صبر، قاتل کرونا
| گروه اجتماعی |
شیوع ویروس کرونا محتاج زنجیره انسانی است، پس جای هیچگونه شک و تردیدی باقی نمانده که گشت زنی در خیابانهای شلوغ و پرتردد، به تاختوتاز هرچه بیشتر کرونایِ خبیث میانجامد، گویی هنوز این ویروس سمج و جانگیر با تمامی مختصات آخرالزمانیاش، مسئله مشترکِ همگان نیست؛ حال آنکه گریز از چنین بحران عظیمی که به موقعیت «شبه جنگی» تشبیه شده، بدون همبستگی ملی ممکن نخواهد بود. اصولا مواجهه با چنین بحرانهای فراگیری، یک امر فردی نیست و بهطور انفرادی نمیتوان از چنین بلاهای بزرگی نجات یافت. به تعبیر آگاهان و نظریهپردازان اجتماعی، همبستگی و اتحاد در کنار اعمال سیاستهای مراقبتگرایانه و برابرخواهانه و ایفای نقش رفاهی از سوی دولت، تنها راهحل اضطراری و مؤثر برای چیرگی بر پاندومی کروناست. اما جامعه با توجه به تشدید حس ناامنی از آینده و بیسابقه بودن این اتفاق در ۱۰۰ سال اخیر، یارای سرنهادن بر تصمیمِ به ظاهر ساده اما دشوار در«خانه ماندن» را ندارد. نمیتوان خرده گرفت و بار تمامی گناهان را به گردن مردمی انداخت که تکلیف خود را با گفتههای مسئولان نمیدانند. اما نکته حائز اهمیت؛ ناکارآیی در امر مدیریت بحران است که البته نگارنده بر این باور است، مسئولان ما برای حفظ جان تک تک انسان ها ارزش قائل اند و مجموعه اقداماتی را انجام داده اند که الگوی بی بدیلی برای سایر کشورهای جهان هم به شمار می رود، البته بیاعتمادی افکار عمومی و نقیضهگویی درباره ویروسی که هنوز بسیاری از رفتارها و کنشهایش ناشناخته است، کمی کار را برای مهار این بحران دشوار کرده، آن هم در شرایطی که یافتههای تازه مسئولان وزارت بهداشت گویای آن است «این بیماری هم سریعالانتقال است و هم بیشترین درگیری و مبتلا و مرگومیر را نسبت به آنفلوآنزا H۱N۱ دارد.» ظهر روز گذشته اعلام شد، ۲۲۷۴ نفر مورد جدید از بیماری کرونا در کشور شناسایی شدهاند که با این احتساب، شمار مبتلایان به این بیماری، ۶۰ هزار و ۵۰۰ مورد است و ۱۳۶ نفر از بیماران مبتلا به کووید ۱۹ در کشور جان خود را از دست دادهاند و مجموع قربانیان این بیماری در کشور به ۳۷۳۹ نفر رسیده است. بنابراین عدم التزام به پروتکلهای بهداشتی و طرحهایی نظیر فاصلهگذاری اجتماعی میتواند برای یک ملت، اعم از مسئول و غیرمسئول و فقیر و غنی، گران تمام شود.
