رمزگشايی از مواضع اخير جانشين موگرينی
|حنيف غفاري|
جانشين فدريکا موگريني مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا اخيرا تأکيد ويژه اي بر حفظ توافق هسته اي با ايران نموده است. «جوزف بورل» در يادداشتي در روزنامه اسپانيايي «الپائيس» مي نويسد:
«اتحاديه اروپا در مناقشه ميان ايران و آمريکا مردد مانده، نوشته اروپا بايد بتواند از منافع خودش در برابر اقدامات تحميلي از بيرون، دفاع کند. ما بايد همه تلاشها را به منظور جلوگيري از بروز يک درگيري خطرناک به کار گيريم و بستر مذاکرات جديدي را فراهم کنيم که برجام را احيا کند.»
اگرچه ظاهر سخنان مسئول سياست خارجي آينده اتحاديه اروپا شباهت زيادي با مواضع فدريکا موگريني همتاي فعلي وي دارد، اما مانور برخي “کليد واژه ها”در اظهارات وي جاي بسي تأمل دارد.يکي از اين موارد، تاکيد وي بر لزوم “بسترسازي” براي انجام مذاکرات جديد با هدف حفظ برجام است. آيا منظور جوزف بورل،کپي برداري از مذاکرات ۴ جانبه واشنگتن و تروئيکاي اروپايي در سال ۲۰۱۲ ميلادي مي باشد؟ يعني مذاکراتي که در آن هدفي به نام ” مهار همه جانبه ايران” به صورت همگام و محاسبه شده در دستور کار بازيگران غربي قرار گيرد؟ تأکيد مقامات اروپايي مبني بر لزوم تحديد توان منطقه اي و موشکي ايران همگام با اعمال محدوديتهاي فرازماني بر توافق هسته اي، جايي براي خوشبيني نسبت به اظهارات اخير جانشين موگريني باقي نمي گذارد.
فارغ از همه اين موارد، رصد رفتار تروئيکاي اروپايي در طول يکسال اخير نيز به خوبي نشان مي دهد که آنها نه «برجام» و نه «قطعنامه ۲۲۳۱ شوراي امنيت» را خط قرمز حقوقي و راهبردي خود نمي دانند و اساسا با دفرمه کردن و حتي نابودي توافق هسته اي و جايگزيني آن با توافقي که منافع واشنگتن و اروپا را تأمين کند، کمترين مشکلي ندارند. بدون شک اصلي ترين دليل ناکامي اتحاديه اروپا در حفظ برجام، ناتواني اين مجموعه در برابر کاخ سفيد نبوده است! آنچه باعث عدم اقدام جدي اروپا براي حفظ توافق هسته اي شده است نگاه ابزاري اروپاي واحد در قبال برجام است.اين نگاه ابزاري ، هم در دوران رياست جمهوري اوباما و هم در دوران فعلي، در رفتار بازيگران اروپايي ظهور و بروز داشته است.
بنابراين، ميان رفتار ظاهري مقامات اروپايي و آنچه در پشت پرده مراودات واشنگتن- بروکسل رخ مي دهد، تناسب چنداني وجود ندارد! اگرچه دونالد ترامپ اعلام کرده است که ماکرون نماينده و پيام آور وي در قبال ايران نيست، اما هم پوشاني بازي پاريس و واشنگتن عليه ايران از ابتداي حضور ترامپ تا کنون بر همگان مسجل است. در چنين شرايطي مرزبندي صورت گرفته از سوي ترامپ ( با ماکرون )، در قالب تاکتيک “جا به جايي اجزاي بازي” قابل تفسير است. اين روش به بازيگران امکان مي دهد تا در عين حفظ هدف اصلي و نهايي خود، فرصت تنفس و قدرت مانور بيشتري در مصاف با حريف به دست بياورند. کاخ سفيد و کاخ اليزه نيز همچنان «مهار همه جانبه ايران قدرتمند»در ابعاد هسته اي، موشکي و دفاعي را هدف غايي خود مي دانند. بنابراين، مجادله ظاهري و کلامي ترامپ و ماکرون بر سر ايران، نبايد ما را نسبت به بازي مشترک و خطرناک اين دو عليه کشورمان بي تفاوت سازد. اين بي تفاوتي و انفعال، همان فاکتوري است که رؤساي جمهور آمريکا و فرانسه به دنبال آن هستند. در اين معادله پيچيده ، نبايد از بازي لندن و برلين به عنوان دو عضو ديگر تروئيکاي اروپايي گذشت.
اتحاديه اروپا , توافق هسته اي , حنيف غفاري , موگريني
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.