شبکه ملی اطلاعات راه تسلط دشمن را میبندد
| سلمانه عليزاده |
شبکه ملي اطلاعات موضوعي است که اولين بار سال ۱۳۷۹ توسط رهبر انقلاب مطالبه شد، اما دولت اصلاحات آن را پيگيري نکرد. در مورد سير تحول اين شبکه ملي در دولتها و وضعيت فعلي آن با «ابوذر منتظرالقائم»، کارشناس و مدرس فضاي مجازي به گفت و گو پرداختهايم. به اعتقاد او سود مالي و نگاه بخشي، منافع سياسي و امنيتي و قلب واقعيت در نگاه مردم سه ضلعي هستند که مانع از شکلگيري شبکه ملي اطلاعات شدهاند. مشروح اين گفت و گورا باهم مي خوانيم.
*سرانجام پروژه شبکه ملي اطلاعات به کجا رسيد؟ آيا اين پروژه به طور کامل رها شده است؟
اول بايد تصورمان را نسبت به شبکه ملي اطلاعات تصحيح کنيم .
اولا مدل مفهومي و نظري شبکه ملي اطلاعات در کشور اصلا وجود ندارد و وقتي مدل مفهومي و نظري وجود ندارد مدل مهندسي آن هم وجود ندارد تنها يک سند الزامات و تعريف کلي از شبکه ملي اطلاعات هست که دولت از آن يک تفسير مزيني دارد و نخبگان فضاي مجازي آن تفسير نزديک به نص را دنبال مي کنند.
لازم به ذکر است که يک تعريف کلي از شبکه ملي اطلاعات در شوراي عالي فضاي مجازي ، شبيه آنچه که از آينده جمهوري اسلامي ايران در افق ۱۴۰۴ آمده، ارائه شده است اما اين تعريف خيلي کلي، محدود و در حد چند سطراست. البته يک الزامات خيلي کلي هم در آنجا ذکر شده در حد ادبيات دکترينال مثل مسئله استقلال، سرعت، امنيت و حقوق مردم که ادبيات بسيار کلان، راهبردي و البته محکم و راهگشايي است.
*مشخص شدن بايد و نبايدهاي حاکم بر شبکه ملي اطلاعات به لحاظ ايدئولوژيک
اما تبديل اين ادبيات کلان به مدل هاي مفهوميِ، حقوقي،قضائي، اقتصادي، کسب و کار و … انجام نشده است يعني اين سند اساسي بايد به چندين سند راهبردي در حوزه هاي مختلف تبديل مي شد تا بايد و نبايدهاي حاکم بر شبکه ملي اطلاعات را به شکل کاملا عملياتي اما در طيف نرم به لحاظ ايدئولوژيک و تئوريک آن معلوم مي کرد، مثلا انتظار داريم که دقيقا در حوزه محتوا چه اتفاقي بيفتد؟ خوب اين اتفاق الان انجام نشده است، چون مي توان گفت هم آنهايي که عليه شبکه ملي اطلاعات موضع دارند و هم آنهايي که آن را به عنوان يک ضرورت عصري و جهاني براي همه کشورها مي شناسند همگي مي دانند که منظور از شبکه ملي اطلاعات چيست.
اما کساني که مخالف شبکه ملي اطلاعات هستند اجازه نمي دهند مسيري که بايد، در شوراي عالي فضاي مجازي طي شود و اين حقيقت ها از ذهن حوزه هاي کارشناسي نخبگاني به سندهاي راهبردي ختم شود. نتيجه اين مي شود که جلسات شوراي عالي فضاي مجازي يا تشکيل نمي شود يا به موضوعات فرعي مثل پيامک ارزش افزوده کشيده مي شود و اين دست پشت پرده هاي عميق مانع تحقق شبکه ملي اطلاعات شده است.
به تبع اين امر وقتي مدل هاي مفهومي حوزه هاي مختلف را نداشتيم مدل هاي فني و مهندسي هم که در نظام هاي حقوقي و قضائي، محتوايي، اقتصادي و … آرزو داريد وجود نخواهد داشت، بعد در چنين وضعيتي مدام از دولت سوال مي شود که شبکه ملي اطلاعات را به کجا رسيد؟
دولت با سرعت هر چه تمام تر در تلاش است تانوعي از تغييرات ساختاري و حرکت را در شبکه ديتاي کشور صورت دهد که نام اين حرکت ها را شبکه ملي اطلاعات مي گذارد، مثل اين مي ماند که بگوييم يک اتاق، چه بيمارستان باشد چه کتابخانه نياز به پريز برق دارد اما با يک پريز برق يک اتاق تبديل به بيمارستان يا کتابخانه نمي شود بلکه اگر اين اتاق پريز برق نداشت بسيار بد بود.
