سلبريتیهای همهچيز دان!
زهره سادات موسوي|
لابد شما هم ديده و شنيده ايد که برخي از سلبريتيهاي همه چيز دان در حوزههاي مختلف اظهار نظر کرده و خود را صاحب سخن ميدانند و اين اتفاق بعد از گسترش شبکه هاي اجتماعي شکل حادتري به خود گرفته است.
بي ترديد فضاي مجازي بخشي جدايي ناپذير از زندگي همه ما شده است، صبح با باز کردن چشم ها و قبل از جدا شدن از رختخواب اينترنت خود را روشن مي کنيم و پس از جستجوي شبکه هاي مجازي به سراغ کارهاي روزمره مي رويم. در طي روز هم از هر فرصتي که پيش بيايد براي سر زدن به دنياي مجازي استفاده مي کنيم. در اين فضا خيلي ها فقط دنبال کننده اخبار و ماجراها هستند و شايد در نهايت خبر و يا مطلبي را بازنشر دهند. اما عده اي هم هستند که براي خود صفحاتي را در فضاهاي مجازي ايجاد مي کنند تا از اين طريق حرف خود را به گوش ديگران برسانند. سهم ما آدم هاي معمولي در اين فضا مي تواند يک صفحه در اينستاگرام، يک اکانت در توئيتر و يا يک کانال در تلگرام باشد با تعداد فالوورهاي نه چندان زياد. صفحه هايي که در آنها از روزمرگي ها و دغدغه هايمان مي نويسيم و آن را با جامعه کوچکي از دوستانمان شريک مي شويم.
اما عده اي هم هستند که صفحه هايشان بالاي چندين هزار و يا حتي چند ميليون دنبال کننده دارد و حسابي در دنياي مجازي براي خود برو و بيايي دارند. افرادي که در زمينه هاي هنري، ورزشي، رسانه، علم، سياست، مدل و … شهرت و معروفيتي دارند و از اين جهت صفحات اجتماعي شان پر رونق هست و افراد زيادي آنان را دنبال مي کنند. طبيعتا يکي از فواید اين فضاها امکان ارتباط متقابلي است که بين اين چهره ها و مردم فراهم شده است. آنان مي توانند مردم را در جريان برنامه هاي خود قرار دهند و يا برش هايي از زندگي شخصي خود را براي علاقه مندان شان به نمايش بگذارند. انتقاد ها را بشنوند و در مواردي که لازم باشد پاسخگو باشند. اما گاهي تعداد زياد دنبال کننده ها اين توهم را براي اين چهره ها يا به اصطلاح سلبريتي ها به وجود مي آورد که بايد در هر موضوعي ورود کنند و درباره آن نظر دهند چرا که خيال مي کنند دنبال کننده هاي آنان منتظر شنيدن نظراتشان هستند و اگر اين کار را نکنند طرفدارانشان از دستشان ناراحت مي شوند، البته گاهي هم مطالبه طرفداران آنان را به سمت اظهار نظر سوق مي دهد. اما سؤال اين است که آيا يک فرد سواد و آگاهي لازم براي ورود به هر موضوعي را دارد؟ به عنوان مثال يک هنرپيشه و يا يک ورزشکار چه ميزان در مورد مسائل سياسي و يا اجتماعي و يا ديني صاحب رأي است و چه ميزان به اين موضوعات اشراف و آگاهي دارد و چه ميزان در اين موضوعات مطالعه داشته است که به راحتي به خود اجازه مي دهد به اين مسائل ورود پيدا کند؟ و يا برعکس آيا يک سياستمدار مي تواند در مورد هنر و يا ورزش اظهار نظر کند؟
