متکدیان خلاق
زنها نشستهاند کف واگن مترو. هر کدام يک کيسه بزرگ گذاشته اند جلو پايشان و باهم حرف ميزنند. زنها؛ فروشندههاي خسته مترو هستند که آخر وقت و خلوتي مترو برايشان فرصتي شده تا دورهم کميحرف بزنند و سنگيني بار يک روز را روي زمين بگذارند. زنها درباره کسي که حرف ميزنند که پليس دو روز پيش دستگيرش کرده. کسي که پولِ توي حسابش نزديک ۵۰۰ ميليون تومان بوده و بالاخره مچش پيش پليس باز شده است. آنها اما درباره يک دزد عادي حرف نميزنند. حرفهايشان درباره کسي است که من هم آن را ميشناسم. يکي از هم صنفيهايشان که شگردش براي دزدي و خالي کردن جيب مردم لو رفته و حالا با همدستانش دارند آب خنک ميخوردند.
*اما ماجرا از چه قرار است؟
يکي از زنان فروشنده مترو با جورابهاي در دست وارد واگن زنانه ميشود و شروع به توضيح دادن ميکند. چشمهاي روشن دارد و يکسره مشکي تن کرده است. قيافه اش غمگين است و صدايش آرام. جورابهايش را به ميلههاي مترو آويزان ميکند وميگويد دختر معلولي دارد که خانه نشين است. شوهرش چندماه پيش بعد از ماهها در کما بودن از دنيا رفته است. سه فرزند ديگر دارد که هر کدامشان درس ميخوانند و در زير پله يک توليدي و در يک اتاق خودش و ۴ فرزندش زندگي ميکنند. او با چهره غم گرفته يک کارت بهزيستي را به همه نشان ميدهد تا ثابت کند دختر بزرگش با
۲۱ سال سن پوشک ميشود و حتي کنترل ادارش را هم ندارد. او گدايي نميکند اما از مردم ميخواهد تا يک جفت جوراب را البته با قيمتي بالاتر بخرند تا چرخ زندگي اش بچرخد. حرفهاي زن که تمام ميشود، يک خانم جوان که خودش از فروشندههاي مترو است، با چهره موجه تاکيد ميکند که من اين خانم را ميشناسم و حرفهايش درست است. زن با عينک ظريف و مقنعهاي که به سر دارد، اول به مسافران مترو اطمينان ميدهد که آدرس اين خانم موجود است و براي صحت و سقم ماجرا ميتوانيد برويد و زندگي اسفبار زن را ببينيد. بعد که پچ پچهها بيشتر ميشود صدايش را صاف ميکند و شروع به فروختن اسکاچهاي نانو ميکند. يکي از مسافران مترو که دست به خير است آدرس زن را ميگيرد تا براي تحقيق به خانه اش برود. او به فروشنده جوراب اطمينان ميدهد که خيرهاي زيادي ميشناسد و اگر واقعا زندگي سختي داشته باشد آنها حاضرند به او کمک کنند. زن با چشمهاي روشن و رنگ پريده به مسافر خير اطمينان ميدهد که در خانه کوچکش منتظر او خواهد بود.
*پول در ازاي بازي کردن نقش معلول
تا اينجاي ماجرا همه چيز عادي است. مردم ما هميشه دست به خير بودهاند و آدمهاي گرفتار هم که کم نيستند. زن فروشنده هم که گدايي نکرده و جوراب فروخته، البته با چند برابر قيمت و به همين دليل هم کسي ايراد نميگيرد. اما همه چيز به اينجا ختم نميشود. زنهايي که خسته از کار روزانه کف مترو نشستهاند و از دستگيري يکي از فروشندههاميگويند، دقيقا منظورشان همين خانم فروشنده جوراب با چشمهاي روشن و همدستش با قيافه موجه است. همانهايي که يک زير پله اجاره کردهاند و به يک نفر پول دادند تا نقش دختر معلول را در طول روز بازي کند. دختري که در ازاي دريافت مبلغي پول در خانه بوده تا اگر خيري سر زد همه چيز واقعي باشد. متهم بعدي فروشنده موجهي است که در مقابل پول حرفاي فروشنده رنجور را تاييد ميکرده و به مسافران اطمينان ميداده که همه چيز عادي است. حالا اما پليس بعد از مدتها رد اين افراد را زده و دستگيرشان کرده. آن هم در حالي که ۵۰۰ ميليون پول از طريق همين روش جمع کرده بودند.
