|حنیف غفاری|
دولت آلمان در اقدامی مغایر با عقلانیت ، که نشان دهنده وابستگی مطلق برلین به واشنگتن و رژیم صهیونیستی می باشد، حزب الله لبنان را به عنوان یک سازمان تروریستی معرفی کرد، در حالی که حزب الله ، هم اکنون در کابینه و پارلمان لبنان دارای نماینده و وزیر است! هر چند باید به امثال آنگلا مرکل حق داد که بابت ناکامی در پیشبرد نقشه های جنایتکارانه غرب در منطقه عصبانی بوده و خشم خود را معطوف به حزب الله لبنان و دیگر بانیان شکست داعش، جبهه النصره و دیگر مزدوران وابسته به آمریکا و لابی های اروپایی کنند،اما بازی بسیار پیچیده تر از این موارد است! هفته گذشته، رئیس کمیته سیاست خارجی پارلمان آلمان، صراحتا از ایران خواست تا “برجام” را کنار گذاشته و خود را برای انعقاد توافقی جدید و بسیار محدود کننده ( که دربرگیرنده خواسته های دولت ترامپ باشد) آماده کند. ژرمنها پس از این اقدام، با معرفی حزب الله لبنان به عنوان یک سازمان تروریستی، چینش دومین قطعه پازل مدنظر کاخ سفید در تقابل با ایران و جبهه مقاومت را آغاز کرده اند.استراتژی فشار حداکثری به ایران که از سوی ترامپ و پمپئو پیگیری می شود، دارای اجزا و قطعاتی است که از جمله آنها می توان به “تحدید قدرت نظامی ایران ” و ” ایزوله سازی گروههای مقاومت” اشاره کرد. همان گونه که بارها اشاره شده است، رفتارهای اخیر پاریس، برلین و لندن، بر گرفته از یک تصمیم ناگهانی از سوی سیاستمداران آنها نبوده و بالعکس، منبعث از یک “نقشه راه ثابت” و کاملا تعیین شده است. این نقشه راه، در دوره حضور هر یک از روسای جمهور آمریکا و بنابر سلایق تاکتیکی و فراتر از آن، دغدغه های استراتژیک واشنگتن، میان کاخ سفید و متحدان اروپایی آن مرور می شود. تفکیک “ماهیت این نقشه مشترک “از ” هیاهوهای ظاهری میان آمریکا و اروپا”، یک هنر استراتژیک محسوب می شود! به عبارت بهتر، در ماورای گردن کشی مکرون برای ترامپ در ناتو یا ابراز تاسف صدراعظم آلمان در برابر رویکرد بین المللی ترامپ، بازی کاملا متفاوتی در جریان است. در این میان، نباید تسلیم گزاره هایی مانند “بروز اختلافات عمیق در دو سوی آتلانتیک” شد!
قطعات پازل مدنظر ترامپ ، به گونه ای ناشیانه در حال چیده شدن است ! مقامات آلمانی که این بار حکم پیش قراول لشگر شکست خورده کاخ سفید را پیدا کرده اند، در ابتدا از “ابطال برجام و تحمیل توافق جدید” به ایران سخن می گویند و سپس، در فاصله چند روز حزب الله لبنان را در لیست گروههای تروریستی خود قرار می دهند. اقدام اخیر ژرمنها، مصداق عینی هم پوشانی بازی استراتژیک آمریکا و اروپا در تقابل با محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران است. این قاعده در خصوص دو بازیگر اروپایی دیگر، یعنی فرانسه و انگلیس نیز صادق است. تروییکای اروپایی نه تنها در قبال پرونده هسته ای ایران، بلکه در قبال تحولات منطقه نیز همواره حکم کاتالیزوری را داشته اند که ماهیت و هدف وجودی آنها، تسریع و تسهیل بازی واشنگتن در نظام بین الملل بوده است.
اقدام اخیر مقامات آلمانی، فارغ از اینکه نمادی از فقدان عقلانیت استراتژیک در برلین تلقی می شود، نقطه آشکارساز “علقه راهبردی” بازیگران اروپایی به کاخ سفید به شمار می آید. بدون شک، باور ما نسبت به این مسئله، منجر به بازتعریف موثر و واقع بینانه مناسبات و رفتار ما در برابر شرکا و به بیانی بهتر، مهره های اروپایی کاخ سفید خواهد شد!