مرگِ مشکوک پرندگان مهاجر
|مرضیه صاحبی/ دبیر گروه اجتماعی|
مهاجران یکی پس از دیگری در تله میانکاله جان میسپارند، آنان مهمان بودند و در خانه میزبان، قدم به حجله مرگ گذاشتند، حالا روزها و هفتههاست که پس از به راه افتادن جوی پلیسی، میزبان در مظان شدیدترین اتهامات قرار دارد و هر نوع احتمال و فرضیهای هم مطرح میشود؛ از دستهایی که به قتلعام هزاران پرنده آلوده است تا ورود فاضلابهای خانگی و صنعتی به داخل تالاب و یا آنفلوانزای فوق حاد پرندگان، حتی کار بدانجا رسید که هشتم بهمنماه، سازمان دامپزشکی کشور با صدور اطلاعیهای، علت را بوتولیسم عنوان کرد تا به خیال خود این پرونده پر ابهام را مختومه اعلام کند اما چنین نشد و همچنان گمانهزنیها در میان اظهارات متناقض مسئولان بهمنظور یافتن علت مرگ پرندگان مهاجر ادامه دارد.
به نظر میرسد، چنین اتفاقی با همه زوایای پیدا و پنهان و ابهامات رازآلود از یک لاپوشانی عمدی حکایت دارد و مسائل پشت پرده، ذینفعان را از برملا شدن واقعیت بازمیدارد، اما به هر روی، نمیتوان نسبت به تبرئه عاملان این فاجعه اقدام کرد و سپس به شکلی غیرمنتظره، تالابی که سالانه پذیرای یکمیلیون بال پرنده بوده و امسال به طرز غریبی نگذاشتهاند رسم مهماننوازی را بهجای آورد، مقصر نهایی جلوه داد. هرچند در این مورد مشخص، پرسشهای فراوانی هم مطرح است که با پاسخهای نهچندان اقناعکننده مسئولان مربوطه، بیجواب مانده و کسانی که کنشگر محیطزیستاند و بهنوعی قلبشان برای حیاتوحش میتپد، در پی شنیدن پاسخی مقرون بهواقع هستند؛ آیا میانکاله، قتلگاه است و روزهای بدتری را به خود خواهید دید؟ اساسا باید کدام فرضیه را باور کرد؟ فرضیه «عیسی کلانتری»، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست که «وارد نشدن آب به تالاب را عامل تولید سم بوتولیسم و مرگ پرندگان» دانسته یا فرضیه «دکتر مسعود مرعشی» از جمله دامپزشکانی که علت احتمالی را «وبای پرندگان» اعلام نموده است؟
دستکم آنچه از زبان «عیسی کلانتری» مطرح شده با سخنان «علیاكبر یداللهی»، معاون فنی اداره کل محیطزیست مازندران در تناقض آشکار است. «یداللهی» تأکید کرده،«چطور ممکن است در تالاب میانکاله که طول آن ۶۵ کیلومتر است، سم بوتولیسم تنها بر روی مساحت ۱۰ کیلومتری آن اثر بگذارد.» و سپس با افشای مسئلهای تأملبرانگیز گفته است: «به ما اعلام كردند حق ندارید بگویید عواملش چیست و ما قطعا میدانیم و نمیتوانیم بگوییم.» و همین موضوع به خودی خود، شائبه لاپوشانی و پنهانکاری را قوت میبخشد، با این وجود، رئیس سازمان محیطزیست، به آخرین گزارش رسمی سازمان دامپزشکی – که مسئولیت بررسی بیماریهای حیاتوحش را به عهده دارد، استناد کرده و متهم ردیف اول را سم بوتولیسم دانسته، سمی که به گفته او، بسیار خطرناک است و هر نانوگرم آن میتواند پنج نفر را به کشتن دهد. به عبارتی هر دو کیلوگرم از آن میتواند تمام انسانهای روی زمین را نابود کند.
