من از مذاکره با ترامپ دفاع نمیکنم
عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو سابق شورای مرکزی حزب مشارکت است.
او اگرچه در دوران تبلیغات ریاست جمهوری، از حسن روحانی بهشدت دفاع کرد، اما از اولین کسانی بود که او را دعوت به استعفا کرد. عبدی از جمله دانشجویان تسخیرکننده لانه جاسوسی آمریکا بود که بعدها به طرفدار سرسخت مذاکره با آمریکا تبدیل شد، هرچند میگوید در حال حاضر مذاکره با ترامپ را به صلاح نمیداند، چون اصلا او را اهل مذاکره و گفتوگو نمیداند. گزیده متن این گفتوگو را از نظر میگذرانید. فیلم کامل گفتوگوی مجله تصویری «رسالت»با عباس عبدی در کانال «رسالت پلاس» در آپارات بارگذاری شده است.
رسالت: در مورد آینده رابطه ایران و امریکا چه میبینید؟ فکر میکنید در آینده نزدیک یا در آینده دور ناچار با امریکا به برخورد خواهیم رسید یا یک روزی با امریکا مینشینیم و همه مشکلات را حلوفصل میکنیم یا با این فضای پرتنش فعلی ادامه میدهیم؟
این را من نمیتوانم پیشبینی کنم چه اتفاقی میافتد فقط حالتهای مختلف را توضیح میدهم. من مطمئن هستم غیرممکن است این وضع ادامه پیدا کند.
یعنی ادامه وضعیت فعلی شدنی نیست؟
بله. به خاطر اینکه از یکسو ما را ضعیف میکند و وقتی ضعیف شوید امکان مقاومت و مقابله خود را از دست میدهید. این سیستم هم تا چه زمانی میخواهد یواشکی نفت بفروشد و یواشکی پول انتقال بدهد. این شدنی نیست. اقتصاد ایران نمیتواند از نظام بینالملل منفک و جدا شود. ما کره شمالی نیستیم. بنابراین این وضعیت یقینا راه به بنبست دارد. دیر یا زود میتواند اتفاقی رخ دهد و یا درگیری شود و یا هر اتفاقی رخ دهد.
بنابراین سناریوی اول این است اما اینکه این روند قطعا به درگیری منجر میشود؟ خیر. به این معنا نیست که اتفاق نمیافتد ولی به نظر من راهی وجود دارد ولی مسئله این است که ایران باید قدری راهبرد خود را خوب توضیح بدهد. این راهبرد که تا حالا داشته است راهبرد درستی نیست و جواب نمیدهد.
آن راهبرد چیست؟
ایران باید وضعیت خود را با نظام بینالملل مشخص کند. همان کاری که در داخل انجام میدهیم. در داخل شما میگویید چرا به این رأی دادید و من میگویم محدودیت من در این است و در این چارچوب کار میکنم. بیشتر از این کاری از من برنمیآید. در این چارچوب مسئول هستم.
نظام بینالملل مبتنی بر شورای امنیت است. فعلا یک قدرت مسلط است محدودیتهای خاص خود را دارد. همانند یک اتوبان با هشت باند است. به این معنا نیست اگر نظام بینالملل را پذیرفتید تابع کامل باشید و رفتارهای مشخصی داشته باشید. میتوانید در این اتوبان از دست راست راه بروید یا از دست چپ راه بروید، همانطور که این همه کشورها متفاوت هستند، اما اگر نظام بینالملل را نمیپذیرید، آن زمان باید تبعات این را هم بپذیریم.
یعنی چه؟
یعنی شما FATF را نمیپذیرید، پالرمو را نمیپذیرید، به نظر من اولین کاری که میکنید این است که از NPT باید بیرون بیایید، از کل NPT باید بیرون بیایید. بیشتر این پیمانهاو کنوانسیونها را کنار بگذارید. نیازی ندارد در سازمان ملل باشید. دور خود بنشینید و در این چارچوب هر طور میخواهید رفتار کنید. اگر این را میپذیریم، نظام بینالملل این است ولی اگر این را نپذیرفتیم و میخواهیم با نظام بینالملل تعامل کنیم آن زمان محدودیتهایی هم به ما بار میشود.
اگر این را پذیرفتیم رفتار ما تفاوت میکند.
