سلیمان جهان - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 36492
  پرینتخانه » اسلایدر, سیاسی تاریخ انتشار : 12 دی 1399 - 22:58 |
یک‌سال از شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی گذشت

سلیمان جهان

در شامگاه 13 دی ماه 1398 پهپادهای آمریکایی با فرماندهی مرکزی نظامی و آمریکایی در آلمان در دل تاریکی شب و در نزدیکی فرودگاه بین‌المللی بغداد سه خودرو را مورد هدف قرار دادند.کمتر از یک ساعت بعد خبرها حاکی از ترور و شهادت ناجوانمردانه یکی از فرماندهان رسمی و ارشد نظامی ایران داشت و نام سردار قاسم سلیمانی همه را در بهت و شوک فرو برد.
سلیمان جهان

معصومه پورصادقی- دبیر گروه سیاسی
در شامگاه ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ پهپادهای آمریکایی با فرماندهی مرکزی نظامی و آمریکایی در آلمان در دل تاریکی شب و در نزدیکی فرودگاه بین‌المللی بغداد سه خودرو را مورد هدف قرار دادند.کمتر از یک ساعت بعد خبرها حاکی از ترور و شهادت ناجوانمردانه یکی از فرماندهان رسمی و ارشد نظامی ایران داشت و نام سردار قاسم سلیمانی همه را در بهت و شوک فرو برد.
جهان مبهوت از این‌که قوی‌ترین فرمانده نظامی دو دهه گذشته خاورمیانه، به همراه یکی از فرماندهان بسیج مردمی عراق، به شهادت رسیده است.
انتشار بیانیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مهر تأییدی بود بر خبرهایی که هیچ ایرانی وطن دوستی نمی‌خواست آن را باور کند، اما شهادت سردار سلیمانی واقعیت داشت.
با فاصله چند ساعت وزارت دفاع آمریکا بیانیه‌ای صادر کرد و رئیس‌جمهور این کشور نیز در مقابل خبرنگاران ظاهر شد و صدور دستور ترور سردار سلیمانی را تأیید کرد.
او ادعا کرد كه سردار سلیمانی در کشتن نیروهای آمریکایی در عراق و خاورمیانه نقش داشته است و برنامه‌های قطعی برای انجام چند عملیات علیه این نیروها را در حال اجرا داشته است؛ ادعایی که هیچ مدرکی برای آن ارائه نشد و هیچ‌کس و هیچ مرجعی هم آن را تأیید نکرد.
اعلام جنگ‌ آمریکا علیه ایران
آگنس کالامارد، گزارشگر ویژه سازمان‌ملل در موضوع قتل‌های فراقضائی در همان روزی که این جنایت رخ داد، در تويیت‌هایی اقدام دولت آمریکا را «نقض حقوق بین‌الملل» دانست و در گزارشی که به اجلاس ۴۴ شورای حقوق‌بشر در مرداد ماه ارائه کرد، از این اقدام به عنوان این‌که می‌توانست «اعلام جنگ آمریکا علیه ایران» تلقی شود، یاد کرد.
موضوعی که «فیلیپ گاردان» هماهنگ‌ کننده امورخاورمیانه در دولت اوباما نیز بلافاصله بعد از این اقدام در مصاحبه با بی بی سی انگلیسی به آن اشاره کرده بود.
دولت آمریکا و شخص رئیس‌جمهور   این کشور به صراحت و مستقیما مسئولیت آن را برعهده گرفت؛ با وجود اعتراض‌های دولت مرکزی عراق، حمله موشکی ایران به پایگاه‌های آمریکایی در این کشور در واکنش به ترور سردار سلیمانی، موضوعی نبود که بتواند مورد مخالفت کشورها قرار بگیرد؛ در مقابل کاری که دولت آمریکا مرتکب شده بود و حمله موشکی ایران به تعبیر رهبر انقلاب تنها سیلی بود که در همان موقع و قبل از به خاکسپاری سردار سلیمانی، زده شد و سیاست رسمی دولتی و مردمی ایران همچنان «هرگز فراموش نخواهیم کرد، هرگز نخواهیم بخشید» است و تغییر نکرده است؛ گرفتن انتقام اصلی و نهایی از مسببان و عاملان آن در زمان و مکانی که ایران آن را تعیین خواهد کرد، انجام خواهد شد.
وحشت آمریکایی‌ها از حاج قاسم
سردار سلیمانی شخصیتی نظامی و شناخته شده در جهان بود. این شناخت بین‌المللی نه از قرار گرفتن او در لیست تحریم‌ها به دست آمده بود و نه از کار رسانه‌ای کم سابقه‌ای بود که رسانه‌ها و مطبوعات آمریکایی در تمام این سال‌ها نسبت به او داشتند، به ویژه در روزهای منتهی به ترور او، و به نقل از نزدیکان سیدحسن نصرالله، این تمرکز و کار رسانه‌ای از سوی رسانه‌های آمریکایی نگران کننده شده بود، شهادت هم او را مشهور نکرد، او قبل از شهادت هم «سردار سلیمانی» بود که آمریکایی‌ها در هیچ جای خاورمیانه نمی‌توانستند بدون ترس از او  و محاسبه او، فعالیتی کنند.
