سرما به جان رسانههای رسمی
| گروه اجتماعی|
سرعت وقایع در ایران بهقدری سریع است که رسانههای جریان اصلی خواه، ناخواه از پوشش برخی خبرها جا میمانند. از سیل بگیرید تا زلزله و سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی و یا ویروس کرونا که شاید همه این مسائل ظرف چند ماه اتفاق افتاده باشد و پرداختن دقیق به هرکدام از این موضوعات در شرایطی که حجم گستردهای خبر هرروز و هرلحظه از راه میرسد، کار بسیار دشواری است. به همین علت است که برخی صاحبنظران عنوان میکنند، اگر هرکدام از این اخبار در هر گوشه دیگر جهان به وقوع میپیوست، دستکم چند ماه سوژه رسانهها بود و مدتهای طولانی کارشناسان گوناگون به تحلیل و بررسی آن میپرداختند اما در کشور ما چنین فرصتی به دلیل تعداد وسیع رخدادها ممکن نیست.
اما موضوع دیگری که باید موردتوجه قرار گیرد، اقبال افکار عمومی به اخبار فضای مجازی است و اکثریت مردم ترجیح میدهند واقعیت را در مجازستان دنبال کنند و اخیرا بسیاری از مسئولان اعم از اصولگرا و اصلاحطلب، نسبت به تغییر مرجعیت رسانهای اعتراف کردهاند و برای حل این موضوع به دنبال چارهاندیشی هستند، ازآنجاییکه فضای مجازی میتواند بر افکار عمومی مؤثر باشد، این پرسش مطرح میشود که چرا این امکان از رسانههای رسمی سلب شده و یا آنان نمیتوانند همچون شبکههای اجتماعی بر روی افکار جامعه، نفوذ و اثرگذاری لازم را داشته باشند، یک مثال ساده آن، ویروس کروناست که طی هفتههای گذشته، وزیر بهداشت بهمنظور اطلاعرسانی درباره آخرین وضعیت ورود این ویروس به كشور، از مردم درخواست کرد به شایعات و اخبار غیرواقعی اهمیتی ندهند و به توصیهها و اخبار رسمی وزارت بهداشت توجه کنند اما شهروندان بهرسم سالیان اخیر، به سخنان مسئولان و منابع رسمی اعتنایی نکرده و سرسپرده و پیگیر اخبار غیرواقعی و غیرعلمی شبكههای اجتماعی شدند، بعد هم به شایعاتی درباره «پنهانكاری دولت درباره ورود ویروس و شناسایی مبتلایان آن» دامن زدند، قطعا اگر اطلاعات موردنیاز، از منابع و رسانههای موثق و علمی صورت بگیرد، شاهد نایاب شدن ماسكهای پزشكی و افزایش نرخ آن نخواهیم بود، آنهم در شرایطی که تمام مسئولان حوزه سلامت توصیه کردهاند: «ماسك برای تمام افراد لازم نیست.» از سوی دیگر اعتماد بیشازحد به اخبار شبکههای اجتماعی سبب شد، معاونت درمان وزارت بهداشت در اطلاعیهای اعلام کند که نامه منتشرشده در فضای مجازی در خصوص ورود کرونا ویروس به کشور جعلی است.
به گزارش گروه سلامت خبرگزاری فارس، قاسم جان بابایی، معاون درمان وزارت بهداشت اعلام کرد: اخیرا نامهای در شبکههای اجتماعی در خصوص ابتلا و فوت تعدادی از هموطنان به کروناویروس با امضای اینجانب جعل و منتشرشده است که در آن به تعداد مبتلایان و فوتشدگان و نیز کمبود امکانات درمانی و… اشارهشده است درحالیکه هرگز چنین نامهای از سوی این معاونت صادر نگردیده و این نامه کذب، ساختگی و قطعا در جهت تشویش اذهان عمومی منتشرشده است.
بر اساس اعلام معاونت درمان وزارت بهداشت؛ نامه مذکور دارای اشکالات فنی و نگارشی فراوانی ازجمله موارد زیر است:
-شماره نامه این معاونت با ۲۷۰ آغاز نمیشود.
-از لحاظ رعایت سلسلهمراتب اداری، مکاتبه مستقیم با رئیس محترم جمهوری از سوی این معاونت انجام نمیشود.
-در مکاتبات این معاونت از مهر آنی استفاده نمیشود.
-شماره تلفن درجشده در انتهای این نامه اشتباه است.
-رونوشتهای مندرج در نامه مغایر با سلسلهمراتب اداری است.