بوتولیسم، «جزء دستهای از بیماریهای نادر است که از قویترین و مرگبارترین سموم جهان ایجاد شده و باکتری کلوستریدیوم بوتولینیوم این سم را تولید میکند.» اما هرقدر طرح این فرضیه، بهزعم «عیسی کلانتری» دارای وجاهت لازم باشد و «وارد نشدن آب به تالاب میانکاله سبب ایجاد شرایط بیهوازی و تولید این سم شده و سدها و پمپاژها جلوی ورود آب به تالاب را بگیرند» بازهم به حل صورتمسئله کمکی نمیکند. آنهم در شرایطی که نهتنها معاون فنی ادارهكل محیطزیست مازندران بلکه مدیركل دفتر مدیریت منابع آب حوضه آبریز دریای خزر هم آب پاکی را روی دست ریاست سازمان حفاظت محیطزیست ریخته و با زبان بیزبانی گفته است:«این موضوع كه وارد نشدن آب به میانكاله سبب تولید سم شده، نیاز به بررسیهای بیشتری دارد. چون ما سازهای برای ذخیره آب در میانكاله نداریم.»
اما گویا بهرسم همیشه، متولیان محیطزیست خواهان تنویر افکار عمومی و اطلاعرسانی شفاف نیستند و اخیرا مسعود تجریشی، معاون این سازمان هم بر روی سموم به وجود آمده ناشی از کمبود شدید اکسیژن و آلایندههای شیمیایی انگشت نهاده و با تکرارِ سخنان ریاست سازمان متبوعاش، تجمع عناصر شیمیایی و ایجاد سموم ناشی از وارد نشدن آب لازم به تالاب میانکاله را مسبب تولید سم بوتولیسم در این تالاب دانسته است.
*تولید سم بوتولیسم از نظر علمی قابلیت طرح ندارد
«تورج فتحی» از کنشگران محیطزیست، ضمن تشریح این اتفاق و سهم عدم ورود حقآبه در تولید سم بوتولیسم به گفتوگو با«رسالت» میپردازد و با ابراز تعجب، این سؤال را میپرسد که چه کسی در کجای جهان شنیده است، اگر حقآبه یک تالاب رعایت نشود، سم تولید میکند؟ او این مسئله را نمیپذیرد، مگر به یک علت مشخص، اینکه در پیرامون تالاب، زمینهای کشاورزی بسیاری وجود داشته باشد و در طول سال بسته به اقلیم منطقه، سه یا چهار دوره کشت انجام شود و در هر دوره کشت، مقدار متنابهی سموم دفع آفات و کودهای شیمیایی مصرفشده و در اثر ایجاد و ورود زهابهای کشاورزی به تالاب، کیفیت آب پایین بیاید. آنگاه میتوان این فرضیه را تا حدودی پذیرفت اما در مورد تالاب میانکاله چنین مطالعهای انجام نشده و اطلاعات مستندی وجود ندارد که آیا به دلیل عدم رعایت حقآبه، داخل تالاب سم بوتولیسم تولیدشده یا خیر. حتی از نظر علمی هم قابل طرح نیست. البته توسعه زمینهای کشاورزی در بخشهای جنوبی تالاب میانکاله، بهویژه در استان مازندران که کشت وسیع شالی انجام میشود، مهمترین عامل در مصرف بسیار زیاد کودهای شیمیایی است و احتمال دارد براثر بارندگیهای بعد از برداشت شالی، مقادیری از زهاب کودهای شیمیایی در زمان کشت مورد استفاده قرار گرفته و وارد تالاب شده باشد اما این موضوع هنوز بهصورت مستند و تأییدشده، مورد بررسی و مطالعه قرار نگرفته، به همین علت نمیتوانیم تغییر آب تالاب در فصول مختلف را ناشی از مصرف کود و سم بدانیم و تصویری از وضعیت کیفی تالاب ارائه دهیم.
او در توضیح ماجرای«حقآبه میانکاله، خشکی و پرآب شدن این تالاب را مربوط به رژیم اقلیمی و طبیعی منطقه میداند»، بنابراین اگر قرار بر مرگ دستهجمعی پرندگان مهاجر بر اثر سم بوتولیسم باشد باید در گذشته نیز چنین اتفاقی رخ میداد.
