جنگ چین و آمریکا، فرصت یا تهدید؟
| نفيسه امامي |
جنگهاي امروز بيشتر حول محور اقتصاد ميگذرد. کشورهاي در ستيز به دنبال نشانه گرفتن اقتصاد کشورها هستند تا از اين طريق آنها را به تمکين وادار کنند. اکنون چين و آمريکا، دو ابرقدرت اقتصادي دنيا به تقابل اقتصادي با يکديگر پرداختهاند و هرکدام با تهديد يکديگر به بستن تعرفههاي سنگين بر کالاهاي وارداتي وارد فاز جديد از رويارويي اقتصادي شدهاند. اما نکته حائز اهميت براي ايران در اين تقابل ايجاد فرصتهايي است که ميتواند براي کشور داشته باشد.
ايران يکي از بزرگترين صادرکنندگان نفت محسوب ميشود و حال بازرگانان نفت خام چين در بحبوحه اختلاف تجاري پکن و واشنگتن، از خريد نفت آمريکا فاصله گرفتهاند و به ايران چراغ سبز براي خريد نفت نشان داده است و با مقامات ايراني در خصوص سه پروژه مهم سرگرم گفتوگو شدهاند. هرچند که صرف صادرات نفت به چين نميتواند تنها فرصت اين تقابل بهحساب آيد بلکه نگاه تيزبين اقتصاددانان و برنامه ريزان را ميطلبد تا طي ريلگذاري دقيق تهديدها را به فرصت تبديل کنند.حسين راغفر اقتصاددان و استاد دانشگاه در گفتوگو با «رسالت» با اشاره به قدرت بالاي اقتصادي چين گفت: «چين به فنّاوري هاي پيشرفته دست پيداکرده بهطوريکه ژاپن و اتحاديه اروپا تا قبل از اين به تجهيزات پيشرفته بدون همراهي آمريکا دسترسي پيدا نکرده بودند. چينيها توانستند در توسعه اقتصادي مستقل عمل کنند و سرعت پيشرفتشان هم از آمريکا بيشتر بود. رشد و قدرت اقتصادي چينيها در مقطع فعلي سبب شده آمريکاييها امکان مقابله با آنها را نداشته باشند.»وي افزود: «موضعگيري آمريکا در برابر چينيها شکنندگي اقتصادي اين کشور را بيشتر ميکند و شايد سبب شود آمريکا از سازمان تجارت جهاني خارج شود. تشکلها و بلوکبندي سياسي اقتصادي جديدي که در حال شکلگيري است آينده جديد اقتصادي را به سمتوسوي چينيها متمايل خواهد کرد. در داخل آمريکا بسياري مخالف سياستهاي ترامپ هستند زيرا او در رقابت با چينيها به دنبال دريافت همه امتيازات به نفع خود است و چينيها هم اين فرصت را به او نميدهند زيرا از قدرت کافي برخوردار شدهاند. اقدامات آمريکا مانند تحريم هوآوي و فشار بر اروپاييها براي تحريم کالاهاي چينيها موفق نبود و آمريکا مجبور به مدارا با چين خواهد بود.»
راغفر بابيان اينکه در جنگ تجاري ميان آمريکا و چين، آمريکاييها پيروز ميدان نخواهند بود، گفت: «اين تقابل ميتواند جهان را به سمت وضعيت خطرناکتري پيش ببرد هرچند منطق امروز اقتصاد جهاني روياروييهاي نظامي را توصيه نميکند و اين دو در نقطهاي باهم مذاکره ميکنند و تنشها را کاهش خواهند داد اما اکنون چالشها به نقاط بحراني رسيده است.»
*امپرياليسم آمريکا با امپرياليسم چين تفاوت ندارد
اين اقتصاددان با تأکيد بر اينکه ايران نميتواند اميدوار به تنش ميان چين و آمريکا باشد، افزود: «براي ايران امپرياليسم آمريکا يا امپرياليسم چين تفاوتي ندارد آنچه مهم است حفظ منافع کشور است. ساختار کنوني اقتصاد ايران ضعيف شده است و نبايد در مقابل خواسته چينيها تمکين کنيم زيرا چين يا آمريکا به دنبال منافع خود هستند.»
راغفر درباره خودداري بازرگانان چيني از خريد نفت آمريکا و چراغ سبز چين براي خريد نفت از ايران گفت: «ايران چهره تعيينکننده در مناسبات و اختلافات ميان آمريکا و چين نيست. چين ميتواند منابع نفتي خود را از هر جاي ديگر دنيا فراهم کند ولي ما بايد از اين فضا به نفع منافع کشور استفاده کنيم. منافع کشور شامل فروش بيشتر نفت نيست. شايد در شرايط بحراني در اثر سياستهاي غلط گذشته گرفتار فروش نفت شدهايم و به درآمد نفت معتاد باشيم اما بايد از تهديدها و تحريمها، فرصتي براي بازسازي اقتصاد کشور ايجاد کنيم. اما ساختار اقتصادي فعلي ما قادر به استفاده از فرصتهاي پيشآمده از تقابل ميان آمريکا و چين نخواهد بود و به همين دليل اتفاق خاصي نخواهد افتاد مگر اينکه در ساختار خود تغييرات به وجود بياوريم.» وي در پاسخ به اين سؤال که آيا چين به دنبال پيشرفت اقتصادي ميتواند در عرصه سياسي نيز تعيينکننده باشد؟ گفت: «چينيها بهمحض پيدا کردن فرصت در مناسبات سياسي و منطقهاي فعالتر خواهند شد و به مسائل سياسي نيز ورود ميکنند. ما فرصتهاي بزرگي را در سالهاي گذشته ازدستدادهايم. چين قبل از رسيدن به موقعيت فعلي پيشنهاد سرمايهگذاري در چين را به ايران کرده بود تا منابع نفت و انرژي را ذخيرهسازي کنيم اما فرصتها از دست رفتند و آنها اين پيشنهاد را به امارات دادند و از ظرفيت آنها استفاده کردند.»
*اقتصاد وابسته به فروش منابع طبيعي محکومبه فناست
راغفر در پايان سخنانش اقتصاد وابسته به فروش منابع طبيعي را محکومبه فنا و نابودي دانست و گفت: «اين اقتصاد نميتواند در بلندمدت به حيات خود ادامه دهد و با بحرانهاي جدي روبه رو خواهد بود. بنابراين ما نيازمند بازنگري جدي در سياستهاي اقتصادي در سالهاي گذشته هستيم. سياستهايي که جز بيثباتسازي اقتصاد کشور و شکلگيري بحرانهاي اقتصادي دستاوردي نداشته است. بنابراين جز با تغيير نگرش در سياستهاي اقتصادي و مبارزه با فساد و پايان دادن به انحصار افراد اشراف زده راه ديگري نداريم.»
اين استاد دانشگاه در پايان تصريح کرد: «بايد از ظرفيتهاي ملي براي بازسازي اقتصاد کشور، بدون وابسته و مبتني بر فناوريهاي جديد استفاده شود و از بخش خصوصي واقعي حمايت صورت گيرد. بخش خصوصي فعلي بيشتر شامل چپاول گراني هستند که اقدام به رانت، واسطهگري و دلالبازي ميکنند. اين سيستم بايد جاي خود را به اقتصاد عقلاني بدهد تا به رشد و توسعه اقتصادي کشور منجر شود. نميتوانيم خود را دلخوش به اختلاف آمريکا و چين کنيم زيرا برنده اختلاف در مقياس جهاني، ايران نخواهد بود.»
آمریکا , اقتصاد , اقتصاد کشور , چین , نفيسه امامي
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.