قصه تلخ فاصلهها
| حانيه مسجودي|
براي نوشتن از فاصله طبقاتي قلمهاي بسياري چرخيده و خشک شده، چه بسيار براي بيعدالتي غصه خورديم و قصهها را به گزارش تبديل کرديم، چه بسيار با کارشناسان حوزه مربوطه به گفتوگو پرداختيم، دليل و راهحل جويا شديم اما کمتر مسئولي درد و راه درمان مشکلات مردم را جوياشد. از فاصله طبقاتي که ميگوييم تصويري در ذهنمان نقش ميبندند و آن آرزو و روياهاييست که ميبينيم بيشتر مردم بعد از ۳۰ سال کار و تلاش هنوز به آن نرسيدند و شايد روياهايشان به قابي خاک خورده در پس پستي و بلندي روزگار تبديل شده است، فاصله طبقاتي در هيچجاي اين کره خاکي عجيب نيست، عجيب فرصتها و منابعي است که برخي خوديها و نورچشميها دارند و ما نداريم!
حتي علامت تعجب هم نميخواهد، سالهاست ديديم که گروهي از مردم رکاب ميزنند اما خط پاياني وجود ندارد اما گروه بسيار قليلي پا بر رکاب نگذاشته به خط پايان و زندگي مادي بسيار مطلوب ميرسند، چگونه؟ اينگونه که آنهايي که دستشان رسيد براي ديگران کاري نکردند و کلاهشان را چسبيدند و نان و دندان هم مهم نبود، يک نفر نان داشت اما بي نوا دندان نداشت/ آن يکي بيچاره دندان داشت اما نان داشت با اين وصف، روزنامه«رسالت» براي بررسي شکاف و فاصله طبقاتي با صاحبنظران اين عرصه به گفتوگو پرداخته است.
*شکاف طبقاتي فرهنگي؛ بيشتر از شکاف درآمدي
مصطفي اقليما، رئيس انجمن علمي مددکاري اجتماعي و پدر مددکاري اجتماعي ايران در مورد اين معضل ضمن تاکيد بر شکاف طبقاتي فرهنگي، به «رسالت» مي گويد: «جامعه ما با جوامع ديگر متفاوت است، معمولاً ميگوييم قشرهاي مختلف درآمد متفاوت دارند و اين يعني شکاف طبقاتي وجود دارد اما اين اشکال ندارد، اما شکاف طبقاتي جامعه ما فقط به درآمد مربوط نيست، شکاف طبقاتي ايران گروه و دستههاي مختلف را دربر ميگيرد و اين شکاف به اين معناست که هر گروه، قدرت و توانايي خاصي براي خودش دارد و هيچکس حرف ديگري را گوش نميدهد.»
او معتقد است که در اين شرايط علاوه بر شکاف طبقاتي درآمدي، شکاف طبقات قدرتي نيز به وجود آمده است، طوري که استادان، پليسها و مديران قدرت خاصي در حوزه خود دارند اما قدرتشان قانوني نيست و هرکاري که دلشان بخواهد ميکنند و اين شکاف باعث شده افراد بايکديگر درگير شوند.
اقليما باذکرمثال ميگويد: «فردي ميخواهد ازدواج کند اما چون ساکن جنوب تهران است ذهنيت خاصي در مخاطبش ايجاد ميشود، اگر دقت کنيم ميبينيم که افراد را حتي به شهرستانهاي مختلف تقسيمبندي کرديم و تفکري بين برخي از مردم ايجادشده که ميگويند ساکنان فلان شهرستان را قبول دارم يا ندارم، هيچ جاي دنيا طبقات فرهنگي بر روابط انساني اثر نميگذارد.»
