مباني جنگ ترکيبي در نظام بين الملل
جنگ هيبريدي همان جنگ ترکيبي است. در بُعد نظامي از آن به عنوان عملياتهاي پيچيده يا جنگهاي نامنظم هم ياد ميشود. اين تعبير بيانگر به کارگيري ترکيبي قابليتهاي نيروهاي نظامي به شيوهاي پيچيده و هماهنگ است؛ يعني قابليتهاي بالقوه و بالفعل نيروهاي نظامي به گونهاي با هم تجميع ميشود که حريف را دچار سردرگمي ميکند و محاسبات رقيب را به هم ميريزد.
در اين معادله، بايد تأثير محصولات جانبي پيچيده تکنولوژي را نيز در نظر گرفت. از ساخته شدن نفربرهاي هوايي و زيردرياييهاي هستهاي گرفته تا پيشرفتهاي رخداده در صنعت هوانوردي و طراحي هواپيماهاي بدون سرنشين و خودروهاي تاکتيکي فوق سبک تا رشد فعاليتهاي فضايي و فضاي سايبري همگي تأثير زيادي بر استراتژي و ويژگيهاي جنگ داشتهاند، اما ماهيت اساسي جنگ را تغيير ندادهاند. پيشرفت تکنولوژي در سيستمهاي اطلاعاتي نيز باعث کاهش «ابهامات موجود در جنگ» شده، اما ساختار اين دستگاهها باعث شکلگيري آسيبهاي جديدي در سيستم عملکرد نيروهاي نظامي شدهاست که بهعنوان نمونه ميتوان به گسترش حملات سايبري اشاره کرد.
مشخص است که بر اساس تعاريف مطرح شده، اغلب بازيگران غيردولتي و گروههاي شبه نظامي از اينگونه امکانات و شرايط برخوردار نيستند چراکه جنگ هيبريدي يا جنگ ترکيبي را قاعدتا بازيگران و ارتشهاي منظم ميتوانند مديريت کنند.ابزارهايي هم براي جنگ هيبريدي معرفي ميشود. يکي از آنها ديپلماسي است که در نبرد هيبريدي و ترکيبي عينيت دارد، اين ابزار در ميدان نظامي عينيت پيدا نميکند. همچنين جنگ اطلاعاتي، که از مصاديق آن اقدامات اطلاعاتي آمريکا عليه کشورمان است، که اخيرا هم اين موضوع توسط دستگاه هاي امنيتي افشا شده است. اين اتفاق نمادي از يک جنگ هيبريدي است. اين جنگ ترکيبي، پروپاگاندا و تبليغات، حمايت از شورشهاي محلي، ايجاد نيروهاي نامنظم و چريکي و حتي جنگ اقتصادي و حملههاي سايبري را هم شامل ميشود؛ بنابراين جنگ هيبريدي واژهاي است که نمادها و مصاديق فراواني دارد.
به نظر ميرسد که تکيه بر جنگ هيبريدي، در برهه فعلي بسيار مناسب بوده؛ چرا که ماهيت نبرد آمريکا با بازيگران متفاوت بينالمللي تغيير پيدا کرده است. پيش از اين ماهيت نبرد آمريکا، نظامي بود اما امروزه نبرد ديپلماتيک، اقتصادي، ايجاد جنگهاي نيابتي و… نشان ميدهد آمريکا به تهديدات و جنگ هيبريدي عليه نظام بينالملل، متمايل شده است. در مقابل اين آمريکا ما بايد پاتکهايي را در نظر بگيريم، با بازيگران متفاوت بينالمللي مشورت کنيم و ظرفيتها و قابليتهايمان را با هم تجميع کنيم. خروجي اين عملکردها، مقابله موثر با تهديدات آمريکا خواهد بود.
در اين محاسبه، نبايد فاکتورهاي عمليات رواني را ناديده انگاشت. يکي از مهمترين آنها عمليات رواني است که به منظور انتقال اطلاعات و نشانهها به مخاطبان هدف (خارجي) طرحريزي ميشود و بر روي احساسات، انگيزهها و قدرت تحليل آنها و در نهايت رفتارهاي دولتها، سازمانها، گروهها و افراد هدف (خارجي) تاثير ميگذارد.آمريکا با قدرت از وسايل ارتباط جمعي در زمينه عمليات رواني عليه ايران استفاده ميکند که از مصداقهاي آن ميتوان از پرداختن دائم به دو مسئله “نفوذ منطقهاي” و “برنامه موشکي” ايران در رسانههاي اصلي خود نام برد. آمريکا همچنين با ابزارهايي مانند راهاندازي شبکههاي ماهوارهاي، شبکههاي اجتماعي بر بستر اينترنت و همچنين ديپلماسي عمومي، به مديريت، اغوا و حتي اجبار افکار عمومي ايران در راستاي منافع خود دست ميزند. در حال حاضر نيز ايالات متحده آمريکا همين رويکرد را ادامه مي دهد. در اين ميان، اساسا اهميتي ندارد که چه کساني در راس معادلات سياسي و اجرايي در کاخ سفيد قرار داشته باشند.
جنگ ترکيبي , جنگ هيبريدي , جنگهاي نامنظم
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.