این بدین معنی نیست که هیچ کاری نکنیم. ممکن است نظام بینالملل را بپذیرید و در عراق هم مؤثر باشید، در یمن واکنش نشان دهید، در سوریه قطعا میتوان واکنش نشان داد. همه این کارها را میتوان انجام داد اما پذیرش نظام بینالملل الزاماتی دارد. من معتقد هستم ایران اگر این مسیر را برود، نظام بینالملل هم نقطهای نیست که به آنجا برود، الزاماتی دارد.
آن الزاماتی که تاکنون نپذیرفتیم چه چیزهایی است؟
نمونه برای شما بیان کنم. اولین مورد این است که معنای برجام چه بود که پذیرفته شد؟ ما برجام را در داخل انجام میدهیم و به چارچوب NPT پایبندیم، بعد طرف مقابل شما متحد شده و قطعنامههای ۱۵ رأی گرفته است و میگوید شما به سمت بمب هستهای میروید. ما هم حاضر نیستیم بگوییم میرویم و خوب کاری میکنیم که میرویم. میگوییم نمیرویم و خلاف شرع هم هست. من این بخش را نمیفهمم. آنها میگویند شما میروید و ما هم شما را تحریم میکنیم.
چه چیزی را متوجه نمیشوید؟
که چرا بمب هستهای را میگوییم خلاف شرع است و نمیخواهیمبسازیم.
یعنی با بمب هستهای موافق هستید؟
خیر. من موافق نیستم ولی نمیدانم چرا خلاف شرع است. من فقیه نیستم و نمیدانم. ماهیت بمب هستهای برای زدن نیست. ماهیت بمب هستهای دفاعی است. نزدنی است. از سال ۱۹۴۵ تاکنون فقط دو بمب در ژاپن منفجر شده است. بعد از آن هیچ کسی به سمت آن نمیرود برای اینکه میدانند زدن بمب به معنای نابودی خود آنها هم هست. شما هند و پاکستان را نگاه کنید. سه جنگ داشتند. از وقتی که به بمب هستهای رسیدند رعایت میکنند.
یعنی شما موافق این هستید که به سمت بمب هستهای برویم؟
خیر. من نگفتم. من موافقم با نظام بینالملل تعاملی داشته باشیم و در چارچوب تعامل حتی میتوانستید بمب هم داشته باشید همچنان که پاکستان دارد، همچنان که هندوستان دارد. چون آن چارچوب را ندارید آن ور میگوید من به شما اجازه نمیدهم این کار را بکنید. ما هم توجیهاتی برای آن داریم. این بحث را فعلا کنار بگذاریم چون بحث شما منحرف میشود.
شما وقتی این را پذیرفتید برجام بالاترین نوع توافق ایران با نظام بینالملل است. بلافاصله درباره سوریه میگوییم مذاکره نمیکنیم یا درباره یمن مذاکره نمیکنیم. این دو با هم تطابق ندارد. یمن هم یک مسئله بینالمللی است، سوریه هم یک مسئله بینالمللی است، همه کشورهای نظام بینالملل را پذیرفتهاید. افغانستان هم یک مسئله بینالمللی است، عراق هم همینطور است. در همه اینها باید کوشش کنیم که بهصورت جمعی مشارکت و گفتوگو کنیم و مسائل آن را حل کنیم.
هدف از گفتوگو جذب منافع حداکثری برای کشور هست یا خیر؟
۱۰۰ درصد باید این باشد.
در موضوع سوریه اگر مذاکره کنیم در مذاکره چه چیزی بدهیم و چه چیزی بگیریم بهعنوان پیشنهاد خوب است؟
این بحث تخصصی است و حتی اگر درباره برجام از من میپرسیدید، میگفتم من که برجام را نمیتوانم بخوانم، یک امر تخصصی و پیچیده است. ما که نمیدانیم جزئیات آن چیست. حتی یمن را هم نمیدانیم. شخصا خودم را میگویم.
اگر فکر میکنید در این باره تخصص ندارید چطور فکر میکنید باید در این باب گفتوگو کنیم؟
من این را نمیگویم. ما اصولا بهعنوان یک اصل یک رفتارهایی را میپذیریم اما ممکن است مذاکره کنید و بگویید اینجاها به نفع ما نیست و اینجا را قبول نداریم و حالا هر کاری میخواهید بکنید. این را من دفاع میکنم. من نمیخواهم وارد این مسئله شوم اما بهصورت کامل، هیچ وقت اصل مذاکره را رد نمیکنیم. من نمیتوانم این را درک کنم. ما در سوریه، یمن، عراق و افغانستان قبلا هم صحبت کردیم و الا نمیدانم چرا این موضع را داریم. صحبت میکنند و چانه میزنند، شما اگر مذاکره نکنید مطمئن هستید خیلی چیزها گیر شما میآید که نمیآید؟
اگر مذاکره کنیم مطمئن هستیم خیلی چیزها گیر ما میآید؟
ممکن است گیر ما نیاید، مگر قرار است هر مذاکرهای {نتیجه داشته باشد}؟ شما در بازار میخواهید جنسی بخرید لزومی ندارد وقتی به نفع شما نیست بخرید.
