زیرپوست زخمی شهر - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 37682
  پرینتخانه » اجتماعی, اسلایدر تاریخ انتشار : ۰۳ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۳:۵۰ |
بررسی موضوع بهسازی و نوسازی بافت‌های فرسوده تهران؛

زیرپوست زخمی شهر

بهسازی و نوسازی بافت‌های فرسوده در دستور کار سازمان‌ها و نهادهای متولی مدیریت و توسعه شهری قرار دارد. تجربیات مختلف جهانی و نیز دیدگاه‌های صاحب‌نظران و متخصصان امر توسعه شهری رویکردهای مختلف و متنوعی در این زمینه ارائه نموده است.
زیرپوست زخمی شهر

گروه اجتماعی
بهسازی و نوسازی بافت‌های فرسوده در دستور کار سازمان‌ها و نهادهای متولی مدیریت و توسعه شهری قرار دارد. تجربیات مختلف جهانی و نیز دیدگاه‌های صاحب‌نظران و متخصصان امر توسعه شهری رویکردهای مختلف و متنوعی در این زمینه ارائه نموده است. در کشور ماهم به‌موازات گسترش شهرها و پدید آمدن بافت‌های فرسوده لزوم چاره‌اندیشی جهت فائق آمدن بر این مشکل بیش‌ازپیش احساس می‌شود، بافت‌هایی که شاید آجرهایش فروبریزد وزندگی‌ها ویران شود و این واقعه خیلی دور نیست و تصورش لرزه بر تن‌ها می‌افکند که اگر بحرانی پیش بیاید چه خواهد شد؟
آمارها می‌گویند، ۲۰۷ هزار پلاک مسکونی در  بافت فرسوده قرار دارد و ۱۵ درصد از جمعیت تهران در این بافت‌ها زندگی می‌کنند. موضوعی که اهمیت بهسازی و نوسازی را بیش‌ازپیش نمایان می‌سازد. به گفته «کاوه حاجی علی‌اکبری»، مدیرعامل سازمان نوسازی شهرداری تهران «بافت فرسوده موضوع چندوجهی و چند دستگاهی است و ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و حقوقی دارد که همین باعث شده  مواجه‌شدن با این موضوع مثل مسائل دیگر شهر به‌سادگی امکان‌پذیر نباشد.»، اما چه اقداماتی برای رفع موانع اجرایی صورت پذیرفته و این اقدامات تا چه میزان مؤثر بوده است و البته چه‌کارهایی قابل انجام بوده که هنوز در دستور کار قرار نگرفته است؟  
 ۴۰ درصد بافت فرسوده نوسازی شده است
«حاجی علی‌اکبری» بابیان این‌که ۳ هزار و ۲۶۸ هکتار بافت فرسوده در پایتخت وجود دارد که ۵ درصد مساحت شهر و ۱۵ درصد جمعیت تهران را به خود اختصاص داده است، خاطرنشان می‌کند: « ۹۵درصد بافت فرسوده در مناطق ۷ تا ۲۰ قرار دارد و همچنین ۸۵ درصد آن در جنوب خط خیابان انقلاب- آزادی، مناطق ۹ تا ۲۰ قرار دارند. » زهرا نژاد بهرام، عضو هیئت‌رئیسه شورای شهر تهران نیز می‌گوید: « از  ۴ هزار هکتار بافت فرسوده پایتخت، حدود ۴۰ درصد نوسازی شده است.»

