معضلات تک‌والدی - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 23899
  پرینتخانه » اجتماعی, اسلایدر تاریخ انتشار : ۰۷ تیر ۱۳۹۹ - ۲:۴۸ |
خانواده، گونه‌شناسی و مشکلات آن؛

معضلات تک‌والدی

شاید یکی از مهمترین تغییرات در دو نسل گذشته، پیرامون ازدواج و نهاد خانواده رخ داده باشد، به گونه ای که رشد فزاینده رخدادهایی نظیر افزایش طلاق و مرگ، نوع جدیدی از خانواده به نام «تک والد» را پدید آورده و بالطبع طلاق بیشترین سهم را در گسترش این نوع خانواده‌ها ایفا می‌کند که پیامدهایی به همراه دارد
معضلات تک‌والدی

گروه اجتماعی- زهره سادات موسوی
شاید یکی از مهمترین تغییرات در دو نسل گذشته، پیرامون ازدواج و نهاد خانواده رخ داده باشد، به گونه ای که رشد فزاینده رخدادهایی نظیر افزایش طلاق و مرگ، نوع جدیدی از خانواده به نام «تک والد» را پدید آورده و بالطبع طلاق بیشترین سهم را در گسترش این نوع خانواده‌ها ایفا می‌کند که پیامدهایی به همراه دارد، مطابق آمارهای جهانی، ۹۰ درصداز کودکان بی‌خانمان و فراری، ۸۵ درصد از کودکانی که اختلال‌های رفتاری را از خود بروز می‌دهند و ۷۱ درصد از دانش آموزانی که ترک تحصیل کرده‌اند از خانواده‌ای تک‌والدینی بوده اند.

خانواده سالم در سایه حضور پدر و مادر
نقش و تأثیر هر دو والد در رشد اجتماعی و شخصیتی فرزندان به ویژه در سال های کودکی قابل انکار نیست. حال فقدان یکی از دو والد، این رشد و تحول را با مشکلات عدیده ای مواجه می کند.  
طبق پژوهش های مختلف کودکانی که در بستر خانواده های تک والد رشد پیدا می کنند از اعتماد به نفس پایین تری برخوردار بوده و بیشتر در معرض آشفتگی های روانی، اجتماعی و اختلالات رفتاری از جمله بزهکاری، افسردگی، اضطراب و  ناامیدی قرار دارند.  به گفته امان الله قرائی مقدم- جامعه شناس، خانواده نیاز به بعد دارد و بعد خانواده سالم در پدر و مادر و هر دو با هم است: « خانواده ای که سرپرست خانواده زن است در معرض آسیب بیشتری است. 
وجود اقتدار پدر در هر خانواده ای لازم است. اقتدار مردانه می تواند جلوی گرایش فرزندان به بسیاری از آسیب ها و لغزش ها
 را بگیرد. شکل گیری شخصیت، روحیات و آینده درخشان یک نفر نیازمند معماری پدر و مادر هر دو با هم است.
 معماری، زمانی مهندسی دقیقی خواهد داشت که خانواده در چارچوب تعریف سنتی قرار داشته باشد. » فاطمه منفرد نیز در قامت روانشناس پزشکی معتقد است: « بزرگ شدن کودکانی که یکی از نقش های پدر یا مادر را ندارند، روی رفتار و شخصیت تأثیر مستقیمی خواهد داشت. این آمار برای همه افراد یکسان نیست، اما آنها از نظر روحی و عاطفی به این دلیل که بخشی از نیازشان تأمین نشده، کمبود دارند.»

مشکلات اقتصادی و مسائل عاطفی زنان سرپرست خانواده 
فارغ از مشکلاتی که در تربیت فرزندان خانواده های تک والد وجود دارد، مشکلات و معضلات زیادی نیز بر سر راه والدی قرار دارد که عهده دار مسئولیت نگهداری و تربیت فرزندان است.  مشکلات اقتصادی یکی از آنهاست و از آنجایی که در بیشتر جوامع این زنان هستند که به دلیل مسائل عاطفی این مهم را عهده دار می شوند، تأمین معاشی که به عهده والد مادر قرار می گیرد، فشارهای زیادی را به جهت تلاش برای ایجاد تعادل میان نظام معیشتی و تربیتی بر وی وارد می آورد.

