لطفا نقاب نزنيد!
|گروه اجتماعي- زهره سادات موسوي|
اين روزها کمتر کسي خود واقعي اش را به نمايش مي گذارد. همه مي خواهند شخصيتي را نشان بدهند که با خود واقعي شان در تضاد است. هميشه هم توجيهاتي براي اين نوع رفتار وجود دارد، مثل آداب اجتماعي، احترام به مافوق، ناراحت نکردن دوست و همکار، دروغ مصلحتي و …
هر کدام از ما در زندگي يکبار هم که شده نقاب به چهره زده ايم. آدم هاي نقاب دار آدم هايي هستند که ظاهر و باطن شان يکي نيست. ممکن است در جمع جوري رفتار کنند که همه او را تحسين کنند اما در خانه رفتاري متضاد از خود نشان مي دهند. ممکن است حرف هايي بزنند که خلاف اعتقادات قلبي شان باشد و اسمش را مصلحت بگذارند. طبيعتا وقتي ارزش هايي خاص در جامعه حاکم باشد که پايبندي به آنها پل رسيدن به منفعت هاي فردي و اجتماعي باشد، افرادي که علاقه و گرايشي به آن ارزش هاندارند هم براي به دست آوردن موقعيت مطلوب وانمود مي کنند، پايبند و دوستدار آن ارزشها هستند.
گاهي هم پاي ارزش ها در ميان نيست و مسئله ساده تر از اين حرف هاست. مثلا مي خواهيم دل کسي را به دست بياوريم يا خود را بهتر از آنچه هستيم جلوه دهيم و براي خود ارزش و احترام بخريم. گاهي هم اين امر ريشه در اعتماد به نفس پايين آدم ها دارد. اينکه افراد نمي توانند خود را آنگونه که هستند بپذيرند و سعي مي کنند خود را با هنجارها و خوش آمدهاي جامعه مطابقت دهند. اما دلايل هر چه که باشد نبايد از اين مسئله غافل شد که دير يا زود حقيقت آدم ها نمايان مي شود و با رو شدن دستمان خجالت و شرمندگي برايمان مي ماند و حتي شايد موجب شود ديگران ما را طرد کنند.
* عده اي ظاهر نما و ظاهر ساز هستند
اين روزها تظاهر، طرفداران بيشتري از صداقت دارد به طوري که آدم هاي صادق و روراست به حاشيه رانده مي شوند و مورد سرزنش قرار مي گيرند چرا کهنمي خواهند مثل ديگران تملق رئيس شان را بکنند يا با دروغ و ارائه تصويري متفاوت براي خود موقعيتي دست و پا کنند. متأسفانه آنها با لفظ ساده و با شيوه اي تحقير آميز مخاطب قرار مي گيرند و متظاهران با زرنگ خواندن خود به آنان فخر مي فروشند.
برهمين اساس روزنامه «رسالت» در گفت و گو با کارشناسان اين پديده همه گير را بررسي مي کند:
يک جامعه شناس چنين افرادي را ظاهر نما و ظاهر ساز لقب مي دهد و با اشاره به سخني از «ابن خلدون» مي گويد اينان ظاهري خوب و باطني آکنده از خبث و پليدي دارند.
امان الله قرائي مقدم دلايل فرهنگي، سياسي و اجتماعي را در بروز اين پديده در جامعه و در ميان افراد مؤثر مي داند و مي گويد: « اين رفتارها نشانه جامعه اي است که تربيت اجتماعي اش صحيح نيست و ريشه در آموزش و پرورش دارد به همين علت در مقابل زورمندان و قدرتمندان و رئيس و مافوق چاپلوس و متملق ايم و در مقابل زير دستان و ضعفا، زورگو هستيم. ما متأسفانه قوي نماي ضعيف کش هستيم. »
قرائي مقدم همچنين به جوامع توسعه يافته و يا رو به توسعه يافتگي اشاره مي کند و معتقد است آنجا اگر از کسي بدشان مي آيد اين را مي گويند. اما اينجا با توجيهاتي هم چون بد است و خوبيت ندارد و اگر اين را بگويي بد مي شود افراد مجبور مي شوند آنچه را در قلب شان دارند بروز ندهند. به گفته اين کارشناس دروغگويي در کشورهايي که عقل و قانون و منطق بر آن حکمفرماست جرم محسوب مي شود و خيلي از سياستمدارانشان اگر وعده اي بدهند و خلاف آن عمل کنند مورد بازخواست جدي قرار مي گيرند.
*همه مي خواهند، سلبريتي گونه باشند
امير محمود حريرچي نيز در قامت جامعه شناس و مددکار اجتماعي در پاسخ به اين سؤال که چرا آدم ها نقاب به چهره مي زنند مي گويد اين انتظاري است که جامعه از افراد دارد. وي معتقد است: افراد اگر بخواهند چهره واقعي خود را نشان بدهند مورد پسند جامعه واقع نمي شوند. متأسفانه جامعه ما افراد را آن طور که هستند
نمي پسندد. وي برهمين اساس مي گويد: « همه
مي خواهند به يک شکلي سلبريتي گونه باشند. مي خواهند به شکلي اداي روشنفکران را دربياورند. مي خواهند خودشان را زيبا و آدم هاي منطقي جلوه دهند. سيستم آموزشي ما اين مشکل را دارد و در خانواده ها هم شاهدش هستيم که اگر بخواهي آني که هستي و پرورش يافتي باشي پس زده مي شوي و خواه ناخواه به سمتي کشيده مي شوي که از خودت چيزي را بروز دهي که نيستي تا مورد پسند واقع شوي. اين مشکل اساسي است. شکل هاي مختلفش هم در جامعه در حال ورود است.»
