نسخه نجاتبخش عبور از مصائب
| گروه اجتماعی |
جامعه انسانی که متشکل از افرادی با سلائق و علایق، باورها، گرایشات و مذاهب گوناگون است، خالی از مشکل یا نابسامانی نیست. در حقیقت هر جامعه ای بهتبع فرهنگ، ارزشها و سیاستهای حاکم بر آن با نابسامانیها و چالشهایی در بین افراد تشکیلدهنده آن جامعه مواجه است که رد پایِ آنها را میتوان در حوزههایی همچون اقتصاد، فرهنگ، اجتماع و سیاست سراغ گرفت.
«میلز»، جامعهشناس آمریکایی مشکل فردی را مسئلهای میداند که درون فرد و روابط بلافصل او با دیگران پیدا شود و فرد شخصا و به صورت مستقیم درگیر آن باشد. اما مشکل اجتماعی نهتنها بر جمعیت زیادی اثر منفی میگذارد بلکه در نهادهای اجتماعی ریشه دارد. به بیان دیگر مشکل اجتماعی علل یا عواقبی فراتر از فرد و محیط بلافصل او دارد. به عبارتی هنگامیکه در جامعهای مشکلات فردی، جمعیت قابلتوجهی را درگیر میسازد آنگاه آنها را بهعنوان مشکل اجتماعی نیز میتوان تلقی نمود.
مشکلات اجتماعی میتواند برای هر جامعهای آسیبزننده باشد. گاهی این مشکلات بین مردم با حاکمیت خود را نشان میدهد و گاهی هم میان مردم با یکدیگر و گاهی نیز این مشکلات درون خانوادهها در جریان است که قطعا اثرات آن را در اجتماع نیز شاهد خواهیم بود چرا که نهاد خانواده، اولین نهادی است که فرد در آن تربیت میشود و خروجی این تربیت هر آنچه که باشد خود را در روابط فرد با دیگر افراد جامعه نمایان میسازد. امروزه در دهکده جهانی به واسطه گسترش ارتباطات از طریق رسانهها و فضاهای مجازی شاید اشتراکات زیادی را بتوان بین چالشهای مختلف در جوامع متفاوت پیدا کرد. بهعنوانمثال امروزه کمتر جامعهای را میتوان یافت که نهاد خانواده در آن با مشکل مواجه نباشد و یا از مشکلات بین نسلی رنج نبرد. در این میان از اعتیاد میتوان بهعنوان بلایی نام برد که به جانِ اکثر جوامع از توسعهیافته تا توسعهنیافته افتاده است و آسیبهای اجتماعی دیگری از جمله فقر، بزهکاری، خشونت و بیاخلاقی از دیگر موارد مشترکی هستند که شدت آنها در جوامع مختلف بستگی به سیاستهای مدیریتی کشورها برای کنترل و کاهش آنها دارد.
اما در ایران بهعنوان کشوری که تحولات زیادی را پشت سر گذارده و بهواسطه چشمان حریص و طماعی که از بیرون به آن دوخته شده همیشه زخمها و دردهای زیادی را به جان دیده است، ازاینرو به مراتب با مشکلات و چالشهای عمیقتری روبهرو بوده و هست. اما طبیعتا ریشه تمام این مشکلات را نباید به گردن عوامل خارجی انداخت. بیتردید در طی این سالها فقدان ساختارهای کارآمد در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، در کنار نداشتن برنامه منسجم برای آینده و از همه مهمتر نبود مدیران کارآمد و متخصص و دلسوز از جمله عواملی بودهاند که بر شکلگیری بسیاری از مشکلات و یا شدت یافتن آنها تأثیر داشتهاند. گفته میشود امروزه جامعه ایران با ابر چالش کاهش سرمایه اجتماعی مواجه است و این موضوعی است که مربوط به دیروز و امروز نیست و طی سالیان متمادی به وجود آمده است. میدانیم حیات و مشروعیت هر دولتی بر پایه مردم است و اگر مردم اعتماد و باور خود را از دست بدهند باید منتظر مشکلات جدی و شدیدتری در حوزههای مختلف بود. اما بهراستی برای بازیابی سرمایه اجتماعی بربادرفته چه باید کرد؟
کارشناسان اولویتبندی مشکلات اجتماعی در ایران را کاری مشکل، ناشدنی و اساسا نادرست میدانند چرا که به اعتقاد آنان این مسائل با یکدیگر همپوشانی دارند و همچون یک زنجیره بر یکدیگر تأثیر میگذارند. اما به عقیده بسیاری از این کارشناسان اگر بخواهیم به بخشی از چالشهای موجود در جامعه ایران اشارهکنیم میتوان به کاهش سرمایه اجتماعی، فقر، اعتیاد، بیکاری، تبعیض در نظام آموزشی، تغییر الگوی خانواده، مهاجرت نخبگان، ضعف اخلاق عمومی، خشونت، امنیت روانی- اجتماعی و حقوق شهروندی اشاره کرد.