آمار خانواده‌های تک‌والد رو به افزایش است! 
بر اساس آخرین دسته‌بندی انواع خانواده که توسط مرکز آمار ایران انجام شده از میان ۲۴ میلیون خانوار، حدود ۶۱ درصد را خانواده هسته‌ای
 ( خانواده‌ای که در آن والدین با فرزندان خود زندگی می‌کنند)، حدود  ۴ درصد را خانواده گسترده (خانواده‌ای که در آن والدین با فرزندان ازدواج کرده و نوه‌ها زندگی ‌می‌کنند)، حدود هفت درصد را خانواده تک‌والد (خانواده‌ای که یکی از زوجین به دلیل فوت، طلاق یا مهاجرت حضور ندارند)، حدود ۲۵ صدم درصد را خانواده فرزند سرپرست، حدود ۷ درصد را خانواده تک‌نفره، حدود ۱۵ درصد خانواده زوجی و حدود ۶.۵ درصد  را سایر موارد شامل می‌شود. به گفته شهلا کاظمی پور- جمعیت شناس و استاد دانشگاه، از دیدگاه آماری افزایش مرگ‌و میر و طلاق باعث شده تعداد خانواده‌های تک والد افزایش یابد، این روند روز به روز در حال افزایش است و اگر حمایت‌های اجتماعی در این زمینه مد نظر قرار نگیرد خانواده‌های تک والد از نظر مالی در زیر خط فقر قرار گیرند. مطابق پژوهش های جهانی، نرخ فقر برای مادران مجرد در سال ۲۰۱۵ حدود ۳۶.۵ درصد بوده درحالی‌که این عدد برای خانواده‌های متشکل از یک زوج ۷.۵ درصد است. ۵۱.۹ درصد از مادران در فقر مطلق با درآمد کمتر از نصف نرخ مصوب دولت زندگی می‌کنند.