کرونا، جامعه را به حالت تعلیق درآورده و بخش عمدهای از گروههای مختلف در این اجتماع ۸۵ میلیون نفری، تابع سیاستهای مسئولاناند، گرچه بعضا سخنانی مبنی بر ناکارآمدی مدیریتی مطرح می شود اما باید واقع بین و منصف بود و به رغم تمامی نقدها، بر این موضوع تاکید کرد که مجموعه اقدامات دولت، دستگاهها و نهادهای غیردولتی و گروههای جهادی، منجر به نتایج اثربخشی بوده و تاکنون ۲۴۲۳۶ نفر از بیماران، بهبود یافته و ترخیص شدهاند، درست است که یکسری سیاست ها و تصمیم های دیرهنگام، بخشی از جامعه را به سرپیچی و تکروی واداشته اما این ویروس منحوس، قوی ترین نظام های درمانی و بهداشتی را از پای درآورده و تصور کنید که ما زیرسایه سنگین ترین تحریم ها قرار داریم و هرگونه قدم اشتباه در این مسیر سنگلاخی و نقدهای بعضا ناروا، میتواند به قیمت جان و سلامت یک جامعه تمام شود. ضمن اینکه باید به خاطر داشت در جامعه امروز ما نهادهای غیردولتی و قاطبه مردم در قالب تشکل های جهادی با حضور در این عرصه خود نیز پای کار آمده و با حداقل امکانات برای عبور از این بحران تلاش کرده اند. بیتردید جامعه محصول تقسیم کار انسانهاست، هر کس نقشی دارد و در این نظام نقشها، آدمها میتوانند نیازهایشان را رفع کنند. بر این اساس جامعه انسانی، بر مبنای روابط انسانها و بیش از هر چیز بر مبنای یاریگری میان انسانها شکل میگیرد و تداوم پیدا میکند. جامعه حاصل پیوندهای متقابل انسانها برای رفع نیازهای فردی و جمعیشان است. زیرا انسانها وقتی در شبکهای از تعاملات متقابل قرار میگیرند، به یک جمع تبدیل میشوند و انسانها در جمع، تواناییشان خیلی بیشتر از زمانی است که تنها و منفرد هستند. از این طریق است که انسان توانسته امکان بقای خودش و توسعه جامعه انسانی را فراهم کند. برای همین است که نیروی جامعه خیلی بیش از سرجمع نیروی افرادش است. این نیروی جامعه است که به انسان امکان حل بحرانهای بزرگ را داده است اما درک این مفهوم در شرایط فعلی که بسیاری با تنگنای معیشتی دست به گریباناند، آسان نیست. درست است که در این برهه از زمان، به رغم تمامی تدابیر و اقدامات صورت گرفته، کلیدواژه اعتماد حتی بهصورت نمادین میان مردم و دولت وجود ندارد و جامعه بهمثابه فرزندانِ دولت، احساس نمیکند تکیهگاه و حامی به نام پدر دارد، منظور از پدر، همان دولت است که در سایر بزنگاههای حساس، عملکرد قابل قبولی نداشته و حالا به رغم تمامی تدابیر صورت گرفته، مردم را با خود همراه نمی بیند. طبعا نباید توپ را در زمین مردمی انداخت که به خیابان میآیند و در ترافیک مرگ، زمان را سپری میکنند، چرا که ریشه این رفتار به عملکرد مسئولانی بازمیگردد که همواره در مقاطع حساس، پشتوپناه مردم نبودهاند و حداقل مردم چنین حسی داشته اند. به قول جبار رحمانی، استادیار انسانشناسی فرهنگی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، اصولا قطبی کردن مسئله بین آدمهای خوب در قرنطینه و آدمهای بیمبالات بیرون از قرنطینه، مشکلی را حل نمیکند، جامعه تنوع و تکثری را در بطن خودش دارد که نیازمند استدلالها و مستندات بسیاری برای قانع کردن مردم و اقشار مختلف برای کمک به حل بحران مسئله است. مسئله آن است که باید عدم مراعات مردم را به شیوه دیگری برایشان صورتبندی کرد، شیوههایی که در محدوده فهم آنها و لازمههای ذهنی و روحی آنها هم قرار بگیرد، زیرا نیاز اصلی نه یک حکم اجباری، بلکه اقناع مردم برای رعایت قانون پزشکی برای قطع زنجیره شیوع است. من اگر مراقب خودم باشم، یک خطر از جامعه کاستهام، و اگر مراقب دیگران باشم، مانع سوراخ شدن کشتی خواهم شد. درنتیجه مراقبت یاریگرانِ راه نجات وضع موجود ما محسوب میشود. همراهی مردم با این قواعد جدید جامعه بحرانزده، مستلزم اقناع آنهاست. اما مسئولان کم اعتباری که به دلیل ناکارآمدیهای مدیریتی و اشکالات ساختاری، اقتصاد را تحت فشار قرار دادهاند، چگونه میتوانند کسانی را که برای تأمین معیشت خود به خیابان میآیند و به استقبال مرگ میروند را اقناع کند؟ این مردم، شرایط اضطرار را میفهمند و حتی بر میزان خطرآفرینی کرونا هم آگاهاند اما جامعهای که حس کند، تکیهگاهش را از دست داده، بهتنهایی تصمیم میگیرد و بهتنهایی عمل میکند.