«رسالت» در این زمینه ازنقطهنظر صاحبنظران اجتماعی بهره برده و چالشهایی که امروز جامعه ایران با آنها مواجه است را موردبررسی قرار داده تا راهکار حل این مسائل را جویا شود.
سید حسن موسوی چلکرئیس انجمن مددکاران اجتماعی
طبیعتا چالشها همزاد با هر جامعهای است و شکل، نوع و شدت آن متفاوت است و از چند زاویه میشود به این موضوع نگاه کرد. بیتردید کمتر جامعهای میتوانید پیدا کنید که در حوزههای مختلف با چالش مواجه نباشد اما در ایران میتوان به چند چالش اشاره کرد که یک حلقه و زنجیره هستند و هرکدام میتواند یک تهدید جدی برای کشور به شمار آید. به نظرم در شرایط فعلی، چالشهای اجتماعی ما چندان ریشه اقتصادی ندارد، بهعنوانمثال اعتراضهایی که در پی افزایش نرخ بنزین در آبان ماه گذشته صورت پذیرفت، علیرغم اینکه شروع آن از جنس اقتصاد بود ولی در سطح کلانتر موضوع عدالت اجتماعی مطرح بود. اقتصاد تنها بخشی از این موضوع را در بر میگرفت. در ادامه اعتراضها موضوعی که مردم را ناراحت کرد این بود که چرا کسی پاسخ نمیدهد؟ میبینید که این از جنس پول نیست. چرا کسی استعفا نمیدهد؟ این از جنس پول نیست. مردم دنبال مطالبه گری اجتماعی هستند. اینها از جنس پول نیست. لذا آنچه بغرنج بوده و میتوان از آن تحت عنوان یک چالش جدی یادکرد، کاهش سرمایه اجتماعی است. مگر ما میتوانیم کشور را بدون مشارکت مردم به سرمنزل مقصود برسانیم؟ هرکسی این را بگوید دچار توهم است. مگر میشود مردم را ندید؟ من و شما بهعنوان یک شهروند زمانی مشارکت میکنیم که اعتماد وجود داشته باشد. چه شد که ۴۵ هزار تومان یارانه را حاضر نشدیم ببخشیم؟ این پول در حال حاضر کدام بخش از خرج زندگی امروز را پوشش میدهد؟ اینگونه رفتارهای مردم در مقابل اعتماد به دولت که میگوید: مردم نروید یارانه بگیرید، دقیقا ناشی از نبود یا ضعفِ سرمایه اجتماعی است. ما میبینیم که ۷۴ میلیون نفر میروند و یارانه میگیرند! این کاهش اعتماد است. اینکه اطلاعرسانی میکنند و مردم نمیپذیرند و یا اینکه در ماجراهای مختلف، دولت در دادن اطلاعات واقعی تعلل میکند، همه باعث شده سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی کاهش یابد. سرمایه اجتماعی چیزی است که اگر از دست دادیم دیگر با پول و زور و بخشنامه نمیتوانیم به دست بیاوریم. چالش بعدی که خود باز به موضوعی که اشاره شد برمیگردد عدم شفافیت یا بهتر بگوییم شفافیت ناکافی و عدم پاسخگویی در قبال وظایفی است که مسئولین دارند. خب این خود میتواند روی کاهش اعتماد تأثیر بگذارد. زمانی که من جایی برای بیان اعتراض بحق خود ندارم این یعنی من بهعنوان دولت و قوه مجریه، نمیخواهم پاسخگو باشم! در این میان آسیبهای