آنچه که امروزه در کشور ما از آن به عنوان سلبريتي نام برده مي شود بيشتر در مورد هنرپيشه ها و هنرمندان و ورزشکاران مطرح است. نمونه هاي ورود به حوزه هاي نامرتبط با صلاحيت و آگاهي اين افراد فراوان است و برخي از آنها به سبب جنجال آفريني شان بيشتر در اذهان مانده است. به عنوان مثال مي توان به اظهارات خانم پريناز ايزديار بازيگر سينما که گفته بود از نظر من سگ نجس نيست چون در حوادث طبيعي کاربرد زيادي در نجات جان انسان ها دارد و يا ساره بيات ديگر بازيگر که معتقد بود شوهر خواهر محرم است چون دستهايش شبيه پدرم است و يا خانم صبا کمالي بازيگر نه چندان مطرحي که همين چند وقت پيش به بهانه گفت و گوي صميمي با امام حسين (ع) صحبت هايي را مطرح کرد که از سوي کاربران فضاي مجازي به توهين به اعتقادات مذهبي متهم شد و يا اظهار نظر ليلا حاتمي در مورد حجاب با استناد به سخني از يک نويسنده اشاره کرد که همه ي اين موارد نشان دهنده ي اين است که ورود بسياري از اين سلبريتي ها به مسائل مرتبط با دين از روي احساسات و نه آگاهي و شناخت نسبت به مسائل فقهي است. خيلي از اين سلبريتي ها ورود به مسائل امنيتي و سياسي هم مي کنند و اظهار نظرهاي ناپخته و ناشيانه اي از خود بروز مي دهند. به عنوان مثال پست اينستاگرامي حميد فرخ نژاد که در آن آرزو مي کند کاش کشورش کسي مثل حاکم دبي را مي داشت و يا آناهيتا همتي بازيگر تلويزيوني که درباره ي اعدام يکي از اعضاي حزب تروريستي کومله که با هشتک نه به اعدام و نه به خشونت و نه به کشتار اظهار نظر مي کند و يا خانم مهناز افشار که با استناد به توئيت يک اکانت فيک در خصوص غيرت ايراني ها و وطن پرستي شان اظهار نظر مي کند و در سطح اذهان عمومي حساسيت ايجاد مي کند. و يا ويدئويي که اخيرا از يک بازيگر درجه چندم به نام سمانه پاکدل که براي فعالين سياسي و مدني ابراز نگراني ميکند و با يک لفظ اشتباه موجبات تمسخر خودش را در بين کاربران فضاي مجازي فراهم مي کند و يا اظهارات جنجالي مهدي مهدوي کيا فوتباليست سالهاي دور که پرداختن به اتفاقات لبنان و سوريه و عراق را بي معني مي داند و به جاي آن خواستار رسيدگي به زير ساخت هاي ورزشي و مقابله با فقر و اعتياد و …. همه نمونه هايي از اين ورود باري به هر جهت سلبريتي ها به موضوعات سياسي و امنيت ملي است که در حوزه تخصص آنها نمي گنجد.
همچنين اين دست اظهار نظرها در مورد موضوعات اجتماعي هم زياد ديده مي شود که نمونه اخيرش موجي از اظهار نظرهاي احساسي و عجولانه سلبريتي ها و يا حتي برخي نمايندگان مجلس درباره ماجراي سحر خداياري معروف به دختر آبي بود.
رسالت در گفت و گو با کارشناسانان اين موضوع را بررسي مي کند.
يک کارشناس اجتماعي سلبريتي ها را گروه هايي از افراد جامعه مي داند که به دليل نوع شغل و فعاليت شان مخاطبين زيادي را به سمت خود جذب مي کنند. وي معتقد است ورزشکاران، هنرمندان و يا هنرپيشه ها، خواننده ها و کارگردانان بيش از ديگران در اين طيف قرار مي گيرند. وي در خصوص اظهار نظرهايي که گاها از جانب اين افراد شنيده مي شود مي گويد: « ويژگي اين افراد اين گونه است که گاهي مواقع فکر مي کنند اگر اظهار نظر نکنند عقب مي افتند يعني طرفدارانشان را از دست مي دهند يا به اشتباه فکر مي کنند طرفدارانشان منتظر شنيدن ديدگاه هايشان در همه حوزه ها هستند. طبيعتا در چنين شرايطي براي اينکه از گردونه ديده شدن عقب نمانند راجع به هر موضوعي اظهار نظر مي کنند در حالي که همه موضوعات در حيطه تخصصي شان نيست و گاهي مواقع هم مي بينيم که ديدگاه هايشان مورد توجه قرار مي گيرد و به قول خودشان فالوورهايشان لايک شان مي کنند، بازنشر مي دهند و حتي گاهي مواقع ديدگاه هايشان مورد توجه رسانه هاي داخلي و خارجي هم قرار مي گيرد. »
اظهار نظر نکردن جرم نيست!
