فرزندسالاري و مخاطرات خانوادگي
خانواده همواره محور اصلي و مرکز توجه در جامعه اسلامي ايران بوده و هنوز هم هست.زماني پدرسالاري و مادر سالاري در خانواده هاي ايراني رايج بود و حالا با گسترش فرزند سالاري مي توان به جرئت گفت که اين امر يکي از معضلات جامعه امروز ماست که نه تنها خانواده بلکه جامعه را هم درگير خود کرده است. مسئلهاي که آينده فرزندان و کانون گرم خانواده را به مخاطره انداخته است.
به گفته کارشناسان خانواده، کمرنگ شدن آموزه هاي ديني و بيتوجهي به اين مهم يکي از دلايل اصلي فرزندسالاري در جامعه امروز ماست. امري که با تحت الشعاع قرار دادن کارکردهاي خانواده در جامعه مي تواند مخاطرات شخصيتي و مشکلات مديريتي بسياري در آينده جامعه ايجاد کند.
برهمين اساس «حجتالاسلام محمد علي تهوري»، کارشناس ارشد تربيت و اخلاق در خانواده در اين خصوص به «رسالت» مي گويد: نخست بايد مفهوم و معناي فرزند سالاري روشن باشد. اگر کودک در دوره کودکي خواستهها و نيازهايي دارد و ملاک و معيارهاي برآورده کردن خواستهها و نيازها را به اختيار خود کودک بگذاريم به اين معنا که کاملا به سليقه کودک عمل شود در اين صورت کودک سالاري شکل ميگيرد. اما توجه کردن خانواده به نيازها و خواستههاي کودک دليلي بر کودک سالاري نيست که متاسفانه در بعضي از خانوادههاي سنتي ديده ميشود.
وي بر اين باور است که در خانوادههاي سنتي توجه کمتري به کودک ميشد در حالي که در جامعه امروز نياز است که به کودکان توجه بيشتري شود بنابراين بايد فرق گذاشت به اينکه پدر و مادر به اندازه نياز به کودک خود توجه و محبت کنند با خانوادهاي که در آن تمام فعل و انفعالات خانه بر اساس خواستهها و هوسهاي کودکان شکل ميگيرد و در واقع همين برخورد دوم را کودک سالاري ميدانيم.
*فهم نادرست از برخي روايات و مشکلات آن اين کارشناس ارشد تربيت و اخلاق با اشاره به برخي معضلات فرزند سالاري در جامعه مي گويد: يکي از تبعات فرزند سالاري اين است که بچهها کاملا افسارگسيخته و پدر و مادر تابع خواستههاي آنها ميشوند و در بعضي مواقع هم فهم نادرستي از بعضي روايات براي مردم پيش آمده است. به عنوان نمونه در روايت داريم که کودک تا هفت سالگي پادشاه است و تصور اشتباه والدين اين است که هر آنچه کودک ميخواهد بايد انجام دهد و متأسفانه به سمتي رفتند که کودک سالاري شکل گرفته است.
وي توضيح مي دهد: منظور از پادشاهي کودک تا هفت سالگي اين نيست که تمام خواستههاي کودکمان را برآورده کنيم بلکه بايد به گونهاي رفتار کنيم که نه کودک آسيب ببيند و هم خواسته و نياز او به اندازه و در زمان خود برآورده شود.
تهوري مي گويد: وقتي که کودک عادت ميکند که همه خواستههاي او همانطور که هوس ميکند رقم بخورد و همه در خدمت او باشند، قطعا سطح مسئوليت پذيري کودک پايين ميآيد و به مرور زمان مسئوليت کارهايي که انجام داده، نميپذيرد و آنگونه که شايسته است مسئوليت پذير نخواهد بود و خودش را منتظر پذيرش نتايج کارهاي خود نخواهد کرد.
به گفته اين کارشناس فرزند سالاري مي تواند تبعاتي در جامعه و خانواده به دنبال داشته باشد، تبعاتي که در آينده هم دامن ککودک بزرگ شده و هم دامن جامعه را خواهد گرفت.
*سطح بالاي توقعات در خانواده فرزند سالار
زهرا رحيمي، مشاور ارشد کودک و خانواده هم در اين خصوص به «رسالت» مي گويد: برآورده کردن تمام نيازهاي کودک باعث بالا رفتن سطح توقع فرزند از اطرافيان خود ميشود و توقع دارد که همه اطرافيان در خدمت او باشند و کسي خلاف نظر و خواسته او عمل نکند و آسيب ديگري که در فرزند ما ايجاد ميکند اين است که بچهها در سطح روابط اجتماعي خود دچار مشکل ميشوند چون کودک ما که به مهد کودک برود خواستههايش قطعا
به طور کامل برآورده نميشود و همکلاسيها و همبازيهاي کودک هم نميتوانند به خواستههاي او همانطور که در خانه به او توجه ميشده، توجه کنند بنابراين در روابط اجتماعي خود دچار آسيبهايي ميشود و معمولا با هم سن و سالان خود ناسازگار ميشود چرا که توقعاتي دارند که برآورده نميشود.
