صرفهجویی در آموزش!
گروه اجتماعی
کلاسهای شلوغ و پرهیاهو و معلمی که سالهاست از بازنشستگیاش گذشته و سن و سالش هیچگونه تناسبی با یک دانشآموز پرجنبوجوش دبستانی آنهم از جنس دهه نودی ندارد و یا معلمی خسته و فرسوده که فاقد توان علمی لازم است و پاسخگوی نیازهای دانش آموزان نیست…. نگاهی به آمار و ارقام معلمانی که تا چند سال آینده بازنشسته شده و از بدنه آموزشوپرورش جدا میشوند حکایت از آن دارد که کمبود معلم در سالهای پیش رو چقدر جدی بوده و چگونه بحران نیروی انسانی به یکی از اصلیترین چالشهای آموزش کشور تبدیلشده است تا جایی که مسئولان وزارت آموزشوپرورش بهجای اینکه طرحی نو دراندازند به این سمت رفتهاند که برای جبران کمبود نیرو به همان سیاستها و شیوههای منسوخ رجوع کنند، ازجمله جذب نیروهای حقالتدریس و نهضتی و یا بهکارگیری مجدد بازنشستگان.
کمبود نیرو تا پایان سال ۱۳۹۹ آموزشوپرورش را از پا درمیآورد
همواره بسیاری از کنشگران عرصه آموزش، این روزهای بی معلمی را پیشبینی میکردند اما هیچگاه فریادشان بهجایی نمیرسید. شاید نخستین بار «اسفندیار چهاربند»- رئیس مرکز برنامهریزی و نیروی انسانی وقت آموزشوپرورش بود که در سال ۹۷ از وضعیت قرمز کمبود معلم خبر داد. گریزی به صحبتهای او احتمالاً خالی از لطف نیست. « تا سال ۱۴۰۱ خروج نیرو از آموزشوپرورش خارج از عرف متداول است.
در سال ۹۷ حدود ۶۵ هزار نفر مشمول بازنشستگی هستند که پیشبینی میکنیم ۵۵ هزار بازنشسته شوند و شدت کمبود نیرو تا پایان سال ۱۳۹۹ آموزشوپرورش را از پا درمیآورد. » گرچه ویروس منحوس کرونا در کنار تمام مضراتش برای وزارت خانهای هم چون آموزشوپرورش چندان هم نامیمون نبوده است و حتی به دادش هم رسیده، اما باوجود کسری شدید نیروی انسانی، آموزشوپرورش اقدام مهمی در جذب نیرو صورت نمیدهد. فقط در استان اصفهان در سال تحصیلی ۹۸-۹۹ بالغبر ۱۵ هزار معلم کمبود داشتیم، این کمبود نیرو با استفاده از نیروهای بازنشسته، خرید خدمتیها و پرداخت اضافهکار به کادر شاغل به نحوی جبران شد. درعینحال گزارشها حاکی از این است که در برخی از رشتهها از معلمان غیرتخصصی استفاده میشود و برای نمونه بهجای بهره مندی از معلمان ریاضی از معلم فیزیک استفاده میشود که این مسئله به تحصیلدانش آموزان ضربه میزند.