بُعد روانی، اولین و مهم‌ترین بعد در موضوع خانواده‌های تک‌والد است
«مهرداد فلاطونی» به عنوان روان شناس اجتماعی در گفت و گو با « رسالت » تعریفی سیستماتیک از خانواده ارائه می دهد که طبق آن خانواده دایره ای است که از سه سطح زوجین، والدین و خواهر و برادرها تشکیل شده است. او با تأکید بر ضرورت وجود مرزبندی های دقیق و تعادل در بین سطوح مختلف، خانواده تک والد را خانواده ای می داند که دو سطح زوجین و والدین در آن تعادل خود را از دست داده است و تنها یک فرد در آن حضور دارد: «در چنین شرایطی یک سری از مسائل موجود در خانواده لاینحل می ماند، در این حالت اولین اتفاق، این است که آن والدِ تنها، باید میزان مسئولیت پذیری اش به نسبت کسی که دارای همسر است، بیشتر باشد. پس اولین و مهم ترین بُعد در حقیقت، بعد روانی  است. اینکه ما بتوانیم با عدم حضور فرد مقابل، خانواده را تشکیل بدهیم که خودش بسیار کار سختی است. به هر حال یک طرف می خواهد موضوع دایره را حفظ کند، یعنی اجازه ندهد خانواده از هم بپاشد. در این بین والد به دلیل اینکه خود یک طبقه را ندارد و به نوعی تنهاست درگیر اختلالات یا به نوعی نگرانی های  خاص خودش خواهد شد.» او، موضوع مهم در بحث تک والدی را شناخت و درکی می داند که آن فرد از  نقش و جایگاه والد دارد و اینکه به چه میزان مهیای پذیرش این نقش است: « ما خیلی وقت ها می شنویم به بچه ها گفته  می شود که من به خاطر شماها در این زندگی ماندم یا به خاطر شماها جدا شدم. این حرف می تواند منتقل کننده حس گناه به بچه ها باشد. پس اولین بُعدی که باید در نظر بگیریم، ابعاد روانی است و این برمی گردد به اینکه ما ریشه یابی و روانکاوی کنیم و متوجه بشویم آن تک والدی که به تنهایی در حال مدیریت این موضوع است، خودش چه قدر درگیر مسائل عاطفی است؟ گاهی فرد در جایگاهی است که از نظر ابعاد روانکاوی ممکن است مشکل داشته باشد و نتواند مشکلات خودش را حل کند و در چنین شرایطی می خواهد یک موجود یا دو موجود یا چند موجود دیگر را هم مدیریت کند. در درجه دوم این فرد یک معضل خیلی بزرگ خواهد داشت به نام تأمین مسائل مالی خانواده که این دغدغه  مالی می تواند خود تبدیل به یک مشکل روانی گردد و اضطراب و استرسی ایجاد کند. خب در جامعه ما به دلیل مسائل عاطفی می بینیم که بیشتر خانم ها مسئولیت فرزندانشان را  می پذیرند. در شرایطی که این والد کسی را همچون مادر، پدر و حامی درکنارش نداشته باشد، بار زیادی را باید متحمل شود. پس مسائل مالی، روانی و عاطفیِ خود والد همراه با مسائل روانی-عاطفی فرزندانش و همراه با مسائل روانی – عاطفی همسری که داشته است، می تواند تک والدی را با مشکل مواجه کند. اگر  فرد همسرش را از دست داده باشد شاید به لحاظ بار روانی راحت تر باشد تا اینکه از همسرش جدا شده باشد. در مورد جدایی شاید احساس مقصر بودن هم به سراغ فرد بیاید و یا بچه ها بگویند ای کاش می ماندی و نمی گذاشتی این اتفاق بیفتد و این خود یک عذاب برای آن زن و یا مرد والد به همراه می آورد.» 