بسیاری از کشورهای مختلف، شرایطی مشابه ایران را تجربه میکنند و به همین علت، میان مسئولان حوزه بهداشت و درمان و سیاستگذاران و تصمیم گیران در اقصی نقاط جهان، بحثهای زیادی درگرفته است، مبنی بر اینکه چگونه این مسیر را که انتهای آن نامشخص است باید طی کرد و از مردم درخواست نمود، قرنطینه خانگی را رعایت کرده و جزء در موارد ضروری از منزل خارج نشوند. بالطبع هر کشوری مبتنی بر سیاستهای کلان خود راهکاری برای مقابله با کرونا در نظر گرفته. برخی از راهکارها کارساز واقع شده و برخی دیگر بر شمار قربانیان و مبتلایان افزوده است. برخی حکومتها به زور و حتی با ابزارهای قهری مردم را وادار کردهاند که از مقررات بهداشتی تبعیت کنند و برخی دیگر باور دارند که مردم به آن حد از بلوغ فکری و اجتماعی رسیدهاند که نیاز نیست با بهرهگیری از ابزارهای قهری، سلسله توصیهها و هشدارهای خود را به کرسی بنشانند. بنابراین کوشیدهاند در حد توان خویش مردم جامعه خویش را نسبت به رعایت اصول بهداشتی که اصلیترین آن اجتناب از تماسهای گروهی است مجاب کنند. در ایران به روایت، حمیدرضا جمشیدی، دبیر ستاد ملی مدیریت و مقابله با کرونا، اگر کشور یک ماه قرنطینه شود و سپس آن را رها کنیم منحنی افراد مبتلا به ویروس کرونا افزایش مییابد و اگر دو ماه قرنطینه کنیم و سپس فاصلهگذاری اجتماعی رعایت نشود منحنی مبتلایان بالا میرود. سخنگوی ستاد ملی مبارزه با کرونا هم هشدار داده است، «بیماری کرونا جدی بوده و اکنون در فاز مدیریت هستیم و اگر رعایت نکنیم، هفته آینده با خیز مجدد بیماری روبهرو خواهیم شد.» آنان که به لحاظ مالی در مضیقه هستند، نمیتوانند به وعدههای دولتی درزمینهٔ اعطای وام و یا بستههای معیشتی اعتماد کنند، آنطور که عبدالرضا مصری، نایبرئیس مجلس شورای اسلامی گفته است، ما بهصورت مرتب از طریق تلویزیون میشنویم که قرار است از افرادی که کسبوکارشان دچار آسیب شده است، حمایت شود اما مردم با ما تماس میگیرند و میگویند که هنوز ریالی به حسابشان واریز نشده است!
*تدابیر سایر کشورهای جهان
اگر بخواهیم به این موضوع بپردازیم که سایر کشورهای جهان بهمنظور مقابله با کرونا، چه تدابیری اتخاذ کردهاند، باید از کشور آلمان نام ببریم. این کشور، بسته کمکی مهیا کرده است. در این بسته، تسهیلاتی باهدف اعطای کمک به کمدرآمدترین اقشار جامعه در نظر گرفته شده و برای اعطای این کمکها، شرط بررسی داراییها و بزرگی واحد مسکونی متقاضی از میان برداشته شده و متقاضی میتواند همچنان در آپارتمان خود بماند. اعطای کمکها سریعتر شده و مراحل اداری دستوپاگیر حذف شده تا هیچکس به دلیل نیاز شدید مالی آسیب نبیند. وزارت کار آلمان برآورد کرده که آمار متقاضیان کمکهای اجتماعی در بحران کرونا تا یک میلیون و ۲۰۰هزار نفر بیشتر شود. هزینهکرد دولت آلمان نیز ممکن است در طول ۶ماه حدود ۹ میلیارد و ۶۰۰ میلیون یورو افزایش یابد. این دولت، کمکهزینه مختص کودکان را برای خانوادههای صاحب فرزند به میزان ۱۸۵ یورو افزایش خواهد داد. طبق مقررات جدید، برای دریافت این مبلغ دیگر درآمد سه ماه قبل والدین بررسی نمیشود و فقط درآمد ماه قبل بررسی خواهد شد. ممنوعیت برگزاری مراسمهای پرجمعیت، حمایت از مشاغل با افزایش ساعات کاری، تعطیلی فعالیتهای فرهنگی و لغو برگزاری مسابقات ورزشی از سوی مقامات آلمان موردتوجه قرار گرفته است.
