صنعت بیدانشگاه، دانشگاه بیصنعت
| محسن رفيعي|
در دنياي کنوني تکنولوژي عامل اصلي ايجاد ثروت و معياري از توانمندي کشورهاست و از آن به عنوان قوي ترين عامل در توسعه ملي ياد مي شود. طبق تعاريف دانشمندان، تکنولوژي را مي توان قائم بر چهار رکن اصلي دانست: انسان ، ماشين ، سازمان و اطلاعات که با تعامل آن ها مي توان به توسعه اقتصادي و پيشرفت هاي زيادي در زمينه هاي مختلف دست يافت. از ميان موارد گفته شده، نيروي انساني مهمترين و محوري ترين رکن به حساب مي آيد و ارکان ديگر کاملا وابسته به آن مي باشند. حال سؤال اين است که اين نيروي انساني در کجا تربيت مي شود؟ آيا متولي اين امر جايي به جز دانشگاه است؟آيا نظام آموزش عالي کشور برنامه اي براي تربيت نيروي انساني ماهر و متناسب با نياز جامعه، صنعت و در نهايت افزايش توسعه اقتصادي دارد؟ رابطه صنعت با دانشگاه و بلعکس در کشور ما چگونه است؟ دولت چه نقشي را بايد در تسهيل اين رابطه ايفا کند؟ البته پاسخ به اين سؤالات بنيادي در قالب چند جمله بسيار مشکل است. چراکه کم کاري مسئولين کشور درسطوح بالا و نبود سازوکاري کارآمد در اين رابطه باعث ايجاد گره هاي کور و حتي در جاهايي منجر به نااميد دانشجويان، فارغ التحصيلان و اساتيد شده است. اما در اين مجال سعي مي کنم به اختصار به تشريح وظايف و مشکلات آن ها بپردازم و در انتها راه کارهايي را پيشنهاد دهم. در ابتدا از دانشگاه شروع ميکنم. دانشگاه بهعنوان يکي از سه ضلع مثلث دانشگاه، دولت و صنعت، وظايف مهم و محوري اي را در اين بين دارد. از جمله وظايف دانشگاه ها آموزش و ارتقاي دانشجويان جهت آمادگي براي حضور در بازار کار است و همچنين به طور موازي به روز نگهداشتن صنعت و شناخت و برطرف کردن نياز هاي تحقيقاتي آن. اما متاسفانه در عمل اين اتفاق نمي افتد. دانشگاه هاي ما بيشتر وقت خود را صرف انتقال دانش مي کنند. يعني دانش را از يک کشور پيشرفته يا توسعه يافته به دانشجو انتقال مي دهند و تازماني که اين دانش در کشور بومي نشود و صرفا انتقال آن صورت گرفته باشد، نمي تواند گره اي از صنعت باز کند. همين مسئله باعث شده تا شکاف عميقي بين علم و صنعت در کشور مشاهده شود. صنعت ما منتظر افراد مدرک دار و تحصيلات عالي نيست. بيشتر نيازمند افرادي ماهر و خلاق است که بتوانند ايده دهند و آن را به اجرا برسانند. در نهايت بايد گفت که دانشگاه، صنعت را از خودش محروم کرده و ما شاهد صنعت بي دانشگاه هستيم. در اين حين نيز بايد به کم کاري هاي صنعت و دولت نيز اشاره کرد. صنعت نتوانسته افق بلند مدتي را براي خود متصور شود و در آن از دانشگاه ها استفاده کند. به نظر مي رسد اغلب بهدنبال سود کوتاه مدت هستند و به آن راضي اند. گاها مشاهده مي شود که صنعت بهدنبال افزايش مزيت توليدات خود نبوده است . با نگاهي به اوضاع و احوال خودروسازي و کيفيت آن در کشور مي توانيد اين موضوع را مشاهده کنيد. شايد علت اصلي آن کم بودن فضاي رقابتي در صنعت باشد که علت هاي گوناگوني دارد. از طرفي دولت بايد نقش اتصال دهنده دانشگاه با صنعت را ايفا کند و مانع جزيره اي شدن آن ها شود . در انتها راه کارهايي را براي پيوند مبارک صنعت و دانشگاه مي توان پيشنهاد داد: ۱- اعمال سياست هاي تشويقي بيشتر دولت مانند تخفيف هاي مالياتي براي صنايعي که با دانشگاه رابطه مناسبي دارند. ۲- ارتقاي اعضاي هیئت علمي اي که با تحقيقات کاربردي خود در صنعت توانسته اند اثر گذار باشند.۳- بازنگري جدي در برخي از سرفصل هاي آموزشي و گرفتن مشاوره از صنعت گران براي تدوين آن (مثلا جاي گذاري واحدهاي صنعتي به جاي برخي از واحدهاي عمومي) ۴- ايجاد سازو کاري کارآمد تر در اجراي کار آموزي دانشجويان در صنعت و مکلف کردن آن ها به حضور تمام وقت .
۵- استفاده از صنعت گران در تدريس برخي از دروس دانشگاهي که مي تواند بسيار راه گشا باشد. ۶- گرفتن استعلام از صنعت قبل از تعريف پروژه در مقاطع کارشناسي، ارشد و دکترا و انتخاب موضوع هاي آن ها با دقت بيشتر. ۷- ايجاد فرهنگ سازي و افزايش سطح آگاهي دانشجويان در جهت تغيير زاويه ديدشان به صنعت که بايد با همت رسانه هاي گروهي انجام شود. ۸- ايجاد کارگروه هاي صنعتي با حضور دانشجويان در دانشگاه و قرار دادن انواع تشويق ها براي دانشجويان فعال در اين کارگروه.
تکنولوژي , توسعه اقتصادي , دانشگاه , سازمان , محسن رفيعي
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.