وي فضاي مجازي را بستري تازه براي بروز اين گونه رفتارها مي داند و مي گويد: با مقايسه اطرافيان خودمان مي توانيم به اين موضوع پي ببريم که آنچه که در فضاي مجازي هستند با آنچه که در واقعيت هستند گاهي اوقات خيلي فرق دارد.
وي يکي ديگر از دلايل نقاب زدن آدم ها را در اين مي داند که با اين رفتار کارشان راه مي افتد. در واقع وقتي افراد مي بينند که اطرافيانشان با دروغ و ارائه تصوير ديگري از خود، کارشان راه مي افتد مي گويند چرا ما نکنيم و اين به مرور در جامعه رواج پيدا مي کند. وي نقطه مقابل را آنهايي
مي داند که نمي خواهند اين طور باشند و مي خواهند روراست باشند و صادقانه رفتار کنند ولي شاهد اين هستيم که جامعه آنها را نمي پذيرد و متاسفانه طردشان مي کند.
*برخي از سردمداران و مسئولين، نقاب دارند
حريرچي اظهار مي دارد: ما ساليان متمادي است که با نوعي نفاق و دورويي مواجه هستيم. وي آدم هاي منافق را آدم هايي مي داند که در باطن يک جور هستند اما در ظاهر خود را جور ديگري نشان مي دهند. وي در اين خصوص مي افزايد: «برخي از مسئولين و سردمداران جامعه اين گونه اند و از طرفي خانواده ها و پدر و مادرها هم مي خواهند خودشان را طور ديگري جلوه دهند و بچه ها مي بينند که اينها در خانه به گونه اي هستند و در بيرون به گونه اي ديگر رفتار مي کنند. ما خيلي چوب نفاق را خورديم.
آدم هايي بودند که در باطن باور به هيچ چيز نداشتند اما در ظاهر نشان مي دادند که مثلا باور دارند. همان ها که اوايل انقلاب به اين افراد، اصطلاحا ظاهر الصلاح
مي گفتند. خب اينها مي توانستند در سيستم کارشان را پيش ببرند. اين افراد همان هايي شدند که بعدها اسمشان را گذاشتيم نفوذي. خيلي به جامعه ما صدمه و لطمه زدند. خب اين کم کم رشد کرد و به جايي رسيد که در خانواده ها نيز مرسوم شد. برخي با اين نفاق توانستند نان بخورند. من با صراحت مي توانم به جاي واژه نقاب از واژه نفاق استفاده کنم. يعني دورويي است که براي آدم ها منفعت ايجاد مي کند. برخي ها توانستند از اين طريق به پست و مقام برسند حالا هم داريم در سطح مملکت مي بينيم. خود را آدم هاي خيلي منطقي و توانا جلوه مي دهند اما اصلا اين طور نيست. منتها الان دست ها رو شده است. ولي اين تا چند وقت پيش نبود. ما از اين طريق توانستيم خيلي مردم را فريب بدهيم.»
اين جامعه شناس مي گويد: مطمئن باشيد آنچه که در جامعه رايج مي شود حتما خريدار داشته و توانسته براي عده اي منفعت ايجاد کند و افراد را به سود و يا موقعيتي برساند. وي به تبعات اين گونه رفتارها اشاره مي کند و مي گويد: « الان همه يک نقاب دستشان گرفته اند و پشت آن قایم شده اند. ولي يک جايي دستشان رو مي شود. اينها بعد از اين با توجه به اينکه از خودشان دور شده اند در خود گم مي شوند و نتيجه اش آن چيزي است که در جامعه شاهدش هستيم. اعتماد به نفس ها بسيار درجه اش پايين است، عدم اعتمادهايي که به هم داريم. اين عدم اعتماد براي چيست؟ براي اينکه دورويي ديده ايم. آدم ها را با نقاب ديده ايم. »
سؤالي که مطرح مي شود اين است که چرا در جامعه اي که در آموزه هاي ديني اش اين قدر به بحث نفاق اهميت داده شده است و خطر منافقان را براي جامعه از خطر هر دشمني بيشتر مي داند و در احاديث و روايت بي شماري از افراد دورو و داراي صفت نفاق به بدي ياد مي شود، اين حجم از دورويي و رياکاري و نقاب به چهره زدن ديده مي شود؟
حريرچي در اين زمينه معتقد است: «عده اي که حتي براي انقلاب يک سيلي هم نخورده اند، برروي باورهاي ديني مردم دست گذاشته اند و اين ها دستشان رو شده و از مدتها پيش از قطار انقلاب پياده شده اند.»
اجتماعی , جامعه , دورویی , زهره سادات موسوی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.