معضلی با پیشینهای طولانی
البته کمبود معلم، مربوط به امسال و چند سال قبل نیست. در همین زمینه، «حسین خنیفر» رئیس دانشگاه فرهنگیان به «ایران»، گفته است: « این موضوع از دهههای قبل مطرح بوده است. در سالهای قبل ما ۴۰۰ مرکز تربیتمعلم داشتیم که صد هزار دانشجو را تربیت میکرد و همهکسانی که میخواستند معلم شوند در این دانشگاه درس میخواندند. اما بر اساس تصمیماتی این مراکز تعطیل شدند و سال ۹۰ دانشگاه فرهنگیان با ۹۸ مرکز و پردیس ایجاد شد. در آن سال مسئولان گفتند که بین ۲۰ تا ۳۰ هزار معلم دانشجو در این مراکز تربیت میکنند و پیشبینی هم کرده بودند که در این زمینه کمبودی نخواهند داشت. اما یک اتفاق عجیبی افتاد و آنهم این بود که سال ۹۰، حدود ۲۱ هزار دانشجو، سال ۹۱ حدود ۱۷ هزار دانشجو معلم، سال ۹۲ حدود ۱۱ هزار دانشجو، سال ۹۳ حدود ۹ هزار دانشجو، سال ۹۴ حدود ۷ هزار دانشجو و در سال ۹۵ هم ۳ هزار دانشجو پذیرش کردند. این تعداد پذیرش موجب شد تا حالا ما با سونامی کمبود نیروی معلم در کشور مواجه شویم. »
ما به الگوی مشخص و سازوکار انعطافپذیر برای آموزشوپرورش نیاز داریم
اما در پاسخ به اینکه، چرا بهرغم دسترسی به آمارها و برآوردهای دقیق از نیروهای خروجی، همهساله با موضوع کمبود معلم مواجه هستیم، «علی الهیار ترکمن»، معاون برنامهریزی توسعه منابع وزارت آموزشوپرورش در گفتوگو با تسنیم اینچنین توضیح میدهد: « وزرایی که در داخل آموزشوپرورش آمدند بهشدت نگاههای سلیقهای و ابزاری داشتند یعنی در یک دوره وزیری آمد و گفت آموزشوپرورش نیروی اضافه دارد و به سراغ بازنشستگی پیش از موعد رفت و با ۵ سال سنوات ارفاقی، باتجربهترین معلمان بازنشسته شدند! اما وزیر بعدی که آمد گفت کمبود نیرو داریم و ۲۴۰ هزار نیرو را استخدام و جایگزین کرد! » وی معتقد است: در بهکارگیری نیرو باید از سازوکارهای انعطافپذیر استفاده کنیم؛ آموزشوپرورش وابسته به جمعیت است و جمعیت نیز هر ۵ سال دچار نوسانات محسوس و هر ۱۰ سال یکبار نیز دچار نوسانات ملموس میشود و در دهههای گذشته آن را تجربه کردهایم بنابراین نمیتوانیم نیرو را گرفته و در یک منطقه ثابت کنیم ممکن است آن منطقه سه سال آینده به نیروی انسانی نیاز نداشته باشد. وی همچنین معتقد است باید به یک الگوی مشخص برای تعیین نیاز آموزشوپرورش برسیم و در این رابطه با آوردن مثالی از کشور مالزی توضیح میدهد: « قوانین و مقررات، وضعیت ما را روشن کرده است که دقیقاً باید چگونه عمل کنیم و برای آنکه بتوانیم آن را اجرایی کنیم به الگو نیاز داریم تا بدانیم نیاز به نیروی انسانی را چگونه تأمین کنیم؛ تحلیل نیازهای واقعی آموزشوپرورش مهم است و اینکه الگو در قالب سند جامع نیروی انسانی چگونه تدوین شود. در چهار دهه گذشته، آموزشوپرورش هیچ الگوی مشخص برای ارائه خدمات آموزشوپرورشی نداشت و موقعیت محور و روزمره مدیریتشده است و در سالهای اول انقلاب تمام تلاش مسئولان این بود که یک نگاه حداکثری به پوشش تحصیلی داشته باشند و هر فردی را بهعنوان معلم استخدام میکردند، در آن ایام رشد جمعیت لازم التعلیم بسیار زیاد بود و سالانه ۳٫۵ درصد رشد جمعیت دانشآموزی داشتیم، این برآیند درست بود که بهظاهر پوششهای تحصیلی را بالا بردیم اما استانداردها را شکستیم.کشوری مانند مالزی استاندارد تعریف میکند و میگوید برای توسعه آموزشهای خود در دوره ابتدایی، متوسطه اول و دوم به استاندارد فضا، نیروی انسانی و منابع مالی نیاز دارم و اگر آنها را داشته باشم، توسعه میدهم و اگر نداشته باشم همان را به شیوههای دیگر حمایت میکنم اما ما این نظریه را نداشتیم و اصرار داشتیم فقط نیروی انسانی جذب شود و هیچ استانداردی برای آن تعریف نمیکردیم.»
