فرصت ملت؛ تهدید دشمن
| حمیدرضا ترقی|
۲۲ بهمن ها تجدید انقلاب است. عصر حاضر عصری است که در آن از مرگ سیاست سخن گفته شده است و این دقیقا به معنای بی میلی و عدم رغبت مردم به درگیری در سیاست های رسمی و نهادینه یا دولتی است. در جایی که مردم کماکان علاقهای به این گونه سیاست از خود نشان می دهند، آن چه آنان را درگیر میکند معقولاتی کلان و انتزاعی نیست، بلکه سیاست، برنامه ها و اقدامات عملی مشخصی است که به زندگی روزمره آن ها ربط می یابد. از این منظر در وضعیت کنونی عالم برای آن که مردم به فعالیتی سیاسی علاقهمند گردند و در آن مشارکت نمایند سیاست باید اهداف کلانی مثل عزت و اقتدار ملی، مبارزه با خارجی، دفاع از کشور و نظایر آن را رها کرده و به جای آن به مسائلی نظیر بیکاری، افزایش دستمزدها یا کاهش مالیات ها و نظایر آنها بپردازد.
بنابراین اهدافی از آنگونه که بسیج بیست و دوم بهمن ماه بر پایه آن انجام میگیرد، از معقولاتی نیست که بخت و اقبالی برای درگیر ساختن مردم یا علاقه مندی آنها به خود داشته باشد. در واقع دقیقا از جهت قابلیتی که بیست و دوم بهمن در بسیج مردم بر پایه چنین اهداف اصطلاحا کلان و انتزاعی و دور از دسترس یا بدون ربط به زندگی روزمره مردم نشان می دهد این حادثه همیشه از دید ناظران خارجی باور نکردنی و عجیب به نظر رسیده است.
سیاست در عصر حاضر نه تنها قابلیتهای خود ر ا برای سرمایهگذاری بر روی اهدافی که مستقیما در زندگی روزمره و قابل فهم مردم ارتباط ندارد از دست داده، بلکه به اعتبار مسائل ایدئولوژیکی و بالاتر از آن سیاست های فرد گرایانه و حزبی که مردم را در گروه بندیهای بعضا متنازع دسته بندی می کند ، امکان بسیج های ملی و عمومی ندارد.
اما صعوبت انجام فراخوانی بزرگ نظیر بسیج بیست و دوم بهمن ماه تنها در همین حد خلاصه نمی شود. بسیج این روز تنها نیازمند نیرویی نیست که بر نیروی منفی روزمرگیها، خمودگی ها و لذت های ریشه دار در زندگی عادی غلبه کند.
بسیجی چنین، صرفا نیازمند غلبه بر دغدغه های فوری و اهداف خاص گروهی، و مشکلات ناشی از توجه به اهداف عام و دور از دسترس نیست. بسیج این روز نیازمند نیرویی بس بیشتر برای غلبه بر روندهای منفی و نامطلوبی است که طبیعی عالم سیاست است.
اما همین صعوبتها راهپیمایی بیست و دوم بهمن ماه را به لحاظ سیاسی اقدامی پر مخاطره نیز می سازد. ماهیت مخاطره آمیز این اقدام کما بیش بر همگان روشن است و این را میتوان از سرمایه گذاری قوی و گستردهای که دشمن برای نا کام گذاشتن آن انجام میدهد، دریافت. با نظر به نقش و کارکردی که بسیج در حیات سیاسی انقلاب یافته است هر گونه عدم توفیقی در این زمینه مستقیما و بیدرنگ بر مشرعیت، اعتبار و مقبولیت مردمی نظام تأثیر خواهد گذاشت. بدین معنا که این بسیج همچون قمار پر خطری می نماید که موجودیت یا بقاء و تداوم انقلاب و نظام را در گرو خود قرار داده است. در نتیجهبدینسان انقلاب با دعوت به این بسیج مشروعیت خود را در معرض آزمون بزرگی قرار می دهد که شکست در آن ولو به میزانی نا چیز تهدیدهای جدی را متوجهاش خواهد ساخت.
پیدایی یک چنین وضعیتی پدیدهای بیمانند در عمر نظام های سیاسی و انقلاب است. همانگونه که هیچ انقلابی از انقلابات عصر جدید پس از انقلاب فرانسه به این ظرفیت، امکان و جرئت نداشته که سرنوشت خویش را به رأی مردم و انتخاب آنها متکی کند، هیچ یک از آنها و یا حتی حکومت های تثبیت شده نیز در خود جسارت و امکان پذیرش این مخاطره عظیم را نداشته که هر ساله و در نتیجه سرنوشت خود را به پدیده حضور مردمی که در بیست و دوم بهمن ما شاهد آنیم ، مشروط کند.
مردم مسلمان ایران در یک تداوم تاریخی هر ساله در این روز در کنار آنانی که انقلاب را ایجاد کرده اند ، می ایستند و شانه به شانهشان انقلاب را باز تولید می کنند و از این طریق، آن را استمرار می بخشند. آنها در راهپیمایی خود صحنه ای نمایشی را بازی نمی کنند، بلکه به معنای دقیق و غیر نمادین، صحنه ای دیگر از انقلاب را ایجاد کرده و بخشی دیگر از تاریخ فعال و پویای آن را می سازند. اگر انقلاب را دائمی که صرفا به لحاظ تئوریک مطرح گردیده و آرزوی انقلابیون تاریخ بوده است معنایی داشته باشد، آنچه مردم مسلمان ایران هر ساله در بیستو دوم بهمن ماه به صحنه در می آورند، تنها معنای قابل تحقق آن است. با این روز ، انقلابی همیشگی و مستمر امکان تحقق یافته است. یک چنین چارچوبی معنادار ترین و ممکن ترین قالبی است که می توان این روز معمایی را قابل فهم و تا حدی از ابهام خارج ساخت.
22 بهمن , حمیدرضا ترقی , راهپیمایی , سیاست , مردم
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.