وی  ۳مشکل عدم استحکام سازه، ریزدانه بودن بافت و نفوذپذیری را  مشکلات بافت‌های فرسوده دانسته که مسئله عدم استحکام سازه به‌تنهایی خطر وقوع سیل، زلزله و فرونشست را مضاعف می‌کند.» البته «تهران بر اساس شاخص ناپایداری، حدود ۱۴ هزار هکتار بافت فرسوده دارد و اگر زلزله‌ای باقدرت متوسط رخ دهد، این ۱۴ هزار هکتار که ریزدانه هستند و تراکم جمعیتی بالایی دارند و بیش از نصف جمعیت پایتخت در آن ساکن‌اند، درخطر مرگ قرار دارند.»  این را سید امیر منصوری، عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران می‌گوید و معتقد است: «ما برای رسیدگی به وضعیت این محدوده‌ها، آیین‌نامه‌ای تدوین کردیم که به‌طور رسمی از این ۱۴ هزار هکتار، ۳۲۶۸ هکتار یعنی ۳۰ درصد را به رسمیت شناخته و ۱۰ هزار هکتار یا ۷۵ درصد را از این قاعده مستثنا کرده و نه‌تنها امکاناتی به آن‌ها تعلق نمی‌گیرد بلکه دست آن‌ها را هم برای نوسازی از پشت‌بستیم.» از سوی دیگر باوجود وام ۵۰ میلیونی دولت برای بازسازی هر واحد، صدور پروانه رایگان ساخت در بافت‌های فرسوده از سال ۸۸، مجوز ساخت یک طبقه اضافه، نزدیک به ۳۰۰ میلیارد تومان تخفیف عوارض در بافت‌های فرسوده در دو سال گذشته و ۱۰۰ تا ۱۷۰ میلیون تسهیلات ارزان‌قیمت دولت از طریق بانک‌ها برای متقاضیان و افزایش ۳۰۰ برابری بودجه سازمان نوسازی، «هنوز درزمینه نوسازی عقب هستیم و باید اقدامات بیشتری صورت پذیرد.» و این عبارت را زهرا نژاد بهرام، عضو هیئت‌رئیسه شورای شهر تهران به کار می‌برد. 
 سه معیار برای تعیین فرسودگی بافت‌های شهری
در همین زمینه با«علی بیت‌اللهی»، عضو هیئت‌علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی گفت‌وگو کردیم. او ضمن ارائه تعریفی از بافت فرسوده ، سه معیار را در تعیین این موضوع دخیل دانسته و می‌گوید:« تعریفی که از بافت فرسوده به‌عمل‌آمده و تاکنون مورداستفاده قرارگرفته این است که چنانچه در محله‌ای ۵۰ درصد واحدهای ساختمانی ریزدانه، نفوذناپذیر و ناپایدار باشند و هر سه این شرط‌ها را باهم داشته باشند آن بافت را فرسوده می‌نامیم. ریزدانگی بدین معناست که مساحت واحدهای یک محله کمتر از ۲۰۰ متر باشد. ناپایداری نیز ازنظر مقاومت در برابر زلزله تعریف می‌شود، بدین مفهوم که ساختمان‌ها فاقد اسکلت باشند و مهندسی ساز نباشند. ساختمان‌های قدیمی در شهرها عمدتا از این مدل‌اند و معمولا یک یا دوطبقه نیز بیشتر نیستند. ساختمان‌هایی که حتی ظاهرشان هم بسیار نامقاوم است و بادید غیر کارشناسی هم احساس می‌کنید این ساختمان چندان حالت محکمی ندارد. لذا ازآنجایی‌که قدمت این ساختمان‌ها زیاد است و پروانه ساخت‌وساز ندارند، برای زلزله طراحی نشده و  علی‌الاصول در برابر این حادثه طبیعی ناپایدار هستند.  نفوذناپذیری نیز یعنی کوچه‌های محله‌ای آن‌قدر تنگ و باریک است که چنانچه در زلزله آواری بریزد کل این کوچه مسدود می‌شود و اتومبیل‌های امداد و نجات و  ماشین‌آلات مخصوص آواربرداری نمی‌توانند به دل حادثه نفوذ کنند. لذا نیروها باید به‌صورت دستی ورود نمایند. بنابراین بافت‌های فرسوده دارای وجه اشتراک ناپایداری، نفوذناپذیری و ریزدانگی هستند.  به‌عبارت‌دیگر چنانچه  محله‌ای از شهر نصف ساختمان‌هایش در برابر زلزله مقاوم نباشند و این ساختمان‌ها دارای معابر تنگ زیر ۶ متر بوده و علاوه بر آن ریزدانه باشند یعنی کل عرصه و اعیان واحدهای آن کوچک‌تر از ۲۰۰ متر باشد آن محله را بافت فرسوده می‌نامند.  شما این بافت فرسوده را هم در شمال تهران و هم در مناطق مرکزی شهر می‌توانید ببینید. واقعیت مطلب این است که یکی از مشکلات اساسی کلان‌شهرها وجود بافت‌های فرسوده است و ما بیشتر از دیدگاه زلزله به این موضوع می‌پردازیم چراکه اساسا بافت فرسوده بر همین مبنا تعریف‌شده است.  به‌عنوان‌مثال نفوذناپذیری را به این دلیل می‌گویند که نیروهای امداد و نجات نمی‌توانند در کوچه‌ها ورود پیدا کنند یا ناپایداری را در برابر زلزله تعریف کرده‌اند. »  