*حقوق برابر وجود ندارد
پدر مددکاري اجتماعي ايران تشريح ميکند که اگر دنبال علت آن هستيد به سيستم دولتي مربوط است که بين ارزشها فرق گذاشته است، دولت و نهادهاي اجرايي ضوابط قانوني را اجرا نميکنند، بهطورمثال دولت پايه حقوق کارمندان و کارگران را يکميليون و ۸۰۰ هزارتومان درنظر ميگيرد و همين تصميم باعث فاصله طبقاتي ميشود، يک کارفرما حقوق پايه را به کارمند يا کارگر خود ميدهد و درسطوح ديگر دست کارفرمايان و مديران براي تعيين حقوق بالاتر باز است. درنتيجه حقوق برابر وجود ندارد. در بيمارستانهايي که زير نظر بهزيستي است برخي حقوقها بيشتر از حقوق کارمندان سازمان بهزيستي است.
اقليما پس از ذکر دليل، بهشدت معتقداست که شکاف طبقاتي و روبه رويي افراد جامعه بايکديگر تقصير دولت است و ميگويد: «اين طبقات متفاوت و روبه رويي افراد با يکديگر را، دستگاه دولتي ايجاد کرده است، دستگاههاي دولتي افراد را رو در روي يکديگر قراردادند و کسي که جايگاه پايينتري دارد مقام بالاتري گرفته و ضوابط اجرايي براي دستگاهها تعريفنشده است. يکزمان به کسي که مدرک روانشناسي داشت اجازه نميدادند در حوزه ديگري کار کند، اما امروز ميبينيم که بيشتر افراد شاغل مدارک غيرمرتبط دارند و عدم تخصص و اختصاص جايگاههاي تخصصي به افراد غيرمرتبط بدترين کاري است که منجر به درگيري افراد ميشود.»
وي افزود: «به همين دليل هيچکس ديگري را قبول ندارد، متأسفانه تأثير رابطهها در پيشبرد کارهاي شخصي بسيار زياد شده و کساني که درآمد بيشتري دارند قدرتمندتر هستند درحاليکه عدالت و قانون نبايد به ميزان درآمد توجه کند و مبناي اصلي، حق است.»
*معضلات جامعه، فرزند دخالت دولت در تمام امور است
رئيس انجمن علمي مددکاري اجتماعي کشور تأکيد ميکند: «اين معضلات ،فرزند دخالت دولت در تمام امور است، درحوزه اقتصادي و رفاهي دولت با اجازه خودش قيمتها را ۳۵ الي ۴۰ درصد افزايش ميدهد و خودش هم در قانون ذکر ميکند که حقوق و درآمدها بايد با تورم افزايش يابد. اما خودشان حقوق را ۱۵ درصد افزايش ميدهند، اگر بخواهيم خوشبين برخورد کنيم و به آمار دولت استناد کنيم، باوجود افزايش حقوق مردمي که نسبت به سال گذشته ۲۵ درصد فقيرتر شدند، بايد چهکنند؟»
او بابيان اينکه به دليل بيعدالتي و فرصتهاي نابرابر برخي مجبور به کارهاي خلاف ميشوند، گفت: «به همين دليل برخي مجبور ميشوند به کارهاي خلاف دست بزنند و با ديگران درگير شوند، اما هيچکس پاسخگو نيست و هرکس باقدرتي که دارد به فکر خويش است.»
اقليما ضمن اشاره به نقش رهنمودهاي رهبرانقلاب به مسئولان، خاطرنشان کرد: «رهبرمعظم انقلاب به هرشخصي که بهعنوان رئيسجمهور انتخاب ميشود دو رهنمود ميکنند، نخست شايستهسالاري و دوم پاسخگويي است. اين رهنمود به معناي آن است که بايد از افراد متخصص در جايگاههاي درست استفاده شود و آن فرد بايد پاسخگو باشد. در تمام دنيا هم اين کار را ميکنند اما در کشور ما هيچ مسئولي نيست که در پست خود شايسته باشد و به همين دليل پاسخگو هم نيست.»
اين آسيبشناس با ذکرچندمثال درمورد جايگاههاي بيربط برخي مسئولان، ميگويد: «به طورمثال شهردار تهران مسائل شهري را نميشناسد، رئيسجمهور مقام وزارتي نداشته و کسي که وزير صنعت و معدن ميشود مدتي بعد، از وزارت کار و رفاه اجتماعي سر درميآورد يا در سازمان بهزيستي که مرکز آسيبهاي اجتماعي است رئيس سازمان متخصص اطفال است. با اين اوصاف مبرهن است که کاري از پيش نخواهد رفت و با تصميمات غلط مسئولان افراد مقابل يکديگر قرار ميگيرند.»
