سایهروشنهای یک دیدار
حجتالاسلاموالمسلمین محمدرضا یقینی
پاپ فرانسیس در ضمن سفری که به عراق داشته است با حضرت آیتالله سیستانی، دامظله دیدار کرد. این، سرخط خبرهای این روزهای بسیاری از خبرگزاریها در شرق و غرب عالم بود. دیدار رهبر کاتولیکهای جهان، که مهمترین رهبر مذهبی مسیحیان است با یکی از برجستهترین مراجع تقلید شیعه، پدیدهای نادر و البته از جهاتی بسیار مهم است، اما نه تا آن حد که درباره آن اغراق میشود. مسیحیت، علیرغم آنکه دینی است که در شرق ظهور کرده، اما مهمترین دین در دنیای غرب است، هم از جهت عمق معنوی و هم از جهت کثرت پیروانی که در سرتاسر جهان دارد. بنا بر برآوردهایی، مذهب کاتولیک -که تنه اصلی مسیحیت به شمار میآورد- کیش یک جمعیت میلیاردی از انسانهای کره زمین است. در برابر، مذهب شیعه اگرچه در مقایسه با برخی مذاهب مختلف دین اسلام، واجد اکثریت پیروان نیست، اما تنها مذهب گفتمانساز و حرکتآفرین در بین مذاهب مختلف اسلامی در امروزه روز است. مذاهب اسلامیِ غیر شیعی هرچند که در دورههایی از تاریخ، خاصه تاریخ معاصر، موفق به گفتمانشناسی و جنبشسازی گشتهاند، اما این جنبشهای محدود، یا به شکلی انعطاف و تسلیم در برابر غرب را تجویز کردهاند یا برخلاف مشی رهبران نخستینشان، سر از تکفیر و سلفیگریِ افراطی درآوردهاند و بهجای آنکه مرهم ایجاد کنند، خود، به پیکره جامعه مسلمین، زخمهای کاری و بعضا جبرانناپذیر وارد کردهاند. این جریانها، برخلاف مشی تقریبی و وحدتطلب عمده بنیانگذارانشان، امروزه بر طبل اختلاف و اولویت کشتار مسلمانان بر جهاد علیه کفر و صهیونیسم میکوبند. در این میان، شیعه است که ضمن گفتمانشناسی و ارائه نظریه سیاسی مبتنی بر اصول اسلامی و منطبق بر شرایط سیاسی و اجتماعی این روزگار جهان، میتواند تودههای پاک و انگیزهمند مسلمان را با رویکردی عاقلانه در زیر پرچم تبعیت از قرآن و سنت رسولالله صلیالله علیه و آله و مودت اهلبیت علیهمالسلام، به نحوی یکپارچه بسیج نماید و در خدمت تأمین اهداف و منافع امت اسلامی قرار دهد. فراتر از این، امروز شیعه، قابلیت رهبری و بسیج مستضعفان جهان اعم از مسلمان، مسیحی و … را در برابر جبهه مستکبرین داراست. پدیده مقاومت در سالهای اخیر این حقیقت را بالعیان به اثبات رسانیده است.اما پسازاین مقدمه و توجه به نکات بالا، در باب این دیدار، نکاتی قابلتأمل وجود دارد:۱٫ملاقات این دو رهبر دینی، اگرچه میتواند موجب نزدیکی پیروان این دو کیش باشد و باب دوستی و تألیف قلوب را بگشاید و زمینه گفتوگوهای منطقی و عاقلانه در جهت منافع انسانها و صلح و آرامش در پرتو حکمت را فراهم نماید، اتفاقی جریانساز و مبدأ تحولات بزرگی در جهان نخواهد بود. بله، با پیگیری اینگونه تعاملات و گفتوگوها -همانطور که گفته شد- امید به بهبود در مناسبات انسانی بین پیروان ادیان شکوفا میشود. اما فضای رسانهای غالب در مغربزمین و در تحت سیطره قدرتهای اثرگذار، دائما در حال پمپاژ نفرت، اسلامهراسی و ترسیم تصویری دیوگون از اسلام و مسلمانان است که هرچند این تصویر کاملا مخالف حقیقت است، ولی جریانهای انحرافیِ دستساز استکبار غرب، این تصویر تحریف شده
