زخم عظیم هور از توسعه ناپایدار
گروه اجتماعی
اگرچه میگویند آب به هورالعظیم رسیده اما همچنان ورودیهای آب به این تالاب در بخشهای مختلف صفر و نزدیک به صفر است و فاجعه به قوت خود باقی است.غول بی شاخ و دم توسعه ناپایدار به هرجایی که سرک بکشد، چشم رودخانهها و تالابها را میخشکاند و این نهفقط حکایت هورالعظیم که زایندهرود و بختگان هم بینصیب نماندهاند و اگر بخواهیم از مصیبت هور و دردسرهایش بگوییم آنقدر عظیم است که نمیدانیم از کجا آغاز کنیم. همواره تالاب را به عنوان شاخص پایداری توسعه معرفی میکنند و برای آنکه بدانیم توسعه در یک منطقه پایدار بوده یا نه، باید به وضعیت تالاب آن توجه کنیم. اگر تالاب سرحال باشد توسعه منطقه پایدار بوده و اگر بیمار باشد توسعه ناپایدار است. تالاب، هم به لحاظ ذاتی ارزشمند است و هم از این جهت که معیار توسعه محسوب میشود ارزش دیگری پیدا میکند.
سرمنشأ آنچه بر سر هور آوردهاند، همین توسعه نامتوازن است و همواره دستگاههای سدساز بیتوجه به معیارهای توسعه پایدار و مصالح ملی و منافع مردم به ساختوساز مغایر با توسعه ادامه دادهاند، حال آنکه «سد بدون راستیآزمایی و بدون ارزیابی تطبیقی، چه فصل مشترکی با توسعه پایدار دارد؟ آیا سدها سفرههای پاییندست را نخشکاندند؟ آیا مصرف آب و برق را تا چندین برابر ضابطه جهانی افزایش ندادند؟ آیا سدها میلیاردها مترمکعب از آب تجدیدپذیر محدود کشور را در مخزنهایشان تبخیر نکردند؟ آیا سدها میلیونها خانوار در بالادست و در مخزن یا در پاییندست در حاشیه رود و دریاچه و تالاب را با سرنوشتی نگرانکننده روبهرو نکردند؟ آیا سدها غاصب حقابه زمین و مراتع مولدترین اقشار جامعه یعنی کشاورزان، عشایر، ماهیگیران، نخلکاران و… نبودند؟» فاطمه ظفرنژاد، پژوهشگر آب و توسعه پایدار سالهاست که با نقل این عبارت بهشدت از ساخت سد کرخه انتقاد کرده و اگر هنوز هم از او بپرسید، باز بر این موارد تأکید میکند.
حجم طبیعی آب دریافت شده تالاب هورالعظیم از رود کرخه حدود ۶ میلیارد مترمکعب در سال بود که پس از آبگیری سد کرخه، ورق برگشت و بهطور میانگین این میزان به کمتر از ٢٠٠ میلیون مترمکعب رسید و در برخی سالها همین مقدار هم تأمین نشد. با آبگیری این سد، جریان آب رودخانه کرخه که سهم عمدهای در تأمین نیاز آبی تالاب داشت، مسدود شد. این سد به همراه سیمره که بزرگترین پروژههای اجراشده روی رودخانه کرخه هستند، از ورود جریانهای طبیعی آب به تالاب جلوگیری کردهاند، بنابراین پرواضح است که توسعه ناپایدار و سوءمدیریت منابع آب در خشکاندن تالاب نقش داشته و آورده این رودخانه را کاهش داده و خودداری در پرداخت حقابه تالاب اثرات جبرانناپذیری را به این تالاب تحمیل کرده است.
تأمین حقابه تالاب هورالعظیم توسط وزارت نیرو یکی از مهمترین چالشهای موجود بر سر راه احیای این تالاب است. به اذعان صاحبنظران از سال ۸۶ که خوزستان با خشکسالی روبهرو بوده به ویژه در چند سال اخیر، نهتنها حقابه هورالعظیم تأمین نشده بلکه حتی سهمیهای که در زمان خشکسالی برای این تالاب تعیین شده بود نیز اختصاص نیافته است.