-عنوان اینجانب در نامههای ارسالی معاونت درمان، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی درج نمیشود. بنابراین این نامه جعلی بهوضوح از عملکرد نامطلوب فضای مجازی و صدق گفتار و رفتار رسانههای رسمی حکایت دارد. در همین حال محمد سلطانی فر، مدرس دانشگاه و کارشناس حوزه ارتباطات درباره ارزیابی عملکرد رسانههای رسمی در پرداختن به واقعیت ویروس کرونا به شفقنا رسانه میگوید: «بهطورکلی رسانهها تا اینجا نسبتا خوب عمل کردند. به غیر موردی که روزنامه ایران خبر کذبی را منتشر کرد و مورد شکایت وزیر بهداشت قرار گرفت، در سایر موارد شاید خیلی نتوان از عملکرد رسانهها ایراد گرفت. چراکه رسانهها وظیفه دیدهبانی و نگرانیهای جامعه را دارند و مجبورند که هشدار دهند، بنابراین باید پاسخ نگرانیهای جامعه را بدهند. از طرفی هم رسانههای رسمی در حوزه آموزش، خیلی خوب عمل کردند و اجازه ندادند که به خیلی از شایعات دامن زده شود و به مردم آموزش پیشگیری از این ویروس را دادند.»
او تأکید میکند: «رسانههای ما در حوزه خبررسانی مقداری ضعیف عمل میکنند. دلایل این ضعف به این برمیگردد که مقامات رسمی ما خیلی به هوش و به گوش نیستند. اگر همه نهادها مانند عملکرد وزارت بهداشت در مورد ویروس کرونا لحظهبهلحظه اطلاعرسانی کنند، عملکرد خودشان را به مردم بگویند و نگرانیهای مردم را رفع کنند، نتیجه خوبی خواهیم دید.»
سلطانی فر با اشاره به این مسئله که رسانهها توقع دارند تا مسئولین نسبت به دادن اطلاعات درست مقداری با هوشیاری عمل کنند، عنوان میکند: «اگر این اطلاعات به مردم داده نشود، از جاهای دیگر به سمع ونظر مردم میرسد. بنابراین این توقع میرود که اگر خدایی نکرده یک مورد ابتلایی داشته باشیم، بلافاصله مردم از طرق مختلف مطلع شوند. مانند همین کاری که خیلی از کشورهای دنیا میکنند و آمار لحظهای مبتلایان و اقدامات لازم جهت پیشگیری از شیوع بیماری را به اطلاع مردم میرسانند. به همین دلیل من معتقدم عملکرد اطلاعرسانیها تا این لحظه بهغیراز اطلاعرسانی مسئولین خوب بوده است. البته منظورم مسئولین وزارت بهداشت نیست بلکه مسئولین سایر نهادها موردنظر من است.»
درهرحال، رسانه ملی و مطبوعات کوشیدند، مردم را برای پیشگیری از این بیماری آگاه کنند، حالآنکه تلاشهایشان نادیده گرفته شد به این دلیل که تمرکز بیشتر مردم بر شبکههای اجتماعی ازجمله اینستاگرام و تلگرام و… معطوف بود. اما قسمت تلخ ماجرا آنجاست که در خواندن بیشتر این اخبار نمیتوانیم درست را از غلط تشخیص بدهیم و بهصورت منفعلانه درست و غلط، هرچه باشد را میپذیریم و این موضوع از ریشه دواندن فضای مجازی در زندگیمان نشئت میگیرد که باید بدانیم چه زمانی و چگونه تا این حد خودمان را به شبکههای اجتماعی سپردیم تا به هر سو که میخواهد ما را ببرد. آیا این مسئله به عدم پاسخگویی شفاف مسئولان به رسانههای رسمی بازمیگردد؟ یا به این دلیل که فضای مجازی محبوبیت غیرقابلانکاری در بین عامه مردم دارد و در این عرصه هر شخصی میتواند بهصرف داشتن تنها یک گوشی هوشمند به تولید و انتشار محتوا بپردازد و خود را تولیدکننده و منتشرکننده برخی اخبار و اطلاعات بداند. اگرچه این کار آسیبهایی را به همراه دارد و اگر اندکی تخصصیتر بخواهیم در این وادی به بیان مشکلات بپردازیم میتوان گفت که یکی از چالشهای مهم در فضای مجازی اخبار جعلی و fake news است که باید خود را مجهز به راههای تشخیص آنها کرد، این در حالی است که همه افراد جامعه بهصورت ناخودآگاه در معرض اخبار گوناگون قرار میگیرند که در اکثر مواقع تمییز دادن اخبار درست از نادرست کار بسیار دشواری است.
