روحانيت را چه کساني به اينجا رسانده‌اند؟ - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 2736
  پرینتخانه » یادداشت تاریخ انتشار : 17 اردیبهشت 1398 - 23:00 |

روحانيت را چه کساني به اينجا رسانده‌اند؟

يکي از نزديکان مرحوم هاشمي رفسنجاني، در نوشتاري به روحانيت تاخته و نسبت‌هاي نادرستي را به اين قشر داده است. (روزنامه آرمان، 14 ارديبهشت98، ص1) عنوان يادداشت نويسنده اين است که «چرا روحانيت به اينجا رسيد؟
روحانيت را چه کساني به اينجا رسانده‌اند؟

يکي از نزديکان مرحوم هاشمي رفسنجاني، در نوشتاري به روحانيت تاخته و نسبت‌هاي نادرستي را به اين قشر داده است. (روزنامه آرمان، ۱۴ ارديبهشت۹۸، ص۱) عنوان يادداشت نويسنده اين است که «چرا روحانيت به اينجا رسيد؟» البته او در طول نوشتار خود پاسخ روشني به اين پرسش نداده است که منظورش از «اينجا» دقيقا کجاست؟ نويسنده با پيش فرضي نادرست، امري را مسلم دانسته و براي آن به دنبال دليل و علت گشته است! روشن است با چنين رويکردي اين دلايل چه مقدار قابل ارزش است!
‎نويسنده البته با نگاهي انتقامي مطلب را آغاز کرده است و از همان ابتدا موضع انتقام‌جويانه خود را عيان کرده و نوشته است: «از نگاه آيت‌الله هاشمي بزرگ‌ترين خسارت به روحانيت را «احمدي‌نژاد» زد.» اينکه خاندان و نزديکان هاشمي با احمدي‌نژاد مشکل دارند بر همه عيان است و شايد امري طبيعي درعالم سياست باشد اما اگر قرار باشد اين اختلاف نظر زمينه‌ساز هجمه به سايرين باشد امري ناپسند است.
روحانيت شيعه آنچنان از قدمت و عمق در تاريخ و بين مردم برخوردار است که با چند مناظره «چهره‌اي ناشناخته و ظاهرالصلاح» اعتبارش آسيب نمي‌بيند! قاطبه روحانيون خود در عرصه سياسي، تصميم گيرند و اين گونه نيست که گوششان به دهان اين و آن باشد.
نويسنده آنگاه نوشته است احمدي‌نژاد در دوره اول «رياست جمهوري خود، روحانيت را مورد انتقاد و در انتخابات دور دوم رياست جمهوري خود، روحانيت را مقابل مردم قرار داد و اولين دو قطبي ملت-حکومت را در تاريخ جمهوري اسلامي ايجاد کرد.»
نگاه انحصارطلبانه در اين کلمات موج مي‌زند. نگاهي که خود را نه تنها نماينده روحانيت بلکه مصداق تمام روحانيت و حتي حکومت مي‌داند و انتقاد از خود را انتقاد از مجموعه روحانيت و حکومت تلقي مي‌کند! چنانچه نويسنده در ادامه انتقاد از رئيس جمهوري که لباس روحانيت به تن دارد را بر نمي‌تابد و نگاه تماميت‌خواه نويسنده آنجا باز بروز مي‌کند که مي‌نويسد: «احمدي‌نژاد اين روزها هرجا مي‌رود ‎ناکارآمدي مديريت روحانيت را بر کشور فرياد مي‌زند!»
اين در حالي است که منتقدان از عملکرد دولت و بعضا به شخص رئيس جهور انتقاد دارند و گويا نويسنده توقع دارد چون رئيس جمهور لباس روحانيت به تن دارد از نقد مصون بماند! اين در حالي است که نقدها، به عملکرد دولتي است که در بسياري از عرصه‌ها ناکارآمد است و حتي مراجع معظم نيز از برخي عملکرد آن رضايت ندارند و منتقد وضع موجودند. يقينا اين يک مغالطه آشکار است چون رئيس جمهور يا بعضي مسئولان نظام در کسوت روحانيت هستند اگر کسي از عملکرد آنها انتقاد يا حتي به آنها اعتراض کند اين انتقاد به نهاد روحانيت است!
جالب است نويسنده به برخي روحانيون که همسنگر با رئيس جمهور سابق هستند هم اشاره مي‌کند و گويا اين جماعت را روحانيت نمي‌داند و نگاه خود برتربيني او اجازه نمي‌دهد اين قشر را صاحب نظر و راي بداند! به نظر نويسنده روحانيت اگر تنها هم سنگر آقايان هاشمي و روحاني باشد از چنبره خسارت در امان مانده و همراه با مردم است!