وي ادامه داد: «اگر افراد، شايسته و پاسخگو باشند مشکلات حل ميشود، ما مسئولان پاسخگو نداريم بنابراين مردم حقشان را از چه کسي بگيرند و به کجا شکايت کنند؟ زماني که چنين امکاني وجود نداشته باشد مردم خودشان حق بگير ميشوند. مشکل اقتصادي تنها معضل امروز نيست بلکه مسئله اين است که چون مسئولان پاسخگو نيستند و در جايگاه خودشان قرارنگرفتند مردم به خودشان حق ميدهند هرکاري ميخواهند بکنند.»
*نظرات رهبر انقلاب ۹۰ درصد آسيبهاي کشور را حل ميکند
پدر مددکاري اجتماعي ايران اظهارميکند: «تا زماني که ساختارها و قوانين اصلاح نشود مشکلي حل نخواهدشد زيرا مديران بدون ضوابط سرکار رفتند، راهکاري که در تمام دنيا براي اين مشکل به کار ميگيرند همان نظريه رهبر معظم انقلاب، شايستهسالاري و پاسخگويي است، ۴۰ سال است که رئيسجمهور و وزير شايستهاي نداشتيم و مسئولان همهچيز را دور ميزنند. همان مسئولي که از ابتدا هم در جايگاه غيرتخصصي مشغول به کار شد، مجدد در نهاد يا وزارتخانهاي ديگر به کار گرفته ميشود.»
اقليما بابيان اينکه نظرات رهبر انقلاب ۹۰ درصد آسيبهاي کشور را حل ميکند، تأکيد کرد: «بايد قوانين را محکم کرد و براي مسئولاني که کار را خراب ميکنند اعدام يا مجازات سنگين درنظر گرفت، آن زمان است که هرکسي خواهان اين شغلها نخواهد بود و متخصصان واقعي پا پيش ميگذارند. اگر نظرات رهبري عملي شود ۹۰ درصد آسيبهاي کشور کاهش مييابد.»
وي افزود: «با بدترين قانون در کشور ميتوان زندگي کرد اما با بيقانوني نميتوان ما درکشور بهترين قوانين را داريم اما بيقانوني داريم و هرکس هرکار دلش ميخواهد ميکند و اين مشکل ماست و هيچکس هم پاسخگو نيست.»
اين استاد دانشگاه با اشاره به اينکه خبرنگاران دردها را نوشتند اما هيچکس نشنيد، گفت: «هميشه ميگوييم به اميد روزي که مردم و مسئولان رهنمودهاي رهبر را گوش دهند و عمل کنند زيرا با عمل به اين رهنمودها هرکسي نميتواند رئيسجمهور يا مسئول شود، ما همواره گفتيم و خبرنگاران نوشتند اما هيچکس نميشنود و پاسخي نميدهد، من درگذشته گفتوگو ميکردم و وزير و رئيس پاسخ ميدادند اما اکنون اگر ناسزا هم بگويند هيچکس جواب نميدهد. تنها هروقت ما را ميبينند ميگويند دکتر خوب ما را معروف ميکني!»
رئيس انجمن علمي مددکاري اجتماعي معتقد است که مشکل ما اين است که ما از آنها پاسخ نميخواهيم و به همين دليل با اين وضعيت روبه رو شديم.
او ميگويد شايد بهتر باشد تمام مسئولان و مديران را کنار بگذاريم و از افراد جديد استفاده کنيم و با جمعبندي رهبر که دواي مشکلات است فصلي جديد از مديريت را آغاز کنيم.