*سوءاستفاده از احساسات مردم
اين روايت کوتاهي که در ابتداي گزارش خوانديد نوعي از تکدي گري است که از احساسات مردم سوءاستفاده ميکند.روشي که همه چيز را از قبل طراحي ميکند و فرصتي ايجاد ميکند تا مردم با ميل و رغبت به فردي که گدايي ميکند کمک کنند. از اين داستانها البته کم نيستند.
محمد پورمختار، جامعه شناس در گفتوگوبا روزنامه رسالت درباره رواج شيوههاي نوين تکدي گري در جامعه ميگويد:« مردم جامعه ما به شدت احساسي هستند. اين موضوع شايد در وهله اول خوشايند باشد و باعث شود تا ما در مواقع بحران به ياري هم بشتابيم اما واقعيت اين است که چنين اتفاقي در بسياري از مواقع به ضرر مردم تمام ميشود. همين احساسي بودن مردم ايران است که فرصت شيادي و تکدي گري را فراهم ميکند و باعث ميشود تا کمکهاي اشتباه به سمت آدمهايي با درآمد بالا روانه شود.»
اين جامعه شناس با تاکيد بر اينکه تشخيص دروغ از واقعيت در اين مورد بسيار سخت است ميگويد:« بعضيهابا کمي ناله و چهره نزار احساسات مردم را بر ميانگيزند و عده اي با سر و ظاهر شيک. نمونه اش هم در مناطق شمالي تهران زياد است. زني ميانسال با ظاهري آراسته جلوي عابران را ميگيرد و با خجالت و شرمندگي ميگويد که کيف پولش را گم کرده و براي بازگشت به خانه تنها بهاندازه پول تاکسي نياز به پول دارد. همين موضوع و البته ظاهر آراسته زن ميانسال باعث ميشود تا افراد به او کمک کنند. اين شيوه تا پايان شب ادامه دارد و همين پولهاي به ظاهر ناچيز، در پايان ماه ميتواند يک درآمد هنگفت براي فرد به همراه داشته باشد. »
*جرم تکدي گري چيست؟
بررسيها نشان ميدهد که بيشتر متکديان بهدليل کسب سود آسان، تکديگري را رها نميکنند، چرا که با وجود خودروهاي گشت سازمان رفاه و خدمات اجتماعي شهرداري تهران با آرم واحد جمعآوري افراد بيخانمان و متکديان در تمام مناطق ۲۲ گانه، متکديان جمعآوري شده و از ميان آنها، افرادي که نيازمند واقعي هستند، از چرخه تکديگري خارج ميشوند.
عده اي معتقدند از آنجايي که تکدي گري جرم به حساب ميآيد تصميم گرفتند تا شيوههاي تکدي گري را به سمت شيوههاي نوين پيش ببرند. بد نيست بدانيد هر فردي تکدييا کلاشي را پيشه خود قرار داده باشد و از اين راه امرار معاش يا ولگردي کند به حبس از يک تا ۳ ماه محکوم خواهد شد و چنانچه با وجود توان مالي مرتکب عمل فوق شود علاوه بر مجازات مذکور تمامياموالي که از طريق تکدي و کلاشي به دست آورده است مصادره خواهد شد. ماده۷۱۳ اين قانون نيز تصريح ميکند: هرکس طفل صغيريا غيررشيدي را وسيله تکدي قرار دهد يا افرادي را به اين امر بگمارد به ۳ ماه تا ۲سال حبس و استرداد همه اموالي که از طريق مذکور به دست آورده است محکوم خواهدشد.