شبکه ملي اطلاعات تعاريفي دارد که اگر قرار بود با آن تامين شود امروز با سرويس آپاراتي که روي پهناي باند داخلي کار و حداکثر پشتيباني هاي
دولتي را هم دريافت مي کند مواجه نبوديم که آلودگي هاي شبکه ut را تکرار کند بلکه براي اين است که اجازه approach و ورود درست نظام به شبکه ملي اطلاعات داده نمي شود.
دولت شبکه اينترنت را در پايين دست و نقاط مختلف کشور توسعه مي دهد و به عطش پهناي باند دامن مي زند، هر روز زيرساخت هاي انتقال ديتا در کشور را توسعه داده و منابع آن را از پول مردم و خدماتي که به مردم مي دهد يا از پول نفت که آن هم باز پول مردم است برمي دارد و اينترنت را توسعه مي دهد.
*هدف دولت از گسترش پهناي باند چيست؟
در اين مورد بايد سه مسئله را بدون هر گونه سانسوري خدمت تان عرض کنم مسئله اول مسئله درآمد ترافيک براي دولت است که اين مورد به عنوان مشکلي از دولت هاي قبل تا الان برقرار است و همين دعواها را هم با دولت نهم و دهم داشتيم و اساسا اين موضوع به عنوان اختلاف بين آنهايي که نگاه هاي راهبردي و اصلاحي دارند با نگاه دولت ها وجود داشته است در واقع دولت روح کلي اصل ۴۴ قانون اساسي در حوزه اطلاعات را رعايت نکرده است و اين اشکال شامل دولت هاي نهم تا دوازدهم شده، فيبر يا سيم کشيدن، ايجاد نقاط IXP، ايجاد نقاط CDN خوب و لازم است اما اين موارد زيرساخت هاي بديهي و طبيعي هر شبکه اي است و اسم اين زيرساخت ها شبکه ملي اطلاعات نيستبلکه زيرساخت هاي
مورد نياز شبکه ITکشور است و دولت اين زيرساختها را براي توسعه اينترنت گسترش مي دهد.
*دولت در امر پهناي باند تجاري- انحصاري باقي مانده است
دولت در امر پهناي باند تجاري- انحصاري باقي مانده يعني سياست هاي کلي اصل ۴۴ قانون اساسي رعايت نشده چراکه قرار بود امور تجاري در اختيار دولت آزاد شود مخصوصا آنهايي که قابل واگذاري به بخش خصوصي بود، در نتيجه دولت کماکان وارد کننده پهناي باند بينالملل، باقي مانده و شرکت زيرساخت روي آن با عنوان رديف درآمدي خود و رديف درآمدي دولت کار ميکند.
اولين مشکل در اين مورد اين است که دولت به پهناي باند خارجي، پهناي باند داخلي ميگويد درحاليکه پهناي باند داخلي بايد بين ۲/۱ تا ۱/۱۰ باشد و قيمت پهناي باند خارجي به مردم واگذار شود و اگر اين اتفاق بيفتد کسب درآمد شرکت زير ساخت که يک شرکت دولتي است دچار مشکل ميشود، پس اين شد مانع اولي که از شکلگيري شبکه ملي اطلاعات جلوگيري ميکند.
طبق قانون شفافيت اطلاعات بايد سود خالص شرکت ارتباطات زيرساخت، در اختيار عموم مردم قرار بگيرد قبلا اين اطلاعات به راحتي در دسترس بود اما اکنون اين اطلاعات را از صفحات وب برداشتهاند.
وزارت ارتباطات موظف است صورتهاي مالي نهايي شرکت ارتباطات زيرساخت را در اختيار مطالبهکنندگان از جمله رسانهها قرار دهد مثلا صورت نهايي سال نود و پنج، ۲۵۰۰ ميليارد تومان بود، وقتي با همچنين حجمي از پول و سود در شرکت ارتباطات زيرساخت مواجه هستيم نبايد هم دولت به راحتي زيربار شبکه ملي اطلاعات برود.
