صدور فرهنگ انقلابی با ابزار رسانه
| محمدپارسا نجفی|
متولد سال ۱۹۷۰ میلادی در شهر مقدس کربلاست، در سال ۱۹۸۱ توسط رژیم بعث به ایران رانده شد. لیث ترابچی این فرصت را نعمت بزرگی برای خود میداند که دوران جوانی و شکلگیری شخصیت را در دامان ایران انقلابی و نهضت امام خمینی کبیر سپری کرده است. وی پس از تسلط به بخشهای مختلف علوم رسانه در سال ۱۹۹۱ در معاونت بینالملل سازمان تبلیغات اسلامی و سپس در گروه عربی معاونت برونمرزی فعالیت رسانهای خود را شروع میکند. اکنون ۲۴ سال سابقه همكاری با بخشهای مختلف صداوسیما را در كارنامه خود دارد. ترابچی به دوران بالندگی رسانههای ایران در غرب آسیا اشاره میکند و علت برخی ضعفها در مقابله با انبوه شبکههایی كه در خدمت استكبار هستند را خوب میشناسد. اینكه چگونه میتوان در رقابتی تنگاتنگ بهتر عمل كرد و بازوی قوی برای ایران اسلامی در سطح منطقه بود. درحالیکه این روزها کشورهای غربی در تلاش هستند تا با قطع راههای ارتباطی شبکههای ایرانی، مردم منطقه و جهان را از دیدن و شنیدن پیام انقلاب دور سازند اما در این زمینه قطعا موفق نخواهند شد. برای آشنایی با نگاه مردم منطقه و جهان با رسانههای بینالمللی انقلاب گفتوگو با این کارشناس رسانه را در ادامه میخوانید.
*كمی از نیاز فرهنگی عراق و اینكه مردم كشورهای دیگر چه دیدی به ایران داشتند بگویید و اینکه آنها در شبکههای برونمرزی ایران چه چیز جستجو میکنند؟
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و طلوع خورشیدوجود شخصیتی الهی همچون امام خمینی، جهان اسلام و بهخصوص ملتهای منطقه غرب آسیا تشنه آشنایی با مبانی نهضت اسلامی مردم ایران شدند. این واقعیت به علت همسایگی و مشترکات مذهبی و… در کشور خودم (عراق) نمود مضاعفی داشت. به دلیل ۱۵ سال حضور امام خمینی در نجف اشرف و ارتباط نزدیک ایشان با آیتالله محمدباقر صدر، مردم عراق خیلی زودتر از دیگر ملتها با انقلاب اسلامی آشنا شدند. این آشنایی تا آنجا پیش رفت که آمریكا و انگلیس پیشبینی کردند که جغرافیای دوم ظهور نهضت اسلامی همانا عراق خواهد بود، به همین دلیل صدام را به دیکتاتوری عراق رساندند و او به دستور آنها اول آیتالله صدر را به شهادت رساند سپس جنگ هشتساله را بر ایران تحمیل کرد. اما با همه تلاشهای مجرمانه استکبار، علاقه مردم عراق به ایران و انقلاب اسلامی نهتنها كم نشد، بلکه صدچندان افزایش یافت، و مصداق آن را در حضور میلیونی زیارت اربعین، در همسنگری مدافعان حرم و مجاهدان حشد شعبی، و آمیخته شدن خون آنها در جنگ با تروریسم صهیونیستی – وهابی داعش، در یك زمان در دو كشور عراق و سوریه دیدیم.مردم دیگر کشورهای اسلامی هم تشنه شناخت انقلاب اسلامی ایران هستند، تا از طریق این آشنایی، فرهنگ اسلامی خود را بازیابند. پیروزیهای جبهه مقاومت اسلامی در لبنان، فلسطین، سوریه و عراق، این حقیقت را به ملتهای مسلمان نشان داد که برای تحقق عزت، آزادی، استقلال و پیشرفت واقعی، راهی جز بازگشت به فرهنگ اسلام و تحقق آرمانهای آن نیست.
*شبکههای برونمرزی ایران از چه اهمیت راهبردی و کارویژه ای برخوردارند؟
برای مقابله با جنگ نرم دشمن باید جهاد نرم انجام داد، فعالان شبکههای برونمرزی جمهوری اسلامی ایران را مجاهدانى میدانم که با تفکر و هنر خود در برابر هجمه فرهنگی دشمنان دفاع میکنند اما به صورت كلی اهمیت راهبردی این مجموعه را در تحقق بخشیدن به سه هدف راهبردی میبینم: ۱- معرفى اندیشه، تاریخ و تمدن اسلامى به جوامع بشرى. ۲- مصونیت بخشی فکری، عقیدتی و سیاسى به جامعه اسلامی بهویژه جوانان در سراسر جهان.۳- پاسخ دادن به همه سؤالات، شبهات، دغدغههای افراد جوامع اسلامى در سراسر دنیا .