هورالعظیم یکی از دغدغههای اصلی دوستداران محیطزیست است و رهاسازی آب در تالاب، تعیین حریم تالاب هورالعظیم، تبدیل هورالعظیم به بیابان و ریزگردهای ناشی از آن، خطر انقراض گونههای جانوری تالاب و آلودگیهای نفتی و زیستمحیطی و غیره در رأس این دغدغهها قرار دارد.
لزوم بازگشت به اصول گفتمان توسعه پایدار
شاید بد نباشد در ادامه این حدیث مفصل، از خشکسالی و کاهش بارشها بگوییم. خشکسالی حادثشده، از میزان آب ذخیرهشده در سد کرخه تا سالها بعد از آبگیری آنقدر کم کرده که همواره امکان هرگونه رهاسازی آب از آن سلب میشود. «تغییرات اقلیمی» هم سبب برخاستن ریزدانه و رسوباتی شده که به عنوان«ریزگردها» شناخته میشود. احمدرضا لاهیجانزاده، مدیرکل وقت حفاظت از محیطزیست استان خوزستان در سال ۱۳۹۳ دراینباره گفته بود: نخستین ضربه از حدود ۲۰ سال پیش و در جنگ خلیجفارس به تالابها زده شد؛ موقعی که آمریکا با بهانه آزادسازی کویت، از بصره به سمت بغداد حمله کرد، در آن زمان مردم جنوب عراق علیه صدام قیام کردند که به ناگاه آمریکا دست از حمله برداشت و صدام علیه شیعیان عراقی وارد جنگ شد. در این جنگ، شیعیان به تالابهای بینالنهرین پناه بردند و صدام دستور داد کانالی به طول ۵۰ کیلومتر و عرض ۲ کیلومتر برای انتقال آب تالاب به دجله حفر کنند. این بزرگترین ضربهای است که بشر میتواند به اکوسیستم طبیعی منطقه بزند که تصاویر ماهوارهای نشان میدهد پس از حفر این کانال چگونه تالاب رو به خشکی رفت. عراق با انحراف آب ورودی به تالاب بینالنهرین این آب را به اراضی کشاورزی اختصاص داد و مقدمات خشک شدن هورالحمار و هور مرکزی و هورالعظیم را فراهم کرد. سال ۲۰۰۰ میلادی پس از خشکیدگی ۱/۵ تا ۲ میلیون هکتاری این تالابها و از دست رفتن کاربری آن، سازمان ملل خشکی تالاب بینالنهرین که تالاب هورالعظیم جزئی از آن است را به عنوان یکی از بزرگترین فجایع زیستمحیطی معرفی کرد اما خشک شدن رودخانهها و تالابها در خوزستان، چشمانداز منطقهای را طوری تغییر داد که جنگ هم تغییر نداده بود و این را هم نباید از خاطر برد که توسعه ناپایدار هیچگاه از دستورکار دولتهای مختلف خارج نشده و تنها به اشکال و اسامی گوناگون، ماشین تخریب خود را بهپیش راندهاند و حاصلش، هجوم ترسناک ریزگردهاست که اتفاقا منشأ داخلی هم دارد و نشانگر ناکافی بودن اقدامات دولت فعلی است.
هدایت و تخلیه زهابهای کشت و صنعت نیشکر به تالاب هورالعظیم، نسخهای است که سالها پیش برای رفع مشکلات ریزگردها و پیشگیری از خشکیدن کامل هورالعظیم از سوی مسئولان تجویز شد اما بار آلودگی این زهابها فراوان است و پیامد تخلیه آن به تالاب هورالعظیم، شوری تالاب و رسوبات آن و آلودگی خواهد بود. مطالعات و آزمایشهای لازم پیش از تخلیه زهابها ضرورت دارد چراکه تغییر کیفیت آب و شوری و آلودگی آن نشانه دیگری از توسعه ناپایدار است و تخلیه میلیاردها مترمکعب زهابهای کشاورزی، فاضلابهای شهری و روستایی، خسارات گزافی را بر محیطزیست تحمیل میکند، بنابراین چاره کار فقط آبرسانی است.