را در اذهان مردم غربی تقویت میکند و متأسفانه از سوی دستگاه رهبری مسیحیت نیز نهتنها تلاشی برای تبیین حقیقت صورت نمیگیرد، بلکه گاهی خود بازیگر این نمایشنامه است. اظهارات توهینآمیز پاپ بندیکت شانزدهم درباره وجود نازنین پیامبر گرامی اسلام، نمونه بازیگری دستگاه کاتولیسم در جدول اسلامهراسی و اسلامستیزی جریان رسانهای غرب است. آیا این ملاقات و درخواست شرفیابی به محضر مرجع تقلید شیعیان، شکلی از اظهار تأسف و عذرخواهی از آن اظهارات است؟ اگر اینگونه باشد، این دیدار را میتوان اتفاقی منحصربهفرد و تحولآفرین دانست. بدین ترتیب که امید داشته باشیم دیگر ازاینپس، از سوی جریانهای موسوم به مسیحی، تهاجمی به مقدسات اسلامی صورت نمیگیرد، چنانکه هرگز از سوی مسلمانان و رهبران دینیشان هیچ اهانتی نسبت به مقدسات مسیحی روا داشته نشده است. مسلمانان هرگز جز از سر تعظیم و تکریم و تقدیس و احترام به پیامبر بزرگ الهی، حضرت عیسی بن مریم و مادر طاهرهاش سلامالله علیها سخن نگفتهاند. قرآن کریم و نبی اعظم، خود راهنما و مرشد مسلمانان در این مرام بودهاند. آیا میتوانیم امیدوار باشیم که اگر پسازاین، از سوی جریان غالب رسانهای غرب، اسائه ادبی نسبت به مقدسات اسلام انجام گرفت –همچون مسلمانان در دفاع از قداست حضرت مسیح- دستگاه پاپ و مذهب کاتولیک نخستین مجموعههایی خواهند بود که نسبت به آن بیادبی موضع خواهند گرفت و آن را محکوم خواهند نمود؟ متأسفانه تجربه تاریخی، واقعیتی خلاف این را مورد انتظار ما قرار میدهد!۲٫وجهی خوشبینانه نسبت به درخواست ملاقات جناب پاپ از حضرت آیتالله سیستانی، عبارت است از اینکه این درخواست، به انگیزه تشکر و قدرشناسی از مقام منبع مرجعیت به دلیل فتوای تاریخی ایشان در وجوب مقابله با داعش بوده است. فتوایی که خود موجب تضمین آزادی ادیان و مذاهب گوناگون اعم از مسیحی و ایزدی و … در عراق گردید. فتوایی که به همت جوانان برومند حشد الشعبی و فرماندهان دلاورش همچون شهید ابومهدی المهندس، صدای ناقوس کلیساها را دوباره در عراق طنینانداز ساخت؛ در این راستا پذیرش درخواست ملاقات از سوی مرجعیت معظم، اقدامی حکیمانه و مدبرانه است. اما طرحی هنرمندانه از دست توانای سردار سرافراز اسلام شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی که این روزها در شبکههای اجتماعی –خاصه در عراق- دستبهدست میگردد، همین حقیقت را به جناب پاپ یادآوری میکند و این پرسش را محترمانه به محضر ایشان تقدیم میکند که: جناب پاپ! شما در برابر ترور فرمانده بزرگ عملیات نابودی تروریسم، چه کردید؟ دریغ از یک اظهار تأسف!