مصادره ممنوع
۱۶ آذر، توسط کنفدراسيون دانشجويان ايراني خارج از کشور که مرکز اجتماع و مباحثه مخالفان حکومت پهلوي در خارج از ايران بود، روز دانشجو ناميده شده است و جاي هيچ گونه ترديدي نيست که روز دانشجو در تقويم آموزش عالي، ماهيت سياسي داشته و دارد، اما همچنان اين روز بهانهاي است براي بيان و ابراز ديدگاهها، نظرات و انتقادات و طرح انواع مطالبات سياسي، اجتماعي، اقتصادي، صنفي و آموزشي و رفاهي دانشجويان و گاها عده اي از جريان هاي ليبرال، اين روز را به نفع خود مصادره مي کنند، حال آن که همه اهميت و رازماندگاري ۱۶ آذر به دليل مبارزه آن عليه قدرت و عليه استبداد بوده و قطعا بايد تصريح داشت که ۱۶ آذرماه، روز جريان هاي انقلابي و اصيل است.
اگر ما سابقه ۱۶ آذر ۱۳۳۲را بررسي کنيم، در خواهيم يافت که اين سال در تاريخ معاصر ايران، سال سرنوشت سازي است، ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دولت مردمي مصدق سقوط کرد و شعبان بي مخ ها و عوامل ميداني آشوب خياباني عليه دولت وقت با همکاري نيروهاي وابسته به شاه، دولت را ساقط کردند و اينگونه شد که محمدرضا پهلوي بعد از اينکه دولت مصدق سقوط کرد، پيروزمندانه به کشور بازگشت و احساس کرد که صداي مخالفان را خفه کرده است. در فاصله ۲۸ مرداد تا ۱۶ آذر ۱۳۳۲ اتفاقات بسياري رخ داد؛ از آغاز دهه ۳۰ اعتراض دانشجويان آرام آرام بالا مي گرفت اما شاه با از سرگيري روابط و وابستگي کامل به انگليس و آمريکا در کودتاي ۲۸ مرداد، بهانههاي لازم را براي اعتراضات ايجاد کرده بود. اعلام ديدار رسمي نيکسون معاون وقت رئیس جمهور آمریکا از ايران بر آتش اعتراضات افزود، براي توضيح بهتر اين اتفاقات بايد يادآوري کرد که وقتي محمدرضا پهلوي بعد از رضاشاه به قدرت رسيد، تا حدودي آن حالت استبداد رضاشاهي از بين رفته بود و احزاب مخالف و گروه ها و جريانهاي سياسي در دانشگاه تهران فعال تر بودند يعني آن دوره از جهت آزادي هاي فکري و سياسي نسبت به دهه ۴۰ و ۵۰ دوره آزادتري بود و در جريان محاکمه مصدق، دانشجويان دانشگاه تهران مرتب اعتصاب و اعتراض مي کردند و ديگر اينکه در همان دوره مصدق به واسطه اينکه نفت ملي شده بود و معترض اصلي ملي شدن نفت، انگليس بود، روابط ديپلماتيک ايران و انگليس هم تيره و تار شده بود و نکته سوم اينکه ريچارد نيکسون که در آن برهه از زمان، معاون رئيس جمهور آمريکا بود، قرار شد سفري به تهران داشته باشد و به غير از ديدار با شاه، از دانشگاه تهران هم بازديد کند اما دانشجويان به اين مسئله معترض شدند و راهپيمايي کردند. در اينجا حکومت شاه به دليل اينکه مصدق را کنار زده بود و امور را در يد قدرت خود گرفته بود، چنين مسئله اي را برنتافت و نيروهاي وابسته به شاه و نيروهاي نظامي وحشيانه به دانشگاه تهران حمله کردند و اوج اتفاق هم در دانشکده فني بود که موجب مرگ سه دانشجوي اين دانشکده به نامهاي احمد قندچي، آذر (مهدي) شريعترضوي و مصطفي بزرگنيا شد. آذر شريعت رضوي، برادر همسر دکتر شريعتي بوده و سالها بعد که دکتر شريعتي کتاب کوير را به نگارش درآورد، مشهور است که يکي از بخش هاي اين کتاب به عنوان «قصه خروس بي محل» را به مهدي شريعت رضوي تقديم کرده و يک جمله معروف از دکتر شريعي به يادگار مانده که گفته است: اگر اجبار به زنده ماندن نبود، جا داشت که در مقابل دانشگاه تهران خودم را آتش مي زدم، همان جايي که ۲۲ سال پيش آذرمان در آتش بيداد سوخت و قرباني سفر نيکسون شد.