من نگران این هستم خیلی چیزها در این مذاکرهها از دست برود.
اینجا ایرادی ندارد. این را هم میتوانیم بفهمیم. الان من با مذاکره با ترامپ مخالف هستم، به همین دلیلی که شما بیان میکنید. میگویم این آقا خیلی دنبال مذاکره نیست. یک بازی دیگری میکند اما اگر شرایط مذاکره فراهم شود میگوییم حتما این کار را بکنید. وقتی مذاکره میکنیم حتما باید امتیازی بدهیم و امتیازی بگیریم چون میخواهیم زندگی کنیم.
مذاکره با اوباما برای ما چه آوردهای داشت؟
اینها بحث دیگری است. بحث ما خیلی تخصصی نیست. ما برجام را ناقص آوردیم. وقتی کری میگوید برجام را صحبت کردید و در حوزههای دیگر هم صحبت میکنید یا خیر؟ ایران قبول نمیکند، واردات خودرو را میگیرند و خیلی چیزها را میگیرند یعنی برجام را تاکتیکی پذیرفتیم. اما یک سؤال را بپرسیم مسئله حل میشود. شما فرض کنید برجام را نداشتید، الان کجا بودید؟ همین را بیان کنید. فرض کنید برجام نبود همین الان کجا بودید؟ تحریمهای شما ۴ سال بیشتر طول میکشید. میخواهیم با تحریم زندگی کنیم؟ فروش نفت هم نداشته باشیم؟چرا دوستان دولت به این نقطه رسیدند؟ چون دیدند مسیر گفتوگو و مذاکره را تا انتها رفتیم و چیزی گیر ما نیامد. اگر گیر ما میآمد ادامه میدادیم. عقل سلیم هم نمیپذیرفت منافع به سمت ما بیاید و ما قطع کنیم.اینها دو موضوع متفاوت است. شما ممکن است مذاکره کنید، ممکن است خرید کنید و سر شما کلاه برود اما بدین معنی نیست که خرید را کنار میگذارید. آیا میگویید من خرید نمیکنم چون سر من کلاه میرود؟
من خرید از آن فروشنده را کنار میگذارم.
عیب ندارد. از آن فروشنده خرید نکنید اما آن فروشنده انحصاری است. خیلی اختیاری ندارید. در برجام وقتی کنار میرود همه را دنبال خود میکشاند. آن فروشنده خیلی این وضعیت را …
اگر انحصاری باشد و مجبور به خرید باشم سعی میکنم با ظرفیت داخل خودم کار کنم.
کاملا درست است. من سال گذشته یادداشتی نوشتم. ۱۳ ماه پیش درباره برجام نوشتم، همان موقع که ترامپ گفت میخواهم از برجام خارج شوم. گفتم این بازی جوجه است و شما باید به شکم او بروید. هر کسی برود تنها یک راه دارد که ماشین خود را قوی کند که یا او کنار بزند و یا اگر تصادف کرد، حداقل خسارت به او وارد شود.
شما فکر میکنید اگر این بازی جوجه را تا انتها ادامه دهیم طرف مقابل آن فرمان را نگه میدارد یا میچرخاند؟
نمیتوانید ادامه دهید. با این ماشین که هر لحظه خرابتر میشود نمیتوانید ادامه بدهید. این ماشین نمیتواند مقاومت کند. تنها راه این است که ادامه دهید به شرطی که ماشین خود را تقویت کنید. ماشین یعنی کل داخل خود را تقویت کنید. داخلی که این همه تنش و اختلاف و بیبرنامگی وجود دارد حالا شما بگویید تقصیر دولت است من حرف شما را رد نمیکنم، من کل سیستم را نگاه میکنم. ممکن است تقصیر دولت باشد، ممکن است تقصیر مجلس باشد، تقصیر دو تا باشد، تقصیر قوه قضائیه باشد، اصلاً تقصیر من و شما باشد، مهم این است که این سیستم هر لحظه ضعیفتر میشود و نمیتواند این مسیر را ادامه دهد. یا باید خود را تقویت کند یا باید برنامهای بگذارد که این مسئله را جمع کند. چقدر فکر میکنید این سیستمی که مجلس یا دستگاه قضائی یا جای دیگر دارد میتواند این بار را بکشند و نمایندگی کنند؟ اگر میتوانید انجام دهید. نمیشود. با این سیستم نمیتوانید. با این ریش به تجریش نمیروند!