وي مي افزايد: اينگونه کودکان در بزرگسالي هم در روابط اجتماعي خود ناسازگار ميشوند و همان حالت و ذهنيت توقع زياد را
خواهند داشت.
رحيمي مي افزايد: اين حالت واين ذهنيت مي تواند سمي مهلک هم براي خود کودک و هم براي خانواده و جامعه باشد چرا که فرزندان ناسازگار را رشد مي دهد و در آينده که قرار است اين فرزندان مديران و گردانندگان چرخ کشور باشند، کارايي شان را به دليل توقعات بالا و عدم تلاش براي رسيدن به آنچه مد نظر است، به شدت پايين مي برد.
*عدم رشدي که نتيجه فرزندسالاري است
حجت الاسلام تهوري هم مي گويد: آسيبي که فرزند سالاري دارد اين است که چون اينگونه بچهها هميشه خواستههايشان آماده است و هر چه که نياز دارند برآورده ميشود و خودشان به تکاپو و سختي نميافتند بنابراين براي سختيها و مشکلات زندگي آماده نميشوند و از نظر ذهني و شخصيتي هم آن توانمندي را که بايد به دست بياورند کسب نميکنند.
وي بر اين باور است که توانمنديهاي بچهها بخشي در بازي شکل ميگيرد و بخشي هم در برخورد با مسائل زندگي است اما وقتي که تمام توقعات فرزند را سريع برآورده کنيم و در محيط خانه براي او مسئلهاي باقي نگذاريم، به طور طبيعي رشدي که بايد داشته باشد ندارد.
*حکومت فرزندان و عدم اطاعت از والدين
مجيد ابهري، متخصص علوم رفتاري، مشاور خانواده و آسيب شناس اجتماعي هم حول همين محور از زاويه ديگري در گفتوگو با «رسالت» مي گويد: در تاريخ جامعه شناسي در هر بخش از زمان يکي از اعضاي خانواده سلطه و حکومت بر اعضاي ديگر خانواده داشته است. دوران پدرسالاري که مقارن با فرمانروايي پدران و قدرت مطلق بر اعضاي خانواده بوده است و مادر سالاري دوراني که مادران حرف اول را در خانه ميزدند و اکنون در عصر ما دوران فرزند سالاري ملاحظه ميشود.
ابهري مي افزايد: فرزند سالاري به ويژه در بين خانوادههاي تک فرزند به وفور مشاهده ميشود و از نگاه رفتارشناسي، فرزندسالاري يعني حکومت فرزندان و اجراي خواستههاي آنها در خانه و ترجيح دادن تمايلات آنها بر والدين و ديگر اعضاي خانواده.
امروز در خانوادهها مشاهده ميکنيم که هيچ گونه مسئوليتي بر فرزندان واگذار نميشود و پدران و مادران همه سختيها را تحمل ميکنند و فرزندان حتي براي تهيه يک نان از خانه خارج نميشوند و بارها مشاهده شده که دختران و پسران بالاي ۲۰ سال در خانه پاي رايانه يا تلويزيون نشستهاند و پدر و مادر با سختي و درد پا براي خريد از خانه خارج شدهاند و اين نشانه حکومت فرزندان است و امروز والدين بنا بر دلايلي که يکي از آنها عدم اطاعت فرزندان است از واگذاري مسئوليت به آنها خودداري ميکنند و دليل ديگر اين است که با گسترش فضاي مجازي و شبکههاي ماهوارهاي تمايلات و اراده فرزندان هم بر والدين غلبه کرده است.
ابهري مي گويد: امروزه ديگر کمتر مشاهده ميکنيم که فرزندان همراه والدين به مهمانيها و ديد و بازديدها بروند بلکه آنها در خانه ميمانند و والدين با شرمندگي به ديدار اقوام در ايام نوروز و اعياد ميروند و اينها همه نشانه از اين دارد که فرزندان دوران فرمانروايي خود را آغاز کرده اند.
*شلختگي تربيتي نتيجه ظهور کودکان سالار
وي عنوان مي کند: از نگاه رفتارشناسي اگر به دنبال علت اين موضوع بگرديم لوس بودن و شلختگي تربيتي باعث ظهور اينگونه از اطفال است. فرزند اگر عزيز است تربيت و ادب و اطاعت او عزيزتر است.
ابهري با اشاره به برخي معضلات فرزندسالاري در جامعه مي گويد: بعضي از فرزندان والدين خود را به خانههاي سالمندان سپرده و حتي ماهي يکبار به ديدن آنها نميروند. آيا اين رسم فرزند پروري است؟! آيا والدين با ما اينگونه رفتار کردند؟! پدر و مادري که شبانه روز عمر خود را براي ما صرف کردند مواجه با بي احترامي و بي اعتنايي ما تا آنجا هستند که در خانه سالمندان در گوشه تنهايي سپرده ميشوند.