کرامت حافظی در قامت یک فعال زیستمحیطی خوزستان تأکید میکند: «اگر آب برای سیراب کردن هورالعظیم بهاندازه کافی رهاسازی نشود باید شاهد خشک و تبدیل شدن آن به کانون ریزگرد باشیم.» خشک و بیآب شدن هورالعظیم نهفقط این تالاب را به بزرگترین کانون ریزگرد کشور تبدیل میکند، بلکه به نابودی این زیستبوم زنده و پویا منجر میشود، برهمین اساس کرامت حافظی میگوید، باید بیدرنگ نسبت به تأمین آب برای جریان زیستی رود کرخه در پاییندست سد کرخه و تأمین حقابه هورالعظیم اقدام کرد. خواسته این فعال محیطزیست آن است که وزارت نیرو تأمین حقابه هورالعظیم و جریان زیستی رود کرخه را مقدم بر سایر مصارف مانند صنعت و کشاورزی بداند اما معمولا دولتها از توسعه ناپایدار کشاورزی دست برنمیدارند. ازجمله «ایجاد و توسعه واحدهای کشت و صنعت نیشکر» در حوضه آبریز تالاب که بر اکوسیستم هورالعظیم اثرات منفی گذاشته است و مهمترین مؤلفههای منفی اثرگذار بر تالاب این است که نزدیک به ۸۰۰ میلیون مترمکعب آب برای زمینهای زیر کشت نیشکر، در هر دوره آبیاری رهاسازی میشود و سالانه برای آبشویی خاکها یا استحصال زمینهای جدید برای کشت نیشکر، حدود ٧٠٠ میلیون مترمکعب آب مصرف میشود و ازاینرو میتوان به این مسئله اشاره کرد که واحد کشت و صنعت نیشکر دهخدا در هر دوره کشت چیزی در حدود یکونیم میلیارد مترمکعب آب را مصرف و حدود یک میلیارد مترمکعب زهابهای کشاورزی تولید میکند که در محیطزیست تخلیه میشود! این موارد ثابت میکند که هیچگاه نشانههای آگاهی و عدم سوء رفتار با محیطزیست و بازگشت به اصول گفتمان توسعه پایدار در عمل دولتها مشاهده نمیشود و این مسئله آنچنان نادیده گرفته شده است که طی روزهای اخیر مرگ گاومیشها و ماهیها در بستر هورالعظیم خبرساز شده؛ هرچند در واکنش به انتشار عکسهایی از تلف شدن ماهیهای بیشمار، محمدجواد اشرفی، مدیرکل حفاظت محیطزیست خوزستان گفته است، این تصاویر مربوط به «بخش عراقی» تالاب است. او در اظهارنظری جنجالی، «خشک شدن بخشی از تالابها به عنوان چرخهای از زندگی تالابها را در تمام آبهای جهان قابلقبول دانسته و این اتفاق را «طبیعی» خوانده است! حالآنکه ازجمله مهمترین کانونهای داخلی ریزگرد، تالاب هورالعظیم است که روزگاری نهچندان دور کانون برکت و زیبایی برای مردم و پناهگاه مهم زیستمحیطی و یکی از منحصربهفردترین تالابهای خاورمیانه به شمار میرفت، اما بر سر این اکوسیستم کمنظیر چه آمده که گرد و غبارش نصیب مردم اهواز میشود؟ چه کسانی آن را خشک کردند؟
پاسخ این پرسشها دشوار نیست و فعالان محیطزیست بارها دراینباره گفتهاند و نوشتهاند و آنقدر که افاقه نکرده و در تازهترین اقدام با تجمع مقابل سازمان آب و برق اهواز خشک شدن تالاب هورالعظیم را عامل اصلی بحران ریزگردها در استان خوزستان عنوان کردهاند و از عدم توجه در تأمین حقابه این تالاب انتقاد کرده و خواستار تجدیدنظر در سیاستهای این سازمان شدهاند، اگرچه پس از پیگیری رسانهها، حقابه این تالاب تأمین شد اما بحث بر سر زخم کاری توسعه ناپایدار است، توسعهای که نمیتوان برای آن نقطه پایانی متصور بود.