استیو منوچین، وزیر خزانهداری آمریکا گفته است، کاخ سفید طرحی در پاسخ به مشکلات معیشتی ناشی از شیوع ویروس کرونا و مساعده نقدی برای شهروندان آمریکایی به کنگره ارائه کرده است. در صورت نهایی شدن دولت بنا دارد ظرف دو هفته آینده چکهای حمایتی را از طریق پست برای همه آمریکاییها ارسال کند. ممنوعیت ورود مسافران اروپایی، صدور دستورات لازم جهت قرنطینه خانگی، ممنوعیت برگزاری اجتماعات در برخی ایالات و اعلام وضعیت فوقالعاده ملی ازجمله تدابیر آمریکا برای مبارزه با کروناست.
چین هم از مدتها قبل با ارائه خدمات درمانی رایگان و تمهیدات ویژه اقتصادی در میدان نبرد تن به تن با این ویروس وارد شده است. این کشور، قرنطینه شهری، تعطیلی مدارس و مراکز آموزشی و ادارات، برخورد با ناقضان و خاطیان شرایط قرنطینه را در دستور کار قرار داده است.
دولت بریتانیا در کنار تضمین حقوق نیروی کار، با تعویق مهلت پرداخت برخی مالیاتها، وام بدون بهره به کسبوکارهای کوچک و اختصاص یک میلیارد پوند کمکخرجی برای مستأجران، میخواهد فشار اقتصادی قرنطینه را کم کند. دولت بریتانیا پیشتر از مردم کشورش درخواست نکرده بود که در خانههایشان بمانند و به جای ممنوعیت تردد و قرنطینه بر روی شیوههایی برای متقاعد کردن مردم به شستن دستها تأکید داشت، اما کار بدان جا رسید که نخستوزیر بریتانیا خواستار قرنطینۀ کامل مردم انگلستان شد تا بهاینترتیب، پیشروی ویروس کرونا کُند شود. در این کشور، رفتن به سر کار تنها برای مشاغل کلیدی مجاز اعلام شده و محدودیتهایی برای وسایل حملونقل عمومی، ممنوعیت برگزاری تجمعات، تعلیق مسابقات ورزشی، تعطیلی مدارس و دانشگاهها و وضع مقررات سختگیرانه برای مسافرتها اعمال شده است. در دیگر کشورهای اروپایی، ازجمله ایتالیا، اسپانیا، آلمان و فرانسه هم اقدامات مشابهی انجام شده که در مواردی دایرهاش وسیعتر از دولت بریتانیا است. مثلا در اسپانیا، تعطیلی مدارس و دانشگاهها، لغو پروازها به مقصد ایتالیا، تعلیق مسابقات فوتبال باشگاهی، کاهش ساعات اداری و تمهیدات اقتصادی و ایجاد برخی محدودیتهای دیگر انجام گرفته است. فرانسه هم، تدابیر مقررات منع آمدوشد را در دستور کار قرار داده و شهروندان خاطی با جریمۀ ۱۳۵ یورویی مواجه خواهند شد. مواردی مانند خرید روزانه از نزدیکترین فروشگاه محل اقامت، خروج از منز ل به دلایل پزشکی یا تهیه دارو از داروخانه، ورزش و هواخوری بهطور تکنفره مجاز اعلام شده و برای تمامی این موارد، ارائه گواهی ضروری است. تعطیلی مدارس و مراکز آموزشی، منع برگزاری تجمعات و گردهماییها، قرنطینه شدید مراکز شیوع کرونا، شناسایی نواحی آلوده از طریق فناوریهای نوین، تخصیص بودجه مکمل از اقدامات کره جنوبی است. در ایران هم اقدامات مشابه ای انجام گرفته از اجرای طرح فاصلهگذاری اجتماعی و تعطیلی تمامی مدارس و مراکز آموزشی، لغو تجمعات و ضدعفونی کردن وسایل حملونقل عمومی و معابر و اعطای مرخصی و آزادسازی شمار زیادی از زندانیان که البته با تصمیم دولت مبنی بر بازگشایی برخی کسبوکارها در ۲۳ فروردینماه میتواند تمامی زحمات مسئولان حوزه بهداشت و درمان را بر باد دهد. البته سخنگوی وزارت بهداشت روز گذشته در نشست خبری خود که بهصورت مجازی برگزار شد، بر این مسئله تأکید کرد، ترافیکی که دو روز گذشته مشاهده کردیم، هیچ ارتباطی به مصوبات ستاد ملی مبارزه با کرونا ندارد، چراکه این مصوبات تا
۲۳ فروردین بر قوت خود باقی است، این رفتار ربطی به سرکار رفتن نداشت و تغییر رفتار در بخشی از جامعه آن ترافیکها را به وجود آورد چراکه هنوز هم واحدهای صنفی و کاری طبق مصوبه ستاد ملی مبارزه با کرونا تعطیل هستند. اطلاعاتی داریم که این رفتوآمدها در تهران شخصی بوده است نه کاری!