سردار سلیمانی در تمام این سال‌ها حلقه ارتباطی و انسجام‌بخش نیروهای پراکنده و متفرق مقاومت بود که در منطقه حضور داشتند. توان و ظرفیت نیروهای مقاومت را متمرکز و سازماندهی کرد تا آنگاه که لازم است و تمام جهان توان نظامی و مالی و سیاسی و رسانه‌ای خود را متمرکز و متحد کرده بودند که دولت مستقر در دمشق را به زیر بکشند و همچون لاشخور به جان سوریه بیفتند و هر کدام تکه‌ای را به خانه ببرد، توان و ظرفیت آن‌ها را برای خنثی کردن توطئه‌ها علیه منطقه و محور مقاومت به کار بگیرد، که این چنین کرد، تمام قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای و دلارها و تبلیغات رسانه‌ای را به زانو در آورد و تروریسم حمایت شده تا بن دندان مجهز و مسلح را زمینگیر کرد، به عقب راند و در نهایت آن‌ها را به سرنوشتی عبرت‌آموز دچار کرد.
سردار سلیمانی خود را «میوه رسیده‌ای» می‌دانسته که وقت چیدن آن فرا رسیده است؛ و این همان وقت «به کمال رسیدن» بود، سردار سلیمانی به «کمال» رسیده بود و وقت انتخاب شدنش بود، این همان سرنوشتی است که خداوند برای بندگان مخلص خود رقم می‌زند  و برای سلیمانی هم غیر از این نبود؛ «میوه‌ای» که بر روی درخت به کمال می‌رسد و آماده چیده شدن است باید به وقتش چیده شود، زودتر باشد نام دیگری می‌گیرد و اگر دیرتر چیده شود، نام دیگر. به و قت چیده شدن، همان به کمال رسیدن است و این کمال رسیدنی بود که سردار سلیمانی خود را برای آن از بیش از ۴۰ سال پیش پرورانده بود و آماده کرده بود؛به تعبیر خود او، کسانی شهید می شوند که شهید باشند، در زندگی باید شهید بود تا شهید شوید، سال‌ها، روزها و هفته‌ها و ماه‌ها قبل از شهادت و او از روزی که قدم در این راه گذاشته بود شهید بود، انتظار شهادت داشت و در نهایت هم به وقت کمال رسیدن، میوه‌ای رسیده شده بود که باید چیده می شد و این تقدیری بود که برایش رقم خورده بود تا «پاکیزه» پذیرفته شود.
حاج قاسم مدرک دانشگاهی خود را از سنگرها و خاکریزها گرفته بود او در همان لباس که از سال ۵۹ بر تن کرده بود  و در همان سنگری که از شروع جنگ مستقر شده بود، ماند و در همان لباس و سنگر هم به کمال رسید و پاکیزه پذیرفته شد.
مدرک دانشگاهی خود را در خاکریزها وسنگرهای جنوب در جنگ تحمیلی و در منطقه و در مکتب محور مقاومت گرفته بود.
برای سردار سلیمانی سنگرها و خاکریزهای محور مقاومت در منطقه از افغانستان تا لبنان و سوریه و یمن، با کوچه‌ها، خانه‌ها و خیابان‌های تا کمر فرو رفته در آب و سیلاب در شهرها و روستاهای خوزستان تفاوتی نداشت.
ابومهدی و به جا آوردن رسم رفاقت
 همراه و رفیق ۴۰ ساله او، ابومهدی المهندس هم که با او شروع کرده بود، همین بود، در جنگ هشت ساله با او بود و در منطقه، شانه به شانه او، خواب کشورهای متجاوز به منطقه را آشفته کرده بود و وقتی خوزستان نیاز به روحیه‌ای برخاسته از ایمان و اراده مکتبی و مقاومتی می‌خواست، امکانات لجستیکی نیروهای مقاومت عراق را عازم کرد تا بار دیگر رسم رفاقت را به جا بیاورد و او وقتی رسم رفاقت را تمام کرد که در همان ماشینی نشست که سردار نشسته بود و در همان لحظه و نقطه، احتمالا چهره در چهره سردار سلیمانی، خود را با بال او، به نقطه‌ای در اوج که از دسترس ما انسان‌های گرفتار مدرک و پست و هوراهای هواداران، خارج بوده و هست، رساند.
اما آنچه عجیب است این است که در تمام ۳۶۵ روز گذشته که از ترور و شهادت سردار سلیمانی می‌گذرد جهان حتی یک روز روی آرامش به خود ندیده است؛ همه در بلایی بی‌سابقه و با چشم‌اندازی نامشخص ناشی از همه‌گیری کرونا گرفتار شده‌اند؛ جهان، بحران به چشم خود زیاد دیده است.
کشورها در بیش از صد سال گذشته دو جنگ جهانی در مقیاسی و سیع را تجربه کرده‌اند و صدها جنگ با مقیاس‌ها و اندازه‌های کوچک‌تر ویرانی‌های زیاد و بلایای طبیعی پایان‌ناپذیر را پشت سر گذاشته اند و می‌توان گفت جهانی که ما برای خودمان ساخته‌ایم و در آن زندگی می‌کنیم روزی را بدون بحران پشت سر نگذاشته است.