فلاطونی با تاکید بر لزوم داشتن برنامه و استراتژی برای موضوع جدایی و به دنبال آن تشکیل خانواده  تک والد، به پرهیز از برخوردهای احساسی در این گونه موارد اشاره و خاطر نشان می کند: «اغلب  می بینیم در جامعه ما با اینکه کفه ترازو کم تر به نفع خانم هاست ولی آنها به دلیل مسائل عاطفی علاقه مند  می شوند که بچه ها را حتی با بخشیدن مهریه نزد خود نگه دارند. این یک برخورد احساسی است. باید از این خانم پرسید: آیا برای بعد برنامه و استراتژی و منابع مالی کافی در اختیار دارد؟ همه اینها مستلزم یک برنامه ریزی غیر احساسی است. تک والدهایی موفق هستند که این برنامه ریزی و استراتژی را در قالب کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت دارا باشند. در یک خانواده که طبقه زوج وجود دارد، ناراحتی هایشان  را با هم بررسی کرده و وقتی وارد طبقه والدین می شوند، حالشان خوب است چون برون فکنی انجام شده ولی اگر طبقه زوج نباشد، فرد ناراحتی ها را درون خودش می ریزد و با کمترین چاشنی منفجر می شود، در این شرایط مرزهای خانواده به هم می ریزد. طبیعتا اگر یک زن به تنهایی به عنوان والد نتواند قدرتی را که مرد خانه دارد، حفظ کند، نه تنها فرزندان بلکه دیگران هم در روش های مدیریتی اش دخالت  می کنند و طبیعتا دیگر کنترل خانواده از دستش در می رود. ما می بایست هرچه را که از این سه سطح می گیریم، جایش را پر کنیم تا تراز خانواده به هم نریزد. این امر یک زمانی در قالب ازدواج جدید اتفاق  می افتد و  یک زمانی هم من نوعی می توانم خودم منبع قدرت بمانم به شرطی که برای منبع قدرت ماندن فکر قوی و منش قوی ای داشته باشم. با داد زدن، با متوجه نشدن طرف مقابل و رفتارهای احساسی مسلما ما نمی توانیم یک مدیر موفق باشیم.» «فلاطونی» در خصوص درگیری هایی که ممکن است میان فرزندان و والد تنها شکل بگیرد، خاطر نشان می کند: «ما باید برای تک والدی حتما برنامه ریزی داشته باشیم و دوره ها، کلاس ها و برنامه ریزی های مطالعاتی را در نظر بگیریم. در روانکاوی عقده ای داریم به نام عقده ادیپ. در این عقده در یک جایی فرزند، والد غیر همجنس را به عبارتی بت و پشتیبان خود قرار می دهد و با والد همجنس رابطه اش کم می شود. این را ما در جامعه خودمان زیاد دیده ایم که پسرها تا یک سنی با پدر هاشان خیلی درگیرند و برعکس دخترها با مادران شان.  این دقیقا همان عقده ادیپ است. حتی در روانکاوی این اعتقاد وجود دارد که این عقده در دخترها ممکن است تا اولین زایمان پسر طول بکشد. حالا شما در نظر بگیرید در موضوع خانواده های تک والد یک فرد نیست ولی نیازش هست و این اتفاق می افتد که بچه ها شروع می کنند به درگیر شدن با والدی که موجود است و این شرایط مستلزم آن است که من بتوانم هر دو طرف را مدیریت کنم.»   این روانشناس اجتماعی، ترس و اضطراب نسبت به مقوله ازدواج و در نهایت بالا رفتن سن ازدواج و ترس از فرزندآوری را از جمله مشکلاتی می داند که گسترش خانواده های تک والد می تواند برای جامعه به همراه داشته باشد. این ترس موجب می شود افراد به سمت ازدواج های سفید و بدون تعهد بروند که در نهایت سبب افزایش بی بند و باری خواهد شد.  