* هنوز یک نسخه و فرمول درست وجود ندارد
آیدین ابراهیمی در قامت پژوهشگر اجتماعی و جامعهشناسی که نگرشش به پدیدههای اجتماعی، تاریخی است، در تحلیل این مسئله که بخشی از مردم خود را تابع سیاستهای دولت در مهار کرونا نمیدانند چون حس میکنند، دولت حامی آنان نیست، به «رسالت» میگوید: «از منظر تاریخی، رابطه بین حکومت و مردم و رابطه بین دولت و مردم قابل تبیین است، درواقع سیاستهای کلی دولتهای ما، چه قبل و چه بعد از انقلاب دوگانه و حتی چندگانه بوده، در برخی برههها بر سیاستهای نئولیبرال تأکید کردهایم یعنی کوچک کردن حجم دولت و کم شدن مسئولیتهای دولت، گاهی تأکید کردهایم که دولت باید وجه تعاونی را تقویت کند یعنی نگرشهای سوسیال داشتهایم و این نگرشها در هر دولتی طبق سلیقههای مختلف و به اقتضاء زمان عوض شده و ما با یک ساختار یک دست و منسجمی در دولت و حاکمیت روبهرو نیستیم بنابراین نمیتوانیم توقع داشته باشیم، مردم همیشه نسبت به پدیدههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی واکنش یک دستی داشته باشند، از آن طرف مسئله کرونا، مختص جامعه ایران نیست و ما متأثر از نظام جهانی هستیم و حتی نظام جهانی هم، با پدیدهای مثل کرونا، واکنش یک دست و یا پروتکلهای یکسانی ندارد. تصور میکنم مسئلهای که پیش میآید، مسئله اعتماد بین دولت و مردم است. یعنی اگر مردم قبول داشته باشند که دولت نظر تخصصی دارد و دولت هم در رویههای پیشین خودش ثابت کرده باشد که نظراتش تخصصی است و به نفع توده مردم تمام میشود، آن اعتمادی که شکل میگیرد، وضعیت را بهتر میکند اما در قضیه کرونا، آن مسئلهای که اتفاق افتاده این است که ما دارای منابع متکثر خبری هستیم که نمیدانیم به کدام اعتماد کنیم، یعنی از طرف دولت، این منابع متکثر است، گرچه ستادی مرکزی فعال است اما منابع و روایتهای متکثری در فضاهای مجازی و غیره ایجاد میشود و ازنقطهنظر دیگر، مردم هم با پدیدهای مواجهاند که به قول معروف، محور سینوسی و کسینوسی دارد، یعنی در نظام جهانی، بالا و پایین میشود. در یک کشور این ویروس، منجر به قرنطینه مطلق و در کشوری دیگر این موضوع نادیده گرفته شده یا مسکوت میماند، یعنی خود مردم هم نمیدانند، آیا سیاستی که در پیش گرفتهاند، درست است یا نیست. لذا این دوگانگی هم در دولت و هم در مردم و فضاهای خبری پیش میآید و این پدیده اجتماعی، ما را به سمتی میبرد که خیلی قاعدهمند نمیتوانیم رفتار کنیم و انگار فقط منتظریم که پاسخ حادثه را بدهیم. یعنی حادثهای پیش بیاید و ما پس از حادثه، برخورد مناسب با این مقوله را پیشبینی کنیم، انگار هنوز یک نسخه و فرمول و یک رویه درست وجود ندارد.»