احمد قندچي هم برادري به نام اصغر دارد که کارآفرين بزرگ ايراني و پدر صنعت کاميون سازي ايران است و شايد اگر قندچي زنده مي ماند، به فرد بزرگي درحوزه صنعت ايران تبديل مي شد. در جريان حادثه ۱۶ آذر بسياري زخمي و کشته شدند و دکتر مصطفي چمران هم که بعد از انقلاب، وزير دفاع شد، در شمار زخمي هاي آن روز است، به هر روي شاه آن روز دانشجويان را قلع و قمع کرد و خاطرش جمع شد که هر گونه صداي اعتراضي را خوابانده و نيروهاي نظامي مستقر شده اند. فرداي آن روز در يک جو کاملا نظامي، نيکسون به تهران آمد و طبق برنامه ريزي قبلي، دکتراي افتخاري در رشته حقوق را در دانشگاه تهران که در اشغال مشهود نيروهاي نظامي بود، به او اعطا کردند. بعد از اين ماجرا کنفدراسيون دانشجويان ايراني خارج از کشور که آن زمان، مرکز اجتماع و مباحثه مخالفان حکومت پهلوي در خارج از ايران بود، روز ۱۶ آذر را به ياد شهداي آن حادثه، روز دانشجو نامگذاري کردند و دانشجويان پس از آن، هر سال در اين روز اعتصابهاي دانشجويي به راه ميانداختند و در واقع ۱۶ آذرماه معيار خوبي براي ارزيابي ميزان نفرت از حکومت استبدادي و توانايي و نفوذ مخالفان در بين روشنفکران، تبديل شد.
* از اعتراض به سفر نيکسون تا از سرگيري روابط با دولت انگليس
شايد اين پرسش مطرح شود که چرا دانشجويان آن روز اعتراض کردند؟ پاسخ روشن است، دانشجويان به سه مسئله معترض بودند، اول اعتراض به سفر نيکسون بود که معاون رئيس جمهور آمريکا بود، دوم اعتراض به از سرگيري روابط با دولت انگليس و سوم اعتراض به حکومت پهلوي بود به عبارت بهتر اعتراض به کودتاي ۲۸ مرداد. در واقع ۱۶ آذر ۳۲ که بعد از آن هم ادامه پيدا کرد، يک حادثه ضد آمريکايي، ضد انگليسي و در ادبيات آن روز، ضد امپرياليستي بود و مي توان تصريح داشت که کاملا مردمي و ضد سلطنتي بود اما در حال حاضر اتفاقي که افتاده اين است که گاهي با فرارسيدن ۱۶ آذرماه، رضا پهلوي و بسياري افراد ديگر هم به مناسبت اين روز بيانيه صادر مي کنند در حالي که اين ها يا تاريخ نخوانده اند و بسيار کم سوادند و يا اينکه وقاحت و پر رويي را به سر حد کمال رسانده اند که تلاش دارند اين روز را به نام خود مصادره کنند. همه مي دانيم که سال ۱۳۸۸ در جريان شلوغي ها و آشوب ها عده اي تصور کردند مي توانند بيانيه بدهند و برهمين اساس رضا پهلوي هم به مناسبت ۱۶ آذر بيانيه اي صادر کرد و حتي يکي از سران اپوزیسيون خارج از ايران، نامه اي خطاب به رضا پهلوي نوشت که ۱۶ آذر روزي است که پدر تو، دانشجوها را جلوي پاي نيکسون کشته است و آن وقت شما نبايد اين روز را دستمايه قرار بدهيد. بي ترديد اگر ما چند روز در تقويم ملي ايران داشته باشيم که به طور کامل، روزهاي ضداستکباري و ضد آمريکايي و سلطنتي باشند، حتما يکي از اين روزها، ۱۶ آذر ۳۲ است اما اينکه بعضا در برخي از دانشگاه ها، ۱۶ آذر، محل اعتراض هاي دانشجويي مي شود، خود محل بحث است، اين اعتراض ها مادامي که صنفي بوده و نقد سياست هاي حاکميت و محل بحث و نظر است، هيچ اشکالي ندارد و خيلي هم خوب است اما گاهي جريان هاي ليبرال دانشگاه هم براي روز دانشجو فعاليت مي کنند و نمي دانند که اتفاقا ۱۶ آذر مخالف فلسفه وجودي خود آنهاست، به عبارت ديگر ۱۶ آذر روز جريان هاي انقلابي و اصيل است، روزي که در برابر آمريکا شکل گرفته است، البته مصادره نمادهاي هويتي و دگرگون کردن آنها بسياري مواقع اتفاق مي افتد و اين مسئله جاي تعجب ندارد، ضمن اينکه اين نامگذاري ها مربوط به قبل از انقلاب است و روزهاي دولت ساخته، حکومت ساخته و جمهوري اسلامي ساخته نيست، اين روزها، روزهاي مردم ساخته است. با اين حال جريان هاي ليبرال تر که به زعم خود، تفکر دکتر مصدق را نمايندگي کرده و خود را نماد ملي گرايي مي دانند و با کشورهاي غربي هم ارتباط نزديک تري دارند، روز دانشجو را براي خود مصادره مي کنند، در صورتي که نقطه عطف زندگي دکتر مصدق همان جايي است که جلوي انگليس ايستاده است. مصدق با وجود همه اشکالاتي که دارد، اگر امروز در قيد حيات بود، حتما از بسياري از حاميان امروز خود اعلام برائت مي کرد و تأکید مي نمود که اينها حامي من نيستند و ارتباطي با من ندارند و از سوي ديگر فارغ از مصادره ها و مسائلي از اين دست، بايد خاطرنشان کرد که محيط دانشگاه قرار است، فرد را جامعه پذير کرده و براي موقعيت هاي بزرگتر و بهتر و براي يک حضور سياسي اجتماعي موثر در جامعه آماده کند. اين دوره، دوره تمرين سياست درست است نه سياست زدگي و دانشجوها در همه جنبش هاي مردمي جهان، جزء گروه هاي پيشرو هستند و در انقلاب اسلامي ماهم دانشجويان پيرو خط امام و دانشجويان مسلمان پيشرو بودند و حتي تسخير لانه جاسوسي هم توسط دانشجويان دانشگاه هاي تهران اتفاق افتاد که بعد از آن جريان، امام اطلاعيه دادند که اين انقلابي بود بزرگتر از انقلاب اول و اين امر نمايانگر اهميت حرکت هاي دانشجويي است.