مشکلات و پیامدهای جبران‌ناپذیر  تک‌والدی 
«محمدرضا ایمانی» هم در قامت روانشناس اجتماعی در تعریف خانواده های تک والد و ویژگی های آن می گوید: «هرگاه بنا به دلایلی همچون طلاق یا مرگ، زن و مرد از یکدیگر جدا شوند و تمامی مسئولیت‌های فرزند به یکی از والدین سپرده شود با موضوع خانواده‌های تک سرپرست (تک والد) مواجه می‌شویم. موضوعاتی همچون کاهش ازدواج‌های رسمی، افزایش طلاق، زندگی مشترک بدون ازدواج و زندگی توام با تنهایی زن و یا مرد  و در برخی از موارد مرگ یکی از زوجین به گسترش خانواده‌هایی با این مشخصات منجر می شود که بر اساس نتایج تحقیقات تطبیقی اختلاف معناداری در زمینه رشـد شناختی، عاطفی، اجتماعی، تحصیلی، بهداشتی، جسمی و جنسی کودکان خانواده‌های تک سرپرست با کودکان خانواده‌های دو والد واقعی وجود دارد.»
او مولفه‌های اجتماعی و اقتصادی  را بر روند شکل گیری خانواده‌های تک سرپرست موثر دانسته و تاکید می کند: «افزایش میزان طلاق و جدایی والدین مهمترین علت آن است و فشارها و تنگناهای اقتصادی زمینه بروز درگیری‌های درون خانواده، گریز از مسئولیت‌های والدین، ترک خانه، اعتیاد، روابط فرازناشویی، زندگی جداگانه و موضوعاتی از این دست را فراهم می‌کند که در نتیجه سرگردانی در پذیرش مسئولیت فرزند توام با رها شدگی و پذیرش مسئولیت فرزند توسط یکی از والدین و یا شخص دیگری از اعضای خانواده همچون پدربزرگ و مادربزرگ را به همراه دارد. هر چند فراگیری این موضوع در کشور ما، بحرانی نیست اما از نگاه روانشناسی اجتماعی بروز حتی یک نمونه موجب بحران شخصی و اجتماعی
 می شود و فرزند تحت سرپرستی یکی از والدین دارای نیازهای عاطفی، انگیزشی، آموزشی، تربیتی، اقتصادی، فرهنگی و روانی است که بالطبع با عدم حضور هر یک از والدین و یا هر دو، با فشارها و تنگناهایی شدید مواجه می‌شود که اگر «والد تنها»، قدرت و توان فائق آمدن بر چنین مشکلاتی را نداشته باشد، هم برای خود فرد و هم برای اجتماع آسیب زننده است.» این روانشناس اجتماعی، احساس سرخوردگی، تنهایی، افسردگی، خشم، تبعیض و نابرابری، حس انتقام جویی، عدم انطباق خواسته های درونی با واقعیت و مسائلی از این دست را برای فرزندانی با چنین شرایطی بحران آفرین می داند و معتقد است: والدینی که به تنهایی سرپرستی فرزند یا فرزندان خود را بر عهده دارند با چالش‌ها و مشکلات حادی مواجه هستند که دارای اثرات اجتماعی، اقتصادی، آموزشی، رفتاری و تربیتی است. در شرایطی که خانواده‌های تک سرپرست با عدم حضور پدر مواجه باشند، پیامدها و اثرات متفاوتی بر روی دختران و پسران دارد که در این بین میل به نقض هنجارها، قواعد و چارچوب‌های درون خانواده در پسران بیش از دختران است و از سویی دیگر آسیب‌های احساسی و عاطفی دختران در معرض چالش‌های جدی قرار می‌گیرد. به هر روی عدم حضور پدر  یا مادر در زندگی فرزندان مشکلات متعدد و فراوانی را به دنبال دارد که افت آموزشی، عدم رشد مناسب رفتارهای اجتماعی، تداخلات رفتاری، بروز ناهنجاری‌ها و هنجار شکنی‌ها، ناپایداری در رشد هوش عاطفی، تربیتی و مهارتی و… از پیامدهای جبران ناپذیر آن است. اما یکی دیگر از موضوعات جدی فشارهای مختلف و متفاوت بر روی خود والدین است که شکل آن در مردان و زنان نیز متفاوت است. تنهایی زن و تقبل سرپرستی خانواده پس از فقدان پدر به علت مرگ و یا جدایی، زنان را با چالش‌های فردی و خانوادگی مواجه می‌سازد. تأمین معاش خود و فرزندان، تنگناهای اقتصادی، رفع نیازهای مختلف فرزندان، ورود به مرحله اشتغال و عدم حضور دائم در خانه برای رفع نیازهای آموزشی و تربیتی فرزندان به همراه مسئولیت‌های متعدد، زنان را در فرآیند زندگی نرمال و طبیعی دچار سختی و زحمت فراوان می‌نماید. همچنین زنانی با چنین مشخصات غالبا به دلیل عدم برخورداری از تحصیلات عالیه، سطح مهارتی کمتر و ویژگی‌های اجتماعی در مشاغلی با درآمد کمتر و فاقد بیمه و یا مولفه‌های درآمدی بهتر مشغول به کار می‌شوند. از سویی دیگر مشکلاتی همچون امنیت روانی و اجتماعی برای چنین زنانی همواره وجود دارد.» 
این روانشناس اجتماعی وجود قوانین حمایتی از خانواده و زنان سرپرست خانواده و برخورداری از شرایط شغلی و درآمدی پایدار و همسان با مردان، نظام بیمه‌ای و حمایتی و اجرای صحیح آن از سوی دولت را چاره ساز در موضوع رفع مشکلات خانواده های تک والد می داند. او نکته دیگر در این خصوص را آگاهی و آموزش خانواده‌ها قبل از ازدواج و یا طلاق نسبت به مسئولیت‌هایشان ذکر کرده و خاطر نشان می کند: «این موضوع می‌تواند به کاهش میزان طلاق‌های بحران ساز و بی فایده کمک کند.» 

نویسنده : گروه اجتماعي- زهره سادات موسوي |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.