حسن موسوي چلک معتقد است اظهار نظر در موضوعي که تخصصي در آن نداريم يک ايراد است که براي هيچ فردي شايسته نيست اما اين موضوع براي قشر سلبريتي که شناخته شده هستند فرق مي کند و اظهار نظرهاي غير کارشناسانه آنها مي توان تبعاتي را به همراه داشته باشد و تنش هايي را ايجاد کند. وي با اظهار اميدواري در اين خصوص که کاش سلبريتي ها راجع به موضوعاتي که در ارتباط با کارشان است براي مخاطبين و طرفدارانشان اظهار نظر کنند و ديدگاهايشان را بگويند خاطر نشان مي کند: « يک چيزي را من فکر مي کنم بايد همه مان ياد بگيريم مخصوصا سلبريتي ها و آن اين است که اگر در برخي از موضوعات اظهار نظر نکرديم جرمي نکرديم و قرار هم نيست راجع به همه موضوعات ما اظهار نظر بکنيم. در اين موارد عذرخواهي هم خيلي آن تأثير گذاري را ندارد. قبل از اينکه اظهار نظر کنيم فکر کنيم، بررسي کنيم، اگر با ما مرتبط بود ديدگاه هايمان را بگوييم تا مجبور به عذرخواهي بعد از بيان آن ديگاه هاي اشتباه و غير کارشناسي مان نشويم. ».
رئیس انجمن مددکاران اجتماعي ايران بخشي از اين موضع را متوجه مديريت رفتار خود سلبريتي ها مي داند و خاطر نشان مي کند: « خود اين افراد بايد به حدي از بلوغ برسند که با توجه به اينکه طرفدار دارند و جايگاه دارند، جايگاه که مي گويم بين مردم است، وقتي يکي يک ميليون فالوور دارد خب طرفدارانش هر روز صفحات وي را چک مي کنند، چون در حال حاضر اظهار نظرها معمولا از طريق شبکه هاي مجازي صورت مي گيرد، لذا به گونه اي اظهار نظر کنند که سرخوردگي حتي در طرفداران خودشان هم ايجاد نکنند و با جهت گيري و سوگيري هم اظهار نظر نکنند. چرا که در بعضي مواقع همين نوع اظهار نظر هاست که مي تواند
تنش هايي را در ارتباط با موضوعاتي که مطرح مي شود در جامعه ايجاد کند. »
*طرفدار بودن نبايد به معناي تأييد صد در صد باشد
موسوي چلک بخشي از موضوع را هم متوجه طرفداران اين افراد مي داند و معتقد است صرف دوست داشتن کسي نبايد به منزله اين باشد که هر چه مي گويد الزاما درست است و بايد بازنشر بدهند. وي تأکيد مي کند که دوست داشتن و طرفداري از اين افراد ايراد نيست و کسي هم نمي تواند جلو اين قضيه را بگيرد ولي نکته اينجاست که طرفداران بايد عاقل باشند و بدانند که يک سلبريتي در همه حوزه ها آدم صاحب نظري نيست و در نتيجه هر چه که مي گويد قابلیت بازنشر ندارد و درست نيست و همه اينها منافاتي با دوست داشتن ندارد. وي در همين زمينه بيان مي دارد: « ما در روابط عادي مان هم اگر کسي را دوست داشته باشيم الزاما اين طور نيست که هر چه که بگويد قبول کنيم و هر کاري که بگويد انجام دهيم. لذا من فکر مي کنم بايد هر دو طرف رفتارشان رفتار عاقلانه باشد که تنش ايجاد نکند. اظهار نظرها مبناي کارشناسي داشته باشد و مرتبط با تخصص فرد باشد. فرض کنيم من در حوزه ي سينما آدم صاحب نظري هستم آيا در حوزه سياست هم صاحب نظر هستم؟ آيا در حوزه ورزش هم صاحب نظر هستم که موضع گيري مي کنم يا عکس اين موارد. »
سلبريتي مي تواند يک ظرفيت باشد
اين کارشناس اجتماعي معتقد است اگر رفتارها مديريت شود در خيلي موارد سلبريتي مي تواند يک ظرفيت باشد. وي به ماجراي زلزله و سيل اخير اشاره مي کند و مي گويد که سلبريتي ها توانستند در آن شرايط فضايي را ايجاد کنند که مردم بيايند و مشارکت کنند و در جلب اعتماد مردم موفق بودند و در خيلي موارد اتفاقا مي توانند تأثير گذار باشند.
وي همچنين شرط ماندگاري سلبريتي ها را در تصميم گيري و موضع گيري درست و منطقي و به موقع شان مي داند و معتقد است با موضع گيري هاي غير منطقي و عذرخواهي هاي مکرر و ايجاد تنش جايگاهشان در بين طرفدارانشان را هم از دست مي دهند.