۳٫از منظری دیگر، این درخواست ملاقات و موج رسانهای دنبال آن، میتواند در زمین طراحی نرم امپراتوری رسانهای و ماشین ساحرانه ذهنیتساز غرب باشد. رهبران روحانیت شیعه با ایجاد تنوع در تاکتیک و روش و با انعطاف مثالزدنی در برابر اقتضائات جغرافیای سیاسی متنوع در غرب آسیا و با یک تقسیمکار فوقالعاده هوشمندانه، در رهبری مقاومت، هر یک به شکلی با بهکارگیری امکانات اجتماعی خود، جبهه فتنه عبری- عربی- غربی را زمینگیر ساختهاند؛ فرقی نمیکند که زمین کارزار، عراق باشد، لبنان، سوریه یا هر جای دیگر. افسران طراح جنگ نرم دشمن، سادهلوحانه از این تقسیمکار، اختلاف میان استوانههای روحانیت شیعی در مبانی را برداشت کردهاند و متوهمانه در صدد تضعیف یک محور و مشروعیتزدایی از آن و تقویت محور دیگر و برجسته ساختنش برآمدهاند. غافل از آنکه روحانیت شیعی باوجود تفاوت اجتنابناپذیر در تاکتیکها که ناشی از تفاوت در جغرافیای سیاسی بخشهای مختلف منطقه است، در چارچوب یک راهبرد و نهایتا با رهبری واحد و هماهنگ عمل میکند. درحالیکه روحانیت مسیحی و خاصه کاتولیک، با عملکرد خود، نقش خویش را در سیاست جهانی به چیز کمی بیش از یک نماد و سمبل، تقلیل داده است. همچنین عمق معنوی مذهب شیعه –که همان اسلام راستین است- و جایگاه ویژه مرجعیت در این مذهب، که نیابت عام خلیفهالله و بقیهالله الاعظم حضرت حجت بن الحسن صلواتاللهعلیه محسوب شده است، اقتضا دارد که دیدار با پاپ را افتخاری برای مرجعیت نشمرد؛ بنابراین، این دیدار بیش از هر چیز، مایه مباهات برای جناب پاپ محسوب میشود. درنتیجه، اغراق در
برجسته ساختن این ملاقات، از جهتی میتواند اسائه ادب به مقام مرجعیت باشد.۴٫عجیب آنکه سادهلوحان اینسوی مرز، از این دیدار، راستآمدی سکولاریسم سیاسی را نتیجه گرفتهاند و تحت تأثیر طراحی رسانهای دیگران، با نادیده گرفتن تفاوتهای سیاسی، اجتماعی و تاریخی دو کشور ایران و عراق، تدبیر روحانیت شیعه بر اساس مصالح زمان و مکان را بهپای تفاوت در مبانی فکری و نظریه سیاسی گذاشتهاند! غافل از آنکه مستعد نبودن بستر سیاسی عراق برای بهرهمندی از رهبری مستقیم دینی، موجب گشته پس از قریب به ۳۰ سال اشغال، این کشور هنوز طعم استقلال کامل سیاسی را نچشیده و محدوده سرزمینی این کشور، همچنان عرصه تاختوتاز اشغالگران تروریست یا تروریستهای دستساز اشغالگران است، بهطوریکه دولت تروریست اشغالگر، مقام نظامی و مهمان رسمی این کشور را هدف قرار میدهد و دولت مستقر عراق نمیتواند پاسخ متناسب به این اهانت و تحقیر بزرگ بدهد. اما زمانی که همان دولت تروریست، اقدام به تجاوز به حریم هوایی جمهوری اسلامی ایران نمود، هواپیمای گرانقیمت دولت متجاوز تروریست فورا هدف قرار گرفت و رئیسجمهور آمریکا ضمن وحشت از واکنش نظامی، از ایران تشکر کرد که هواپیمای متجاوز بیسرنشین را هدف قرار داده و هواپیمای سرنشیندار را سرنگون نکرده است یا وقتی پایگاه عین الاسد کوبیده شد، جرئت عکسالعمل به خود نداد. نهایت آنکه، افرادی که غبطه مدل عراق را میخورند و این مدل را برای ایران تجویز میکنند، میزان هوش و عقل سیاسیشان را نمایان میسازند. فاعتبروا یا أولی الأبصار.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.