اجتماعی افزایش مییابد. بالاخره ما امروز در شرایطی قرار گرفتهایم که شخصِ مقام معظم رهبری میگویند ۲۰ سال عقب هستیم و میگویند هر کسی ایران را دوست دارد و وجدان دارد بیاید و در این زمینه کار کند. امروز آسیبها و مسائل اجتماعی، امنیت ما را نشانه رفته است. جامعهای که افرادش درگیر آسیبهای اجتماعی و جرائم باشند، قانون را دور زده و یا میزان تعرض به قانون در آن بالاست. ما اکنون در درون آسیبهای اجتماعی اعتیاد، آسیبهای فضای مجازی، طلاق و خشونتهای خانگی و در سطح جامعه خشونتهای اجتماعی قرار داریم. اینها نشاندهنده چیست؟ تمام اینها عوامل تخریبی برای امنیت جامعه محسوب میشوند. از امنیت روانی بگیرید تا امنیت اجتماعی که فقدان یا ضعف این دو میتواند نشانه پایبند نبودن مردم به قوانین و مقررات جاری کشور باشد. طبیعتا جامعهای که افرادش درگیر جرم و آسیب باشند این افراد نهتنها عاملی برای ایجاد امنیت نیستند بلکه جامعه برای ایجاد امنیت باید هزینه پرداخت کند. این هزینه هم فقط هزینه مادی نیست، هزینه نیروی انسانی هم هست. ما بیش از سه هزار و ۶۰۰ تا ۷۰۰ نفر فقط در حوزه مواد مخدر شهید دادهایم. در کنار همه این مسائل، چالش بعدی که در جامعه با آن مواجه ایم و بسیار جدی است، ضعف اخلاق در جامعه است. وقتی از حضرت محمد (ص) میپرسند فلسفه بعثت شما چیست میگویند: تکریم مکارم اخلاق. این فلسفه بعثت خاتم پیامبران بعد از صد و بیستوچهار هزار پیامبر و فرستاده خداست. ایشان میگویند: فلسفه بعثت من تکریم مکارم اخلاق است. در جامعه امروز ما کارکرد دروغ بیش از صداقت است. روابط فرا دانشجویی، روابط نامشروع، امانتدار نبودن، حسن خلق نداشتن، بیتفاوتی اجتماعی، گسست بین نسلی و ضعف مهربانی اجتماعی از دیگر مؤلفههای اخلاقی هستند که ما با آن درگیر هستیم. درگذشته ما مردم مهربانتری بودیم امروز نیستیم. در داستان ارز اگر نگاه کنید میبینید که مردم چگونه سر هم کلاه میگذاشتند، اینها نشان میدهد، اخلاق در جامعه ما دچار مشکلات جدی شده است. بحث بعدی به نظرم تهدیدی است که متوجه درون خانوادههاست و نوک پیکان آسیبها و مسائل اجتماعی دارد به سمت خانواده تغییر مسیر میدهد. اکنون جرائم و دعاوی خانوادگی در طول چند سال اخیر کمتر شده یا بیشتر؟! طلاق و خشونت خانگی کمتر شده یا بیشتر؟!! وقتی خانواده تخریب بشود قطعا جامعه تخریب میشود و شکی در این نیست. اما موضوع بعدی در زمینه چالشهای اجتماعی، فقر است. جامعهای که بعد از ۴۰ سال هنوز ۶۰ میلیون نفر از جمعیت ۸۰ میلیونیاش طبق اعلام خود آقایان مشمول کمکهزینه معیشت بشوند این نشان میدهد که ما نتوانستیم موضوع اقتصاد را حل کنیم. بحث بعدی نداشتن یکچشم انداز روشن