او در ادامه بر این نکته هم تأکید میکند که از منظر کشف قواعد اجتماعی، جامعهشناس باید رویههای اجتماعی را کشف کند. سیاستمدار باید پیشبینی کرده و آیندهنگر هم باید کسی باشد که رویهها را در آینده پیشبینی میکند و حتی الگوی مواجهه را به دست میآورد اما در هیچ کدام از این بخشها در جامعه ما آن ثبات لازم و هسته مرکزی وجود ندارد البته همانطور که اشاره کردم این مسئله متأثر از نظم جهانی هم هست و نمیتوانیم چندان مردم و دولت خودمان را مقصر بدانیم، چون قضیه به حد کفایت روشن نیست. تصور میکنم ما با یک مسئله بزرگتر از کرونا مواجههایم و آن عدم توانایی دولت برای پوشش هزینههای یک طبقه خاص از جامعه است یعنی این عدم توانایی در امید واهی دادن به مردم برای بازگشت به مشاغل، خودش را نشان میدهد تا سازوکار اقتصادی راه بیفتد و دولت به بنبست نرسد در صورتی که واقعیت امر این است که دولت توانایی پوشش طبقات محروم جامعه را ندارد و چون نمیخواهد و نمیتواند به این قضیه اذعان کند و چون نظام مالیاتی شفاف ندارد که بتواند از طبقات بالاتر، مالیات دریافت کرده و در میان طبقات پایینتر توزیع کند، برایش اهمیتی ندارد که مردم به محل کار خود بروند و تعداد تلفات بیشتر شود. به نظر میرسد دولت به این مسئله با اغماض نگاه میکند و کنار آمدن با کشتههای کرونا راحتتر است از مدیریت طبقات جامعهای که بیکارند و نیازهای اولیه آنان در خطر است و دولت بین این دوگانه، تصمیم گرفته اقتصاد را انتخاب کند.»
این پژوهشگر اجتماعی، نحوه عملکرد کشورها در مبارزه با کرونا را با نظام اقتصادی و سیاسی آن کشورها مرتبط دانسته و تصریح میکند: «سیاستهای لیبرالی آمریکای موجب شده در این شرایط کرونایی هم، اقتصاد این کشور در گردش باشد یعنی به زور و با اکراه به قرنطینه تن میدهند و حتی مقامات آمریکایی هم چندان از قرنطینه کامل صحبت نمیکنند ولی نظامهایی مثل چین و کشورهایی که دارای نظامهای سوسیالدموکرات هستند، راحتتر میتوانند در حوزه سلامت و بهداشت عمومی برای مردم تصمیم بگیرند و بهنوعی برای رفاه عمومی ارزش قائلاند. اینجاست که متوجه میشویم نظرات اقتصادی- سیاسی دولتها چقدر میتواند در تعیین سرنوشت یک ملت و حتی در زنده ماندن و یا نماندن مردم تاثیرگذار باشد یعنی یک نگاه فردگرایانه سودمحور کاملا به این منتهی میشود که حتی زندهبودن یک انسان به این بستگی دارد که دولت اش از خانه ماندنش حمایت میکند یا نمیکند. مردم ما میگویند اگر خانه بمانند، از کجا معاش زندگیمان را تأمین کنیم؟ نمیتوان با نصیحت اخلاقی مردم را قرنطینه کرد، بحث بر سر زنده ماندن است، با این وصف اگر کرونا آدمها را از پای درنیاورد، حتما از گرسنگی خواهند مرد. بنابراین میان این دوگانه، مردم هم ناچارند به فکر معیشت خود باشند. نقش دولتها در اینجا و پذیرش این پدیدههای جمعی بهعنوان یک واقعیت اصلی بسیار اهمیت دارد. البته برخی در این مورد مشخص به همبستگی اجتماعی اشاره دارند و معتقدند در صورت برقراری این همبستگی بهتر میتوان بحرانهای اینچنینی را مدیریت کرد. منظور از این همبستگی، کنشهای مشابه مردم، حول ارزشها و هنجارهای مشترک است. به نظر میرسد که مردم در بزنگاههای حساس، همبستگیهای قابلتأملی دارند ولی نبود قانون و بستر حمایتی باعث میشود که بهناچار تکروی کنند. وگرنه در این شرایط، حرف مشترک تمامی مردم در قرنطینه ماندن است و حتی حاضرند این سختی را به جان بخرند تا وضعیت نرمال شود اما در شرایط اجبار اجتماعی حرف از همبستگی اجتماعی به نظر کمی آرمانگرایانه است. وقتی بستر را مهیا نکردهایم چه انتظاری از جامعه داریم، بالطبع بخشی از جامعه میتواند متحد عمل کند اما بخشی از جامعه نمیتواند چون توانایی ماندن در خانه را ندارد. همبستگی یعنی حول یک محور مشترک، یعنی عدالت اجتماعی هست و بستر مهیاست و توزیع درآمد در ساختار درست انجام گرفته، آنگاه مردم تصمیم میگیرند که بر اساس ارزشهای مشترکشان با یکدیگر همبستگی داشته باشند.»