 مشکلات بافت‌های فرسوده
این پژوهشگر حوزه مسکن و شهرسازی در خصوص مشکلاتی که این بافت‌ها می‌توانند ایجاد کنند توضیح می‌دهد:«مشکلات اجتماعی، عدم آسایش و امنیت ساکنین به‌ویژه برای کودکان و بانوان، همین‌طور وجود فضای تنگ و ناکافی که تردد نیروهای امدادی، بهداشتی، کمک‌های اولیه و اورژانس را با مشکل مواجه می‌کند ازجمله مسائلی هستند که به‌شدت این بافت‌ها را تهدید می‌کنند و ضرورت توجه به آن‌ها را نمایان می‌سازد. »

 پیچیدگی‌های نوسازی و بهسازی
«بیت‌اللهی» بابیان این‌که حدود ۲ و نیم میلیون نفر در بافت‌های فرسوده زندگی می‌کنند، از مشکلات و موانع بهسازی و نوسازی این بافت‌ها سخن به میان آورده و می‌گوید:«آمارها در تهران قابل‌توجه است. از حدود یک‌میلیون و ۱۰۰ هزار پلاک ساختمانی که هر پلاک ممکن است چند واحد داشته باشد، حدود ۲۵۰ هزار واحد مسکونی در بافت فرسوده شهر تهران قرار دارند و این عدد بالایی است. چنانچه شما به‌طور متوسط هر پلاک ساختمانی را ۳ واحد مسکونی در نظر بگیرید،  ۲۵۰ هزار پلاک ساختمانی، ۷۵۰ هزار واحد مسکونی می‌شود و اگر سرانه هر خانوار را حداقل ۳ نفر فرض کنیم، چیزی نزدیک به ۲ و نیم میلیون نفر در چنین بافت‌های فرسوده‌ای در حال زندگی هستند.  بافت‌هایی که براثر رخداد زلزله می‌تواند به‌شدت دامنه بحران را افزایش داده و مسائل و مشکلات عدیده‌ای برای مدیریت شهری و کشوری ایجاد کند. نکته‌ای که وجود دارد این است که تغییر چهره این بافت‌ها در غالب  بهسازی و نوسازی ساختمان‌ها با پیچیدگی‌های بسیاری همراه است زیرا لزوم هماهنگی، همکاری و هم‌افزایی تمامی ساکنین را می‌طلبد. یعنی این‌طور نیست که شما بخواهید در انتهای کوچه‌ای باریک، یک واحد مسکونی یا یک ساختمان باکیفیت مطلوب بسازید بدون این‌که ابتدای کوچه درست‌شده باشد. چنین چیزی عملا مقدور نیست. به همین دلیل تغییر چهره بافت‌های فرسوده در کشور ما بسیار نامحسوس است. از طرفی ازآنجاکه مالکیت در ساختمان‌های مسکونی مالکیت شخصی بوده، ورود دولت و شهرداری نیز با محدودیت‌های قانونی همراه است.  این موضوع مربوط به یک یا دو سال اخیر نیست و در دهه‌های مختلف همیشه این صحبت‌ها شده است اما در عمل بدون این‌که مردم مشارکت و همکاری کنند امکان ندارد این مهم نتیجه‌بخش باشد.» 

