راه طولانی صلح
معصومه پورصادقی- دبیر گروه سیاسی
تمام طرفهای ذینفع در موضوع افغانستان در کنفرانسی در ژنو و از طریق فضای مجازی و اینترنت دورهم جمع شده بودند تا تعهد خود برای کمک به این کشور برای ۴ سال آینده را اعلام کنند. کنفرانسی که به میزبانی افغانستان، فنلاند و سازمان ملل متحد برگزار شد. در ظاهر میزبان کنفرانس امسال ژنو بود اما جز وزرای خارجه افغانستان، فنلاند و مقاماتی از سازمان ملل متحد، هیچیک از سخنرانان از بیش از ۷۰ کشور و ۳۰ سازمان بینالمللی در این کنفرانس حضور نداشتند و تحت تأثیر شرایط کرونایی، هر یک از کشورها از مقرهای خود در این کنفرانس شرکت کردند. در دو روز این کنفرانس ابعاد مختلف افغانستان ازجمله مهاجران افغانستانی، حقوق بشر، روند صلح و دموکراسی و دولتسازی در این کشور موردبحث مهمانان و سخنرانان قرار گرفت. تقریبا اکثریت قریب بهاتفاق سخنرانان از روند صلح دولت افغانستان با طالبان حمایت کردند و آن را بخشی از روند بازگشت امنیت و ثبات و توسعه در این کشور ارزیابی کردند و بهگونهای این پیام را به کابل دادند که باید این روند را ادامه داده و آن را به نتیجه برساند یعنی طالبان و صلح دولت مرکزی با این گروه تبدیل به بخشی جداییناپذیر در روندهای منطقهای و بینالمللی مرتبط با مسائل افغانستان شده است.
افغانستان و ایران
افغانستان برای ما جایگاهی دارد که شاید برای هیچ یک از کشورهایی که در کنفرانس ژنو جمع شده بودند تا به این کشور کمک کنند، نداشته باشد. با اینکه همسایگان افغانستان هم بودند اما موضوع سخنرانی محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان جلسه را تحت تأثیر قرار داد. ظریف در سخنرانی کوتاه (برخلاف سخنرانی بقیه همسایگان افغانستان مانند پاکستان هند و ترکمنستان) خود به دههها و حضور میلیونها مهاجر افغانستانی و بهرهمندی آنها از خدمات عمومی مانند سایر اتباع ایرانی، اشاره داشت و بر تعهد تهران به کمک به روند صلح و ثبات در افغانستان تأکید و درنهایت به اهمیت افغانستان برای همسایگان این کشور اشاره کرد و به زبان دیپلماتیک از برنامهریزان کنفرانس که افغانستان را در آخر لیست سخنرانان این کنفرانس قرار دادهاند گلایه کرد. گلایهای که بهحق بود و کیست که نداند، ایران برای افغانستان و افغانستانیها چهکارها که نکرده است. این کشور خود درگیر جنگ طولانی و تحریمهای غیرانسانی شدیدی بوده است و در این سالها ایران بهعنوان کشوری که تحت تحریم است میزبان میلیونها آواره افغانستانی بوده و هست که از جنگ و ویرانی خانههای خود گریخته و دست زن و فرزندان را گرفته و رهسپار ایران شده بودند تا سکون بگیرند و شاید روزی، به خانه خود برگردند.
روزی که به نظر میرسد هنوز و بعد از ۴ دهه، فرا نرسیده است و ما همچنان، زبان شیرین مشترکمان را و ریشههای شگفتانگیز مشترک فرهنگی و تاریخیمان را، حقی میدانیم که آغوشمان همیشه بر رویهم باز باشد. افغانستانی فارسیزبان و همریشه کجا برود غیر از ایران، کجا سکنی گزیند جز جایی که ریشههای مشترک با آن دارد و ما نهتنها منتی نداریم که آن را حق افغانستانی عزیز جان میدانیم که بیاید و آرام بگیرد و در کمک به این کشور، همچون تمام ایرانیها، کم نگذارد که نگذاشتهاند و ما ایرانیها هم نه کم گذاشتهایم و نه کم خواهیم گذاشت، و اگر ایران گله میکند از غربیهای میزبان این کنفرانس، نه از روی بیتوجهی به موضوع افغانستان است که برعکس، حق همسایگی ایران میچربد بر تمام آنهایی که این کشور را ویران کردند و امروز که نه، سالهاست جمع میشوند که کمک کنند اما به تعبیر بسیاری از سخنرانان، نه مهاجرت افغانستانیها کم شده است و نه صلح و ثبات آنگونه که در حرف و بر روی کاغذ از آن گفته میشود، استقرار یافته است و هنوز پدران و مادران داغداری هرروز نگرانند و این آوای حزنانگیز را زمزمه میکنند که «جان پدر! کجاستی!؟»
طالبان – کمککنندههای بینالمللی
دوره جدید حیات افغانستان که بعد از حمله آمریکا به این کشور آغاز شده است، وجه مشخصه خاص خود را دارد. در سطح نظام بینالملل و در تعامل با همسایگان همچون یک دولت ملت سنتی عمل میکند و درعینحالی که بیش از ۴۰ درصد از خاک خود را در اختیار ندارد.
