ربیع محمد(ص)، ریشه در اشک محرم دارد
|حسين قدياني|
ما چه ميدانيم محرم و صفر سال بعد را ميبينيم يا نه! چه ميدانيم آيا باز هم به عشق اباعبدالله قادريم رخت عزا بر تن کنيم يا نه! چه ميدانيم آيا دوباره قادريم به مسلميه سلام کنيم يا نه! و چه ميدانيم عمرمان کفاف گريه مجدد در عرفه را ميدهد يا نه! آمديم و اين آخرين زيارت اربعينمان در کربلا بود! عمر است ديگر! آمديم و ديگر نفسمان به هيچ عمودي نرسيد! و پيشانيمان به سجده بر آب فرات نرسيد! آمديم و ديگر چشممان به جمال دلرباي بينالحرمين روشن نشد! و به صحن و سراي باصفاي عباس و حسين روشن نشد! آمديم و ديگر مجال خواب و بيداري در خيمهها و موکبها را پيدا نکرديم! و گلويي از چاي هيئت تر نکرديم! آمديم و پيمانه عمر لبريز شد و دست ما کوتاه از سينهزني براي ارباب! وحشتناک است؛ نه؟! ترس داريم؛ نه؟! پس بيا چند کلامي نجوا کنيم با بيبي دوعالم! خانمجان! محرم و صفري ديگر هم رفت اما عشق ما به عباس و حسين جاودان است! يعني بهواسطه دعاي شما جاودان است! تا همين جا هم بدهکار شماييم! و مادريهايت! نيست که هوايمان را هميشه داشتي، کلي خاطره داريم ما با روضههاي نوراني! خودت مراقب اشکهاي ما باش! اين قطرات، تنها نقطه روشن پرونده اعمال ماست؛ خودت حفظشان کن! مادري ديگر! به که بسپاريم گريهها و اشکهايمان را امينتر از حضرت مادر؟! الساعه ياد راننده خط مهران به نجف افتادم که عراقي جواني بود! وسط راه نگه داشت! از مغازه کلي خرت و پرت خريدم ولي فروشنده فقط پول عراقي قبول ميکرد؛ “اينجا شهر نيست، وسط جاده است، امکان تبديل پول ندارم!” راننده فهميد! درآمد؛ “هر کي هر چي ميخواهد بخرد، من حساب ميکنم!” القصه! نجف که رسيديم “ابوعلي” هم از ما و هم از آن چند زائر ديگر فقط کرايه را گرفت! گفت: “آنها را مهمان حضرت زهرا بوديد! برويد با خود خانم حساب کنيد!” و بعد در حالي که مدام زير لب ميخواند؛ “حسين عزيز فاطمه” رفت بالاي ون درب و داغانش تا کولهها را تحويل زوار بدهد! آنقدر قشنگ ميگفت؛ “حسين عزيز فاطمه” که بياختيار از همه ما اشک گرفت! يا فاطمه! دلمان تنگ ميشود براي محرم و صفر! حتم کن همين الان هم آشوبيم! چي شد، چطور شد، چجوري شد که ما مجنون اين وادي شديم و افتاديم در اين راه؟! خواست تو بود! تو از خدا خواستي ما را رهرو راه رهاييبخش فرزندت کند! تو کشاندني ما را به سفينةالنجات! و امروز هم ابقاي ما در کشتي حسين بسته به دعاي شماست! هر بهاري مديون باراني است و ربيع ريشه در قطرات اشک عاشورائيان دارد…
اباعبدالله , حسین قدیانی , ربیع , عرفه , محرم
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.