لطمه محیطزیست خوزستان از توسعه نامتوازن
این روزها انتقادها هم کم نبوده. مجتبی یوسفی، عضو هیئترئیسه مجلس در زمره منتقدان است. او ضمن اشاره به تأثیر خشک شدن تالاب هورالعظیم بر اکوسیستم و معیشت شهروندان این منطقه، در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا از «نگاههای بخشی» و «نامتوازن» انتقاد کرده و تعریفش از سازمان حفاظت محیطزیست، یک تشکیلات عریض و طویل است که خروجی آن صفر است. عضو هیئترئیسه مجلس با اشاره به انتشار تصاویر مرگ ماهیان و تشنگی گاومیشها در تالاب خشک هورالعظیم گفته، اکوسیستم تالاب هورالعظیم را بر هم زدهاند. تصاویری که از مرگ ماهیان تالاب و گاومیشهای هورالعظیم منتشر میشود، قلب هر انسانی را به درد میآورد. اگر موجودات زنده تالاب از بین بروند و هورالعظیم خشک شود، مثل دریاچه ارومیه دیگر نمیتوان آن را به وضعیت گذشته بازگرداند.
یوسفی گفته، این سازمان «هیچ اقدامی برای هورالعظیم نکرده، در صورتی که باید مطالبهگر حقابه زیستمحیطی تالاب هورالعظیم باشد.» این سازمان غیرپاسخگو که دمار از روزگار محیطزیست درآورده، مثل همه وقتهای دیگر، مهر سکوت بر لب زده است. شاید اگر مطالبه رسانهها و اعتراض فعالان محیطزیست نبود، فاجعه ادامه مییافت. معاون مطالعات پایه و طرحهای جامع منابع آب سازمان آب و برق خوزستان خبر داده که آب سد کرخه برای تأمین حقابه هورالعظیم رهاسازی شده است و این اقدام از ۴ روز پیش انجامشده ولی با توجه به طولانی بودن مسیر کمکم خودش را نشان میدهد، اما کارشناسان میگویند، ورودیهای آب به تالاب در بخشهای مختلف صفر و یا نزدیک به صفر است. از سوی دیگر، حرفمان این است که محیطزیست خوزستان بیش از سایر نقاط ایران از توسعه نامتوازن و غیراصولی لطمه دیده است. «اگر به رویکرد اکوسیستمی پایبند نباشیم طرحهای توسعهای که امروزه اجرا میشوند یا قرار است اجرا شوند، میتوانند در آینده مشکلآفرین شده و کانونهای جدید گرد و غبار ایجاد کنند. در حال حاضر طرحهایی در خوزستان تصویبشده که پتانسیل تولید کانون گرد و غبار را دارند. بنابراین در شرایطی که با صرف هزینههای بالا کانونهای فعال گرد و غبار را تثبیت میکنیم باید همزمان بازنگری در برنامههای توسعه و مدیریت سرزمین داشته باشیم تا از ایجاد کانونهای جدید جلوگیری کنیم.» همین سخن که از سوی مسعود باقرزاده کریمی، معاون سابق امور تالابها در دفتر زیستگاهها و امور مناطق سازمان حفاظت محیطزیست مطرحشده، نمایانگر آن است که اجرای طرحهای توسعهای بدون توجه به ابعاد مختلف آن، باعث محدود شدن منابع آبی، از بین رفتن پوشش گیاهی، چرای بیرویه، شخم زدنهای غلط و تخریب منابع طبیعی و درنهایت تبدیل منابع به کانونهای گرد و غبار میشود.