نادیده گرفتن ظرفیت دانشگاه فرهنگیان
ابراهیم سحرخیز، معاون سابق متوسطه سازمان آموزشوپرورش در گفتوگو با « رسالت » بی برنامگی در جذب نیروی انسانی و بزرگترین پیامد آن را افت کیفیت نظام آموزشی و تشدید نابرابری دانسته و میگوید: «سال قبل اعلام کردند ۱۲۳ هزار نیرو کم است، امسال گفته میشود ۱۹۷ هزار نفر و سال آینده فکر میکنم این عدد به ۳۵۰ هزار نفر برسد. نداشتن برنامه میانمدت و درازمدت و نگاه روزمره و گذرا در موضوع تربیت نیروی معلم دردی چهلساله و مزمن است. بالطبع وقتی با کمبود نیروی انسانی متخصص مواجه باشیم، خودبهخود بحث هدایت تحصیلی و توازن بینرشتهای به هم میخورد. نمونهاش خالی شدن هنرستانها از نیروهای کارآمد و هنرآموزان توانمند است که موجب عدم گرایش دانش آموزان به این رشتهها و از طرفی توجه به برخی از رشتههای نظری ازجمله علوم تجربی متناسب با تب کنکور است.»
وی تمایل به ارزان اداره کردن آموزشوپرورش و عدم توجه به چگونه اداره شدن آن را نگاه راهبردی اشتباهی میداند که در طول ۴۰ سال گذشته آموزشوپرورش از آن رنجبرده است و در خصوص شیوههای مختلف این اداره ارزان، توضیح میدهد:
« فرصتهایی که از دست میدهیم و زیانی که متوجه نظام آموزشی میشود، آنچنان جبرانناپذیر و خسارتبار است که باید بگوییم این ارزان اداره شدن اتفاقاً به ضرر تربیت سرمایه انسانی کشور تمام میشود. این نگاه که ما هزینههای آموزشوپرورش را کم بکنیم، باعث جذب معلمان شرکتی شد. حالآنکه خرید خدمات آموزشی از مؤسسان مدارس غیردولتی، اقدامی غیرقانونی است اما حسن روحانی در قامت رئیسجمهور هرساله در بودجه اصرار بر این دارد که درصدی از کمبود معلمین را از محل خرید خدمات آموزشی از صاحبان مدارس غیردولتی تأمین بکند. این همان خصوصیسازی و برونسپاری آموزشوپرورش است و طرحی کاملاً تقلیدی از مدارس ۴ تایی در آمریکای شمالی است که به شکست انجامید و ما به شکل نازلتر در سطح کشور اجرا میکنیم. نمونهاش همین معلمان خرید خدمت آموزشی است که نه حقوق کافی دریافت میکنند، نه بیمه و امنیت شغلی لازم رادارند و نه تخصص و آموزش لازم را میبینند. یکراه دیگر تأمین نیروی انسانی از طریق نیروهای نهضتی است. حالآنکه ما باید داستان نهضت سوادآموزی را در ایران تمام بکنیم و با همه احترامی که نسبت به آموزش یاران قائل هستیم، این مسئله باعث شده که تربیتمعلم ما آسیب ببیند. در یک برههای قرار بود به کسانی که بیسوادند کمک بشود تا سواد یاد بگیرند. این افراد هم متناسب با این تقاضا جذب شدند و قرار نبود معلم تمامعیار بشوند. بعدها مجلس و دستگاههای دیگر تحتفشار قرار گرفتند که آموزشوپرورش، اینها را استخدام کند اما به دلیل خانم بودن، استخدام آنها متناسب با نیاز نبود و نتیجه این شد که امروز توازن نیروی انسانی بههمخورده است و در شهری مثل تهران، معلمان خانم از آقا بیشترند، درحالیکه دانش آموزان پسر تعدادشان علیالقاعده باید از دختران بیشتر باشد. ثانیاً ما نمیتوانیم به مدرسههای پسرانه و روستاهای صعبالعبور و دور خانم بفرستیم. یک