است. در حال حاضر امید اجتماعی ایران پایین است زیرا چشمانداز روشنی وجود ندارد. اگر واقعا در زندگی شخصی چشمانداز و امید نداشته باشیم انگیزه برای کار و زندگی نداریم. نشاط و شادمانی هم در بین مردم ما تعریفی ندارد. اگر نخواهیم به آمارهای جهانی استناد کنیم که ایران جزء کشورهای غمگین است و اگر داخل را نگاه کنیم، میبینیم که مصرف مواد مخدر صنعتی در کشور رواج دارد و این نشان میدهد، عدهای به دنبال شادیِ آنی و کاذب هستند. از طرفی افزایش خشونت، افسردگی و اختلالات روانی میتواند نگرانکننده باشد و مطابق آمار وزارت بهداشت بین ۲۰ تا ۲۵ در صد مردم یک اختلال روانی دارند. در تهران این آمار حدود ۳۰ در صد است. موضوع بعدی بحث محلات ناکارآمد شهری یا همان حاشیهنشینی است. ۲۱ میلیون نفر از جمعیت ما یعنی یکچهارم جمعیت در محلات ناکارآمد شهری زندگی میکنند که این محلات چهار مورد را شامل میشوند: ۱-بافتهای فرسوده، ۲-بافتهای تاریخی،۳- روستاهای الحاقی به شهر و ۴-سکونتگاههای غیررسمی که حداقلِ خدمات عمومی را هم ندارند. مگر ما میتوانیم بگوییم جایی که حداقل خدمات عمومی را ندارد، حداقل شاخصهای رفاه و بقا را ندارد، افرادش شاد هستند؟ ضربوجرح دومین پرونده قضائی مابعد از سرقت است که سرقت هم خودش نوعی از خشونت اجتماعی است. اینها نشان میدهد که جامعه ما جامعه شادی نیست. این نشاط اجتماعی فقط خندیدن هم نیست. شایستهسالاری نشاط است. اکنون اتفاقا یکی از مشکلات ما همین است. اینکه آدمها سر جای خود نیستند. نخبگان اجتماعی در عرصه سیاستگذاری و مدیریتی جایگاهی ندارند. یکی از بزرگترین چالشهای ما این است که عامدانه یا غیرعامدانه حوزه اجتماعی را دست متخصصین این حوزه نسپرده ایم. این امر سبب شده ابعاد چالشهای اجتماعی گسترده شده و تقویت هویت فرهنگی به فراموشی سپرده شود. وقتی میگوییم الگوی اسلامی-ایرانی یعنی دو بعد اسلامی و ایرانی مبناست. مقام معظم رهبری میگویند تهاجم فرهنگی و بعد از چند سال میگویند شبیخون فرهنگی و اکنون هم بحث ناتوی فرهنگی و جنگ نرم مطرح میشود. دقیقا بحث جنگ نرم کجا را نشانه میگیرد؟ اتفاقا همین هویت را نشانه میگیرد و میداند اگر اینجا را نشانه بگیرد هیچ نیازی به جنگ و برجام و پسابرجام و غیربرجام نخواهد داشت. آنچه که باعث همبستگی و انسجام اجتماعی میشود، همین استفاده از ظرفیتهای فرهنگی و البته در چارچوب مبانی دینی است. ما در این حوزههاست که مشکلداریم ولی نمیخواهیم قبول کنیم که مشکلداریم و هیچ نشانهای دال بر اینکه بخواهیم این اعتمادسازیها را انجام بدهیم وجود ندارد. اینهاست که بیتفاوتی اجتماعی را به دنبال دارد. بیتفاوتی بدترین نشانه برای یک جامعه است.