*استفاده از موقعيت افراد سيل زده
البته در روزهايي که جامعه ما با انواع و اقسام بلاياي طبيعي روبه رو بوده است، يکي از شيوههاي نوين تکدي گري و البته شيادي استفاده از همين احساسات و دريافت پول به همين بهانه بوده. افراد با ظاهري شبيه مردم سيل زده به سمت شما ميآيند و ميگويند بعد از ماجراي سيل همه خانه و زندگي شان را از دست دادهاند. آنها براي شما مرثيه سرايي ميکنند و زندگي را روايت ميکنند که زير آب رفته و هيچ چيز برايشان باقي نمانده. اين افراد مدعي هستند فعلا به صورت موقت به خانه يکي از بستگانشان آمدهاند تا اوضاع بهتري پيدا کنند. حرف زدن از سربار بودن و خفت و خاري که خدا براي هيچ يک از بندگانش نخواهد مرحله بعدي است. تمام اين حرفها باعث ميشود تا در انتها شما دست در جيبتان کنيد يا تصميم بگيريد مقداري پول به حساب اين افراد آسيب ديده واريز کنيد. واقعيت اما هيچ کدام از اينها نيست. سيل زدههاي واقعي در خانههاي نيمه خرابه خود نشستهاند و راهي شهرهاي بزرگ نشدهاند تا از اين طريق پولي جمع کنند. اين هم يک نمونه ديگر از سوءاستفاده متکديان از احساسات مردم است که ميتواند به سمت درآمدهاي ميليوني پيش برود.در نهايت همه اين موارد به پر شدن جيب افرادي ختم مي شود که شيادي را با تکدي گري ترکيب کرده اند و کسب درآمد مي کنند. نيازمندان واقعي هم که اکثرا بلند نظر هستند به هيچ کدام از اين راه ها متوسل نشده و با سختي روزگار مي گذرانند.
*عوامل توسعه تکدي گري
برخــي از عوامــل بــه رشــد اين پديده کريه در جامعــه کمــک ميکننـد و موجـب گسـترش هرچـه بيشـتر آن در جامعـه مي شوند. برهمين اساس سهيلا مقانلو در قامت جامعه شناس، در گفتوگو با روزنامه رسالت تصريح مي کند: مهمترين عوامــل رشــددهنده تکدي گري را ميتــوان در چهــار ِ عنــوان عمــده دســتهبندي کــرد. عامل اول مردم هستند که در اين رابطهپديده تكديگري با دو عامل مهم يعني: «كمكدهنــده» و «كمكگيرنده»ارتباط دارد. «كمكدهندههــا» همــان مردمانــد كه آنان را ميتــوان به چند دسته تقسيم کرد: اول اينکه عده اي
بـر اسـاس وظيفـه شرعي بـه فقـرا و مستمندان كمـك ميكننـد.گروهي ديگر آن را وظيفه انساني و نوعدوستي ميدانند. تعدادي به علـت اينكه نيازمنـد بــودن را يـك نقـص اجتماعـي ميداننـد خـود را در رفـع ايـن نقيصـه مسئــول ميداننـد. دسـته چهارم كساني هستــند كـه كمكهـاي خـود را بـا نيـت نــذر و صدقــه، انفــاق ميكننــد.
وي در ادامه مي افزايد: از سوي ديگر دولتهــا نيز از چنــد جهــت بــه گســترش پديده تکديگــري در جامعــه کمــک ميکننــد. که اين موارد شامل نبــود برنامــه در دولتهــا جهــت مقابلــه بــا پديده تکديگــري،عـدم رسـيدگي بـه وضـع فقـرا، از کارافتـادگان و بيمـاران و زنـان سرپرسـت خانـوار، نبــود ســامانه دقيق و گســترده شناســايي نيازمنــدان واقعــي و متکديان حرف هاي، ناتوانــي در کمــک گرفتــن از مــردم و خيرين جهــت مقابلــه بــا اين پديده و عدم تعريف بودجه مناسب جهت مبارزه با اين پديده و نبود قوانين مناسب براي مديريت پديده تکديگري از جمله اين موارد است.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.