خطای راهبردی دیگر استفاده از معلمان پیشدبستانی بود، در یک برهه زمانی چون برنامه نداشتیم، قرار بود مربیان پیشدبستانی به شکل خصوصی از محل کمکها و اعانات مردم، مدرسهها و پیشدبستانیها را اداره کنند. بعدها اینها هم به مجلس فشار آوردند و براین اساس طرحی تصویب شد که آموزشوپرورش هر وقت کمبود معلم دارد از آنها استفاده کند. درحالیکه طبق قانون، میتوان در همان برههای که در برخی از رشتهها کمبود وجود دارد و مقرونبهصرفه نیست، یا به هر دلیل دیگر، از معلم حقالتدریس استفاده کرد. اما همه اینها استثنائات است ولی ما اینها را تبدیل بهقاعده و اصل ماندگار در آموزشوپرورش کردهایم. »
«سحرخیز»، در ادامه سخنانش، تشکیک در بنمایههای دانشگاه فرهنگیان که به گفته مقام معظم رهبری یک دانشگاه راهبردی، مهم و استراتژیک برای آموزشوپرورش است را از دیگر خطاهایی میداند که منجر به کمبود نیروی انسانی فعلی شده است: « از سال ۱۳۹۰ متأسفانه در اثر بیتدبیری دولت، سرپرستی را به مدت ۴ سال به شکل غیرقانونی (چراکه سرپرست نمیتواند ۴ سال سرپرست باشد) بالای سر دانشگاه فرهنگیان گذاشتند و این فرد بهجای اینکه تربیتمعلم را تقویت بکند و با توجه به نیاز آموزشوپرورش میزان پذیرش دانشجو را افزایش بدهد، فلسفهبافی در این زمینه را آغاز کرد که ایران اصلاً نیاز به تربیتمعلم دارد یا ندارد؟ این برای ما ارزان تمام میشود یا گران تمام میشود؟ ما تربیتمعلم را باید خصوصی کنیم یا دولتی کنیم ؟ آنهم دانشگاهی که مقام معظم رهبری در تعریف و تمجید و چرایی این دانشگاه فرمودند: این دانشگاه یک دانشگاه راهبردی و مهم است. یک دانشگاه استراتژیک برای آموزشوپرورش است. چرا؟ چون آموزشوپرورش دستگاه حاکمیتی است که مولد نیروی انسانی است. در تمام دنیا سرمایه انسانی بزرگترین سرمایه در کنار سرمایه اجتماعی و مالی است. خب سرمایه انسانی کجا تولید میشود؟ نطفه اولیه سرمایه انسانی در آموزشوپرورش بسته و بالنده میشود. به هر ترتیب تعداد پذیرش دانشجو را که ۲۳ هزار بود به زیر ۴ هزار نفر رساندند. درحالیکه هرساله ۶۰ تا ۷۰ هزار نفر بهطور میانگین از آموزشوپرورش بازنشسته میشوند. این یعنی بیتدبیری. یعنی نگاه نکردن به آینده آموزشوپرورش. یعنی شوخی گرفتن تعلیم و تربیت، یعنی رها کردن آموزشوپرورش به امان خدا. امروز هم بازمیبینیم، دانشگاه فرهنگیانی که بایستی بجنبد و شب و روز تلاش بکند و به فکر اندیشه و تربیت نیروی انسانی باشد، کمترین بودجه را در وزارت علوم دارد. ما نزدیک به ۱۰۰ پردیس و مرکز تربیتمعلم ذیل دانشگاه فرهنگیان داریم. بودجه این دانشگاه را مقایسه کنید با قریب به ۷۰ هزار دانشجو و ببینید که به هر دانشجو چه مقدار میرسد؟ میخواهم بگویم که در سرانه دانشجو ما رتبه آخریم. این نشان میدهد کسانی که دارند در پشت پرده علیه تربیتمعلم کار میکنند همچنان فعالاند. هنوز این تشکیکها ادامه دارد. یک روز رئیس اش را برکنار میکنند، یک روز میگویند تربیتمعلم را به پیام نور واگذار کنیم و یک روز بوی خصوصیسازی از آن به مشام میرسد.»