ناکارآمدی نظام تأمین اجتماعی باز چالش بزرگ دیگری است که ما با آن روبهرو هستیم و بعضی از این چالشها مربوط به گذشته بودهاند، بعضی نوظهور هستند و برخی عمقشان بیشتر شده و برخی نیز شکلش عوض شده است. برای هرکدام از این چالشها اول باید یک تحلیل کارشناسی دقیق بدون سوگیری جناحی و سوگیریهای سیاسی داشته باشیم و بعد راهکار ارائه بدهیم که در این زمینه تصور میکنم، باید از مدیران کارآمد و سالم استفاده کنیم و برخورد با فساد را جناحی نکنیم و اجرای قانون برای همه بهصورت برابر مدنظر باشد. راهکار دیگر این است که از همه ظرفیتها برای توسعه کشور و برونرفت از این شرایط استفاده کنیم. در حال حاضر ما همه ظرفیتهایمان را به کار نمیگیریم . اکنون در شرایط بحرانی هستیم و هیچکس نمیتواند این را نفی کند. عبور از شرایط بحران، مدیرانی میخواهد که بتوانند از این مسیر با کمترین خطر و با کمترین پیامد عبور کنند. ما نیازمند مدیران کارکشته و کارآمد و دلسوز هستیم. هیچکس این را نفی نمیکند. در چنین شرایطی شما میتوانید امیدوار باشید که ظرفیتها برای تغییر شرایط موجود به کار گرفته میشود. وقتی این فضا را نداریم چگونه میتوانیم مسیر را بهسلامت طی کنیم؟! ممکن است این مدیران ازلحاظ سیاسی با ما همسو نباشند. مگر در کشورهای دیگر همه مدیران و مسئولینشان با یکدیگر همسو هستند؟ از کنار هیچ ظرفیتی نباید بهراحتی عبور کنیم بهخصوص در این شرایط حساس. بحث بعدی داشتن برنامه است. داشتن برنامهای با نگاه به آینده. با توجه به شرایط کشورمان برنامه نداریم. درست است که دارای برنامه توسعه هستیم ولی به معنای واقعی کلمه برنامه نداریم. تصور کنید چندین سال قبل، سند چشمانداز ایران ۱۴۰۴ نوشتهشده و وقتی به این سند نگاه میکنیم به شاخصها و مؤلفههای مختلفی برای ایران ۱۴۰۴ میرسیم. بهعنوانمثال در این سند گفتهشده که جامعه ایرانی، جامعهای است برخوردار از ویژگیهایی از جمله رفاه، تأمین اجتماعی، سلامت، نهاد مستحکم خانواده و غیره. آیا واقعا نهاد خانواده مستحکمتر شده است؟ ممکن است در برخی شاخصها رشد کرده باشیم اما اتفاقا در حوزههای اجتماعی رشد نکردهایم. وقتی خشونت جزء پروندههای اول است، یعنی رشد نکردهایم. وقتی اختلالات روانی رشد پیدا میکند در واقع ما در حوزه سلامت رشد نکردهایم. وقتی فقر بیشتر میشود این یعنی در موضوع کلان رفاه و تأمین اجتماعی رشد نکردهایم. همه اینها نشاندهنده این است که ما باید برنامه داشته باشیم. اصلا نمیشود بدون برنامه کشور را اداره کرد. راهکار دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، حذف هزینههای غیرضروری در فعالیتهای موازی است. ما پادشاه کشورها در فعالیتهای موازی هستیم، نباید در کشوری که محدودیت منابع وجود دارد، اینطور رفتار کرد. خب در این موضوع یکی دیگر از چالشهای ما رخ نشان میدهد و آن عدم هماهنگی است. ما بلد نیستیم کار گروهی انجام دهیم. وقتی کار گروهی بلد نباشیم جزیره میشویم. جزیره هزینههای بیشتری دارد. بهعلاوه اینکه خود ناهماهنگی میتواند نارضایتی ایجاد کند. روی بعضی مؤلفهها باید متمرکز شویم مثل موضوع اخلاق. درست است که موضوع اخلاق پول و زور و بخشنامه نیست اما نمیشود نسبت به آن بیتفاوت بود. بحث سواد اجتماعی موضوعی نیست که بشود بهراحتی از کنار آن گذشت. بهترین نهاد ژاپن، آموزشوپرورش است. بهترین نهاد ما چه بخشی است؟ مردم اگر سواد اجتماعی داشته باشند، سواد سلامت روانی و سلامت اجتماعی داشته باشند آنوقت با معضلات کمتری مواجه خواهند بود و جامعه هم از افراد برخوردار و کارآمدتری بهره میبرد که خود این هم میتواند به توسعه و رفاه جامعه کمک کند. ما چه قدر از این ظرفیتها استفاده میکنیم؟ دائم در حال انجام فعالیتهای موازی هستیم.