این کنشگر محیطزیست بهمنظور مردود اعلام کردن اظهارات مسئولان محیطزیست در مسئله عدم تأمین آب موردنیاز تالاب و تولید سم عنوان میکند: «اگر تصاویر ماهوارهای مربوط به سالها و دهههای قبل را بررسی کنیم به نکات قابلتأملی دست مییابیم، اول اینکه درگذشته فعالیتهای کشاورزی به اندازه امروز متمرکز و تجمعی نبوده است و در دورههای خشکسالی با کمبود بارش، میانکاله تقریبا خشک بوده و بعد در دورههای ترسالی با افزایش بارندگی و میزان ورود روانابها به داخل تالاب، حجم آب میانکاله افزایش یافته است. نکته دیگر هم مربوط به نوسانات تراز آب دریای خزر بوده و اگر به تقویم زمینشناسی بازگردیم، از حدود ۲ میلیون سال پیش به اینسو بهویژه براساس مطالعاتی که مؤسسه ملی اقیانوسشناسی کشور از حدود ۱۱ هزار سال پیش تا به امروز انجام داده، ما نوسانات مختلفی در تراز آب دریای خزر داشتهایم بنابراین هر زمان که ترازمان منفی شده یعنی از منهای ۲۷ متر به سمت منهای ۲۹ متر رفته، میانکاله خشکشده و دریا پسروی داشته و آب این تالاب از طریق کانالی بهصورت طبیعی در دهانه خلیج گرگان که امروز هم یکی از کانالهای اصلی گردش آب از دریای خزر به میانکاله است، انتقال و جریان طبیعی آب وجود داشته، پس بخشی از خشک شدن خلیج میانکاله ناشی از پسروی و پیشروی و یا بالا آمدن و پایین رفتن تراز آب دریای خزر بوده و بخشی هم مربوط به ایجاد دورههای خشکسالی و ترسالی براثر کاهش یا افزایش باران بوده است. از این رو در خلیج میانکاله و آن قسمت از پهنه آبی که ما بهعنوان تالاب میانکاله میشناسیم، بخشی از خشکی و پرآبی به پدیدههای طبیعی ارتباط داشته که در زمانهای زمینشناسی وجود داشته است. این شرایط طبیعی حاکم بر منطقه است اما از نظر حقآبه، رودخانهای مثل رودخانه زرجوب و گوهر رود بهطور مستقیم وارد تالاب انزلی میشوند یعنی بارندگیهایی که اتفاق میافتد، میتواند آب بالادست حوزه را وارد تالاب بکند و تراز را تنظیم کنند. ما رودخانه مشخصی بهاندازه این دو رودخانه، پرآب و از منابع اصلی تأمینکننده آب خلیج میانکاله نداریم. بنابراین چون یک رودخانه تأمینکننده آب میانکاله بوده و امروز آبی تأمین نکرده، نمیتوانیم بگوییم عامل خشک شدن تالاب، عدم رهاسازی حقآبه و بعد هم تولید سم بوتولیسم است!»
البته مسیلها و انهار و کانالهای طبیعی که بالادستِ تالاب میانکاله قرار دارند، عمدهترین تأمینکننده آب تالاب هستند و اگر این انهار توسط فعالیتهای کشاورزی و تصرفهای غیرقانونی به زمینهای کشاورزی تبدیل شوند، میتواند عامل اصلی کاهش آب ورودی به تالاب باشد. نکته دیگر، آبهای زیرزمینی است که به تالاب میانکاله مشرف هستند و یکی از منابع تأمینکننده آب این مجموعهاند و در دشت جنوبی این تالاب، چاههای مجاز و غیرمجاز حفر شده و کشاورزان از آب آبخوانی که تعادل هیدرولیکی آب زیرزمینی را برقرار کردهاند، به خاطر مصرف بیرویه، ارتباط هیدرولیکی طبیعی را قطع کردهاند. فتحی در این باره تأکید میکند: «جریان طبیعی آب زیرزمینی از سمت جنوب به شمال یعنی از جلگه مشرف به تالاب میانکاله به خود تالاب به خاطر برداشت آبهای زیرزمینی محدوده پیرامونی ضعیف شده و بخشی از حقآبه از این طریق زایل شده است. دریای مازندران آن بخشی که از طریق دهانه خلیج میانکاله وارد تالاب میشود، آبشور است ولی آبهای زیرزمینی، آب شیرین را برای تالاب تأمین میکنند در نتیجه یک تعادل اکوسیستمی به علت آب «لبشور» و آبشور دریا بهصورت طبیعی در زمانها زمینشناسی برقرار بوده اما به خاطر مصرف بیرویه، این تعادل هیدرولیکی برهم خورده و طبیعتا اگر جریان طبیعی از طریق دریا به میانکاله اتفاق بیفتد، بیشتر آب شور وارد تالاب شده و این باعث میشود که اکوسیستم تغییر کند و باید بررسی شود، آیا این مسئله میتواند در مرگ پرندگان مؤثر باشد یا خیر. اساسا چه تغییری در میانکاله افتاده که پس از اینهمه سال بوتولیسم (اگر هم اتفاق افتاده باشد) ظاهر شده، پس اگر اینطور باشد، گفتههای مسئولان مبنی بر طبیعی بودن رخداد مسمومیت باتوجه به عدم وجود سابقه آن نیاز به توضیحات بیشتر دارد.»
