من هم فاو بودم! - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 9992
  پرینتخانه » یادداشت تاریخ انتشار : 06 مهر 1398 - 8:48 |

من هم فاو بودم!

الساعه مشهدم و شب‌جمعه اين سعادت را داشتم که دعاي کميل در صحن جامع رضوي باشم، آن‌هم با صداي حاج‌صادق آهنگران که زعماي حرم، خوش‌سليقگي کرده بودند و در هفته دفاع‌مقدس، صداي صميمي "اي لشکر صاحب‌زمان" را آورده بودند!
من هم فاو بودم!

|حسين قدياني|
الساعه مشهدم و شب‌جمعه اين سعادت را داشتم که دعاي کميل در صحن جامع رضوي باشم، آن‌هم با صداي حاج‌صادق آهنگران که زعماي حرم، خوش‌سليقگي کرده بودند و در هفته دفاع‌مقدس، صداي صميمي “اي لشکر صاحب‌زمان” را آورده بودند! موسم کربلاي ۴ و کربلاي ۵ اگر بلبل خوش‌الحان خميني از کربلاي معلي مي‌خواند، لابد خيلي‌ها زيارت بين‌الحرمين عباس و حسين را آرزويي بسيار بعيد مي‌دانستند که تحققش به اين قرون پيش‌رو نمي‌رسد؛ آن‌هم با وجود حکومت صدام آمريکايي در عراق، اما حاج‌صادق در حالي هنوز مي‌خواند که ديگر در کشور همسايه، هيچ خبري از صدام نيست و در عوض، حاج‌قاسم نه‌فقط به کربلا رسيده است که اينک در ميانه راه کربلا به قدس است! و تو ببين چه حکمتي داشت خميني حکيم که از همان سال ۶۱ معتقد بود؛ “راه قدس از کربلا مي‌گذرد!” از دست‌نوشته‌هاي شهيد والامقام محسن وزوايي که حقيقتا فاتح بازي‌دراز بود، يکي هم همين جمله حکيمانه است که “ما کربلا را براي خودمان نمي‌خواهيم؛ براي نسل‌هاي بعد مي‌خواهيم!” بي‌خود نبود مرتضاي کافه‌نشين، همه آن نفس‌نوشته‌ها را آتش زد تا راوي فتح شهداي ۸ سال دفاع‌مقدس باشد! هم امام، حکيم به معناي واقعي کلمه بود، هم جميع شهيدان ما! و آنچه آويني را شيدا کرد، تماشاي همين حکمت بود! همين که در اوج جنگ، در مقاطعي حتي از تهيه سيم‌خاردار هم عاجز باشيم اما سخن رزمنده همداني ما اين کلام نوراني باشد که “اگر مي‌خواهي از سيم‌خاردار دشمن عبور کني، اول بايد از سيم‌خاردار نفس خود بگذري!” و من يکي‌دو شب پيش، نمونه‌اي از اين پا گذاشتن روي سيم‌خاردار نفس را به عينه ديدم؛ آنجا که حاج‌صادق وقتي ناظر بر تذکر خدام، اشتياق پدر شهيد ويلچرنشين را براي ديدنش ديد، خودش سمت آن صندلي متحرک رفت و بنا کرد بوسيدن دست پيرمردي که لهجه‌اش داد مي‌زد زاينده‌رود را! و يک آن ديدم که چقدر حاج‌صادق محبوب است بين مردم! و عجيب آنکه جنگ‌نديده‌ها هم او را مي‌شناختند و جالب آنکه شوخي هم مي‌کردند با حاج‌صادق! مثل آن پسرکي که به زور سنش به ۲۰ سال مي‌رسيد ليکن به آهنگران گفت: “والفجر ۸ منو يادت نمياد، پشت اروند؟!” و عجيب‌تر و جالب‌تر، جواب معني‌دار حاج‌صادق بود: “چرا! هم تو را خوب يادم مي‌آيد، هم اين دوستانت را که دارند مي‌خندند! همه شما در والفجر ۸ بوديد! همه شما با شهدا بوديد! الان هم همه‌تان با شهدا هستيد!” زمستان ۶۴ هنوز خيلي سال تا تولد اين نسل مانده بود اما در صدق سخن جوانک قصه ما شک نکن! جبهه سنگر اينان نيز بوده، به شهادت رفاقت‌شان با حاج‌صادق!

نویسنده : حسين قدياني |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای من هم فاو بودم! بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.