گیدنز در قامت جامعهشناس از رسانههای جمعی و گروهی بهعنوان ابزارهای اشاعه سرمایه اجتماعی و اعتماد اجتماعی یاد میکند. او معتقد است که رسانههای جمعی ابزار شناسایی استمرار و ترویج و حفظ یا انتقال سرمایههای اجتماعی هستند.
افزایش اعتماد به شبکههای اجتماعی و کاهش اعتماد به برخی از نهادها نشاندهنده قدرت فزاینده رسانهها علیالخصوص فضای مجازی است. اما سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که چطور میتوانیم به فضایی غیرواقعی و مجازی بیشتر از دنیای واقعی اعتماد کنیم؟
به اذعان برخی از محققان، اعتماد بهمنزله یکی از ابعاد مهم روابط، تعاملات و کنشهای میان افراد و گروهها، نقش چشمگیری در ایجاد نظم و همبستگی اجتماعی ایفا میکند چراکه موجبات پذیرش و همدلی را فراهم نموده و مسیر سازگاری و انطباق هرچه بیشترِ اعضای جامعه را تسهیل مینماید.این اعتماد و بیاعتمادی در ابعاد گوناگونی قابلبررسی است. بر همین اساس محمد لسانی، فعال رسانهای در پاسخ به این پرسش که چرا مردم تا حد زیادی به فضای مجازی اعتماد دارند، آنهم با وجود شایعاتی که در آن مطرح میشود، به« رسالت »میگوید: اعتماد به فضای مجازی آگاهانه وجود ندارد و در نظرسنجیهایی که صورت پذیرفته، مردم وقتی آگاهانه صحبت میکنند به اخبار فضای مجازی پایینتر از روزنامهها اعتماد دارند و خودشان میدانند، اخبار فضای مجازی نمیتواند منبع موثقی باشد.
وی میافزاید: برای لایهبرداری این موضوع باید گفت گرچه مردم میگویند اعتمادشان نسبت به فضای مجازی بهشدت پایین است اما در ناخودآگاه این باور وجود دارد و درواقع سبک زندگی و زیست دیجیتال در این فضا نهفته است، یعنی جایی که ما بودن و رشد را در بستر دیجیتال برای افراد جامعه فراهم میکنیم و زیرساخت آن آمادهشده تا مردم در جامعه هویت دوم و مجازی و اصطلاحا کنشگری سایبری و مجازی داشته باشند و در این سبک زندگی دیجیتال، اعتمادهای ناخودآگاه نهفته است و امروز بهطور متوسط هر فردی در جامعه روزی پنج ساعت استفاده دیجیتالی از ابزارهای مختلف دارد.
این فعال رسانهای به این نکته اشاره میکند که ویژگی خارقالعاده این فضا، بیزمانی و بیمکانی و سیال بودن است و من به این سیال بودن
میگویم، رهاشدگی از قید زمان و مکان مثل یک پرنده طیران میکند و به نقل از شعر سعدی که میگوید: «طیران مرغ دیدی تو ز پای بند شهوت/ به در آی تا ببینی طیران آدمیت»، به این معنا که آدمی اگر از شهوات رها شود، آن طیران و پرواز روحانی در آن فرد اتفاق میافتد اما امروز فضای مجازی یک طیرانی به افراد بخشیده که میتوانند به گذشته و آینده پرواز کنند و از قید جغرافیا رها شوند و این طیران را نه در یک سفر روحانی بلکه در یک سفر لذتبخش و شبه جسمانی تجربه کنند. برای همین لذت بودن و هم باشی سایبری و دیجیتال را ایجاد کرده است که اندیشمندان تحت عنوان ژن دیجیتال آن را شناسایی میکنند.
وی در ادامه میگوید: بعضی وقتها این لذت هم باشی سایبری باعث میشود که ناخودآگاه اخباری که تخیلی هستند و فیک نیوز و جنبه شایعه دارند در بین اخبار واقعی جا بگیرند و تشخیص و تمییز دادن آن برای افراد سخت شود چون مردن لذت هم باشی سایبری را چشیدهاند و در حقیقت هوش نقادانه افراد غیرفعال شده است و در اینجا باید از هیپنوتیزم سایبری سخن گفت، یعنی تشعشعات گوشی و ری اکشنهای نور صفحه موبایل بر افراد غلبه میکند. گوشیهای موبایل، تبلت و لپ تاپ طیف نوری آبیرنگ دارند و این طیف رنگی باعث ترشح هورمون آدرنالین در افراد میشود و ریشههای فیزیولوژی دارد که ما از آن آگاه نیستیم.