ارائه اطلاعات مستند گردآوری شده از فاجعه صورت گرفته میتواند در شفافسازی و پیشگیری از رخدادهای احتمالی آینده مؤثر باشد و شاید ابعاد دقیقتر این حادثه غیرطبیعی را بتوان در سؤالات متداول دامپزشکان طی روزهای اخیر جستجو کرد، آنجا که در بیان چرایی این اتفاق، مسئولان مربوطه را مورد سؤال قرار دادهاند: «آیا بوتولیسم در زمستان و در اوج سرمای فصلی باعث مسمومیت پرندگان میشود؟» و سپس اذعان کردهاند که PH آب تالاب میانکاله اندازهگیری شده و ۸٫۳ بوده است، در دمای بسیار پایین موجود و این فصل که در بهترین حالت به ۱۰ درجه سانتیگراد بالغ میشود، نمیتواند محملی برای رشد باکتری و ایجاد سم تلقی گردد؛ حتی PH رسوبات نیز در این دما نمیتواند این میزان از رشد و تکثیر را به ارمغان بیاورد. حتی اگر سمی هم موجود باشد، عدم وجود لارو حشرات در زمستان را که قاعدتا باید واسط انتقال سم به پرندگان باشد را چگونه میتوان توجیه نمود؟
«علی صفر ماكنعلی»، معاون بهداشتی و پیشگیری سازمان دامپزشكی با بیان گفتههایی، مشابه مسئولان محیطزیست، پای بیهوازی بودن و خفگی آب را به میان میکشد و اینکه كلستریدیوم بوتولینوم یك باكتری بیهوازی است كه در گیاهان فاسد و مواد حیوانی تكثیر میشود و اغلب در دریاچهها و دورههای كمبود اكسیژن و كیفیت پایین آب رخ میدهد.
«عباس محمدی» از کنشگران محیطزیست، اعلام سم بوتولیسم را بهعنوان عامل مرگ پرندگان، غیرواقعی میداند و در گفتوگو با
« رسالت»، نسبت به طرح اینگونه مسائل که فاقد سند و مدرک علمی هستند، بهشدت انتقاد میکند و در ادامه اظهاراتش، محیطزیست را به دلیل فرار از مسئولیت، در این ماجرای مشخص مقصر میداند، حتی «عدم تأمین حقآبه» و «ساخت سد در بالادست» و یا «عقبنشینی دریا» را نوعی فرافکنی از سوی رئیس سازمان حفاظت محیطزیست عنوان میکند. سازمانی که باید مسائل را مدیریت کرده و بهطور مشخص پاسخگو باشد.
مطابق دیدگاه این کنشگر، فرضیه بوتولیسم از اساس باطل است، این بیماری بهطور طبیعی در تالابهای گرم ایجاد میشود نه در حال حاضر که فصل سرماست بنابراین عیسی کلانتری در مقام رئیس این سازمان باید سندی ارائه بدهد.