معاون سابق متوسطه سازمان آموزشوپرورش، با اشاره به نیازهای آموزشوپرورش در حوزه نیروی انسانی و تبعات عدم توجه به این نیازها و یا روشهای غیر مطلوب در تأمین آنها اظهار میدارد: « چه طور میشود درحالیکه وزیر از کمبود ۱۹۷ هزاری
معلم میگوید، دست روی دست گذاشت تا اول مهر برسد؟ حالا خدا رحم کرده علیرغم اینکه ویروس مرگبار کرونا یک ویروس نحس است ولی تمام نقاط ضعف وزیر و مجموعه آموزشوپرورش و کمبود معلم را پوشش داده است اما یکی از اقدامات برای جبران کمبود نیرو، دو نوبته کردن مدارس بود که خود یکی از دلایل افت نظام آموزشی است. افزایش مدارس دو نوبته باعث میشود که معلم صبح، تدریس کند و یک شیفت هم بعدازظهر اضافهکار برود. معلمی که صبح و بعدازظهر کار بکند چقدر برای ارائه یک آموزش خوب و ایدهآل انرژی دارد؟ یا اینکه از ظرفیت آموزگاران بازنشسته استفاده میکنند. همانطور که ظرفیت یادگیری دانش آموزان بهطور متوسط ۴۵ دقیقه است، ظرفیت آموزش معلم هم محدود است. بعد در این شرایط، مرکز تأمین و آموزش نیروی انسانی را در آموزشوپرورش منحل میکنند، آنهم آموزشوپرورشی که ۱۹۷ هزار نیرو کم دارد. از زمان وزارت «علیاصغر فانی» به این مرکز بیتوجهی شد و مسئول این مرکز واقعیتهایی را مطرح کرد که به مذاق برخیها خوش نیامد و مرکز را تعطیل و در معاونت و پشتیبانی توسعه نیروی انسانی ادغام کردند. خب این کار غلطی بود. رئیس وقت مرکز نیروی انسانی آموزشوپرورش اعلام کرد که ما ۲۰ هزار هنرآموز کم داریم. هنرستان را که نمیشود با معلم شیمی و ریاضی و ادبیات اداره کرد. کارگاهها هنر-مهندس نیاز دارد. آن زمان ما ۲۰ هزار
مهندس زبده نیاز داشتیم که وارد هنرستانها بشوند، در حال حاضر این نیاز بیشتر هم شده است و حدود ۱۰ هزار نفر استادکار نیاز داریم. هنرستان در کنار هنرآموز یک استادکار نیاز دارد که بتواند بهعنوان معلم کمک، نزد هنرآموز که یک مهندس است، هنر جویان ما را هدایت کند. از طرفی با انواع آسیبهای اجتماعی روبهرو هستیم و تمام مدارس باید مشاور داشته باشند. اکنون مدارس ابتدایی ما خالی از مشاور است. یکزمانی عدد و رقم دادند که اگر بخواهیم نیرو بگیریم نزدیک به ۳۶ هزار نفر مربی پرورشی و مشاور تحصیلی- تربیتی نیاز داریم. در آزمون بینالمللی تینزو پرسین که حداقل در چند سال قبل نزدیک به ۵۰ کشور در این آزمون شرکت میکرد، ایران جزو کشورهای ۴۰ به بعد بوده است. متأسفانه ما داریم جایگاهمان را از دست میدهیم. اینها معلول چیست؟ معلول همین نگرش غلط نسبت به تأمین و تربیتمعلم، نسبت به مؤلفههای نظام آموزشی و برنامهریزی درسی است.»
سحرخیز در ادامه به نگاههای اشتباهی که در همه این سالها بر آموزشوپرورش حاکم بوده، اشارهکرده و میگوید: « بنده معتقدم ما ظرفیت عظیمی داشتیم به اسم حمایت مقام معظم رهبری از دانشگاه فرهنگیان، سندی داشتیم به نام سند تحول که میتوانستیم از پتانسیل و ظرفیتاش استفاده کرده و با آن درجاهای مختلف مثل مجلس و دولت، برای دانشگاه فرهنگیان منابع بگیریم ولی این کار را نکردیم. موتور محرکه تحول، کیفیت، پیشرفت و پویایی نظام آموزشوپرورش، معلم است که در طول ۴۰ سال به آن توجهی نشده است و متأسفانه در دوره ۷ ساله روحانی تشدید نیز شده است. اکنون آقایان فکر میکنند آموزشوپرورش یک دستگاه غولپیکری است که باید هرروز نحیف و لاغر بشود و بعدازاینکه معلمها بازنشسته شدند، تحصیلکردههای بیکار را بهعنوان خرید خدمات آموزشی از یک شرکتی جذب کنند و آن شرکت ۱۰ درصد سود ببرد و به اینها یک حقوق ناچیز پرداخت کند و چرخ مدارس به این شکل بچرخد.»