شرکت ارتباطات زيرساخت از همين پول، پول سرمايهگذاريهاي بعدي، هزينه کارمندان و کارشناسان خود و … را هم درميآورد. در چنين شرايطي مسلم است که دولت زيربار شبکه ملي اطلاعات که در آن خدمات IT, ICT را با قيمت بسيار کمتر بايد در اختيار مردم قرار دهد نميرود و از نظر چنين افرادي تحقق شبکه ملي اطلاعات به نوعي يک بحران محسوب ميشود .
*آيا در عدم تحقق شبکه ملي اطلاعات منافع مالي هم براي خارجيها وجود دارد؟
البته مثالهاي متعددي در اين زمينه هست مثل رابطه دولت با شرکت سامسونگ که موجب زمين خوردن شرکتهاي توليد کننده Device در ايران شد اين شرکتها به صورت پراکنده در ايران در زاويه CKDSKD در فضاي مونتاژ بودند، شرکتهايي مثل Demo، Marshal و آخري هم که شرکت معروف GLX بود.
اين را بررسي کنيد که ماليات گمرکي وارادات قطعه براي توليد در اين دولت چه تحولي پيدا کرده است؟ يعني اگر ميخواستيمDevice کامل يعني محصول ساخته شده تحت ليسانس و برند ديگر کشورها را وارد کنيمچقدر بايد گمرکي ميداديم و الان چقدر بايد بپردازيم و اگر فقط ميخواستيم قطعه وارد کنيم براي تعمير، نگهداري و توليد چقدر بايد گمرکي ميداديم و الان چقدر؟
که شاهديم يک جهش عجيب قيمت به ضرر توليد کننده ايراني اتفاق افتاده است لذا فضا براي وارد کننده اصلي يعني سامسونگ باز شده، شرکتي که هم در کشور خودش مرتکب فساد اقتصادي شده و هم در ايران.
در مورد تغيير نسل ارتباطي کشور هم ميبينيم که بدون هيچ مطالعه واقعي نسل ارتباطي کشور از ۳G به ۴G و هم اکنون هم به ۵Gميرود و هيچ مطالعه و پژوهشي گزارش نميکند که سرزمين ايران به چه دليلي نيازمند استفاده از نوع ديگري از ارتباطات است فقط آن چيزي که در اتحاديه جهاني مخابرات براي کشورها تعيين ميشود اين است که بروند از پول ملتهاي خودشان کل سياستهاي آنها را اجرا کنند البته زاويه مسائل مالي که مانع از شکلگيري شبکه ملي اطلاعات شده است خودش دريايي از بحث است.
*عده اي دم از شنود مي زنند تا سرويس هاي خارجي شيوع يابد
*غير از سود مالي دولت و نگاه بخشي، به خطر افتادن منافع جريانهاي سياسي داخلي و خارجي تا چه حد از تحقق شبکه ملي اطلاعات جلوگيري کرده است؟
زاويه دوم زاويه نگراني عناصر برانداز و نفوذي سياسي از مسئله نظارت نهادها و دستگاههاي مسئول حوزه امنيت و کنترل است بالاخره بايد طبيعي بدانيم که در اين کشور حداقل ۱۰۰۰ نفري هستند که نگران امر کنترل و نظارت هستند.
حق و قانون و همه نظامات عقلي ميپذيرد که طيفي چون طيف عبدالمالک ريگي واقعا بايد بترسد و ترس اين آدم ضامن آرامش بقيه است، اما همين عده قليل چون پول، رسانه و حلقههاي سياسي نخبگاني در اختيارشان است مسئله خودشان را تبديل به مسئله ۸۰ ميليون انسان ميکنند يعني دم از شنود و پايش عموم مردم ميزنند تا مردم احساس کنند تلفن همراهشان شنود ميشود و مردم از سرويسهاي داخلي بترسند و به تبع آن سرويسهاي خارجي زياد در کشور شيوع يابد و مديريت پهناي باند رمز داخلي دچار اختلال شود يعني اينها به يک سيستم مخابراتي براي «مخابرات رمز» نياز داشتند که تا ديروز سيستم «مخابراتي رمز» دست هر کسي بود به عنوان جاسوس دستگير ميشد، امروز سيستم «مخابراتي رمز» تبديل به نظام مخابراتي عمومي شده است. اين هم شد مسئله دومي که مانع از شکلگيري شبکه ملي اطلاعات است که ابعاد بسيار وسيعي دارد البته معتقدم خطر حتما نبايد به حادثه فيزيکي منجر شود، اين حقيقتي است که نظامات ترور و جاسوسي دارند. از بستر بيساماني نظام مخابراتي کشور ما و باز بودن مجاري مخابراتي رمز سوء استفاده ميکنند و ادامه اين وضع با هيچ منطقي نميخواند.