جهان ناآرام و بی‌قرار بعد از او
اما بحرانی که امروز جهان با آن دست و پنجه نرم می‌کند یک ویژگی متفاوت با تمام بحران‌هایی دارد که تاکنون جهان به خود دیده است. همه‌گیری کرونا بحرانی است که همه جهان بدون استثنا  با آن درگیر شده‌اند. هیچ کشوری را نمی‌توانید پیدا کنید که درگیر این بحران نباشد، برخلاف بحران‌های جهانی گذشته، با وجود داشتن عنوان و قید جهانی، تنها بخشی از کشورها و جمعیت جهان درگیر آن بوده اند، بعید است بتوان بحرانی را نام برد که قبل از کرونا، به این وسعت و گستردگی بتوان صفت واقعی «جهانی» را  بر آن نهاد. اما، جهان بعد از ترور و شهادت سردار سلیمانی جهانی است که همچنان با چنین بحران و گرفتاری پرهزینه و پر تلفاتی روبه‌رواست. برخلاف بحران‌های گذشته که وقتی رخ می‌دادند همه باید جمع می‌شدند تا بر بحران غلبه کنند اینجا و در این بحرانی که در تمام یک سال گذشته با آن  روبه‌رو بوده‌ایم، باید از یکدیگر فاصله گرفته و دور و دورتر شویم تا بتوانیم بر آن غلبه کنیم و این تصور جهانی است که دقیقا در یک سال گذشته برای ما رقم خورده است.
نیروهای مقاومت منطقه با وجود این‌که ممکن است در برابر دولت‌های مرکزی خود با چالش‌هایی روبه‌رو باشند، ممکن است متأثر از شهادت سردار سلیمانی دوره‌ای ۳-۲ ساله برای بازسازی خود در دوران جدید را نیاز داشته باشند. نیروی مقاومت در منطقه خاورمیانه بازیگری غیرقابل اجتناب هستند، بخشی از جوامع خود هستند و نه تنها از بدنه جوامع این کشورها شکل گرفته‌اند بلکه جایگاه متنفذ و مؤثری در روندها و تحولات کشورهای خود دارند. دولت‌های مرکزی منطقه که نیروهای مقاومت را در درون کشورهای خود ملاحظه می‌کنند نباید به این نیروها به‌عنوان نیروهای گریز از مرکزی نگاه کنند که مانع تأمین منافع کشورهایشان در تعامل و همکاری با قدرت‌های فرامنطقه‌ای هستند، نیروهای مقاومتی که در دو دهه گذشته توسط سردار سلیمانی در منطقه سازماندهی شدند، بازیگرانی هستند که مانع سلطه بی‌چون و چرای دولت‌های این کشورها به قدرت‌های فرامنطقه‌ای می‌شوند، بذری که با انقلاب اسلامی در منطقه کاشته شد و تحت فرماندهی سردار سلیمانی، سامان گرفت و هم اکنون در بخش‌های زیادی از منطقه غرب آسیا حضور آن‌ها قابل مشاهده است، در اوج بالندگی و پختگی خود قرار دارد و با عبور از وقفه دو تا سه ساله برای بازسازی خود در دوران بعد از سردار سلیمانی، قطعا بیش از گذشته می‌تواند آرمان‌های ملت‌های خود را محقق کنند.
سردار سلیمانی نیروهای مقاومت در منطقه را ایجاد نکرد اما قطعا تبدیل آن‌ها به نیرویی که بتواند گروه‌های رنگارنگ تروریستی و کشورهای حامی آن‌ها را در سوریه زمینگیر و در نهایت مجبور به تسلیم و شکست کند، میراث به جا مانده از اوست که باید ارزش آن را با حفاظت از آن، نگه داشت.
برخی از بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به دنبال افزایش تنش‌ها در درون این کشورها هستند تا تقابل بدنه مقاومت این کشورها با دولت‌های مرکزی را پررنگ نشان دهند و آن‌ها را مانع توسعه و آرامش و ثبات در این کشورها در تعامل با همسایگان خود معرفی کنند.
این توطئه‌ای است که در ادامه سیاست ایجاد گروه‌های تروریستی و گسیل آن‌ها به منطقه قابل تحلیل است که باید با هوشیاری با آن برخورد شود.
 اندیشه مقاومت به بار نشست
اندیشه سلیمانی و تفکر مقاومتی که در تمام سال‌های حضور او در سپاه قدس سپاه پاسداران در منطقه ریشه دواند و در مقابله با تروریسم به بار نشست و ثمره آن را نه تنها خاورمیانه که تمام جهان دیدند، اندیشه‌ای است که  نه تنها با شهادت او از بین نرفت و نخواهد رفت بلکه، خون تازه‌ای به نیروهای مقاومت و اراده آن‌ها برای ادامه دادن راه درستی که برای خود انتخاب کرده‌اند، ایجاد کرده است.

نویسنده : معصومه پورصادقی - دبیر گروه سیاسی |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای سلیمان جهان بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.