«سم بوتولیسم، سم آشنا و مهلكى است که براثر فعاليت باکتری بیهوازی به نام کلوستریدیوم بوتولینیوم تولید میشود و دارای تیپهای مختلف A,B,C,D,E است. که هر کدامش در شرایط خاصی ایجاد میشود، سازمان دامپزشکی علت تلفات پرندگان در ميانكاله را بيمارى بوتولیسم اعلام کرد، بدون اینکه هیچکدام از شواهد آزمایشگاهی و مستنداتی که در نتیجه سمشناسی انجام شده باشد را به رسانهها ارائه بدهد در نتيجه كارشناسان و فعالان محیطزیست به این مسئله اعتراض کردند که چطور علت را بوتولیسم عنوان میکنند اما نمیگویند تيپ توکسین آن چیست و با چه مستنداتى به این مسئله رسیدهاند.» اینها گفتههای «محمدعلی یکتانیک»، کارشناس محیطزیست و فعال حوزه تالابهاست که با« رسالت» در میان گذاشته است. او تأکید میکند: «مسئولان امر، حتی اجازه ندادند مؤسسه رازی كه مرجع سمشناسی كشور است از انبوه لاشههای پرندگان نمونهبرداری کند و همه آزمایشگاهها را تحتفشار قرار دادهاند و سازمان دامپزشکی كشور به خاطر همراهی با لابی شکار و پنهانکاری یکی از معضلات طبيعت ایران شده و به همین علت ۸ روز پس از شروع تلفات پرندگان به طرز غیرمنتظرهای در پورتال حكيم مهر، علت مرگ پرندگان را تیپ c اعلام کردند. توليد بوتولیسم تيپ c میتواند با علل و ریشه طبیعی بروز كند و مواردى در برخى از تالابهای قاره اروپا، آسیا و آمريكا و حوزه خزر کشور قزاقستان در سال ۱۹۸۲ شایع شد و تلفات داشت اما هدف از اعلام موضوع به این ترتیب، پنهانکاری است و میخواهند بازهم علت بیماری را به گردن تالاب بیندازند و این اتفاق را طبیعی جلوه دهند.»
*علت مرگ، وباست نه بوتولیسم
مرگ پرندگان دارای ابهامات بسیار بزرگی است و همانطور که پیشتر از زبان «عباس محمدی» تکرار شد، «باکتری کلوستریدیوم بوتولینیوم که تیپ c توکسین بوتولیسم را تولید میکند، یک باکتری بیهوازی گرمادوست است و در حال حاضر این بیماری از نظر فصل مطابقت ندارد.» اینها عباراتی است که از سوی «یکتانیک» دوباره مطرح میشود و با اشاره به نمونههای مشابه و تحقیقاتی که در قاره اروپا، آسیا و آمريكا و استرالیا انجام شده، تأکید میکند: «هیچکدام از مواردی که بوتولیسم اتفاق افتاده، در زمستان نبوده بلکه در تابستان بوده است. تنها فرضیه قابلطرح، این است که سم مذکور، بهطور جداگانه وارد تالاب شده باشد و یا اینکه تابستان تولید و در تالاب مانده و در حال حاضر تلف شدن پرندگان را در پی داشته که در این صورت بازهم این فرضیه درست در نمیآید چون باید تابستان هم این اتفاق میافتاد که نیفتاده است. ابهام بزرگ دیگری هم مطرح است، اینکه پهنه آبی میانکاله۴۰ هزار هکتار است و با احتساب پهنه خشکی، ۶۸ هزار هکتار است که در این ۴۰ هزار هکتار فقط در محدوده خاصی شاهد چنین تلفاتی هستیم.»
او در توضیح چرایی این اتفاق از مشاهدات میدانی خود بهمنظور بررسی تالاب میانکاله سخن میگوید و اولین نکتهای که توجهاش را در جریان این بازدید میدانی جلب کرده، تجمع تمامی پرندهها روبه روی پاسگاه محیطزیست منطقه بوده است و این مسئله پیامی روشن دارد: «یعنی منطقه به حدی ناامن است که همه پرندهها در یک نقطه مشخص جمع شدهاند و براثر این اتفاق، ضمن آلودگی محیط، منابع غذایی تمام میشود و آب دیگر کیفیت لازم را ندارد.»
سوی دیگر ماجرا، علت مرگ هزاران پرنده است که بیماری بوتولیسم اعلام شده و این فرضیه توسط اهل نظر مردود است. «یکتانیک» ابراز میدارد که با توجه به کالبدگشاییهای انجامگرفته، میتوان به بیماری وبای پرندگان مشکوک بود و این در حالی است که آزمایشگاهها به دلیل ترس از پاسخگویی به نمونههای ارسالی اجتناب میکنند و از سوی دیگر سازمان دامپزشکی کشور، سازمان محیطزیست را تحتفشار قرار داده تا سکوت کند.