*دسترسي نابرابر به منابع و فرصتها، عامل بيعدالتي
در ادامه نيز براي تکميل گزارش آسيبشناسي معضل شکاف و بلکه گسل طبقاتي با اميرمحمود حريرچي، آسيبشناس و کارشناس اجتماعي به گفتوگو پرداختيم. او در گفتوگو با «رسالت» اصليترين عاملي که باعث بيعدالتي و فاصله در جامعه شده را توزيع ناعادلانه ثروت در کشور، دسترسي نابرابر به منابع و فرصتها ذکرميکند، اگر فرصتهاي برابر وجود داشته باشد افراد ميتوانند با تلاش خود به زندگي رضايتمند برسند زيرا اگر اين فرصتها فقط براي گروه خاصي فراهم باشد آسيبهاي متعددي در پي خواهد داشت.
حريرچي ميگويد: «درد بزرگ کشور ما اين است که همهچيز بهجاي توليد، با دلالي و واسطهگري مديريت ميشود و همان تاجري که کالاهاي غيرضروري و لوکس وارد ميکند نقش دلال را دارد، بررسيهاي ميداني درمورد بازار ميوه نشانگر آن است از زماني که ميوه از باغدار و کشاورز خريده ميشود و تا به دست مصرفکننده نهايي برسد ۱۰ برابر قيمت خريد از توليدکننده، به مصرفکننده فروخته ميشود؛ اين فاصله به جيب چه کساني ميرود؟»
وي توجه به توليد را راه احياي عدالت ميداند و ضمن اشاره به استفاده نادرست نفت، ادامه ميدهد: «طبق آمار، تعدادي نزديک به ۱۵۰۰ نفر با درآمدهاي چندميلياردي اصلاً مالياتي پرداخت نميکنند، اينها دلالهايي هستند که به شکلهاي مختلف درآمدشان نامشخص است و راههاي فرار مالياتي دارند، حال چرا اين اتفاق افتاد؟ از زماني که نفت را درآمد ديديم اين بلا سرمان آمد زيرا نفت سرمايه بود و درآمد نبود.» حريرچي يادآورشد: «يکي از دلايلي که زمان انقلاب به خيابانها آمديم اين بود که دولت نفت را درآمد نبيند تا بتوانيم نفت را به سرمايه تبديل کنيم و صادرات و توليد و اشتغال را رونقبخشيم، اما اکنون ۸۰ درصد بودجه کشور را نفت تشکيل ميدهد و ۱۰ درصد بودجه مواردي مانند توليد است و اين درد بزرگي است.»
*فاصله طبقات درآمدي به شکاف رسيده است
اين کارشناس اجتماعي افزود: «زماني که توليد نباشد گروهي با استفاده از رانت و نفت به ثروتمنداني تبديل ميشوند که فاصله بسيار زيادي با دهکهاي واقعي جامعه دارند، اکنون ۲ دهک کشور ثروتمند و ۵ دهک کاملاً فقير و ۲ دهک ديگر درحال حرکت به سمت دهکهاي پايينتر هستند و کار از طبقات درآمدي گذشته و به شکاف رسيده است و اين شکاف باعث تحقير بيشازحد ميشود و افراد فقير جامعه نااميد و آسيبپذير شدهاند.»
وي با بيان اينکه در ديگر کشورها نيز فاصله طبقاتي وجود دارد، گفت: «گاهي فاصله طبقاتي زماني رخ ميدهد که توليد در کشور هست و تمام نيروها با تلاش و کار به شکلي سالم از ظرفيتهاي خود استفاده ميکنند و درآمد کسب ميکنند و به هيچ وجهه زندگي خود را به رخ طبقات پايينتر نميکشند و طبقات پايين موردحمايت دولت هستند و حقوق شهروندي دارند تا روي پاي خود بايستند. اما فاصله طبقاتي در کشور ما بر اساس بيعدالتي، نابرابري و بيتوجهي است.»
حريرچي با بيان اينکه قانون براي هرکس رنگي متفاوت دارد، ادامه داد: «در کشور ما هم دولت قول حقوق شهروندي داد اما هيچوقت اجرايي نشد، قانون وجود دارد اما محترم شمرده نميشود و کساني که ثروتهاي بيکران دارند بهراحتي قانون را دور ميزنند، اين افراد در کدام حاشيههاي امن نشستند که ميتوانند ثروتهاي بيکران بدون ماليات به دست آورند؟»
اين آسيبشناس اجتماعي به سيستم ناعادلانه توزيع و کسب ثروت منتقد است و ميگويد: «دنياي توسعهيافته با ماليات مديريت ميشود و در اين کشورها اگر کسي ماليات پرداخت نکند او را خائن ميدانند زيرا کسي که ماليات پرداخت نميکند از حقوق طبقات پايين جامعه استفاده ميکند. به همين دليل براي آنها مجازات سنگيني درنظر ميگيرند ،قوانين آنها نظم و نظارت دارد اما در کشور ما اينچنين نيست.»