گسترش رسانههاي مجازي و تربيت نادرست غربي باعث شده که فرزندان خود براي برنامهريزي زندگي خود اقدام کنند. آنها دوستان و همسالان خود را بسيار عاقل تر و محق تر از والدين ميدانند و با آنها مشورت ميکنند و از آنها حرف شنوي دارند.
وي معتقد است: گسست نسلها امروز باعث تقابل فرزندان با والدين شده است و امروز کمتر خانهاي است که در آن تقابل فرزندان با والدين وجود نداشته باشد. در بعضي از خانوادهها موضوع از تقابل عبور کرده و به تضارب فرزندان با والدين رسيده است. فرزندان به راحتي خانه را ترک کرده و به خانههاي مجردي و زندگي تنهايي اراده ميکنند و در اين صورت است که والدين در سکوت و خاموشي نظاره گر جدا شدن فرزندان هستند.
ابهري ادامه مي دهد: در مرحله ازدواج نيز ديگر دوران ما نيست که والدين براي ازدواج ما دخالت کرده و تصميم بگيرند؛ ناگهان پسر يا دختر، همسر آينده خود را به خانه آورده و معرفي ميکند و اگر والدين با آنها مخالفت کنند شاهد خشونتهاي رفتاري و لجاجت و عناد خواهند بود.
*آمار بالاي طلاق در خانواده هاي تک فرزند
طاهره هميز مدرس دانشگاه و مشاور هم در اين خصوص به «رسالت» مي گويد: يکي از مسايل اخلاقي که ما با آن مواجه هستيم تک فرزندهايي هستند که نميتوانند زندگي مشترک دو نفره را مديريت کنند و همين دليلي است که آمار طلاق را بالا ميبرد چرا که خانواده گرفتار فرزند سالاري مي شود اما وقتي تعداد فرزندان در خانواده به پنج الي ۶ نفر رسيد، يکسري محروميتها را ميبينند و قطعا رشد ميکنند؛ تفاهم پيدا ميکنند؛ ايثار ميکنند؛ محبت ميکنند؛ ارتباط عاطفي برقرار ميکنند و پدر و مادر در فرزندان متعدد، مدير خانواده شده و خدمتگزار تک فرزند نميشوند.
وي عنوان مي کند: در خانوادههايي که تک فرزند هستند، پدر و مادر خادمان اين فرزند ميشوند و اين تک فرزندان بدون هيچ زحمتي هر آنچه ميخواهند به دست ميآورند و هيچ نوع محروميتي ندارند و بزرگتر هم که ميشوند توقع دارند که محروميت نداشته باشند! فاطمه هوشينو، خانمي ژاپني است که چند سالي است مسلمان شده ميگويد در ژاپن اگر چيزي را از پدرمان ميخواستيم يک سال بعد براي ما خريداري ميکرد نخست اينکه صبر ما بالا رود و دوم چنانچه يک سال بعد به آن شي نياز داشتيم بعد از خريداري، با دقت از آن محافظت ميکرديم چون يک سال براي به دست آوردن همان شي انتظار کشيده بوديم و اگر هم در طول اين يکسال به اين نتيجه ميرسيديم که به آن نياز نداريم، خريداري نميشد.
*چه بايد کرد؟
ابهري مي گويد: براي جلوگيري از فرزند سالاري و حکومت فرزندان بازگشت به سبک زندگي اسلامي ايراني و همچنين رفتارهاي اصيل اسلامي لازم است. همان باورهايي که اطاعت از پدر و مادر را همچون اطاعت از خداوند قلمداد کرده و سفارش کردند که بعد از عبادت خداوند، به پدر و مادر احترام گذاشته و با آنها رفتار زيبا داشته باشند.
وي تأکيد دارد: متاسفانه نه تنها امروز خانوادهها به علت مشکلات اقتصادي و گرفتاريهاي فکري وقت تربيت فرزندان خود را ندارند بلکه مدارس و آموزش و پرورش هم در اين زمينه حرکتي شايسته انجام نميدهند و جاي خالي آموزش مهارتهاي زندگي به ويژه مهارت رفتار با والدين و اطاعت از آنها در کتاب هاي درسي فرزندانمان ديده نميشود و رسانهها بايد اين خلأ تربيتي را پر کنند.
هميز هم مي گويد: ما در آيات و روايات دينمان، برنامههاي فراوان و متعددي براي رشد فرزندانمان داريم که بسيار بالاتر از اين موارد است و به اندازه چندين کتاب و هزاران صفحه در خصوص بالندگي فرزندان و خانواده بالنده مطلب داريم و مي توانيم با رجوع به آنها مسير را روشن نماييم.
جامعه , جامعه اسلامي , خانواده , فرزند سالاري
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.