سدسازي بهمنظور کنترل سيل اشتباه است
براي نخستين بار در ايران از سال ۱۳۴۹ اجراي عمليات آبخيزداري صورت گرفت. امروزه باگذشت نزديک به نيمقرن از شروع اين طرح در کشور، هنوز برخي به اهميت اجراي طرحهاي آبخيزداري و آبخوانداري پي نبرده و مورد غفلت مسئولان واقع ميشود. متأسفانه از سال ۸۱ جهاد سازندگي با وزارت کشاورزي ادغام و آبخيزداري به سازمان جنگلها منتقل شد و بهتناسب آن سالبهسال اعتبارات آبخيزداري کاهش يافت تا جايي که حتي اعتبار کافي براي مطالعات طرحها هم وجود نداشت. سيلابهاي اخير در کشور، ما را بر آن داشت تا بيشتر اهميت آبخيزداري را در کنترل سيل بررسي کنيم به همين دليل با باقر قرمزچشمه مدير گروه هيدرولوژي و توسعه آب پژوهشکده حفاظت خاک و آبخيزداري به گفتوگو نشستيم تا به بررسي موضوع بپردازيم.
*به نظر شما دلايل اصلي سيلابهاي اخير چيست؟
آبخيزداري در برخي از حوزههاي کشور انجام شده است و کارشناسان مقدار بارندگي يا شدت بارندگي رخ داده در سه يا ۴ سامانه اخير را درحداکثر دوره بازگشت ۱۰۰ ساله ارزيابي کردهاند. اما دوره بازگشت سيلي که در استان «لرستان» و در محدوده «پلدختر» و «معلولان» رخ داد را ۵۰۰ سال برآورد کردهاند. يکي از دلايل اصلي اين سيل بهنوعي مربوط به هواشناسي است چراکه دو سامانه پرقدرت پشت سر هم وارد کشور شد که شدت و مقدار بارش اول نسبت به دوم بيشتر بود، اما در بارش شاهد روان آبها بوديم و هنوز سيل وجود نداشت. دليل ديگر اين است که در مناطق زاگرس تغييرات کاربري زيادي رخداده که باعث شده مراتع و جنگلها به ديمزارها تبديل شوند. اغلب اراضي زاگرس پوشش گندم و نخود است اما هنوز زمين را پوشش فرا نگرفته درنتيجه به دليل بارندگي شديد، تا حد زيادي ميزان نفوذپذيري خاک کم شده و درنتيجه به دليل از بين رفتن پوشش گياهي، ميزان گل آلودگي افزايش يافته است و از يکجايي «روان آبها» به «جريان گلي» تبديل شدند؛ اين بدان معناست که اگر از تغيير کاربري و دستدرازي به منابع طبيعي جلوگيري شده بود شاهد اين سيل نبوديم.
*توجه و عدم توجه به حوزه آبخيزداري تا چه اندازه در مناطق درگير با سيل تأثيرگذار بوده است؟
اين سيلها توسط کارشناسان آبخيزداري قابل پيشبيني بود که بارندگي شديد منجر به سيل بزرگتري خواهد شد. دولت بايد به بخش آبخيزداري توجه ويژه ميکرد تا بتوانند با عمليات کنترل جريان در بالادست با استفاده از عمليات مکانيکي، بيو مکانيکي يا حتي بيولوژيکي جريان آب را کنترل کنند و اگر فقط ۲۰ درصد از حجم «روان آبها» کم و به مؤلفههاي نفوذ تبديل ميشد شايد چيزي به نام سيلاب و خسارت نداشتيم. چراکه در اين صورت ظرفيت رودخانه تحمل ۸۰ درصد جريان را داشت و آبها عبور ميکرد و بانفوذ تدريجي در جريان رودخانه در فصل گرم ميتوانست نياز آبي کشاورزان را تأمين کند. اگر آبخيزداري با هزينههاي کم در اکثر اين حوزهها اتفاق ميافتاد کمک بزرگي به اين مناطق کرده بود.
*آبخيزداري چه طرح مهمي را همواره براي کنترل سيل مدنظر دارد؟
يکي از بحثهايي که اگر به آن توجه ميشد که پژوهشکده حفاظت خاک، آب و آبخيزداري نيز در اين زمينه پيشگام و مبدع است و ايران در سطح جهان در آن پيشرو است، بحث «آبخوانداري» و دستگاههاي پخش سيلاب بر آبخوان است. فاصله «پلدختر» تا «کوه دشت» زياد نيست و در «کوه دشت» نيز بارشها با همين ميزان و شدت بود ولي خسارت کمي را شاهد بوديم به اين دليل که پژوهشکده حفاظت خاک، آب و آبخيزداري در اين منطقه يک طرح «آبخوانداري» را اجرا کرده و «آبخوان» توانسته بخشي از «روان آب» را در خود ذخيره کند و از شدت و سرعت آن بکاهد تا در پاييندست روان آب حداکثري اتفاق نيفتد. اگر پروژههاي اينچنيني در مناطق مناسبِ اين فعاليتها صورت ميگرفت؛ آن زمان بود که شاهد خسارات نبوديم و قدرت بيشتري در تأمين آب داشتيم.