‎وي در ادامه مي‌گويد: «روحانيت دو راه بيشتر براي آينده ندارد! يا بر همين مسير و بازي در زمين جريان ضد روحانيت پافشاري کند و از مردم و حق‌الناس نگويد که قطعا با پيش‌بيني صريح آيت‌الله هاشمي عاقبتي جز تکرار مشروطه نخواهد داشت و يا اينکه به مسير ديرين روحانيت مردمي برگردد و همچون آيت‌الله هاشمي به گونه‌اي نرد سخن براند و در وقت عمل پاي حق مردم بايستد که هزار احمدي‌نژاد و پشتيبانان آشکار و نهانش هم نتوانند ذره‌اي بر آفتاب مقبوليت و محبوبيت روحانيت نزد ملت سايه بيندازند.»
نويسنده در توهيني آشکار تلويحا ادعا مي‌کند روحانيت از حق مردم سخن نمي‌گويد و پاي حق مردم نمي‌ايستد و اين فقط مرحوم هاشمي است که چنين بوده است! او بر مبناي همين ادعاي نادرست مقبوليت و محبوبيت روحانيت را نيز زير سوال مي‌برد!
راجع به اين نوشتار بايد گفت که:
اولا طبق نظرسنجي‌ها همچنان روحانيت در ميان گرههاي مختلف جز محبوبترين‌هاست و ورحانيت اصيل و مردمي همچنان مرجع و ملجأ مردم است. خوب است نويسنده در همين ايام اماه مبارک رمضان به جلسات شب زنده‌داري و مذهبي نگاهي بيندازد که گاه مردم براي شنيدن سخنان يک روحاني و منبري چطور ساعتها وقت مي‌گذارند و با اشتياق در اين مراسم شرکت مي‌کنند.
نمونه ديگر و به روز اين محبوبيت را مي‌توان در مراسم تشييع پيکر طلبه مظلوم همداني ديد که مردم همدان با شکوه يک طلبه ساده‌زيست و مظلوم را بدرقه کردند.
در ثاني بر فرض قبول سخن نويسنده، اگر ديد مردم نسبت به روحانيت تغييري کرده و نسبت به سال‌هاي دور متفاوت شده است، ريشه‌اش را بايد عملکرد برخي روحانيون دانست که با زندگي اشرافي و تجملاتي و دوري از زي طلبگي ضربه هولناکي به بدنه روحانيت زدند. کساني که فرزندان آنها با رانت و فرصت‌طلبي به مناصب حکومت رسيدند و گاه با پشتبياني پدر به بيت‌المال دست‌اندازي کردند و به جاي عتاب و برائت پشت مجرم ايستادند. کساني که در ابتداي انقلاب در خانه اجاره‌اي قرضي زندگي مي‌کردند و بعد از انقلاب با حضور در پست‌هاي حکومتي ناگهان به خانه‌هاي چند هزار متري رسيدند! رفتارهاي انحصارطلبانه‌اي که هيچ گونه نقد و اعتراضي را بر نمي‌تابد و به منتقدان برچسب ضد دين و ضد روحانيت مي‌زند. کساني که علي‌رغم پوشش لباس روحانيت به مردم وعده‌هاي دروغ داده و مي‌دهند و در برابر مردم از اينکه جملات کذب بگويند ابايي ندارند.
کساني که در لباس روحانيت به جاي ترويج اسلام به ترويج باورهاي غربي پرداختند روحانيوني که به اسم حکم و اجازه داشتن از امام با مفسدين اقتصادي حشر و نشر داشتند و نام آن را وجوهات گرفتن گذاشتند!
همه اينها موجب شده است که بخشي از مردم اين عملکردهاي غلط رابه پاي تمام روحانيت بنويسند و همچون نويسنده اين نوشتار با مغالطه تعميم نادرست و يا پيش‌فرض غلط نتايج نا صحيحي در مورد برخورد با روحانيت اتخاذ کند. ‎
لذا يکي از پاسخ‌هاي نويسنده که نوشته است «از خود با جديت بپرسيم چرا روحانيت به اينجا رسيد؟» اين است که عملکرد ناصواب عده اي در لباس روحانيت ممکن است کاري کرده باشد که روحانيت را به اينجا رسانده باشد!
لذا يکي از راه‌هاي پيشروي روحانيت اين است که خود را از اين گونه روحانيون جدا کند و به صراحت از اين رفتارهاي خلاف زي‌طلبگي آنها اعلام برائت کند.
روحانيتي که به طور قاطبه، علي‌رغم دفاع از نظام اسلامي، ميل به قدرت ندارد و چنانچه در سيل اخير، ملت ديدند که با اخلاص و تواضع کمر به خدمت براي مردم بسته است و اين يکي از بالاترين جلوه‌هاي استيفاي حق مردم است .
البته روشن است مردم به خوبي بين روحانيت با رويکرد اسلام آمريکايي و روحانيت اصيل را تشخيص مي‌دهند و غالبا حساب اين دو را از هم جدا مي‌کنند.
به نظر مي رسد نويسنده محترم به جاي آن سوال ابتدايي خوب است به اين سوال پاسخ دهد اگر روحانيت وضع مطلوبي هم ندارد، چه کساني با عملکرد خود روحانيت را به اين وضع کشانده‌اند؟

نویسنده : مهدي عامري |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای روحانيت را چه کساني به اينجا رسانده‌اند؟ بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.