهجانبه مرکب از آمريکا، اروپا و ژاپن میتواند تلاش برای شکل دادن يک ائتلاف سه جانبهای باشد که چين را با ايران در منطقه خاورميانه و خلیجفارس و با روسيه در حوزههای اتحاد جماهير شوروی سابق(و شرق اروپا) متصل میکند.»
نتایج عضویت ایران
عضویت دائم ایران در پیمان شانگهای، راهی را هموار ساخت که سالهاست ایران در حال کشمکش برای عبور از معادله غرب و شرق بود. ۸ سال گذشته دولت حسن روحانی، راهبرد را در تعامل با غرب و حل موضوعات فیمابین برای عبور از مشکلات اقتصادی و سرمایهگذاری خارجی بهویژه توسط اروپا و آمریکا میدانست. تجربه ۸ ساله به سیاستمداران ایران نشان داد که نمیتوان گرگ درنده غرب را رام کرد و او همواره در پی یک مذاکره یکطرفه بدون حاصل خاص برای ایران است. برجام نقطه اوج عبور ایران از خوشبینی به غرب بود. تهران از بخش عمدهای از توان هستهای خود برای بهبود وضعیت اقتصادی چشمپوشی کرد ولی پاسخ غرب، بدعهدی و درخواست امتیازات بیشتر حتی دفاعی بود. این روند، کشور را بر آن داشت تا راهبرد کلان «نگاه به شرق» را در دستور کار قرار دهد.
جهان جدید در حال تولد است
رهبر معظم انقلاب اسلامی این سیاست را بهصورت رسمی در ۲۹ مهر ۹۶ اعلام کردند: «در سیاست خارجی، ترجیح شرق بر غرب، ترجیح همسایه بر دور، ترجیح ملتها و کشورهایی که با ما وجه مشترکی دارند بر دیگران، یکی از اولویتهای امروز ماست.»
نگاه رهبر انقلاب اسلامی در سیاست خارجی، علاوه بر ایدئولوژی حقطلبی بر واقعیات استوار تاریخی نظم بینالملل نیز استوار است. هیچکس در میان مقامات ارشد ایرانی بر روی راهبرد مقاومت همچون رهبر انقلاب تأکید نکرده و اجرای آن را محور تمام کنشهای خود در سیاست خارجی قرار نداده است. مقاومت در برابر زیادهخواهی غرب حتی باوجود فشار تحریمها و تهدیدات، ثمرهاش در سالهای اخیر به نحو چشمگیری مشخصشده است. گفتمان مقاومت در فضای بینالملل باوجود قدرتهایی که سابقه جنگهای ظالمانه علیه ملتهای مظلوم رادارند، نیازمند شجاعت و بصیرت است.
ایران از یک قدرت منطقهای به قدرت فرامنطقهای تبدیلشده است. هیچیک از معادلات در منطقه غرب آسیا بدون ایران امکانپذیر نیست و استراتژیستها و مقامات کشورهای منطقه در راهبردهای خود بدون شک به نقش ایران فکر میکنند و نمیتوانند بهراحتی از آن عبور کنند. اما در ماههای گذشته رویدادهایی اتفاق افتاد که نقش گفتمان ایران را بیشازپیش واضح ساخت. آمریکا از سوریه عقب رانده شد و با بیآبرویی از افغانستان گریخت. کشورهایی که امنیت خود را به واشنگتن گرهزده بودند بر سر دوراهی قرا گرفتند که دیگر نمیتوانند همچون گذشته به امید مداخله غرب برای حفظ امنیت خود متکی باشند. اما ایران اسلامی با مقاومت چهار دههای بر روی استقلال و حق حاکمیت خود الگویی را پیش روی این کشورها قرار داد و از سوی دیگر قدرت خود را به رخ تمام جهان کشید. تلاش شیخنشینها برای نزدیک شدن به ایران از سفر الکاظمی، نخستوزیر عراق کاملا مشهود است. وی واسطه بین عربستان و ایران شده؛ چراکه سعودیها پی بردند، دیگر نمیتوانند با سرمایهگذاری بر روی آمریکا، ایران را در منطقه عقب برانند و برایش مشکل ایجاد کنند؛ بلکه باید به نقش منطقهای ایران تن دردهند و روابطشان را بازتعریف کنند.
شاهکار دیپلماسی دولت جدید در تاجیکستان و با موافقت اعضا برای پیوستن دائمی ایران به پیمان شانگهای رقم خورد. موضوعی که در سه دولت قبل بهشدت دنبال میشد ولی تا به امروز عملی نشده بود. ایران رسما سیاست نگاه به شرق و ارتباط با همسایگان را در اولویت سیاست خارجی قرار داده است. برجام و گفتوگو با کشورهای غربی در اولویت بعدی است و این امر موضوعی است که کشورهای اوراسیا به آن پی بردهاند و با خوشامدگویی به ایران برای عضویت رسمی در شانگهای، این راهبرد را به رسمیت شناختند.
اما این تنها میوه سیاست خارجی مبتنی بر گفتمان عملگرای مقاومت نیست. اتحاد جدیدی در میان کشورهای ایران، روسیه و چین در حال شکلگیری است. اتحاد استراتژیک نظامی، امنیتی، اقتصادی و سیاسی که در دنیای جدید معادلات بسیاری را رقم خواهد زد. زمانی غرب نگران شکلگیری چنین اتحادی بود ولی با عملکرد خود و اقدامات خصمانه علیه سه کشور، عملا آنها را بیشتر از گذشته به هم نزدیک کرد. مانورهای نظامی مشترک یکی از جلوههایی است که پیام اتحاد استراتژیک را به جهان منعکس میکند. پیوند آنها در شانگهای روابط اقتصادی و سیاسی را تقویت میکند. پیمان ۲۵ ساله ایران و چین که مورد موافقت دو کشور است و در حال اجراشدن و همچنین پیمان مشابه ۲۰ ساله که در دستور کار است، ارتباطات را منسجمتر و برای دهههای آینده تضمین خواهد کرد.
اتحاد روبه شکلگیری در بستری است که جهان در حال گذار از غرب به شرق است. آینده جهان در شرق و آسیا قرار دارد و ایران بهدرستی معادله قدرت را درک کرده است. ایران بهعنوان جزیره ثبات در منطقه غرب آسیا موردپذیرش قدرتهای اوراسیا قرارگرفته تا نقش مهمی در تجارت و اقتصاد منطقه بازی کند. جایگاه تثبیتشده ایران در معادلات منطقهای و جهانی، درهای جدیدی را برای نقشآفرینی بیشتر در تمامی عرصهها فراهم میکند. نهتنها در عرصههای اقتصادی، امنیتی و نظامی بلکه در فرهنگ و هنر نیز ایران گنجینه غنی برای ارائه در الگوریتم جدید قدرت در جهان دارد و باید از چنین فرصتی با اتحاد و انسجام داخلی به بهترین نحو استفاده کرد.
ایران , چین , روسیه , مصطفی هدایی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.