جبار رحمانی، پژوهشگر مردمشناسی- استادیار انسانشناسی فرهنگی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در گفتوگو با« رسالت» بر این باور است که در شرایط فعلی باید هم به مردم و هم مسئولان خرد گرفت، به این خاطر که دولت بهتنهایی نمیتواند کرونا را کنترل کند، البته اشکالات و ایراداتی به عملکرد دولت وارد است ولی دولت صرفا نمیتواند فقط به فکر مهار ویروس باشد باید بخش دیگری از توجه اش به پیامدهای اقتصادی- اجتماعی ناشی از کرونا باشد. بعضا هم وقتی با افراد در صداوسیما مصاحبه میشود، مخالفتی با قرنطینه و در خانه ماندن ندارند اما نگران معیشت خود هستند و دچار حس عدم حمایتاند لذا دولت باید به هر دو بعد بیندیشد و در مقابل از میان شهروندان هم، آنان که قادرند، همچنان در خانه بمانند و به مسئولیت اجتماعی خود در این برهه حساس عمل کنند. از طرفی باید بپذیریم برخی مردم نمیتوانند سبک زندگی خود را با این مسئله تطبیق بدهند، دولت هم آمادگی مواجهه با چنین بحرانی را نداشته نهتنها ایران بلکه کل جهان، البته ناگفته نماند که مردم در بخشی از امور، دولت را در برخی زمینهها باصداقت نمیدانند. یعنی آن اعتماد لازم بین دولت و ملت خیلی وجود ندارد. حتی در بسیاری از رفتارها باید از تجارب قبلی استفاده کرد یعنی اگر تجربه قبلی جامعه، حاکی از صداقت دولت باشد، آنگاه درواقع بحرانی، با سیاستهای دولت همراه هستند اما وقتی میبینند که در حوادث و بحرانهای مختلف، دولت آن صداقت و شفافیت لازم را ندارد، بالطبع عامل به توصیهها و محدودیتهای کرونایی مسئولان نیستند و یا در شرایطی که از بستههای حمایتی برای در خانه ماندن سخن میگویند، این مسئله را باور ندارند درنتیجه ترجیح میدهند نسبت به بازگشایی کسبوکارهای خویش اقدام کنند. اما وقتی نزدیکان و خویشان آنان به ویروس مبتلا میشود، بیشتر به توصیهها و هشدارها توجه میکنند، درواقع محدودیتها و توصیههای دولتی کمتر محل اعتناست.»