این صاحبنظر در حوزه مسائل محیطزیست با طرح سخنانی منتقدانه میگوید: «مگر تالاب میانکاله ارث پدر سازمان دامپزشکی است؟ آنان نمیتوانند جلوی بازار متعفن فریدونکنار را که روزی چند هزار پرنده را میکشد، بگیرند و بعد به یکباره صاحب تالاب میانکاله میشوند؟ چه خدمتی بهجز خیانت به محیطزیست کردهاند؟ نمیگذارند مؤسسه رازی نمونهبرداری کند و استاندار را مجبور میکنند به محیطزیست نامه بزند که فقط مسئول این داستان، سازمان دامپزشکی است؟ مرجع سمشناسی این کشور، مؤسسه رازی و سازمان علوم پزشکی است و از چه زمانی دامپزشکی، سمشناس شده؟ متأسفانه این سازمان با جریان لابی شکار در ایران همسو شده و برای اینکه به هر ترتیبی بستر فاسد شکار را حفظ کند از هر مسئلهای که رسوایی به بار بیاورد، جلوگیری میکند. حال آنکه از عوامل ایجاد «پاستورولوز» یا وبای پرندگان، استرس است و این را باید در نظر داشت که سازمان محیطزیست طى يك رويكرد شكارمحور براى كشتار پرندگان، پروانههای بیشمار شکار صادر میکند در حالی که برای کنترل ۱۰ درصد از شکارچیهای بهاصطلاح قانونمند، نیرو كافى در اختیار ندارد چه برسد به بخش غیرقانونی كه چندين برابر است و از طرفی بنا به گفته خود مسئولان، ۹۰ درصد تالابها در سطح کشور خشکشده و فقط ۱۰ درصد باقیمانده است که این۱۰درصد هم به لطف گنداب گیری و پساب گیری دارای آب است و حقآبه ای داده نشده و برای همین ۱۰ درصد باقیمانده بهصورت نامحدود پرونده شکار صادر میکنند.»
مگر این تالابها ازنظر زیستی چقدر تابآوری دارند که پرندگان از ترس شکار در یکگوشه امن كه معمولا در مجاورت پاسگاههای محیطبانی هستند جمع شوند؟ اين اتفاق در مقابل پاسگاه محیطبانی «قلعه پايان» ميانكاله رخداده است، درست در محلى كه اوج تلفات پرندگان هم همانجاست. آنطور که «یکتانیک» روایت میکند، «میانکاله و كل استانهای شمالى میدان تیری است برای كشتار گروهى و ميليونى پرندگان مهاجر و تا لب مرز میانکاله اجازه شکار و قرق شکنی قانونى دادهاند و شكارچيان تالابها و آببندانها را یکییکی به رگبار بستهاند و آن بازار متعفن فریدونکنار بهتنهایی سالی یکمیلیون تا یکمیلیون و ۵۰۰ هزار پرنده مهاجر را به كام مرگ میکشاند. هيچ اقدام مؤثری براى اين وضعيت اسفناك نكرده و نمیکنند اما در مورد قتلعام و تلفات پرندههای میانکاله، علت را بوتولیسم و طبيعى اعلام میکنند تا منافع ذینفعان كشتار و شكار به خطر نیفتد. اكنون بيش از ۱۵ هزار پرنده در میانکاله تلف شدهاند و هنوز این تلفات متوقف نشده، در پروتکلهای دامپزشكى مربوط به بيمارى بوتوليسم پرندگان، بهصراحت قید شده که باید پرندههای بيمارى که هنوز زنده هستند را با پایشهای دقیق پیدا کنند، چون شانس درمان دارند و حتی اگر این توان مالی را ندارند كه براى همه پرندگان اين خدمات را ارائه بدهند باید پرندگان در خطر انقراض را پیدا و درمان کنند، اما برای مسئولان ما اهمیتی ندارد و فقط دروغی به نام بوتولیسم را تکرار میکنند درحالی که صفر تا صد این داستان ابهام دارد.»
حال پس از انعکاس دیدگاه صاحبنظران، باید این گزارش را با پرسشهایی خاتمه داد: ۱-در تالاب میانکاله چه مقدار سم تولید میشود که هزاران پرنده جانشان را از دست میدهند؟ ۲-چرا علت را پاستورولز یا وبای پرندگان اعلام نمیکنند، آیا در این صورت لابی شکار و رويكرد شكار محور سازمان محیطزیست و دامپزشكى زیر سؤال می رود؟
پرندگان مهاجر , مرضیه صاحبی , میانکاله
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.