چه باید کرد؟
این تحولی است که باید حکومت انجام دهد. اراده کند و بازگشت به جامعه و مردم داشته باشد. مردمی که بیان میکنم منظور خودم یا شما نیست. کل ساخت سیاسی ایران منظور است.
کل ساخت سیاسی ایران باید به سمت مردم بازگردد؟
بله. یعنی انتخابات آزاد بگذارید ببینید چه کسی انتخاب میشود. هر کسی خواست بیاید و ببینیم چه کسی انتخاب میشود. کاری ندارد. دو موضوع را رفراندوم بگذارید. مشکلی نداریم. دو موضوع مهم را رفراندوم بگذارید ببینیم مردم چقدر مشتاق این هستند و آزاد برگزار کنید. رسانه رسمی را آزاد کنند. فکر میکنید من برای چه اینجا آمدم؟ انگیزه خود را بگویم. روزنامه« رسالت» یک روزنامه اصولگرای مربوط به جناح راست و باسابقه است و تا حالا با من مصاحبه نکرده است. حالا که کرده چرا من جواب منفی بدهم؟ بروم و اجازه دهم فضای این باز شود. شما هم باید بگویید، من بگویم فایده ندارد. شما باید بگویید تا فضا باز شود. انگیزه من این است وگرنه من برای گفتن این حرفها رسانه کم ندارم.
شما رسانه زیاد دارید.
بله. ولی چرا با شما صحبت میکنم؟ به خاطر این که عقیده من است که این فضا را باید شما باز کنید.
در یک سال گذشته بهعنوان نمونه شما چه چیزی را خواستید بیان کنید، احساس کردید آزادی نیست و بیان نکردید؟
من تمام چیزهایی که میخواهم بیان کنم سعی میکنم در رسانه رسمی باشد. ادبیاتی که من به کار میبریم چیزهایی هنوز هست که نمیتوان بیان کرد.
یعنی شما حرفهایی دارید که هنوز بیان نکردهاید؟
بله.
فکر میکنید اگر بگویید چه میشود؟
هیچچیزی نمیشود. من را میگیرند. هیچ اتفاقی نمیافتد.
از نگرانی اینکه شمارا بگیرند خیلی از حرفهای خود را بیان نمیکنید؟
خیر. نگران این نیستم. دوست ندارم این اتفاق بیفتد.
چرا این حرفها را بیان نکردید؟
رسیدید به اینجا که من این را بیان کنم. دلیل این است که نگاه من به جامعه فرق میکند. برای اینکه دنبال آزادی ۱۰۰ درصد نیستم. من دنبال تغییر اجتماعی هستم. دنبال تغییر اجتماعی که باشید باید سعی کنید حرفهایی را بزنید که زمینه آن باشد، جا بیفتد، تنش ایجاد نکند، مشکل درست نکند اما اینهایی که به شما گفتم مسئله من است. من منتظر نمینشینم تا آن حل شود تا حرف خود را بیان کنم. مثلا یادداشتهای من را پیگیری کرده باشید بسیاری از نقدهایی که به قانون مینویسم خیلی با ادبیات حقوقی و قانونی و کاملا مشخص است ولی معلوم است مشکل کجاست.این را همیشه در نقد به دیگران هم بیان کردم. خودتان را دربند این نکنید که همه حرفهای خود را بیان کنید تا بگویید آزادی هست، وظیفه ما ایجاد آزادی است. با بیان مطالبی که راه را باز کند. بنابراین رسیدن به آن نقطه هدف من است نه شرط من باشد. برخی را دیدهام که بیان میکنند اینجا آزادی نیست ما حرف نمیزنیم. میگویم چه کسی باید آزادی را درست کند؟ من در حدی که میتوانم حرف میزنم. این نکته را بارها نوشتهام که هدف ما باید ایجاد آزادی باشد. روزنامهنگار با بیان خود راه را باز میکند، منتظر باز شدن راه و رفتن نیست.