اگر قرار است در این مسیر گام برداریم باید بهگونهای برنامهریزی کنیم که برنامههای ما پنج ویژگی داشته باشند که چهار ویژگی اول اگر باشد ویژگی پنجم موضوعیت پیدا میکند. این پنج ویژگی عبارتاند از: فراگیر بودن خدمات، کفایت داشتن خدمات، جامعیت داشتن خدمات و استمرار و پایداری خدمات و زمانی که این چهار ویژگی بود تازه میتوانیم سراغ اثربخشی برنامهها برویم. بیتردید ضعف در هریک از اینها، چالش جدی برای ما ایجاد میکند.
علیرضا شریفی یزدی- جامعهشناس
چالشهای ایران بزرگترین و مهمترین ندارد. در حقیقت اینها چالشهای متعددی هستند که رویهم سوارند و اولویتبندی آنها، خطاست. اما معتقدم در شرایط فعلی، کاهش سرمایه اجتماعی در ایران که سه مؤلفه اصلی دارد یکی از مهمترین چالشهای جامعه امروز ماست. بسیاری از معضلات و مشکلاتی که داریم، نظیر رخدادهای آبان ماه و مسائل و مشکلات مشابه، به خاطر همین مسئله کاهش سرمایه اجتماعی است. این سرمایه سه عنصر اصلی دارد، اولینِ آن اعتماد است. دوم پویایی شبکه است که اهمیت خیلی زیادی دارد و سوم موضوع مشارکت است. ما متأسفانه شرایطی را فراهم کردیم که جامعه در بعد اعتماد با مشکل مواجه شده است. اگر دقت کنید اعتماد کافی نسبت به بسیاری از سازمانها، مؤسسات، مدیران، برنامه ریزان، نمایندگان و امثال اینها را ازدستداده است. این چالش بسیار بزرگی است که جامعه ما را تهدید میکند. اما در مورد مؤلفه سوم سرمایه اجتماعی که مشارکت است، ازجمله ایرادات ما این است که همیشه یک مشارکت مقطعی از مردم خواستهایم و از آنها دعوت کردهایم تا به فرض مثال در انتخابات شرکت کنند بعد همدیگر کاری به کارشان نداشتهایم. در مورد پویایی شبکهای هم که جامعه ما مسائل و مشکلات خودش را دارد که حالا خیلی به آن نمیپردازیم.
دومین گروه چالشها، آسیبهای جدی اجتماعی است که کشور با آنها روبهرواست. این آسیبها دامنه وسیعی دارد و از حاشیهنشینی، بیکاری و جرم تا اعتیاد و فروپاشی نهاد خانواده بهصورت طلاق رسمی و عاطفی را دربرمی گیرد که طلاق عاطفی بسیار بدتر از طلاق رسمی است. بر اساس آمار حدود ۲۰ درصد خانوادههای ایرانی دچار طلاق رسمیاند و نزدیک ۵۰ درصد خانوادهها طلاق عاطفی دارند. یعنی گروه اول، خانوادههای گسسته و گروه دوم، خانوادههای آشفتهاند. درواقع اینیکی دیگر از چالشهای بزرگ است که با آن دستبهگریبان هستیم.
گروه سوم چالشها در جامعه ما تولید انبوه در حوزههایی است که خروجی مناسب نمیدهد. بهعنوانمثال تولید مدرک تحصیلی که هیچ دردی دوا نکرده و ما در جامعه دارای پزشکان و مهندسان غیرماهری هستیم که صرفا، مدرک تحصیلی گرفتهاند و ما نتوانستهایم مطابق جایگاه آنها، حرفه و کار مناسب را تأمین و تعبیه کنیم.
گروه بعدی چالشها، مربوط به ناامیدی اجتماعی است. این را در مصداقهایی مثل مهاجرت، یا تمایل به مهاجرت میتوانیم ببینیم.