* اعتماد ،حلقه گمشده ارتباط رسانه و مردم
لسانی در پاسخ به این سؤال که آیا اعتماد، حلقه گمشده ارتباط رسانه و مردم است، توضیح میدهد: عملا رسانه یک نهاد مهم اجتماعی است که کارکردهایی دارد و ممکن است حاکمیت و بخشهای خصوصی درون حاکمیت که تملک رسانهای دارند بعضی از این کارکردها را به ضد کارکرد یا کژکارکرد تبدیل کنند اینکه بخواهیم بگوییم اعتماد رسانه و مردم مخدوش شده باید به کارکردهای رسانه بپردازیم. باید بپرسیم آیا مالکان رسانه، کارکردهای رسانه را اجرا میکنند؟ یا مردم، مجاری موازی و غیررسمی پیداکردهاند که نیازشان را برآورده میکنند. بنابراین رسانههای رسمی ما به یک معنا بیاعتبار یا کم اعتبارشدهاند.
*اگر رسانه مطابق کارکرد خودش قدم برندارد،اعتماد مردم مخدوش میشود
این فعال رسانهای با اشاره به اینکه در حوزه تأثیر رسانهها، کارکرد آن شامل سه دسته اصلی است، میگوید: اطلاعرسانی به معنای اخبار،آموزش دهی به معنای آگاهی دهی و تفریح و سرگرمی به معنای شادی بخشی است و اگر رسانه مطابق کارکرد خودش قدم برندارد عملا اعتماد مردم به آن مخدوش میشود. بیتردید باید پیش از آنکه لایههای اجتماعی و مردمی را کنکاش کنیم به سمت لایههای سیاست دهی رسانه و خوراکدهی رسانه که به نظر ما خیلی از اوقات آنگونه که باید به سمت جراحی مؤثر و مفید فایده پیش نمیرود و امروز آرایش رسانهای ما مبتنی بر اصل سایبر نیست برای همین کارکرد رسانههای ما به سمت کارکرد کم اثر میرود و مردم برای پاسخ نیازهایشان، به فضای مجازی رجوع میکنند، ازاینرو رسانههای رسمی کم اعتبارشدهاند و باید توجه کنیم که کم اعتباری منجر به کم اعتمادی میشود و این موضوع مهمی است.
لسانی در رابطه با این سؤال که آیا رسانهها خالی از صدای مردم شدهاند توضیح میدهد: اعتقادی به این موضوع ندارم و این عرصه و میدان را متفاوت میبینم. شیوه خطی در ارتباطات جای خودش را به شیوه چرخشی داده است، به عبارت بهتر در این مدل خطی، ارتباطات گوینده همیشه گوینده است و شنونده همیشه شنونده است. تلویزیون مبتنی بر پخش همزمان در جهان منسوخشده و امروز در دنیا رسانههای دوسویه و دوطرفه جایگزین شدهاند و حتی جمهوری اسلامی ایران هم در رسانه خودش بیش از پنج سال است که یکسویه نیست. ما در ایران از یک قالب سنتی و منسوخ رسانه تلویزیون استفاده میکنیم درحالیکه زیرساخت نوین آن بیش از پنج سال است که فراهمشده لذا اتصال بین مردم و رسانه از بین نرفته بلکه وجود داشته اما بهروز نشده
و ما از الگوهای منسوخ استفاده میکنیم.
این فعال رسانهای با بیان اینکه برای اعتماد بیشتر مردم به رسانه ملی، نخست باید رسانههای ملی و رسمی ما به کارکردهای واقعی خودشان بازگردند،میافزاید: مدتهاست رسانههای ما، کارکردهای خودشان را ازدستدادهاند در مورد بهروز بودن، جامعیت روایت، باز کردن درهای صداوسیما به روی تو لیدکنندگان مردمی و تولیدات مردمی و حرکت به سمت جوشش و یک الگوی بومی و محلی چه در قالب رسانه و چه در محتوای رسانه، به نظرم این موارد میتواند قسمتی از گسل ایجادشده بین مردم و رسانه را در کشور ما تدبیر کند.
رسانه , سیل , فضای مجازی , کرونا , گروه اجتماعی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.