وی یکی از دلایل اتخاذ سیاست‌هایی مثل مسکن مهر یا مسکن اجتماعی را همین مشکلات ناشی از هماهنگی و همکاری مردمی دانسته و عنوان می‌کند:«فضا و زمین برای ساخت‌وسازهای شهری حرف اول را می‌زند. ازآنجایی‌که چنین فضای گسترده‌ای مثلا  برای ۲ و نیم میلیون نفر وجود ندارد، یک حالت تناقض ایجاد کرده است. فردی که ساکن مرکز شهر است طبیعتا حاضر نیست خارج از شهر ساکن مسکن نویی شود. یک بحث مهم دیگر بحث‌های اجتماعی و اقتصادی است.  به‌عنوان‌مثال چندین سال پیش آن زمان که می‌خواستند بزرگراه امام علی‌(ع) را بسازند، خانواده‌ای که دریکی از همین واحدهای بسیار فرسوده در شرق تهران زندگی می‌کردند به‌هیچ‌وجه حاضر به همکاری با شهرداری و قبول واحد نو نبودند. در شرایطی که واحد مسکونی خودشان فاقد سند بود یعنی بافت ناکارآمد به‌حساب می‌آمد و به‌اصطلاح غیرقانونی ساخته‌شده بود و در بیان علت این مسئله گفته بودند چنانچه به آپارتمان برویم شغل ما چه می‌شود؟ آن‌ها در زیرزمین همان خانه قدیمی پلاستیک جمع می‌کردند و هر هفته آن‌ها را می‌فروختند و از این طریق امرارمعاش می‌کردند. مسائل اجتماعی نیز بسیار تأثیرگذار است. به همین آسانی نیست که یک واحد مسکونی کهنه را تحویل بگیرید و به‌جای آن‌یک واحد نو تحویل بدهید. مسائل بسیاری به یکدیگر گره‌خورده و بافت‌های فرسوده را به یک معضل بزرگ تبدیل کرده است. ما بیشتر از دیدگاه زلزله و مخاطرات، این مسائل را دنبال  می‌کنیم و دلمان می‌خواهد این واحدهای مسکونی هر چه سریع‌تر تغییر چهره بدهند، اما متأسفانه در عمل شما هیچ توفیق قابل‌ملاحظه‌ای  مشاهده نمی‌کنید. این مشکلاتی که اشاره کردم درجایی بیشتر و در جای دیگر کمتر است.  این‌گونه هم نیست که بگوییم تمام مشکلات به دلیل تعلل دولت و شهرداری است. یعنی حالت پیچیده‌ای وجود دارد و زمانی که به بطن کار ورود پیدا می‌کنید متوجه آن می‌شوید.  ظاهر قضیه این است که با خود می‌گوییم هر شخص عاقلی یک واحد نوساز را درازای تحویل یک واحد قدیمی کوچک و فرسوده ترجیح می‌دهد و اصلا نباید در آن شک کرد، اما زمانی که به قضیه ورود پیدا می‌کنید می‌بینید یا افراد حاضر به قبول یک واحد نوساز در خارج از شهر نیستند و یا چنانچه همان‌جا بخواهند نوسازی انجام دهند لازمه‌اش توافق ۵۰، ۶۰ خانوار است که در عمل می‌بینید مثلا ۱۰ خانوار مستأجر هستند و این‌ها حق دخالت ندارند و باید هماهنگی با مالک صورت بگیرد. گاهی بعد از پیدا کردن مالک می‌بینید که او اصلا تمایل به این کار ندارد. مجموعه این مسائل دست‌به‌دست هم داده و باعث شده است روند کار با کندی مواجه شود. » 
 اعتماد مردم تسهیل‌کننده فرآیند بهسازی و نوسازی
«بیت‌اللهی» اعتماد ساکنین واحدهای فرسوده به شهرداری و دولت را در تسهیل فرآیند بهسازی و نوسازی مؤثر دانسته و می‌گوید: «بناست  پروژه‌ای  را در مدت یک سال تمام کنید اما ۵ سال طول می‌کشد و این تبدیل به یک عادت شده است. آن‌قدر پروژه‌ها به طول انجامیده و مردم به‌اصطلاح آواره شده‌اند که دیگر به‌راحتی به حرف مسئولین اعتماد نمی‌کنند. در کشورهای دیگر یک ساختمان چندین طبقه را ظرف چند ماه می‌سازند و تمام می‌شود، اما اینجا پروژه‌هایی است که از اول انقلاب روی زمین‌مانده و تمام نشده است. حال با این پیش‌زمینه شما به مردم یک محله بگویید یک سال اجاره‌نشین بشوید تا من اینجا را بهسازی و نوسازی کنم و ساختمان‌های بسیار زیباتر و مستحکم‌تری تحویل بدهم،  باورش برای آن‌ها سخت است و رسیدن به این باور مستلزم کار فرهنگی است.» 

