سرمايهسازی صدا و سيما
|مهدي عامري|
نگاهي به تاريخ و سابقه صدا و سيما نشان مي دهد عليرغم تمام ضعفها و انتقاداتي که به صدا و سيما وارد است و با وجود اينکه اين رسانه فراگير با آنچه مطلوب نظام اسلامي است فاصله زيادي دارد، اما در ميان همه نهادهاي فرهنگي و غيرفرهنگي يکي از موفقترين نهادها در کادرسازي و پيشرفت هنر و فرهنگ کشور بوده است.
صدا و سيما در برابر چندين غول بزرگ رسانهاي دنيا که با بودجه هاي کهکشاني اداره ميشود يک تنه بار تبليغ انقلاب و فرهنگ ايراني و اسلامي را به دوش کشيده است و با عنايت به امکانات و محدوديتهاي موجود در آن، توانسته عملکرد نسبتا خوبي داشته باشد. البته روشن است در جزئيات و مصاديق، سلايق و نظرات متفاوت است و يقينا در اين ميان صدا و سيما داراي خبط و خطا بوده است اما اين دليلي بر زير سوال بردن تماميت اين نهاد تاثير گذار نمي شود. متاسفانه گاه به دلايل سياسي و جناحي به جاي نقد عملکرد يک مدير يا يک برنامه، کليت صدا و سيما توسط افراد مورد خدشه قرار مي گيرد و با بيان کليات مبهم و چند پهلو و بدون نشاني به رسانه ملي حمله مي شود! اين هجمهها زماني ناشايستهتر تلقي ميشود که از سوي مسئولين دولتي بيان گردد! کساني که با کمبودها و محدوديتهاي صدا و سيما آشنا هستند اما با اين حال به خاطر مسائل جناحي و فردي و سياسي چشم بر واقعيت ميبندند و از کاه کوه مي سازند! افرادي که چه بسا با توجه به مسئوليت ومنصب خود مي توانند به کمک صدا و سيما بيايند اما همواره با افکار سياسي، براي رسانه ملي سنگ اندازي ميکنند!
براي نمونه با اينکه در چند سال اخير به کرات از اصلاح طلباني مانند ابطحي، قوچاني، عطريانفر، مجيد انصاري، هادي غفاري، وکيلي، کواکبيان و تعداد زيادي از وزرا و مسئولين در صدا و سيما دعوت و استفاده کرده است باز هم اصلاح طلبان مدعي هستند که صدا و سيما در اختيار يک گروه خاص است! حتي صدا و سيما به دستور و براي دفاع از دولت چندين برنامه از جمله ثريا را چندين بار تعطيل نمود و تا مدتها منتقدين برجام راه در سيماي جمهوري اسلامي نداشتند، با اين وجود دولتي ها همچنان مدعي هستند که صدا و سيما به آنها بيمهري کرده است!
نمونه ديگر اين گونه ادعاها، اظهارات عجيب محمدرضا عارف است که در جمع چند هنرمند بيان داشته است: «با كمال تاسف اين رسانه به جاي آنكه كارخانه آدمسازي باشد، هنرش سرمايهسوزي است». (روزنامه اعتماد، ۲۲ مرداد۱۳۹۸، ص۲) آقاي عارف بدون اشاره به مصداقي صرفا با يک عبارت کلي، صدا و سيما را موجب سرمايهسوزي دانسته است!
اما اين سخنان چقدر با واقعيت مطابقت دارد؟ خوب است آقاي عارف نگاهي به فهرست هنرمندان موفق کشور بيندازد تا متوجه شود غالب افرادي که اينک سري در سرها دارند در همين صدا و سيما آدم شدهاند. البته اين منتي بر سر هنرمندان نيست چرا که صدا و سيما وظيفهاش، فراهم آوردن امکانات و زمينه براي هنرمندان کشور است. اما اينکه اين مطلب، نديد گرفته شود جفا بر يک نهاد بزرگ ملي است.
آقاي اصغر فرهادي که اين روزها خلاف فرهنگ مردم و کشورش سر در آغوش غربي ها دارد و مردم کشورش را شايسته سخن نميداند، کارش از همين صدا و سيما شروع کرد و چهره شد! حال اگر آقاي فرهادي علاقه به کار با مردم کشورش ندارد و دوست دارد بر خلاف هنجارها و عقايد ملتش فيلمسازي کند، تقصير صدا و سيماست؟
آيا استعداد عادل فردوسيپور در همين صدا و سيما شکوفا نشد؟ حال اگر آقاي فردوسيپور علاقهاي ندارد به دستورات سازماني و قوانين اداري پايبند باشد، صدا و سيما بايد پاسخگو باشد؟ آيا امثال مهران مديري و رامبد جوان و بسياري ديگر از هنرمندان در همين صدا و سيما رشد و نکردند و صدا وسيما سکوي پرتاب آنها نبوده است؟ صدا و سيما بايد يک نهاد ملي باشد و دولتها و مجلسها نبايد توقع داشته باشند که اين نهاد فقط زير مجموعه آنها باشد و اگر چنين نبود با تهديد کاهش بودجه و انتقادات فلهاي مواجه شود!
اين بدين معنا نيست صدا و سيما از نقد مصون است و نبايد عملکرد آنها مورد ارزيابي قرار داد بلکه سخن اينجاست نقدها بر مبناي دلسوزي و منطبق با واقعيت باشد و صرف عصبانيت و نگاه سياسي نباشد همان گونه که اگر صدا و سيما درگير مسائل جناحي و سياسي شود از مسير خود منحرف شده است.
صدا و سيما , فرهنگ , مهدي عامري , نظام اسلامي
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.