هرگاه سه هدف فوقالذکر را با رعایت دو ویژگی مخاطب شناسی و ایجاد هماهنگی و تناسب میان فرم و محتوا پیگیری کردیم، موفق بودیم. آن هنگام كه مخاطب خود را خوب شناختیم، تصور درستی از نیازهای فکری او یافتیم و برنامههای خود را منطبق با دغدغههای او ساختیم، گوی سبقت را از شبکههای رقیب ربودیم.
*با این توصیف چگونه شبکههای برونمرزی ایران میتوانند با شبکههای مطرح غرب و خاورمیانه رقابت کنند؟
زمانی که توانستیم با تولید یا زبان گردانی برنامههای جذاب، کیفیت را بر کمیت ترجیح دهیم، قشر جوان را مجذوب خود کرده و برای همه افراد خانواده حرفی برای گفتن داشته باشیم آنگاه انبوه شبکههای صهیونیستی و سعودی که بودجههای چند میلیارد دلاری دارند، را كنار زده و جایگاه خوبی به دست آوردیم. بهعنوان نمونه شبکه الکوثر هنوز وامدار دورانی است که سریالهایی چون یوسف پیامبر، امام علی (ع) ، و مردان آنجلس پخش میشد، سریالهایی مثل جابر بن حیان تولید میشد، و برنامههای زندهای مانند (مطارحات فی العقیدة) و (مع المشاهدین) پخش میشد. در آن دوره مخاطب شناسی و تعامل با آنچنان جدی بود که تسلط مدیران گروههای برنامهساز به زبان عربی (زبان مخاطب) در حد مکالمه و تعامل مستقیم با مخاطب و کارشناسان جامعه هدف، كاملا محرز بود. محال بود که تهیهکنندهای برنامه زندهای را روی آنتن ببرد که زبان عربی را در حد تسلط بر محتوا و قدرت تعامل با مخاطب و کارشناس عرب نداند.
*در این شرایط بزرگترین چالشهای فراروی فعالیت شبکههای برونمرزی چیست؟
ایجاد کمترین اختلال در معادله هماهنگی و تناسب میان فرم و محتوا، عدم حرکت بر خط نیازهای مخاطب، همیشه ما را دچار مشکل کرده، متأسفانه گاهی هدف را فراموش میکنیم و دچار نوعى بیهویتی میشویم، مثلا گاهی برای بالا بردن سطح بازدید از یک سایت، مطالبی را وارد میکنیم که از هویت اسلامی ما فاصله دارد، گاهی هم برای ایجاد زیبایی ظاهری، به الگوبرداری منفعلانه از شبکههای رقیب اقدام كردیم و محتوای برنامههای خود را در قالبی نامناسب قرار دادیم. در چنین مواقعی همیشه میدان را به نفع رقیب از دست دادیم. به نظر حقیر نداشتن برنامه راهبردى درازمدتی كه با جابه جایى مدیران شبکهها تغییر نیابد، بیشترین ضربه را به شبکههای برونمرزی وارد كرده است.
*تصور میکنید برنامههای زنده بیشتر میتواند در مخاطب تأثیرگذار باشد یا برنامههای تولیدی؟
اگر محصولی كه رسانه ارائه میدهد از قدرت و توانایی پاسخ به نیاز فرهنگی مخاطب برخوردار باشد، تأثیر مطلوب خود را بر او خواهد گذاشت، خواه برنامه زنده باشد یا تولیدی. این سازنده برنامه است كه با انتخاب و تشخیص درست، براى تأثیر هرچه بیشتر بر مخاطب، تصمیم میگیرد که برنامه خود را چگونه ارائه دهد، ولی به نظر میرسد در برنامههای خبری و گفت و گو محور، قالب زنده به علت عدم دخالت مونتاژ، تقطیع و ارتباط مستقیم با حوادث و منشأ خبر، نزد مخاطبان از مقبولیت بیشترى برخوردار است.
جنگ نرم , شبکه های برون مرزی , ماهواره , محمد پارسا نجفی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.