موازی با دولت مرکزی افغانستان، گروهی غیردولتی امور بخش قابلتوجهی از کشور را در اختیار خود دارد؛ دولت افغانستان برای سالها در برابر پذیرش این واقعیت مقاومت میکرد اما، طالبان گروه تروریستی بود که دولت افغانستان و تمام دولتهایی که در جنگ علیه طالبان و القاعده در سال ۲۰۰۱ شرکت کردند و بعدها در این کشور باقی ماندند و هرکدام گوشهای از کار این کشور را در دست گرفتند، موفق نشدند (و یا نخواستند) افغانستان را یکپارچه در اختیار دولت مرکزی قرار دهند.
طالبان نیز که هم در دوحه دفتر داشت و هم در قامت اختیاردار بخشی از امور افغانستان با نمایندگان دولتهای مختلف ازجمله برخی از همسایگان پشت یک میز مینشستند و مذاکره میکردند، اما، دست از ابزار اعمال قدرت خود یعنی ترور و وحشتآفرینی برنداشتند و همچنان نیز هر از گاهی، ابایی ندارند که گروهی را به خاک و خون بکشند و بعد نمایندگان خود را رهسپار مذاکرات سیاسی با دولتهای غربی بکنند.
این تنها طالبان نیست که بخشی از خاک و اداره امور این کشور را برعهده دارد؛ بلکه بسیاری از آنهایی که در کنفرانس بوده و سخنرانی کردند و وعده کمک دادند و از کمکهای قبلی خود سخن گفته و بر ادامه این کمکها تأکید کردند، با هر کمکی که میکنند خود را صاحباختیار امری از امور جاری این کشور میدانند و حق خود میدانند بر تصمیمگیریها و تصمیمسازیهای مربوط به حوزهای که به آن کمک کردهاند، نظارت و فرماندهی و کنترل داشته باشند.
کمککنندههایی که هم وعده کمک دادند و هم، همزمان زبان به انتقاد، بهویژه در حوزه حقوقبشر، گشودند و از وضعیت زنان و روزنامهنگاران و فساد و عدم اجرای قانون و … گلایه کردند. بهرسم و رویهای که در مجامع بینالمللی است هر جا کشوری به پدیدهای در کشور و یا کشورهایی کمک میکند، کشور کمککننده حق خود میداند که بر هزینهکرد آنچه کمک کرده است، نظارت داشته باشد. از صفر تا صد کمک را برنامهریزی کرده و بر اجرای آن نظارت میکند و مطابق با میل و دیدگاه و رهیافت بلندمدت خود آن را پیش میبرد تا تحقق برنامهها و اهدافی که از این کمک مدنظر داشته است.
به تعبیر ما ایرانیها هیچ گربهای برای رضای خدا موش نمیگیرد، این حکایت کمککنندههایی است که به بهانه کمک به افغانستان، نهتنها مشکلی از مشکلات این کشور کم نکردند بلکه، خود با اختیارداری در اموری که به آن اختصاص میدهند، تبدیل به مشکلی برای استقلال افغانستان میشوند. افغانستان در این منطقه و از طریق همسایگانش هویت و ماندگاری دارد و ایران هم باید بیش از آنچه تاکنون همت گماشته است، برای افغانستانی که نهتنها طالبان، بلکه بسیاری از کشورهای خارج از منطقه میکوشند، این کشور را جبهه همسایگان خارج و به گعده و محافل ناآشنا و غریبه خودشان بکشانند، وقت و توجه بگذارد.
افغانستان , ایران , معصومه پورصادقی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.