فکر میکنید در ۱۰ سال آینده باآمریکا درگیری خواهیم داشت؟
یا باید تنشهای ما کم شود یا بدون تردید این درگیری وجود دارد مگر اینکه به تفاهمی برسیم. تفاهم هم به معنی کوتاه آمدن نیست. اگر مواضع من را پیگیری کرده باشید، میدانید من از مذاکره با ترامپ دفاع نمیکنم، به هیچ وجه دفاع نمیکردم چون معتقدم این آدم دنبال این نیست که مذاکره کند و از تند شدن مواضع هم خیلی ناراحت نیستم و فکر میکنم اگر معقول و کنترلشده باشد کمک به حل مسئله میکند اما معتقدم اگر به درگیری بکشد حتما آنها ضرر میکنند ولی ضرر آنها به درد من و شما نمیخورد.
شما فکر میکنید این تنش اتفاق خواهد افتاد؟
بدین معنی است که همانند دو ماشینی که به سمت هم میآیند و از بیرون نگاه میکنید. میبینید راهی که کنار بکشند ندارند، دیر یا زود ممکن است در جایی سرعت آنها کم شود یا سرعت آنها زیاد شود ولی دیر یا زود درگیری میشوند.
در ماجرای سرنگونی پهپاد آمریکایی فکر میکنید چرا آمریکا واکنش سریع نشان نداد؟
واقعیت این است اینها نیازمند اطلاعاتی است که نظر بدهیم. سعی میکنم در جایی که اطلاعات ندارم صحبت نکنم. اینهایی که صحبت میکنم بر اساس یک تحلیل سیستمی است نه بر اساس اطلاعات، به همین دلیل حرفهای ترامپ را خیلی دقیق نمیخوانم. هرروز برای خود یک چیزی میگوید. معتقد هستم آنها خودشان هم احتمالا دیدند که اولا در خاک ایران خورده است. ثانیا متوجه شدند مقابله کردن با این صرف نمیکند. این بهصرفه نبودن مطلق نیست.
از این اقدام دفاع میکنید یا منتقد این اقدام هستید؟
من نسبت به این اقدام به یک شکل منتقد هستم. اگر برنامهریزی شده نباشد قطعا اشتباه بوده است. یعنی آن چه شنیدهام و نمیدانم چقدر درست است اما اگر برنامهریزی شده بوده و دستور از بالا دادند این را مشکلدار نمیدانم. تنها مشکلی که در این اقدام میبینم این است که …حرف من و شما این است که دادههای ریز نداریم. یک تحلیل سیستمی میکنیم و خروجی الان این است که پهپاد آمریکایی را زدیم.
در مجموع از این اقدام دفاع میکنید، صرفنظر از اینکه چه کسی برنامهریزی کرده و چه شده و چه کسی دستور داده است؟
نمیتوان صرفنظر کرد. الان نتیجه مثبت است اما اگر برنامهریزی شده نباشد به این معنا است که میتواند اتفاقات مشابهی بیفتد که مطلوب شما نیست و موردنظر شما نیست و حسابشده نیست. این فرق میکند.
یعنی فعلا دفاع میکنید.
بله. آن بخش بسیار مهم است. آن برنامهریزی نباشد و همینطور کسی این کار را کرده باشد، این فوقالعاده خطرناک برای کشور است.
از برخی مواضع شما این برمیآید که شما و همکاران شما به دنبال فاصلهگذاری با دولت هستید. قدری برای این کار دیر است چون ۶ سال از عمر دولت گذشته است. در این مورد توضیح میفرمایید؟
چه کسی دنبال فاصلهگذاری است؟
شما و همکاران شما!
اینچنین نیست. در دولت هر جایی من را دعوت کنند برای سخنرانی میروم. مشکلی ندارم. دولت و حکومت و غیره هر کسی دعوت کند من در خدمت هستم. دنبال این نوع ایدهها نیستیم که فاصلهگذاری کنیم یا در دل آن برویم. این چیزها برای من مطرح نیست. هر جایی بروم حرف خود را میزنم، نقد میکنم، ممکن است تند هم باشد و خوششان نیاید یا بیاید.
فکر میکنید در انتخابات ۸۸ تقلب شده است؟
تقلب غیرمؤثر بود.
شفافتر بیان میکنید؟
بحث مفصل میشود. تقلب غیرمؤثر یعنی تقلبی که نتیجه را تغییر نداده است. شما با دادگاه مسئله خود را حل کنید و بعد درباره این صحبت کنیم. انتقاد من به آقای رضا خاتمی این است که گفت این مسئله ما نیست. چون مسئله ما نیست پس شما سؤال میکنید من نمیتوانم جواب بدهم. من برای چه باید به این سؤال شما جواب بدهم.