به دنبال آگاهي صحيح نيستيم
امير محمود حريرچي نيز در قامت جامعه شناس و مددکار اجتماعي دليل اصلي اظهار نظر سلبريتي ها در هر موضوعي را ناشي از اين مي داند که ما به دنبال آگاهي هاي صحيح و درست نيستيم. وي در اين زمينه مي گويد: « يک زماني صحبت از اين بود که “چه گفته؟ ” نه اينکه “که گفته؟ “. الان درگير اين مي شويم که “که گفته؟ ” و ديگر اصلا مهم نيست که “چه گفته؟ “. اين به نظر من يک ضعف است که ما در رابطه با آنچه که لازم است بدانيم، به جاي افزايش آگاهي نسبت به مسائل درگير اين شده ايم که دنبال آنهايي که شهرتي دارند، حالا واژه ستارگان و يا اين روزها مي گوييم سلبريتي باشيم، بدون اينکه اساسا تأثيري داشته باشد در اين افزايش آگاهي. اين اتفاق در دنياي مجازي افتاده است و عده اي فکر مي کنند که حالا فالووريشان نشسته اند و منتظر هستند ببينند او چه مي گويد. »
همه مي خواهند سلبريتي شوند
اين استاد دانشگاه معتقد است تب سلبريتي اين روزها به عنوان يک پديده جديد دامن همه را گرفته است و در جامعه ما به شکل هاي مختلف آدم ها مي خواهند سلبريتي شوند. و اين روزها کسي دنبال رشد فردي و ساختن خودش نيست بلکه متأسفانه همه دنبال ظواهر هستند. وي در همين راستا بيان مي دارد: « ما حتي در مورد کلمات به دنبال ظواهر هستيم نه کنه آن و نه اينکه چه پيامي دارد و چه قدر مي تواند موجب افزايش اگاهي مان شود. در حالي که ساده ترين چيز همين است که صرفا يک نقل قولي بشود بدون اينکه اين نقل قول ما را به فکر و انديشه وادارد. »
سياستمداراني در قامتِ سلبريتي
حريرچي در ادامه همين صحبت به برخي از افراد بزرگي اشاره مي کند که تمايلي ندارند به شکل سلبريتي مطرح شوند و به مسائل اين چنيني ورود پيدا کنند و فاصله هم مي گيرند اما ديگراني که دوست دارند آنها را در قامت سلبريتي ببينند آنها را ناچارا به اين فضا وارد
مي کنند و به شکل سلبريتي مطرح مي کنند. وي با اشاره به تمايل افراد براي سلبريتي شدن خاطر نشان مي کند: « سياستمداران ما هم دوست دارند سلبريتي بشوند. با لبخندهايي که مي زنند و ژست هايي که مي گيرند. گفته هايشان هم حتي گفته هايي است که سلبريتي ها به زبان مي آورند. مثلا اينکه مي گويند ديگران مي خواهند با من عکس يادگاري بگيرند. در کشور کساني که مردم را به اشکال مختلف نمايندگي مي کنند نبايد اداي آن مدل آدم ها را در بياورند. بلکه بايد گفتارشان يک کُنهي داشته باشد و بتواند يک تأثيري روي مردم بگذارد. به جاي اينکه رشدکنند، به جاي اينکه مسائل را براي مردم شفاف سازي کنند، به جاي اينها، در غالب سلبريتي ها پشت مسائل قايم مي شوند . اين به گونه اي آسيب رسان است و موجب بي اعتمادي در بين مردم مي شود. »
اين جامعه شناس در پاسخ به اين پرسش که گاها ديده مي شود سلبريتي ها با اظهار نظرهاي خود در فضاي مجازي و يا با هشتک سازي موج هايي را در جامعه ايجاد مي کنند، مي گويد: « اينها توجه يک گروه خاصي را جلب مي کنند. اين موج چيست؟ حداکثر اين است که مطلبي فوروارد مي شود. اما به فکري وا نمي دارد. و موج هايي که ايجاد مي کنند در غالب همان شبکه هاي مجازي فراگير مي شود و از آن چيزي که باعث مي شود آگاهي ما افزايش پيدا کند دريغ مي شود. »
اما به راستي چرا اقبال عمومي به قشر به اصطلاح سلبريتي زياد است و حرف ها و اظهار نظرهاي آنان مورد توجه قرار مي گيرد و گاها پذيرفته مي شود؟ چرا در بزنگاه هايي حساس مثلا در زمان انتخابات اين قشر ايفاگر نقشي اساسي در انتخاب مردم مي شوند؟ و چرا اظهار نظرهاي آنها در خصوص مسائل سياسي و امنيتي کشور مورد حمايت عامه مردم است و حتي براي برخي حجت؟
*وقتي مسئولين شفاف سازي نمي کنند