*نبود شبکه ملي اطلاعات تا چه حد باور و اعتقاد مردم ما را دستخوش تغيير قرار ميدهد؟
زاويه سوم مسئله جنگ شناختي است جنگ بيان جديد و تقريبا به روز از جنگ نرم است. جنگ نرم يعني تاثيرگذاري بر اراده، باور، فکر و ذهن حريف و وادار کردن حريف به لذت بردن از اجراي خواسته رقيب.
در جنگ شناختي که حرکت به سمت تسلط بر باور و اراده حريف از حوزه شناخت او شروع مي شود لازم است که شما در ابتدا نسبت به حريف دست به جمعآوري اطلاعاتي بزنيد و اگر اين جمعآوري اطلاعاتي درست انجام شود و مسيرهاي جنگ شناختي درست طي شود شما نائل به قدرت اثرگذاري هم ميشويد يعني شما نه تنها حريفتان را ميشناسيد بلکه قدرت تغيير مختصات او را هم پيدا ميکنيد.
اصولا در وضعيتي قرار داريم که مردم ما به سمت زندگي آنلاين سوق داده شدهاند و روابط اجتماعي هم متاثر از اين فضا شده و تمام زندگي مردم در تلفن همراهشان خلاصه مي شود و دشمن ميتواند تمام جزئيات روحي و خلقي مردم ايران را به صورت موشکافانه و عميق شناسايي کند چون اين اطلاعات بسيار ريز و جزئي است و تا نوع ميوه، رنگ، مداح، سخنران و … که مردم دوست دارند و چيزهايي که دوست ندارند از گوشيها و پيامرسانهاي آنها در دسترس است.
*دغدغه ما از راهاندازي شبکه ملي اطلاعات جلوگيري از تسلط دشمن است
*اطلاعات مردم عادي به چه درد دشمن ميخورد؟
جواب اين است که اولا هر فردي در جايگاه خودش اثرگذار و مهم است دوما به عنوان يک عضو از اجتماع وقتي اين ديتاها و اطلاعات که به آنها داده نرم يا داده اجتماعي گفته ميشود در ابعادي موسوم به big data يا داده حجيم جمعآوري بشود شناختي بسيار عميق و موشکافانه نسبت به انديشه ملت ايران در اختيار دشمن قرار ميدهد و چون اين اطلاعات بسيار ريز و جزئي است دشمن را در طراحي يک عمليات قوي عليه ملت ايران ياري ميکند بنابراين وقتي عدهاي ميگويند شما ميخواهيد دسترسي مردم را ببنديد در واقع در روز روشن يک دروغ بزرگ گفته اندچرا که دغدغه ما از راهاندازي شبکه ملي اطلاعات جلوگيري از تسلط دشمن بر مردم ما است.
*اين مباحث مربوط به حوزه تکنولوژيک است يا ايدئولوژيک؟
موضوعاتي که در مورد آنها بحث ميکنيم ترمهاي کاملا علمي و دانشگاهي است و اساسا در حوزه تکنولوژيک وارد شده و مسئله صرفا مسئله تئوريک نيست بلکه در حوزه تکنولوژيک در حال مصرف شدن است و مشابهش را ميتوانيد در ادبياتي که امروز در رابطه با ترامپ و انتخاباتش گاهي مطرح ميشود، رصد کنيد.
*تفاوت حوزه ارتباطات و اطلاعات با صنايعي چون هستهاي و نفت چيست؟
اين مسئله از صنعت نفت و هستهاي جديتر و محرمانهتر پيش ميرود چون در زمينه هستهاي نخبگان تا حدي صنعت هستهاي را افشا کردند و اختلاف نظر بين نيروهاي انقلابي در آن حوزه کمتر است اما حوزه ارتباطات برخي از نيروهي انقلابي هم متوجه خط اصلي و حساسيتها در حوزه ICT نيستند مثلا برخي نيروهاي انقلابي ممکن است در مورد رفع فيلتر تلگرام و … با شما صحبت کنند، يعني اينجا اين ناهمگوني و روشن نبودن ماجرا براي نيروهاي خودي اين فرصت را به طيف مقابل داده که گام به گام سياستهاي خودش را پيش ببرد.
دولت , رهبر انقلاب , سلمانه عليزاده , شبکه ملي اطلاعات , فضاي مجازي
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.