فراموش نکنيم که اهميت جايگاه و نقش دانشجويان در دهههاي پس از انقلاب نيز، همچون دوران پيش و حين آن تا بدانجاست که همواره در به حرکت در آوردن چرخهاي کشور به دانشجويان نقشهاي اصلي و اساسي واگذار شده است؛ نقشي که بيش و پيش از هر کس امام راحل به آن وقوف داشت و در ردپاي توصيههاي ايشان به دانشجويان را در بيشتر سخنرانيهاي ايشان ميتوان مشاهده کرد.
آنچه در ادامه ميخوانيد، فرازهايي از نگاه، انديشه و آراي بنيانگذار انقلاب اسلامي است که در کلام ايشان تبلور يافته و مخاطب آن دانشجويان ايران اسلامي هستند.
امام(ره) از دانشجويان به عنوان جوانان روشنفکر ، جوانان ارزنده اسلام ، دانشجويان عزيز ، دانشجويان مسلمان و مبارز ، دانشجويان انقلاب ، فرزندان ايران ، قوه متفکره ملت و … نام ميبرد و براي دانشجو ارزش و اهميت خاصي قائل است؛ معظمله در خصوص مقام و منزلت دانشجو حديثي از امام صادق( ع ) در کتاب ولايت فقيه صفحه ۹۶ به اين شرح نقل ميکند خداوند براي کسي که در پي دانش راه بپيمايد ، راهي به سوي بهشت ميگشايد و فرشتگان براي ابراز خشنودي خويش بال و پرشان را بر دانشجو فرو ميگسترند و براي دانشجو هر که در آسمان است و هر که در کره زمين ، حتي ماهي در دريا ، طلب آمرزش ميکند و برتري دانشمند بر عابد مثل برتري ماه شب چهارده بر ساير ستارگان است و بهراستي دانشمندان ميراث بر پيامبرانند.
امام خميني (ره)در طول نهضت انقلاب اسلامي و بعد از آن به عنوان رهبر نظام جمهوري اسلامي نکات مهمي را در باره دانشجويان مطرح کردهاند که بيانگر اهميت ، جايگاه و نقش دانشجو است.
مبارزه با عوامل عقب ماندگي
شما جوانان تحصيلکرده ، مردان آتيه و فردا و رجال و شخصيت هاي آينده اجتماعيد، بايد بهوش و بيدار باشيد و با تمامي عوامل عقب افتادگي و تفرق و ذلت ملتهاي خود مبارزه کنيد.(صحيفه امام ، جلد ۲ ، صفحه ۱۷۷)
کليد سعادت مملکت
دانشجوها ذخايراين ملت هستند ، مقدرات مملکت ما در آينده به دست دانشجويان امروز است؛ شئونات مختلفه کشور در دست دانشجويان است که آتيه کشور را آنها بايد اداره بکنند؛ سعادت يک مملکت کليدش به دست معلم است و به دست دانشجو … بنابراين هر مملکتي در عالم ، هر کشوري در عالم موجوديتش بسته است به دست دانشجو و معلم (همان ،جلد ۷،صفحه ۲۵۴)
قوه متفکره ملت
دانشگاهي ، دانشجو ،چه دانشجوي قديمي ، چه دانشجوي جديد ،همه مسائل توي دست اينها بايد حل بشود. اينها قوه متفکره يک ملت هستند.(همان ، جلد ۸،صفحه ۱۴۱)
قيام شجاعانه در مقابل انحرافات
وصيت اينجانب به جوانان عزيز دانشسراها و دبيرستانها و دانشگاهها آن است که خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قيام نمايند تا استقلال و آزادي خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد.(همان ، ج۲۱، ص ۴۳۱)
دخالت در سرنوشت خود
دانشگاهيان بدانند اين را که همانطوري که يک مجتهد در سرنوشت خودش بايد دخالت کند ، يک دانشجوي جوان هم بايد در سرنوشت خودش دخالت کند ، فرق ما بين دانشگاهي و دانشجو و مثلاٌ مدرسه اي و اينها نيست ، همه شان با هم هستند. (همان، ج ۱۸ ، ص ۳۶۸)
۱۶ آذر , حکومت پهلوي , دانشجويان ايراني , دولت انگليس , روز دانشجو
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.