حريرچي دليل اين موضوع را در عدم شفاف سازي مسئولين مي داند. وي در اين خصوص مي گويد:
« اگر ما از طرف مسئولين شفاف سازي داشته باشيم ديگر کسي به اين چيزها بها نمي دهد. منتهي ما اين کار را نمي کنيم. چون شفاف سازي نداريم در غالب اين هشتک ها يک سري مسائل بزرگنمايي مي شود. بعضي وقت ها هم اين مسائل خلاف واقع هستند و هيچ سند و مدرکي هم پشت اش نيست اما مطرح مي شود و مسئولين هم از قرار معلوم اهميتي نمي دهند به اين مسائل. اگر واقعيتي پشت اين مسائل هست مسئولين بايد بياييد اين را براي مردم روشن کنند. چرا مردم در اين مسائل غريبه مي شوند؟ اگر هم واقعيتي نيست باز هم بيايند و توضيح بدهند. نه راجع به همه چيز. آنهايي که خيلي گسترش پيدا مي کند. پس براي پيشگيري از راه افتادن چنين موج هايي بهترين راه اين است که مسئولين صادقانه به مردم اعتماد کنند و صادقانه مسائل را با مردم مطرح کنند به گونه اي که کار از دنياي واقعي به دنياي مجازي سوق پيدا نکند. منتها وقتي اين کار را نمي کنند سلبريتي جا مي افتد و در مملکت عده اي مي آيند با مقاصدي که بگويند بله خبرهاي دسته اول را از فلاني ها بايد شنيد. چرا خبرهاي دسته اول را و چرا واقعيت ها را از مسئولين و سردمداران در دنياي سياست مان نشنويم که کارمان به جايي بکشد که برويم به دنياي مجازي و از طريق آنهايي که هيچ مسئوليتي هم ندارند و فقط در مواردي ايجاد آشفتگي و نااميدي در مردم مي کنند بشنويم. در خيلي از موارد لابه لاي اين مسائل که ممکن است واقعيتي هم نداشته باشد شبهه افکني هايي هم صورت مي گيرد. مسئولين اگر صداقت دارند بيايند و اين شبه زدايي را بکنند و بي تفاوت از کنارش نگذرند. »
کسب قدرت از جنس فالووروي اين رفتار سلبريتي ها را نوعي کسب قدرت مي داند و معتقد است در دنياي امروز کسب قدرت يا پاي صندوق هاي رأي مان است يا در تعداد فالوورهايمان. و اين قدرت کاذب که خود به خود با افزايش تعداد فالوورها افزايش پيدا مي کند امر را بر اينها مشتبه مي کند که مي توان در هر حوزه اي ورود کرد و براي جامعه و مردم نسخه پيچيد.
حريرچي در ادامه مي گويد: « درد اصلي ما اين است که در جامعه دنبال واقعيت ها نيستيم يعني دنياي مجازي و کساني که بتوانند در اين فضا جاذبه هاي بيشتري را به شکل هاي مختلف چه با ظاهر و چه با کلمات و واژگاني که به کار مي برند ايجاد کنند طرفداران بيشتري دارند و اينجاست که ديگر کسي به چه مي گويد اهميتي نمي دهد. اين واقعيتي است که جامعه ما به ويژه نسل جوان خيلي گرفتارش است و به نوعي تبديل به يک نياز شده است. در واقع سلبريتي ها يا کساني که در دنياي مجازي هستند گويي در حال برطرف کردن يک نياز در افراد جامعه هستند و آن نيازِ خلاء اطلاعات درست است. چون در شرايط عادي و واقعي مردم نمي توانند به اطلاعات درست برسند از قرار معلوم از اين طريق خود به خود به دنبال شايعات مي روند چرا که مخصوصا براي جواني که جوياي هيجان است جاذبه بيشتري دارد. و اين شايعات اگر از طرف فردي شناخته شده باشد قطعا خيلي زودتر مي پيچد. و در خيلي از موارد اين اطلاعات و اخبار يا بزرگ نمايي مي شود و يا با واقعيت فاصله دارد و يا در موارد زيادي هم ممکن است درست باشد ولي سلبريتي اي که آن را مطرح مي کند فکتي درباره اش ندارد ولي خب مطرحش مي کند. در حالي که در جوامعي که مسائل شفاف است و مردم در ارتباط با هم چيزي براي پنهان کردن ندارند و اعتماد اجتماعي وجود دارد امثال اين سلبريتي هايي که در کشور ما هستند جايگاهي پيدا نمي کنند و کسي هم دنبال اين حرف ها نيست چون مسائل خيلي روشن و واضح است. »
چهرههای مشهور , زهره سادات موسوي , سلبريتی , سوریه , مهدي مهدوي کيا
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.