وی سپس به ارائه راهکارهایی برای جبران کمبود نیرو معلم میپردازد و میگوید:
« راه درست این است که «تربیتمعلم» را تقویت کنیم. البته زمان را ازدستدادهایم، اما میتوانیم با استفاده از ظرفیت ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان، آزمون برگزار کرده و نیروهایی را از این طریق جذب نماییم که توانمند و متناسب با جنس و نیاز ما باشند. بهعنوانمثال ممکن است ما در کردستان معلم آقا نیاز داشته باشیم اما در تهران خانم نیاز داشته باشیم یا در یزد معلم ریاضی بخواهیم ولی در کرمان کمبود معلم فیزیک داشته باشیم. باید متناسب با نیازمان آگهی بدهیم و بعد از فارغالتحصیلان دانشگاهها کسانی که توانمند هستند را از طریق شرکت در یک آزمون و مصاحبه انتخاب کنیم و باز مجدداً برای اینها در تابستان یا در یک فرصتی، چند سال دوره بگذاریم و درنهایت بهعنوان معلم جذب بشوند. راههای دیگری هم البته وجود دارد و میتوان برنامه درسی را چابک سازی کرد.»
کمبود معلم، معلول نگاه صرفه جویانه دولت به آموزشوپرورش
«حفیظ الله مشهور» نیز در قامت کارشناس آموزشی در گفتوگو با « رسالت » یکی از تبعات کمبود معلم را بالا رفتن آمار دانش آموزان کلاسها و به دنبال آن افت کیفیت آموزش دانسته و میگوید: « تا چند سال قبل، کلاسهایمان بهطور میانگین ۲۵ تا ۳۰ نفره بود ولی اکنون ۴۰ نفره است. حتی در مدارس ابتدایی اگر بخواهیم استاندارد جهانی را در نظر بگیریم، باید بهطور متوسط بین ۱۵ تا ۲۰ دانشآموز در هر کلاس حضورداشته باشند ولی ۴۰ نفره است و برای معلمی که باید با تکتک دانش آموزان هم ارتباط عاطفی برقرار بکند و هم تکالیفشان را بررسی کند این اصلاً امکانپذیر نخواهد بود، درنتیجه دانشآموز باسواد کم به پایه دوازدهم میرسد.»
مشهور در خصوص جبران کمبود معلم از طریق بهکارگیری معلمان نهضتی و یا بازنشسته اظهار میدارد: « معلم نهضتی قطعاً مثل آموزگاری که از طریق تربیتمعلم یا دانشگاه فرهنگیان آموزش رسمی دیده، نمیتواند تدریس کند. نحوه استخدام اینها در خیلی از موارد براثر ملاک مشخصی نبوده است. یعنی از طریق آشنایی و معرفی اقوام و دوستان و کسانی که رانتی داشتهاند، وارد آموزشوپرورش شدهاند. حالا شاید یک تعداد از اینها، به لحاظ کیفی معلمان خوبی باشند اما بالای نود درصدشان نمیتوانند به آن صورت که باید در کلاس تدریس داشته باشند و این موارد، روی کیفیت آموزش تأثیر منفی دارد. در مورد معلمین بازنشسته هم به همین صورت است. معلمی که بازنشسته شده دیگر انرژیاش را ازدستداده و نمیتواند با بچهها ارتباط برقرار بکند و آن تفاوت سنی که ایجادشده، درک متقابل بین دانشآموز و معلم را از بین برده است.»