 در هم تنیدگی بافت فرسوده با بناها و نمادهای تاریخی
«بیت‌اللهی» بابیان این‌که در برخی از مناطق شهری تهران بهسازی و نوسازی بافت فرسوده با موانع بیشتری مواجه است، بیان می‌کند: « این مسئله به‌ویژه در منطقه ۱۲، منطقه مربوط به بازار تهران، مولوی، شمال و جنوب و  اطراف آن بسیار مشهود است. حتی خانه‌هایی که مالکیت شخصی دارند نیز به دلیل دخالت سازمان میراث فرهنگی که در حفظ چهره تاریخی شهر تلاش می‌کند، امکان نوسازی آن‌ها وجود ندارد. البته این نکته در خارج و کشورهای اروپایی  نیز به همین شکل است و  به همین راحتی نمی‌گذارند شما بناهای تاریخی و قدیمی یا نماهای قدیمی را تغییر دهید.  این نیز یکی از مسائلی است که تغییر وضعیت بافت‌های فرسوده را محدود می‌کند. » 

هر  سه معیار، شرط به رسمیت شناخته شدن فرسودگی است
این عضو هیئت‌علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی، می‌گوید: این‌که گفته می‌شود از ۱۴ هزار هکتار بافت فرسوده تنها ۳۰ درصد آن به رسمیت شناخته‌شده است مربوط به همان ۳ معیار ریزدانگی، نفوذناپذیری و ناپایداری است: « آن ۷۰ درصدی که به‌عنوان بافت فرسوده به رسمیت شناخته‌نشده است تنها معیار ناپایداری را دارا هستند. یعنی واحدهای مسکونی که استحکام آن‌چنانی ندارند، اما ممکن است مساحتشان بزرگ باشد یعنی ریزدانه نباشند و کوچه هایشان تنگ و باریک نباشد.  آن ۲ معیار دیگر فی‌نفسه خطرزا نیستند بلکه تشدیدکننده هستند اما ناپایداری خود عامل خطر است. بهسازی و نوسازی آن واحدها در تمرکز سازمان بازآفرینی شهری و سازمان نوسازی شهرداری تهران نیستند و  به ساکنین و مالکین واگذارشده است. » 

اما جان کلام آنکه در سازمان نوسازی اعتقاد بر این است که کل بافت فرسوده محدود به بلوک‌های بافت فرسوده مصوب نیست و محلاتی هست که شاخص‌های سه‌گانه را ندارند اما نیازمند حمایت‌هایی در حوزه‌های مختلف‌اند، این عبارت را از قول «میترا کریمی»، معاون توسعه محله‌ای سازمان نوسازی شهر تهران نقل کردیم. وی ۳ شاخص  شناسایی بافت فرسوده تعیین‌شده در سال ۸۵ را صرفا ناظر به ابعاد کالبدی دانسته که از همان ابتدا موردنقد جامعه حرفه‌ای بود. وی از دستورالعمل ابلاغ‌شده توسط فرمانداری به شهرداری در سال ۹۷ سخن به میان آورده و اظهار می‌دارد: «  دستورالعمل جدید که بعد از تصویب سند ملی بازآفرینی ابلاغ شد، در راستای نجات محدوده‌های ناکارآمد از ناکارآمدی عمل می‌کند. این ناکارآمدی می‌تواند ابعاد مختلفی ازجمله اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و حکمروایی داشته باشد. دستورالعمل جدید دارای ۶۳ شاخص است که سه بعد حیاتی، ادواری و هویتی دارد و مشخص می‌کند هر محدوده‌ای از شهر واجد چه مسائلی و این مسائل ناشی از چه مشکلی است و اکنون در چه وضعیتی قرار دارد و نیازمند چه اقداماتی است.» 

|
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.