این مسئله خودش مقوله تخلیه شدن ژن را در پی دارد یعنی همه معدل نوزده، بیستها و بخشی از نخبگان ورزشی و نخبگان علمی ما در فکر مهاجرت هستند. خبرهای مربوط به این موضوع را هرروز میبینید. اما یک دسته دیگر از چالشها، دولتمحور است. یعنی اعتماد عمومی که بین دولت و ملت باید وجود داشته باشد به دلایل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و امثال اینها زیر سؤال رفته است و برای این نیز باید فکری کرد.
یکی دیگر از چالشهای بزرگ جامعه ما نظام آموزشی است که در دو وجه آموزشوپرورش و آموزش عالی قرار دارد. مقام معظم رهبری امسال را سال جهش تولید نامگذاری کردند. ما در حوزه فرهنگ، اقتصاد، خدمات، کشاورزی و هنر متأسفانه تولید و بازتولیدمان میل به صفر دارد و اینیکی از چالشهای بزرگ جامعه ایران است. بیتردید باید در زمینه تولید چه فرهنگی، چه صنعتی و چه کشاورزی گام برداریم. بهعنوانمثال برای تولید فرهنگی در مقطع کارشناسی ارشد و دکترا، پایاننامهها رو به روی دانشگاه تهران بهصورت کالا به فروش میرود، این یعنی ما در کشورمان در حوزه فرهنگی، تولید نداریم. در حوزه صنعت تولیدمان پراید است که آسیبهای خودش را دارد. در حوزه کشاورزی، کشاورزیمان اگر درجایی رونقی میگیرد به قیمت از دست رفتن محیطزیست است و در حوزه آلودگی هم با چالشهای بزرگی روبهرو هستیم. اما در مورد راهکارها اولین و مهمترین راهکار، تلاش برای تقویت قشر متوسط جامعه است. قشر متوسط جامعه ایران متأسفانه طی ۱۰ و ۱۵ سال گذشته بهخصوص طی دو سه سال اخیر بهشدت لاغر شده است و بخش زیادی از طبقه متوسط جامعه ایران در قشر فرودست جامعه ریزش کرده است. قشر متوسط حامل ارزشها و هنجارهای جامعه است. در یک جامعه متناسب باید ۶۰ درصد آن را قشر متوسط، ۲۰ درصد را قشر فرادست و ۲۰ درصد دیگر را قشر فرودست تشکیل دهد. در جامعه ما قشر متوسط به دلیل اینکه بهشدت لاغر شده است و آهنگ ریزش این قشر و فشاری که روی آن است تقریبا ۱۷ برابر لایههای پایین جامعه است، همین خود باعث شده که مشکلات و معضلات اجتماعی را نتوانیم درست حل کنیم، بنابراین باید در گام اول، قشر متوسط را تقویت کنیم . راهکار دوم این است که بسیاری از تبعیضهای موجود در جامعه از جمله تبعیضهای قومیتی و اقتصادی را در یک بستر مناسب، به عدالت تبدیل بکنیم که باعث شود افراد احساس تعلق اجتماعی پیدا کنند. اکنون بخش گستردهای از جامعه دچار طرد اجتماعی است. پس افزایش احساس تعلق اجتماعی یکی از راهکارهای بسیار مناسبی است که از مهمترین آنها پرداختن به معیشت مردم است یعنی باید وضعیت اقتصادی کشور را هر چه زودتر به شکلی سروسامان بدهیم که این فشار سنگین اقتصادی که آحاد جامعه آن را دارند تجربه میکنند کاهش پیدا کند و مردم که طالب یک زندگی آرام هستند، این زندگی برایشان محقق شود. راهکار دیگر باز کردنِ باب گفتوگو است. گفتوگو بین گروهها، صنفها، دستهجات و تقویت رسانههای شفاف و آزاد که بتوانند بهدرستی نقد کنند و اولویتها و چالشهای ما را بشناسند. و در آخر ما اگر بخواهیم توسعه پایدار داشته باشیم باید به جامعه، سیستماتیک بنگریم و در این نگاه، چالشها را ذرهای بررسی نکنیم بلکه اینها را در یک پازل بسیار بزرگ ببینیم که این میتواند حل بسیاری از معضلات جامعه ما را در پی داشته باشد.