این مسئله من است.
مسئله شما است، مسئله من نیست.
مسئله من این است که شما فکر میکنید تقلب شده است.
این مسئله شما است. وقتی به عرصه عمومی میآید مسئله من میشود. چرا باید به این مسئله جواب بدهم؟
شما دوست ندارید به این سؤال جواب بدهید؟
خیر. به خاطر اینکه قبول ندارم این موضوع طرح بشود.
چرا؟
به خاطر همین وضعیتی که میبینید.
چه وضعیتی است؟
از دو حال خارج نیست. یا میگویم تقلب شده و یا میگویم نشده است.
شما جواب بینابینی دادید که تقلب غیرمؤثر بوده است.
یعنی شده ولی نتیجه را تغییر نداده است. اینها مسئله من در امروز نیست. مسئله من همین سؤالات قبلی و وضع اقتصاد است. من هر کدام از این دو حالت را بیان کنم، مثلا بگویم تقلب شده است، فردا بگویند ثابت کنید. میگوییم چه چیزی را ثابت کنیم؟ نظر من را پرسیدند و من هم این را بیان کردم. مگر شما ثابت کردید؟ بگویم نشده است آنها فحش میدهند که چرا میگویید تقلب نشده است؟
چه کسانی فحش میدهند؟
هر کسی باشد فرقی نمیکند. وقتی نمیتوانم به اینور جواب بدهم چرا باید پاسخ این سؤال را بدهم.
یعنی یک عدهای فحش میدهند که چرا گفتید تقلب نشده است؟
این موضوعی است که الان نمیگویم. همان سال ۹۰ هم گفتم که این را تمام کنید. هر چه بود تمام کنید و صلوات بفرستید. از این به بعد میخواهیم زندگی کنیم.
ما میگوییم نمیشود اساس جمهوریت و اسلامیت جمهوری اسلامی زیر سؤال برود و بعد دو سال بعد یعنی سال ۹۰ بگوییم هر چه بود تمام شد و صلوات بفرستید. من اعتقادم این است که یا باید بررسی شود که این اتفاق افتاده است یا خیر و یا باید به همه ابعاد آن …
شما چه کاره هستید؟
من بهعنوان یک روزنامهنگار، این اعتقاد را دارم.
خودتان این را بررسی کنید. چرا باید من این کار را انجام دهم؟
من معتقد هستم تقلبی اتفاق نیفتاده است، نه مؤثر و نه غیرمؤثر! سؤال هم برای من نیست. چون مورد ابهام است از شما سؤال میکنم.
اگر شما این اعتقاد را دارید ایرادی ندارد ولی اگر بین من و شما بود در خانه مینشینیم و برای شما ثابت میکردم. کاری ندارد. برای چه این را به عرصه عمومی بکشانم؟ اینکه مسئله من نیست. اینکه عقیده شما است محترم است و هر کاری میخواهید انجام دهید. این مسئله من نیست. من معتقد هستم مسئله امروز مملکت ما این است که پرداختن به یک موضوعی که غیرممکن است روی آن تفاهم صورت گیرد و هیچ سازوکاری برای رسیدن به تفاهم درباره آن وجود ندارد، برای چه وارد این موضوع شوم؟ اعتراض من به رضا خاتمی این است که برای چه باید وارد این موضوع شویم؟
برداشت خود را بگویم که چرا نمیخواهید وارد این موضوع شوید؟
برداشت را برای خودتان نگه دارید.
برداشت من مبتنی بر مواضع شما است. بالاخره باید موضعی بگیرید که هم دادگاه از آدم مدرک و سند نخواهد و هم جریانهایی که به قول شما اهل فحش دادن هستند اگر بگوییم تقلب نشده است فحش به آدم ندهند. نتیجه این است که موضع بینابینی بگیریم.
اگر همیشه موضع بینابین میگرفتم که اصلا من را دعوت نمیکردید که اینجا صحبت کنم. چون موضع صریح میگیرم دعوت به گفتوگو کردید، اما من آنقدر سادهلوح نیستم که هر سؤالی شما بکنید در دل آن بروم و هدف سؤال برای شما باشد. مواضع من درباره انتخابات ۸۸ از همه دیگران شفافتر و روشنتر است و مفصل درباره این قضیه نوشتهام.
اصلاح طلب , عباس عبدی , فعال سیاسی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.