آبخوانهاي کشور که در ۷ نقطه ايجاد شدند بسيار تأثيرگذار بودهاند و تنها يک بُعد کوچک آن مربوط به کنترل سيل است و مزاياي بسيار زيادي دارد. هدف بايد اين باشد که به سمت روشهاي پرهزينه نرويم.
*در اين مدت که موضوع سيل کشور را درگير خود کرده است برخي کارشناسان علاوه بر حوزه آبخيزداري به ساخت و افزايش سد تأکيددارند. براي کنترل سيل تا چه اندازه سدها تأثيرگذار هستند؟
در روزهاي اخير باب سدسازي بهشدت «مد» شده و مسئولان معتقد هستند که در سالهاي اخير در بخش سدسازي کمتوجهي کردهاند. اما سؤال اينجاست که مگر در آمريکا که مبدع سدسازي در جهان است سيل رخ نداده است؟ درصورتيکه باوجود سيلابهاي شديد در آمريکا آنها معتقد هستند که بايد ارتفاع سدها را کم کنند. البته منکر سدسازي نيستيم چراکه در جايگاه خود ارزشمند است ولي گسترش بيرويه آن نهتنها مفيد نيست بلکه معايب زيادي هم دارد. هدف سدسازي کنترل سيل نيست بلکه در تأمين انرژي و مديريت آب ميتواند بيشتر تأثيرگذار باشد. در همين سيلاب اخير سدها نتوانستند سيل را در بالادست کنترل کنند و تنها در پاييندست، خيلي جزئي تأثيرگذار بودند. اين ميزان بارندگي که تبديل به سيل شد در خشکساليها ميتوانست کمکحال کشور باشد ولي متأسفانه اگر در ماه ارديبهشت باران نداشته باشيم مناطق ديم از بين خواهند رفت.
از اوايل دهه هشتاد آبخيزداري تضعيف شد
*سال ۸۱ که جهاد سازندگي با جهاد کشاورزي ادغام شد، بهتناوب نقش معاونت آبخيزداري نيز کمرنگ شد. برخي معتقدند اگر اين ادغام رخ نميداد حوزه آبخيزداري فعالتر بود و در کنترل اتفاقاتي نظير سيل اخير ميتوانست تأثيرگذار باشد. نظر شما دراينباره چيست؟
ادغام جهاد سازندگي با جهاد کشاورزي باعث تضعيف بخشهايي در اين دو مجموعه شد. در يک دورهاي آبخيزداري خوب توانست فرهنگسازي کند. مرحوم «آيتالله هاشمي» در اين زمينه يک حساسيت خاصي داشتند و بحث آبخيزداري و آبخوانداري را به فرهنگ عمومي تبديل کردند و همواره اين موضع موردتوجه ويژه ايشان بود. متأسفانه در بحث آبخيزداري کارشناسان نظر ميدهند ولي مديران اجرا نميکنند و اين يکي از معايب کار است. اگر آبخيزداري ادغام نميشد شايد اکنون بسيار کارآمد ميشد. در اواخر دهه ۷۰ آبخيزداري جايگاه پيدا کرد و متأسفانه اوايل دهه ۸۰ کمرنگ شد. نکته مهم اين است که نبايد باهدف کوچک کردن دو مجموعه تيشه به ريشه بزنيم.
*پژوهشکده «حفاظت خاک، آب و آبخيزداري» چطور ميتواند به تقويت آبخيزداري کمک کند؟
پژوهشکده «حفاظت خاک، آب و آبخيزداري» اين پتانسيل را دارد که در بخش اجرايي و فرهنگي کمک کرده تا از طرح «آبخوانداري» حمايت کند تا از آن بهرهبرداري شود.
علم «آبخيزداري» در دنيا معتقد است که بايد با طبيعت همگام باشيم. نميتوانيم با طبيعت مقابله کنيم. فراموش نکنيم روشهايي که همگام با طبيعت هستند کمهزينه و پايهدار هستند و ميتوانند به دليل سادگي قابل ترويج باشند نياز به اين است که رسانهها در اين زمينه به محققان کمک کنند تا مسئولان به اين باور برسند که اين روشها کارا هستند چراکه بسياري از اين روشها در دنيا تجربهشده و ثمرات آن را هم ديدهايم.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.