امیرمحمود حریرچی- جامعهشناس
سلامت و امنیت روان یکی از اساسیترین ضرورتهای جوامع انسانی است. کشور ما بعد از پیروزی انقلاب به لحاظ آرمانها و عقاید حاکمیت، مورد هجوم و سمپاشی دشمنان بوده و به همین علت مهمترین چالشهای اجتماعی فراروی نخبگان و مردم، اعتیاد است که بهعنوان اصلیترین مشکل و حفره رفتاری در جامعه با توجه به پایین آمدن سن اعتیاد و فراوانی مواد مخدر باید برنامهریزیهای اساسی در این زمینه صورت گیرد. بیکاری، کاهش سرمایه اجتماعی و مهاجرت نخبگان از کشور نه بهعنوان فرار مغزها بلکه بهعنوان ریزش نخبگان و مهاجرت آنها از کشور یکی دیگر از چالشهای فراروی جامعه است. همچنین عدم کنترل قیمتها و گرانی ساعتی و لحظهای در جامعه بهنحویکه امنیت روانی مردم به مخاطره کشیده شده، چالش دیگری است.
اصلیترین ضرورت برای رشد اجتماعی و فرهنگی امنیت روانی است که در حال حاضر به لحاظ شایعات بی مبنا، گرانی و تورم لحظهای و همچنین سمپاشیهای داخلی و خارجی در جامعه به چالش کشیده شده است. متأسفانه نهادهای مرتبط دولتی که رسالت و وظیفه آنها توسعه، رشد و حفظ امنیت روانی جامعه است کار آنچنانی صورت نمیدهند بلکه به اینگونه مشکلات دامن میزنند. در کنار تورم و گرانی لحظهای، با رانتخواری، ویژه خواری، قبیله سالاری و بیضابطه عمل کردن بسیاری از مسئولین دولتی مواجه هستیم که همین موضوع موجب دلسردی نخبگان شده است.
توجه به رهنمودهای مقام معظم رهبری درزمینه جنگ نرم و همینطور مهندسی فرهنگی برای پاسخگویی به دشمنان در این زمینه که باید توسط سازمانهای فرهنگی کشور اجرا گردد فقط محدود به چند مقاله و همایش و سخنرانی گردیده است بنابراین تهاجم فرهنگی در کنار اعتیاد و چالشهای مرتبط با آنها اصلیترین دغدغه اجتماعی است و همانگونه که مقام معظم رهبری بارها و بارها اشاره فرمودهاند با مهندسی فرهنگی و تکیهبر داشتههای ایمانی و دینی و ملی خود میتوانیم بر این مشکلات غلبه کنیم. دراینبین فتنه گران که هرروز به دنبال بهانهای برای اغتشاش میگردند و همواره دستاندرکار شایعهسازی هستند، تضعیف روحیه و امنیت روانی جامعه را هدف قرار دادهاند و متأسفانه رسانههای ما آنگونه که بایدوشاید در این زمینه پاسخگو نیستند. در حال حاضر بیش از ۴۵۰ شبکه ماهوارهای فارسیزبان؛ انقلاب اسلامی و ارزشها و آرمانهای آن را مورد هجوم قرار دادهاند.
کارنامه سالهای ما در مقابله با این تهاجم گسترده بسیار ضعیف و بعضا غیرقابل قبول است و تنها صداوسیماست که باید علیرغم محدودیتهای سختافزاری و نرمافزاریاش با این مشکل گسترده روبهرو گردد. نهادهای دولتی خود را از این رسانه فراگیر ملی جدا کرده و حساب خود را از آن مستقل نمودهاند. تقویت رسانه ملی ازنظر سختافزاری و نرمافزاری میتواند حرکت مناسبی در جهت پاسخگویی به دشمنان باشد.
آسیب های اجتماعی , اجتماع , جامعه انسانی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.