وي ابرازکرد: «به دليل بي نظمي قانوني، بيشتر مردم به گروهي تحقيرشده و نااميد به آينده تبديلشدهاند، درحالي که دنياي امروز بر اساس توليد، خلاقيت و نوآوري است و ما در کشور چنين روندي را نداريم و تنها چيزي که توليد ميکنيم فارغالتحصيلان دانشگاهي است و به کشوري تبديل شديم که بيشترين جمعيت فارغالتحصيلان دانشگاهي نسبت به جمعيتمان را در دنيا داريم.»
حريرچي ميگويد: «اما ازنظر علمي رشد چشمگيري نداشتيم. دليلش هم اين است که صنعت اشتغال و کسبوکار را رونق نداديم. بنابراين باوجود شکاف طبقاتي، عده بسيار زيادي ناديده گرفته ميشوند و از فرد تحقيرشده هرکاري برميآيد و بزهکاري، گورخوابي، ماشين خوابي، کارتون خوابي، تکدي گري و…. از پيامدهاي تحقير و بيعدالتي است. اما اين افراد قرباني شرايط هستند.»
اين کارشناس افزود: «کسي که بزهکار است مجرم نيست، بلکه به دليل فقر به اين کار روي آورده است و شرايط آنها را وادار به انجام اين کارها کرده چون حق انتخابي نداشته است. درد بزرگ جامعه فاصله بسيار عميق دولتمردان و سياستمداران با مردم عادي است، کسي که در ولنجک و درقصر زندگي ميکند چگونه ميتواند نماينده مردم در مجلس يا وزير آنها باشد؟»
*نمايندگان و وزرا، نمايندگان مردم نيستند بلکه نماينده قشر اندک خوديها هستند
او بيان کرد: «مسئولان بهقدري با مردم فاصلهدارند که حتي خودشان جرئت نميکنند به مردم و فقرا نزديک شوند زيرا ميدانند که خودشان عامل فقر و بزهکاري بودند، به همين دليل چند وقت يکبار با لبخند حرفهاي بانمک ميزنند و متأسفانه مملکت ما لبخند درماني شده است.»
اين آسيبشناس اجتماعي درخاتمه ضمن توضيح راهکاري براي برون رفت از بيعدالتي معتقداست که بايد کيلومتر کشور را صفر کنيم و به ارزشهاي درست و عزيز ابتداي انقلاب بازگرديم، اما دير شده است و بايد درعمل اين را نشان دهيم. شايد براي نسل کنوني قابلباور نباشد که ابتداي انقلاب جوانان و مردم پايبند به چه ارزشهايي بودند اما اکنون مردان دولت بايد آن را درعمل اجرا کنند.
حريرچي اينگونه صحبتهاي خود را پايان ميدهد: «اسلامي که ابتداي انقلاب به دنبال آن بوديم فقط احکام نبود، هرکس بر اعتقادات ديني خود پايبند است و ميداند بايد چگونه رفتار کند، زمان انقلاب مردم به دنبال عدالت اسلام و مولا علي(ع) بودند، اما متأسفانه برخي بهراحتي از کنار اينها گذشتند. ارزشهاي زمان انقلاب همان عدالتي بود که عزيزترين جوانان کشور برايش به جبهههاي جنگ رفتند، کساني مديون خون شهدا هستند که در مسند اختيار و قدرت هستند. اين را گردن مردم عادي نيندازند.»
بيعدالتي , حانيه مسجودي , دولت , رهبر انقلاب , شکاف طبقاتي فرهنگي , فاصله طبقاتي , مجلس , مشکلات مردم
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.