او تاکید میکند: «اگر جامعه را به ده دهک تقسیم کنیم، هرکدام با توجه به ویژگیهای خاص خود و برمبنای تجاربی که از رفتار و گفتههای دولتمردان و مسئولان دارند، رفتار میکنند. این موضوع میتواند در هرکجای جهان، بسته به نوع فرهنگ و بسته به نوع اعتمادی که افراد به حاکمیت و دولت دارند، متفاوت باشد. اغلب مردم ما نسبت به محدودیتها و توصیهها بی تعهد نبودهاند، در بسیاری از کشورهای پیشرفته وقتی مردم متوجه شدند که قرار است برای مدتی طولانی در قرنطینه بمانند، قفسه سوپرمارکت های خود را خالی کردند اما مردم ایران بازهم نجیبانه و صبورانه رفتار کردند. اما متأسفانه فاصله بین دولت و مردم در ایران بیشتر است و بااینوجود، بحرانهایی نظیر کرونا میتواند میزان همبستگی اجتماعی را افزایش داده باشد. از سوی دیگر، جامعه حاصل باهم بودن و برای هم بودن ما انسانهاست. اما حال که جامعه وضع بحرانی خاصی برای لزوم قطع این روابط رودررو پیدا کرده است، چه باید بکنیم و چگونه سهم خودمان را ایفا بکنیم. تعارضی که پزشکان در عدم مراعات در خانه ماندن مردم بیان میکنند، ناشی از عدم تمایل مردم برای نجات خودشان و عزیزانشان و دیگران نیست، ناشی از ابهام وضعیت موجود و عدم دانستن راهحل آن است.»
* لزوم تعریف الگوی جدیدی از زندگی اجتماعی
پرویز اجلالی بهعنوان جامعهشناس بر کاهش این همبستگی به دلیل سیاستهای مسئولان اشاره دارد و به« رسالت» میگوید: «واضح است که یک اختلافنظری بین وزارت بهداشت با گروه دیگری از مدیران و مقامات سیاسی وجود دارد که از قدیم بوده و تصور میکنم، بازگشایی کارخانههای تولیدی، توجیه بیشتری دارد اما باز کردن فروشگاهها به معنای این است که ما نمیخواهیم این ویروس کنترل شود. به نظر میرسد اقدامات اینگونه به معنای صدور دستور مرگ است. گویی کسانی در این کشور هستند که نمیخواهند بهطورجدی با کرونا مبارزه کنند و حفظ وضع اقتصادی و عادی نشان دادن شرایط را به مرگ مردم ترجیح میدهند. درست این است که فرصتی برای تجمع و اجتماع مردم فراهم نکنیم، مقابله با کرونا نیازمند تصمیمات قاطع و شفاف است و نه تصمیمات خلقالساعه بدون تدبیر و دوراندیشی! این امر قطع بهیقین نتایج بسیار بدی به دنبال دارد. منتها به نظر میرسد میان تصمیمگیرندگان، تضادی وجود دارد، گروهی به سلامت و جان مردم اهمیت میدهند و گروهی علیرغم جان مردم، میخواهند چرخ کسبوکار بچرخد.»
او بر این مسئله هم تأکید میکند که «ما بهطورکلی، دو گروه را باید جداگانه قضاوت کنیم، اول مردم و دوم مسئولان، اینکه خیابانها شلوغ است به این معنا نیست که تعداد زیادی از مردم، در خانه نماندهاند چرا که قبل از نوروز، دولت و مقامات بهداشتی اعلام کرده بودند، مردم با اتوبوس و مترو جابه جا نشوند چون خطرناک است و از طرفی حدود ۵۰ درصد شهروندان تهران و شاید هم بیشتر دارای اتومبیل شخصی هستند و این افراد به دلیل اینکه باید بر سر کار خود حاضر شوند و برای حفاظت از جانشان با اتومبیل شخصی تردد میکنند. حتی در روز سیزده به در،
حدود ۸۰ درصد مردم به قرنطینه خانگی توجه کردند، میخواهم بگویم، مسئله مردم نیستند، مسئله سیاستهای اشتباه است، گرچه باید به فکر اقتصاد هم بود، اما بازگشایی مغازهها، این ذهنیت را در مردم به وجود میآورد که شرایط عادی شده و میتوانند از منزل خارج شوند. درست است که عدهای به دلیل موقعیت شغلی و شرایط معیشتی مجبورند بیرون باشند و این امر میتواند به چالشهای بزرگتری هم منتهی شود. اگر در کنار این مسائل، ناکارآمدی مدیریتی و سوءاستفادههای گروهی و شخصی را هم اضافه کنیم، فاجعهای به بار خواهد آمد. الگوی پیشین جامعه دقیقا همان چیزی است که بیماری مرگبار کرونا را تداوم و توسعه خواهد داد. باید الگوی جدیدی از زندگی اجتماعی را تعریف کرد.»
بازار , کرونا , ویروس کرونا
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.