این کارشناس آموزشی معضلی به نام کمبود معلم در نظام آموزشوپرورش را معلول نگاه صرفه جویانِه در تمامی ادوار دانسته و توضیح میدهد: « متأسفانه همه دولتها به آموزشوپرورش به چشم وزارت خانهای نگاه کردهاند که فقط بودجه مصرف میکند و همیشه هم سعی داشتهاند بهنوعی هزینههایش را کاهش بدهند. حالآنکه آموزشوپرورش، چیزی برای کاهش هزینهها ندارد و مدارس هم فاقد سرانه آنچنانی هستند، بنابراین از جیب والدین اداره میشوند. حتی نیازهای اولیه یعنی یک برگه آچهار را مدرسه از پول خودش نمیتواند خریداری کند. پول قبض آب و برق را هم والدین پرداخت میکنند و در حال حاضر به پایههای آموزشوپرورش رسیده و معلم را کم کردهاند. باید بهطور میانگین حدود ۴ تا ۵ میلیون به یک معلم رسمی حقوق بدهند به همین علت، ۵ معلم شرکتی یا بهقولمعروف حقالتدریس میگیرند که با همان مبلغ و بودجه، ۵ کلاس را بتوان اداره کرد. این نگاه صرفه جویانِ اصلاً به کیفیت هیچ اهمیتی نمیدهد و در موضوع معلم حقالتدریس هم وقتی یک بخشنامهای میآید، رؤسای ادارات و افرادی که از این بخشنامه خبردارند، بدون اینکه به همه افراد ذینفع اطلاعرسانی بکنند، یکدفعه دهپانزده نفر از اقوامشان را از طریق همین بخشنامه به کار میگیرند و آنکسی که از دانشگاه تهران یا یک دانشگاه معتبر مدرک گرفته، وقتی میخواهد بهعنوان معلم حقالتدریس فعالیت کند، پاسخ میشنود که ظرفیتتکمیل شده است. درنتیجه نیروهای ضعیف بهواسطه رانت اطلاعاتی وارد آموزشوپرورش شدهاند و بعد از ۱۰ تا ۱۵ سال، شرایطی فراهم میشود که بهعنوان معلم رسمی، وارد کلاس درس شوند و چون آموزش خاصی ندیدهاند، زمینه افت آموزشی را مهیا میسازند. بعد از مدتی مسئولان آموزشوپرورش به این نتیجه رسیدند که از روش شرکتی استفاده کنند تا دخالتی در جذب معلم نداشته باشند. بهاینترتیب با یک شرکت قرارداد میبندند و میگویند این تعداد ساعت یا این تعداد کلاس را برایمان پوشش بدهید و این شرکتها، هرکسی را با هر مدرکی وارد کلاسها میکنند.»
«مشهور» در خصوص راهکارهای جبران این کمبود معلم میگوید: « اگر آینده کشور و سرنوشت فرزندانی غیر از فرزندان افراد تصمیم گیر برای دولت مهم است، باید بر روی آموزشوپرورش سرمایهگذاری کرد و بهعنوان نهادی که قرار است در آینده کشور تأثیر داشته باشد، نگاه مصرف گرایانه را کنار گذاشته و بودجهاش را افزایش دهند. یکروزه هم نمیتوان اینها را جبران کرد. چون نزدیک به دهپانزده سال است، چنین رویهای را پیشگرفتهاند و در حال حاضر ۵۰ درصد معلمین ما افرادی هستند که مهارت کافی ندارند. اما یک سری راهحلهای کوتاهمدت و بلندمدت را میتوان به کار گرفت، راهحل کوتاهمدت این است که در آزمون استخدامیهای جدیدی که قرار است برگزار بشود، دیگر برای نیروی شرکتی و نهضتی امتیاز قائل نشویم، بلکه آزمون استخدامی استاندارد و بعد هم مصاحبه تخصصی برگزار کنیم که هر کس از هر دانشگاهی مدرک گرفت، بتواند شرکت کند. خیلی از ما افرادی را میشناسیم که دوست داشتند معلم بشوند و با رتبههای خیلی خوب از دانشگاههای ممتاز مدرک گرفتهاند ولی چون هیچگاه آزمون استخدامی درستوحسابی برگزار نشده، نتوانستهاند وارد بشوند درحالیکه فرد دیگری با یک معدل پایین و از دانشگاهی معمولی، فقط به خاطر رانت اطلاعاتی توانسته بهعنوان معلم مشغول به کار شود. از طرفی معلمی که با دغدغه معیشتی سر کلاس حاضر میشود، نمیتواند بهخوبی تدریس کند، چون نیازهایش فراهم نشده، بنابراین واردکردن معلم به کلاس درس با هر روشی تنها برای اینکه کلاس برقرار باشد، درست نیست و باید ضمن توجه به معیشت، معلم را به روش آزمون و استخدام رسمی در کوتاهمدت و بلندمدت از طریق دانشگاه فرهنگیان وارد کرد. براین اساس باید دوباره دانشگاه فرهنگیان را احیا کنیم و ظرفیتاش را بالا ببریم و دانشگاههای تربیت دبیر مثل تربیتمعلم سبزوار، تربیتمعلم تهران یا همان خوارزمی جدید، مجدداً دانشجوی دبیری جذب بکنند تا بتوانیم برای چند سال آینده دوباره به آن کیفیت آموزشی که مدنظر است بازگردیم.»
آموزش و پرورش , کمبود معلم , مدرسه
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.