بدون خشک کردن هورالعظیم هم میشد نفت استخراج کرد
عدم ملاحظات اصول زیستمحیطی که نشانگر توسعه ناپایدار است را میتوان بهوضوح در بستر تالاب هورالعظیم مشاهده کرد. در جریان پروژه اکتشاف نفت میدان آزادگان و واگذاری ۷ هزار هکتار از مساحت تالاب به شرکت نفت به منظور عملیات اکتشاف، هیچیک از الزامات محیطزیستی رعایت نشد و نوع فناوریهای بهکار رفته در این پروژه اکتشاف و استحصال که مبنی بر خشککردن آب تالاب بوده است، تالاب را به نابودی کامل کشاند. فعالیت شرکتهای نفتی در سالهای گذشته منجر به خشک شدن عمدی بخشهای وسیعی از تالاب به منظور انجام عملیات حفاری شده است. دلیل این کار، نبود تجهیزات حفاری در آب عنوان شده است. بر اساس مصوب هیئتوزیران، حریم تالابها ۱۵۰ متر تعیینشده است که رعایت آن در طرحهای عمرانی الزامی است اما پلاکهای واگذارشده به شرکت نفت تقریبا تمام سطح تالاب هورالعظیم و حتی زونهای حساس آن را در برمیگیرد. تمام جادههای دسترسی در جهت عمود به جریان هیدرولوژیکی تالاب (شمال-جنوب) احداثشدهاند و مخل جریان آب، آبگیریهای فصلی و حتی ساختار بیولوژیکی تالاب میشوند. همچنین نحوه اتصال جادهها بهگونهای است که موجب محصور شدن و قطعهقطعه شدن بخشهای مختلف تالاب میشود. استفاده از گودال آتش و عدم استفاده از سیستمهای بدون فلز ،خرابکاری بزرگ دیگر شرکت نفت در تالاب است. مجموعه این اقدامات زمینه را برای نابودی حیاتوحش و اکوسیستم تالاب و خشک شدن آن فراهم کرده است.
سال ۹۶، کیومرث حاجیزاده که مدیرکل مدیریت بحران استانداری خوزستان بود، بر این مسئله تأکید داشت که استخراج نفت از تالاب هورالعظیم بدون در نظر گرفتن مسائل زیستمحیطی منجر به خشکشدن این تالاب شد درحالیکه میشد با دستگاههای مخصوص بدون ایجاد یک کانون ریزگرد ۱۰ هزار هکتاری برای استان خوزستان، نفت استخراج کنند. این بحث بارها مورد تأکید کارشناسان بوده که فعالیتهای نفتی باید در یک چارچوب و با رعایت تعهدات زیستمحیطی انجام شود، ولی متأسفانه مسئولان و پیمانکاران میدانهای نفتی مسائل زیستمحیطی را رعایت نمیکنند.
وقتی در محیطزیست تغییر بهوجود میآوریم محیطزیست هم پاسخش را میدهد. هورالعظیم حدود ۱۵ سال است که دچار کم آبی شده اما بحران از زمانی شروع شد که شرکتهای نفتی در آنجا مستقر شدند و برای استخراج و بهرهبرداری اقدام به خشک کردن هور کردند. در این میان، نمیتوان نقش سدها را در کاهش ورودی آب به هورالعظیم نادیده گرفت. قطعا وزارت نیرو به عنوان مسئول مطالعه و برنامهریزی و کارفرمای اصلی احداث سد در کشور باید درباره تبعات احداث سدهای مختلف در کشور ازجمله سد کرخه و محاسبه سود و زیان آنها توضیح دهند. با این وجود کارشناسان همواره تأکید میکنند که نمیتوان به مسائل آب به صورت تکبعدی نگاه کرد و باید میزان نقشآفرینی هر یک از عوامل در پدیدهها با مطالعات علمی و دقیق مشخص شود.
اگر هورالعظیم نباشد، پیامد آن فقط گردو خاک و ریزگرد نخواهد بود. اگر آب نباشد مردم مجبور به مهاجرت میشوند و تالاب را خالی میگذارند و مشکلات متعددی از آن ناشی خواهد شد که بدیهیترین مشکل خالی شدن این منطقه مرزی از سکنه و بهتبع آن ایجاد مشکلات امنیتی در مرز خواهد بود.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.